صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۴۹۷۳۱
بازنگاهی به مواجهه با پدیده سلبریتی در ایران و غرب
پایگاه بصیرت / فرهاد کوچک‌زاده
هم‌زمان با بسط و گسترش فعالیت‌های رسانه‌ای در جوامع کنونی، شاهد رشد و گسترش پدیده سلبریتی‌ در عرصه فرهنگ جهانی و به تبع آن در جامعه ایرانی هستیم. چهره‌های مشهور عالم هنر و ورزش در سال‌های اخیر جایگاه و نفوذ اجتماعی قابل توجهی کسب کرده‌اند. البته از این پدیده نیز، مانند هر موضوع دیگری می‌توان هم استفاده خوب کرد و هم در مسیر غلط و برخلاف خیر عمومی بهره‌برداری کرد. موضوع سلبریتی‌ها در ایران، به ویژه پس از نقش‌آفرینی برخی از آنها در حوادث و اغتشاشات پاییز 1401 با دید‌ منفی نگریسته می‌شود؛ چراکه جامعه شاهد ایفای نقش مخرب آنها در گسترش ناآرامی‌ها بود. نکته‌ای که تمایز سلبریتی ایرانی با سلبریتی فرانسوی و غربی را در آرام‌سازی جامعه غربی با وجود تداوم اعتراضات نشان داد. این نوشتار تلاش می‌کند در فضایی که دشمنان می‌کوشند از الان برای سالگرد این اغتشاشات، مجدد از این قشر بهره‌برداری سیاسی کنند، اهمیت و قدرت سلبریتی‌ها را در تأثیرگذاری بر فرهنگ و سیاست بررسی کند.
 
مفهوم و تاریخچه پدیده سلبریتی 
«سلبریتی» به افرادی اطلاق می‌شود که از طریق فعالیت در صحنه سرگرمی و رسانه‌های جمعی حضور گسترده‌ای در جامعه دارند و عرصه فعالیت آنها نیز در مقایسه با بقیه اعضای جامعه، گستره وسیعی از اقدامات و حوزه‌های گوناگون را شامل می‌شود. 
ظهور «فرهنگ سلبریتی» در جامعه ایران را می‌توان مقارن با گسترش رسانه‌های جمعی، از جمله تلویزیون، رادیو و مجلات زرد در دهه ۴۰ دانست. سلبریتی‌های اولیه عمدتاً برخی از اعضای خاندان پهلوی، بازیگران سینما، خواننده‌ها و نوازنده‌های موسیقی و برخی از ورزشکاران بودند که در تلویزیون، رادیو و مجله‌های زرد بازنمایی می‌شدند. با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷، فرهنگ سلبریتی برای مدتی از میان ‌رفت و بیشتر متصدیان و افراد مرتبط با آن، ناگزیر از کشور خارج شدند یا به انزوا رفتند. 
اگرچه ایدئولوژی انقلاب اسلامی در طول مبارزات سیاسی و پس از رسیدن به قدرت، همواره با تمام نشانه‌های «فرهنگ سلبریتی» در ستیز بود و تلاش کرد این مسئله را در مؤلفه‌های فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی بازنمایی و مدیریت کند؛ اما پس از جنگ و با فراهم شدن زمینه‌های ترویج و توسعه فرهنگ غربی و لیبرال‌دموکراسی در ساحت هنر و فرهنگ و ورزش در دهه‌های 70 و 80 خورشیدی این فرهنگ بار دیگر در مسیر رشد قرار گرفت، تا جایی که در عصر حاضر به مدد رسانه و تغییر زیست بوم جهانی به سمت این سبک از زندگی چهره‌ها، سلبریتی‌ها به قدرت اثرگذاری قابل ‌توجهی دست ‌یافته‌اند.
 
اهمیت پدیده سلبریتی‌ 
اقدامات و عملکرد سلبریتی‌ها تأثیرات عاطفی، فرهنگی، سیاسی و حتی روحی و روانی بسیاری بر جامعه دارد. در زمینه اهمیت فهم، آموزش و پرداختن به سلبریتی‌ها در عرصه فرهنگ و سیاست می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: 
1ـ حضور مستقیم در عرصه حکمرانی: به بازیگران نباید اجازه نامزدی برای تصاحب پستی داده شود؛ زیرا ممکن است آنها با به کارگیری فنون متقاعدکنندگی، کنترل مصلحت عمومی را به دست گیرند. گفته یاد شده، حرف‌های روسو در جستار «نامه‌ای به دالامبر در باب نمایش» است. حرف‌هایی که دو قرن بعد در سال 1980، بیشتر به پیشگویی می‌ماند تا هشدار؛ یعنی زمانی که رونالد ریگان، بازیگر و سلبریتی هالیوود به ریاست‌جمهوری ایالات متحده انتخاب شد. در یکی از مهم‌ترین موارد اخیر، می‌توان به حضور زلنسکی (هنرمند و طنزپرداز) در عرصه حکمرانی اوکراین اشاره کرد. ولادیمیر زلنسکی ابتدا با بازی در مجموعه تلویزیونی «خادم ملت» محبوبیت خود را به اوج رساند و سپس وارد کارزار انتخابات اوکراین شد. زلنسکی در حقیقت دلقکی بود که ساده‌لوحانه فکر می‌کرد اداره کشور، مانند بازی در مجموعه تلویزیونی «خادم ملت» است. تجربه زلنسکی اثبات کرد، هیچ‌کس به‌اندازه یک چهره ( celebrity) نمی‌تواند کشور را به مرز نابودی بکشاند. 
2ـ تبلیغ فرهنگ مصرف‌گرایی: با گسترش اینترنت و فضای مجازی، شاهد تغییرات اساسی در نحوه زیست و گرایش به مصرف‌گرایی و زندگی تجملاتی هستیم. سلبریتی‌ها مروجان اصلی سبک زندگی مصرفی و تجملاتی هستند. آنها در صفحات مجازی خود تصاویری را برای فخرفروشی و تظاهر به موفقیت اقتصادی یا کسب درآمد از طریق تبلیغات نمایش می‌دهند که به طور مستقیم به گرایش مخاطبان به سمت مصرف بیشتر منجر می‌شود. آنها مروجان اصلی حس محرومیت نسبی در جامعه هستند.
3ـ علاقه مفرط بخشی از جامعه به سلبریتی‌ها: علاقه مفرط به سلبریتی‌ها زمانی اهمیت پیدا می‌کند که نوع جدیدی از ارتباط به نام ارتباط «غریبه‌های صمیمی» شکل می‌گیرد. ارتباطی که تنها از طریق فضای مجازی و رسانه‌ها رخ می‌دهند و نوجوانان را در این توهم قرار می‌دهد که او و سلبریتی‌ مورد علاقه‌اش همدیگر را می‌شناسند. هوادار حتی ممکن است خود را در درام‌های عشقی یا ازدواج و زندگی مشترک با سلبریتی‌ مورد علاقه‌اش تصور کند. یکی از مهم‌ترین مصادیق این چالش، ازدواج آقای محمدرضا گلزار در هفته‌های اخیر است. گلزار نزدیک به سه دهه با کمک رسانه‌، روزنامه‌، مطبوعات زرد و شبکه‌های اجتماعی در مرکز شهرت قرار گرفت و با خبر ازدواج وی طرفداران وی به اقدامات پرخطری دست زدند که به مثابه یک پدیده روان‌شناختی قابل مطالعه است. 
4ـ مرجعیت در مسائل اجتماعی: نفوذ سلبریتی‌ها در عصر ارتباطات حد یقف ندارد و تنها در حوزه علایق شخصی بین چهره و جوانان و نوجوانان نمی‌ماند، بلکه به سایر حوزه‌ها، از جمله ساحت زیست اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی افراد سمپات هم کشیده می‌شود و در اینجاست که فرصت و تهدید توأمان را حمل می‌کند؛ یعنی از یک ‌سو می‌تواند در صورت مدیریت و نگاه ملی به عاملی برای همبستگی اجتماعی تبدیل شود و از سوی دیگر هم با مدیریت بیرونی می‌تواند به ضد این نقش در داخل تبدیل شود. 
5ـ مبلغان ترویج ناامیدی در اغتشاشات 1401: سلبریتی‌ها تا قبل از اغتشاشات 1401 با تصویربرداری از سفرهای خارجی، نوع و سبک زندگی، رفاه و ثروت، حس محرومیت‌ نسبی را در میان مردم گسترش می‌دادند؛ اما پس از اغتشاشات 1401 تلاش آنها در جهت پایدار کردن حس ناامیدی و رخوت در جامعه تغییر پیدا کرد. تحریم صدا و سیما، ممانعت از حضور بازیگران بی طرف در اجرای برنامه‌های شاد و تحریم تیم ملی فوتبال در جام جهانی بخشی از راهبرد آنها بود.
 
مواجهه غرب با پدیده سلبریتی‌ 
در غرب، جمعیت انبوه کنسرت‌ها تعجب‌آور نیست. غربی‌ها فهمیده‌اند «افراد معجزه نیستند، بلکه رسانه معجزه می‌سازد.» در غرب با همین رویکرد رسانه‌محوری و البته از طریق اعمال قوانین سخت، سلبریتی‌ها را مدیریت می‌کنند تا برای خیر عمومی تهدیدی ایجاد نکنند. یکی از اولین سلبریتی‌های غربی که با قانون آهنین غرب محاکمه شد، «مارلون براندو» بود. او از اثرگذارترین بازیگران قرن بیستم و برنده دو «اسکار»، سه «بفتا» و چهار «گلدن گلوب» است. مارلون براندو در جشن اسکار حضور نیافت و جایزه را قبول نکرد. براندو دلیل این اقدام را «رفتار صنعت فیلم و سینما با بومیان آمریکا» اعلام کرد. پس از این اتفاق براندو دیگر در هالیوود برجسته نشد. از آن تاریخ به بعد، هالیوود با قراردادهای پر از شروط همراه با جریمه تلاش کرد بازیگران را مدیریت کند. کشورها، رسانه‌ها و دستگاه‌های سرگرمی‌ساز در غرب در مسئله مواجهه با سلبریتی‌ها خطوط قرمز تدوین و تعریف شده‌ای دارند که با حساسیت بالا آن را به منصه اجرا می‌گذارند و هرگز در برابر زیرپا گذاشتن منافع و ارزش‌های ملی کوتاه نمی‌آیند. 
نام:
ایمیل:
نظر: