گزاف نیست اگر بگوییم «حجاب و عفاف» مهمترین سنگری است که دشمنان انقلاب و ایران عزیز امروز میکوشند آن را در پرتو جنگ شناختی و ایجاد تعارض معرفتی در نسل نوجوان و جوان ما فتح کنند و این «مادر فتحها» را به تعبیر خودشان دستمایه حرکت برای تسخیر و براندازی جمهوری اسلامی قرار دهند. از این رو، تأمل و تعمق ویژه در ساحت معرفتشناسانه به این موضوع و مقوله تعیینکننده هم برای درک هجمه ناجوانمردانه دشمنان لازم است و هم برای استحکام «ایمان و امید» ملت ایران به مسیر درستی که با انتخاب اسلام برگزیده است، ضرورت دارد. تأمل و تورق در آرا و آثار نظریهپرداز بزرگ انقلاب اسلامی، یعنی استاد شهید علامه مرتضی مطهری در مسئله حجاب و عفاف معرفتافزا و شبههزداست؛ چرا که استاد شهید راه اندیشه انقلاب اسلامی، به طور مفصل مسئله «حجاب» را به مثابه مبحثی سیاسی ـ فرهنگی در طول تاریخ ایرانی و اسلامی بررسی کرده و نظرهای گوهرباری را به کتابت درآورده است.
فلسفه حجاب
علت و فلسفه پیدایش حجاب، یکی از مهمترین پرسشهایی است که مخالفان حجاب مطرح میکنند. اسلام که در همه دستورهای خویش فلسفه و منظوری دارد، بر اساس چه مصلحتی حجاب را تأیید یا تأسیس کرد؟
بزرگترین تدبیر زنانه: ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را باید در یک تدبیر ماهرانه غریزی خود زن جستوجو کرد. حیا و عفاف و ستر و پوشیدن تدبیری است که خود زن برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برد. زن با هوش فطری و با حس مخصوص به خود دریافت که از لحاظ جسمی با مرد برابری نمیکند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد دست و پنجه نرم کند، از عهده زور بازوی مرد بر نمیآید. از سوی دیگر، نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است. «ویل دورانت» در این باره مینویسد: «حیا امری غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند.»
محدودیت کامیابی به محیط خانواده: مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان در نقش همسران قانونی کامجویی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. برخی حجاب را محکومیت و اسارت و بیحجابی را آزادی تعریف میکنند؛ اما روح مسئله و باطن مطلب آن است که «آیا مرد باید در بهرهکشی جنسی از زن، آزادی مطلق داشته باشد؟»
استحکام نهاد خانواده: حجاب در اسلام از یک مسئله کلیتر و اساسیتر ریشه میگیرد و آن، این است که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع فقط برای کار و فعالیت باشد. برخلاف نظام غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهای جنسی به هم میآمیزد، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند.
علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان توصیه میشود، جواب میدهند که حالا زود است، ما هنوز بچهایم یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی میکنند، همین است. حال آنکه در قدیم یکی از شیرینترین آرزوهای جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آنکه به برکت دنیای اروپا کالای زن این همه ارزان و فراوان شود، «شب زفاف را کم از تخت پادشاهی» نمیدانستند. ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام میگرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی و سعادت خود میدانستند، ولی امروز کامجوییهای جنسی و در غیر کادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاقها وجود ندارد. معاشرتهای آزاد و بی بند و بار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیههای اخلاقی و چنانکه برخی از جراید پیشنهاد میکنند، با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد.
تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی محدود میکند، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده میشود، این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در ساختار آزاد روابط جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه میدهد و آنها را ملزم میکند که به یکدیگر وفادار باشند و در نظام اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان میبخشد. سیستم روابط آزاد اولاً موجب میشود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز بزنند و ثانیاً پیوند ازدواجهای موجود سست شده و سبب میشود به جای اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند.
چرایی اهمیت پوشش برای زن
آرامش درونی: نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بیبندوبار، هیجانها و التهابها و تقاضاهای جنسی را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی فزونی میبخشد. اسلام با پی بردن به قدرت شگرف غریزه جنسی تلاش کرده است آن را به ازدواج محدود کرده و در مسیری معقول قرار دهد. بنابراین، تقوا و کنترل نگاه به نامحرم مهم است؛ چراکه آرامشبخش است.
استواری اجتماع: بیحجابی، بدحجابی و عریانی به نوعی کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع و تضعیف نیروی کار و فعالیت اجتماعی است؛ یعنی برعکس آنچه مخالفان حجاب خردهگیری میکنند که «حجاب موجب فلج کردن و باعث محروم ساختن نیروی نیمی از افراد اجتماع» است، اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد؛ بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است و فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم نمیکند. اسلام هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل داشته باشد؛ بلکه اسلام با فحشا و ضایعکردن کرامت انسانی زن مخالف است و معتقد است آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهای شهوانی است.
ارزش و احترام زن: مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد؛ ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن، میان خود و مرد یکی از وسایل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند؛ به ویژه تأکید کرده است، زن هر اندازه متینتر و با وقارتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش نگذارد، برای مرد احترامش افزوده میشود.