صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۳  ، 
شناسه خبر : ۳۵۲۲۴۸
سیدعبدالحسین لاری‌‌ـ ۲۷
پایگاه بصیرت / فتح‌الله پریشان/ گروه خرد

علمای عصر مشروطه با سلاطین قاجار مواجهه های متفاوتی داشتند، شاید این سؤال پیش آید که مگر همه این علما و فقها از آبشخور مکتب تشیع سیراب نمی‌شدند که با هم اختلاف داشتند؟ در پاسخ باید گفت اتفاقاً از امتیازات ویژه شیعه، داشتن قوه اجتهاد و فعال و معتبربودن استنباط مسائل روزآمد دینی است. از این منظر، علما و فقهای اعصار مختلف در اصول اساسی دینی اختلافی نداشتند؛ بلکه در فروعات، مسائل و احکام آزادند مبتنی بر فهم اجتهادی خود در چارچوب اصول دین با شیوه‌های مختلف به مسائل پاسخ دهند. در مسائل حاکمیتی هم که در مقطع مشروطه مطرح شد، عالمان دین‌مدار شیعه، حاکمیت را از آن خداوند دانسته، عقیده داشتند این امر از سوی خدا به پیامبران و ائمّه اطهار(ع) واگذار شده است. ازاین‌رو، هر نوع حکومتی غیر از حکومت ماذون از طرف خداوند را غصب مقام امامت دانسته، آن را غیرمشروع می‌دانستند. از سوی دیگر، شرایط اجتماعی عصر غیبت به گونه‌ای رقم خورد که حاکمیت شخص ماذون را برنمی‌تابید. ازاین‌رو، عالمان شیعه و پاسداران مرزهای عقیدتی به هر شکل ممکن، سعی‌شان بر آن بود تا تشیع را، که به‌عنوان یگانه گوهر انسجام‌بخش جامعه اسلامی ایران شناخته شد، از گزند و آسیب حفظ نمایند. هرچند آنها در گزینش راهکارهای عملی با هم تفاوت داشتند؛ اما هدف و مقصدشان، که همان اعتلای کشور و ملت در سایه دین‌داری بود، مسلماً یکی بود؛ چه آنها که به‌ظاهر با سلطنت رابطه داشته‌اند و چه آنها که وظیفه شرعی خود را دوری یا مبارزه با دستگاه سلطنت می‌دیدند. (1) عواملی چند در تفاوت گزینش راهکارهای عملی علما در برخورد با سلطنت در عصر مشروطه مؤثر بودند. اختلاف در بینش سیاسی‌‌اجتماعی و اختلاف در تشخیص مصادیق احکام اسلامی مرتبط با حوزه اجتماعی، مهم‌ترین عامل تفاوت رویکردهای اجتماعی‌‌سیاسی فقهاست. در دوره قاجار، برخی از علما با این توجیه و انگیزه که می‌توانند اصلاحاتی در امور سیاسی به وجود آورند، ارتباط نزدیکی با دستگاه قاجار برقرار کردند و برخی دیگر یا به این دلیل که سلاطین و حکام را قابل اصلاح نمی‌دانستند یا به دلیل دیگر، شیوه مخالفت در پیش گرفتند و حتی از دیدار با حکام دوری می‌جستند؛ در شماره گذشته اشاره شد سیدلاری از آنها بود. در حقیقت، اختلاف در بینش سیاسی‌‌اجتماعی علما، در امور ذیل تجلی می‌یافت:
تفاوت در رجال‌شناسی: شناخت اوضاع و احوال زمانه و آشنایی با رجال تأثیرگذار بر امور و پیگیری سیر تحوّلات و تحرکات گوناگون جناح‌ها و دسته‌های سیاسی از اموری است که بر بینش سیاسی‌‌اجتماعی انسان‌ها تأثیر چشمگیری دارد. در عصر مشروطه، برخی از علما شناخت واقعی‌تر و بهتری به این امور داشتند و سیر تحولات سیاسی‌‌اجتماعی را بهتر از دیگران درک می‌کردند و در ریشه‌یابی و کالبدشکافی قضایا، شناخت ماهیت و اغراض صحنه‌گردانان و پیش‌بینی عواقب امور، بسیار موفق‌تر و حقایق را در خشت خام حوادث، زودتر و بهتر از دیگران می‌خواندند. جالب است که برای روشن‌شدن مطالب، به کلامی از کسروی درباره علمای مشروطه‌طلب توجه کنید. کسروی در این بیان تصریح می‌کند: «بهبهانی و طباطبائی و... آخوند خراسانی و حاجی تهرانی و حاجی شیخ مازندرانی و همراهان اینان... معنی مشروطه را چنان که سپس دیدند و دانستند، نمی‌دانستند».(2)
منابع در دفتر نشریه موجود است.

نام:
ایمیل:
نظر: