صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  دین >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۸۸۸
پایگاه بصیرت / سیدحسین خاتمی‌خوانساری
یکی از نظریات فلاسفه و اندیشمندان تکرار تاریخ است. در این زمینه این پرسش‌ها مطرح می‌شود که انسان‌ها در مسیر مشابهی با زندگی گذشتگان قدم برمی‌دارند یا نه؟ و آیا این یک جبر است در تاریخ که نمی‌توانیم از آن رها شویم یا اینکه می‌توانیم آن را تغییر دهیم؟ ابتدا باید درباره تکرار تاریخ مباحثی را مطرح کنیم؛ اما باید به سه نظریه کلی بسنده کنیم؛ اول، برخی قائلند تاریخ عین به عین تکرار می‌شود و این یک جبر است؛ دوم، هیچ تکراری وجود ندارد و هیچ اجباری نیست؛ سوم، شباهت‌هایی در ابعاد کلی وجود دارد، نه جزئی. در آموزه‌های اسلام شواهدی وجود دارد که از شباهت کلی می‌گوید. در قرآن و روایات این هشدار دیده می‌شود که می‌گوید مراقب این تکرار رفتارها و کردارها باشید و گرفتار جبر تاریخی نشوید. دلیل این تذکر مداوم در آموزه‌های دینی این است که انسان‌ها چه بخواهند و چه نخواهند در حال الگوگیری هستند. پس باید بدانند از چه کسی تقلید می‌کنند و جسم و روح خود را در اختیار چه فرد، گروه یا تفکری قرار می‌دهند. دلیل این تقلیدها و الگوگیری‌ها این است که انسان‌ها می‌خواهند به مقصدی برسند که فکر می‌کنند در آنجا سعادت‌شان، چه دنیایی و چه آخرتی تأمین می‌شود. پس با جست‌وجو در رفتار گذشتگان به افرادی برمی‌خورند که به آن مقصد مورد نظر رسیده‌اند، آن‌ وقت فکر می‌کنند اگر مانند او رفتار کنند و هر کاری را که او انجام داده، انجام دهند، به آن مقصد و مقصود مطلوب‌شان خواهند رسید؛ اما گاهی این تصور مطابق با واقع قرار می‌گیرد و گاهی مخالف. یعنی اگر در الگوگیری و تبعیت اشتباه کنند، نه تنها به منظور مورد نظرشان نمی‌رسند؛ بلکه از آن دور هم می‌شوند. الگوگیری از گذشتگان همان چیزی است که گاهی در قرآن به آن سفارش شده و گاهی از آن نهی شده است؛ برای نمونه، همسر فرعون به منزله کسی که می‌توان از او الگو گرفت، معرفی می‌شود؛ ولی درباره شخص فرعون این امر نهی شده است. درباره اینکه اقوام گذشته چه کارهایی انجام دادند که عذاب بر آنها نازل شد و چه کارهایی انجام دادند که مورد لطف، نعمت و فضل پروردگار قرار گرفتند هم آیاتی و روایاتی داریم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «بندگان خدا، روزگار بر باقی‌ماندگان همان‌گونه می‌گذرد كه بر پیشینیان گذشت. آنچه از آن گذشته بازنمی‌گردد و آنچه در آن است جاویدان نمی‌ماند. آخرین كارش همچون اولین كار اوست. كارهایش شبیه یكدیگر و نشانه‌هایش روشن و آشكار است.»(نهج‌البلاغه، خطبه 157) بیان امام(ع) را می‌توان به نظریه سوم مربوط دانست که در جزئیات می‌تواند شباهت‌هایی داشته باشد؛ اما نه به این معنا که جبری اندک وجود دارد، این شباهت‌ها غیراختیاری است. این بیان شریف حضرت(ع) اشاره به آن دارد که نباید در الگوگیری دچار خطا شوید. اینکه روزگار امروز شبیه روزگار گذشته است، به گذر مادی و طبیعی روزگار هم برمی‌گردد؛ اما در کل انسان‌ها در دو حال هستند؛ «سعیدٌ» و «شقیٌ». شاید راه‌ها متفاوت باشد، اما نتایج یکی است، رقیق‌تر یا غلیظ‌تر. پیامبر خدا(ص) فرمود: «... پس خداوند فرشته‏اى را بر او(جنین) بر مى‏انگیزد كه بر پیشانى او بنویسد كه او شقى یا سعید، مؤمن یا كافر، غنى یا فقیر است.» این همان نتیجه انتخاب‌هاست. برخی متفکران این شباهت‌ها را از ذات یکسان انسان‌ها می‌دانند و سعی دارند با مطالعه تاریخ از تکرار برخی اتفاقات هولناک جلوگیری کنند و به‌عکس بتوانند لحظات خوب تاریخ را تکرار کنند و موفقیت‌ها را صورت دهند؛ اینکه تاریخ تکرار می‌شود یا نه، موضوع بحث ما نیست؛ اما اینکه تاریخ را با نگاه عبرت ببینیم، موضوع اصلی و امری اجتناب‌ناپذیر است. برای نمونه، می‌توان این زمان را با دوران صدر اسلام شبیه دانست؛ زیرا انگیزه‌ها، اراده‌ها، توانایی‌ها، رنج‌ها و مرارت‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها و... هم در آن دوران وجود داشت و هم در این دوران که ما در آن هستیم. آیا می‌توانیم از مشاهده برخی اتفاقات و رفتارهای مسلمانان آن زمان از تکرار برخی اشتباهات جلوگیری کنیم؟ آیا می‌توانیم راهکاری بیابیم که اسلام ناب پس از مدتی به اسلام التقاطی تبدیل نشود و معاویه‌ها و یزیدها در جایگاه حکم‌فرمایی قرار نگیرند؟ حضرت امام علی(ع) می‌فرمایند: «بدانید ای بندگان خدا شما و آنچه در آن هستید از این دنیا، در همان راهی قرار دارد كه پیشینیان بودند؛ همان‌ها كه عمرشان از شما طولانی‌تر، سرزمین‌شان آبادتر و آثارشان از شما بیشتر بود. صداهای‌شان خاموش و نیروهای‌شان بی‌اثر و اجسادشان پوسیده و سرزمین‌شان خالی و آثارشان مندرس شده است.»(نهج‌البلاغه، خطبه 226) دل‌خوش کردن به ظواهر و از دست دادن بواطن دین ما را در تنگنای میان حق و باطل قرار می‌دهد و ما را از جایگاه حق به ناحق می‌رساند. در حقیقت، تلاش مؤمنان حقیقی بنا بر فرمایش قرآن به حق بودن بود، چه در اوج عزت و چه در پایین‌ترین جایگاه دنیایی. این را باید در ماجرای غدیر دید. ما باید در خصوص این موضوع کار کنیم که مردم جهان حق را در تاریک و روشن تاریخ پیدا کنند و به سمت آن بروند.
نام:
ایمیل:
نظر: