کربلا پایان نیست، بلکه آغاز است. آغازی نو بر آنان که در بیابان گمراهی تک و تنها افتادهاند. آنهایی که با باران اشکهایشان، دریایی میسازند تا کشتی نجات حسینبن علی(ع) را به نزد خود بخوانند.
بانگ جرس کاروان امام حسین(ع) از دهم محرم سال 61 هجری قمری به صدا درآمد تا از همه آنهایی که در فراز و فرودهای دنیا به بیراهه کشیده شدند، دستگیری کند.
حسینبنعلی(ع) همه را میشناسد. چه آنهایی که جا ماندهاند و چه آنهایی که گاهی در مسیر بودهاند و گاهی کنار کشیدهاند یا آنهایی که هزاران راه رفتهاند و بریدهاند و آمدهاند تا مردانه توبه کنند، آنهایی که به قدر وجودشان پشیمانی بار زدهاند.
آقاجان، یا صاحبالزمان(ع)، ما را همین سیاهیهای محرم رو سفید کرد. سیاهیهای محرم بود که خجالت کشیدن را یادمان داد. سر پایین انداختن را، اشک جاری کردن را، توبه کردن را و در نهایت شروع دوباره را. ما از همین شروع کردنها چشم انتظار شما شدیم.