بنده یک انقلابی ریزم
از غم انقلاب لبریزم
میتپد بهر حفظ ارزشها
قلب بنده، به ویژه دهلیزم!
بس كه زبر و زرنگم و زبلم
بس كه جذابم و دلانگيزم
در فراز و فرود دولتها
هرگز از من جدا نشد ميزم
من مدیری خدوم و پرکارم
دکتر بنده کرده تجویزم:
نکنم کار تا مهیا نیست
جوجه و شیشلیک شاندیزم
من نجوم و حقوق میخوانم
عاشق لحظههای واریزم
تا برانم خر مرادم را
من مجهز به شصت مهمیزم
از قضا ریش هم کمی دارم
کرده شش پر شوید، تجهیزم
گرچه قصدم برادری بوده
منشیام رفته گفته من هیزم
در همه چیز صاحبِ نظرم
من ملقب به شیخ پرویزم
میکنم هی جهاد فرهنگی
واقعاً افتخارآمیزم
فیالمثل توی واردات رژ و
دستگاه الکترولیزم
بس که کردم در اقتصاد، جهاد
یک شبه شد پرادو، ماتیزم
من برای گرفتن حقم
روز و شب با همه گلاویزم
ولی از دست قاضی و قانون
مثل ماهی مدام میلیزم
الغرض مخلص کلام این است:
بنده یک انقلابی تیزم
سفره انقلاب تا پهن است
از سر سفره برنمیخیزم!
حجتالاسلام مهدی پرنیان (شیخ غیر مفید)