صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۸  ، 
شناسه خبر : ۳۵۱۰۹۵
چهره پنهان سیاست ‌ـ ۹۵
پایگاه بصیرت / سیامک باقری

تاریخ نظام‌های سیاسی نشان می‌دهد، احساس ناامنی و هراس از نفوذ فکری و معرفتی واقعیتی است که همه دولت‌ها با آن درگیر بوده‌اند و تنها به دولت‌های خاص غیر غربی اختصاص ندارد. در دولت‌های لیبرال دموکراسی نیز وقتی اندیشه و تفکری مغایر با ایده‌های سازنده حاکمیتی آنها تلقی شود، احساس خطر کرده و با آن مقابله می‌کنند. تا زمانی که ایده‌های حاکمیت و داربست‌های اصلی و کلیدی بقای دولت‌ها اعم از لیبرال دموکرات یا اقتدارگرا از سوی نفوذ فکری و اندیشه‌ای تهدید نشود، واکنش و مقابله سخت‌گیرانه نشان نمی‌دهند. این در حالی است که دولت‌های لیبرال دموکراسی غربی و روشنفکران غربی و غرب‌زده‌ها مدعی هستند که تحمل و مدارا نسبت به تفکر و اندیشه‌های مخالف، ویژگی اختصاصی نظام‌های لیبرال دموکراسی است و تنها حکومت‌های اقتدارگرا و استبدادی هستند که اندیشه‌ها را تحمل نمی‌کنند و همواره در هراس نفوذ فکری و معرفتی به سر می‌برند. اگرچه این ادعا به بررسی تفصیلی نیاز دارد، اما در بحث نفوذ فکری و معرفتی ابتدا به صورت اجمالی باید دید که ادعای مزبور به ویژه در نظام‌های لیبرال دموکراسی تا چه میزان مطابق با واقع است!
مصادیق بسیاری در نظام‌های لیبرال دموکراسی وجود دارد که نشان‌دهنده بی‌تحملی و نامدارایی آنها نسبت به نفوذ اندیشه‌هایی است که تهدید حیاتی علیه بقای نظام‌های لیبرال، ارزش‌های اساسی آن یا حتی سیاست‌های کلان و راهبردی آنها تلقی شده‌اند. یکی از نمونه‌ها، خاطره‌ای است که مرحوم شریعتی از فرانسه تعریف می‌کند. دکتر شریعتی در این باره در «بازگشت به خویشتن» می‌نویسد: «من خودم دیدم، فرانسه‌ای که افتخارش این بود که مهد آزادی اندیشه‌ها در سطح جهان است؛ پاریسی که می‌گفت آغوش من برای همه ایدئولوژی‌ها، همه نهضت‌ها، و همه انقلاب‌های متّضاد باز است‌. پاریسی که معتقد بود که آنقدر نیرومند است که انقلابی‌ترین اندیشه‌ها، فکر‌ها، مکتب‌ها، احزاب، و قدر‌ت‌های جهانی را می‌تواند در خودش بدون ترس بپذیرد‌... پاریسی که افتخارش این بود، و همیشه رجز می‌خواند که یک تمدن اروپایی، یک دموکراسی غربی، یک لیبرالیسم نیرومند دارد، آری در همین پاریس که با کشور‌های انقلابی و آسیایی رابطه سیاسی نداشت؛ ولی روزنامه‌های آنها را چاپ می‌کرد، یک روز رفتم یک روزنامه انقلابی آفریقایی بگیرم، گفتند وزارت فرهنگ فرانسه، به عنوان اینکه این مجلّه در افکار روشنفکران و طبقه جوان و تحصیلکرده فرانسه اثر انحرافی و سوء دارد و عامل خطر است، توقیفش کرده است‌.»(شریعتی، 1389: 3) نمونه دیگر در فرانسه برخورد قضایی با «روژه گارودی»، فیلسوف و نویسنده معاصر فرانسوی به دلیل انتشار کتاب «اسطوره‌های بنیان‌گذار سیاست اسرائیل» است. این کتاب ماهیت ضدصهیونیستی داشته و به صورت مستدل هولوکاست را منکر شده بود. روژه گارودی تا زمانی که به حزب کمونیست گرایش داشت، ولی مخالف با شوروی بود، با او برخوردی نمی‌شد، اما با روی آوردن به مکتب اسلام و اتخاذ رویکرد ضدصهیونیستی، با محدودیت‌های دولت فرانسه روبه‌رو شد.

نام:
ایمیل:
نظر: