واژه «globalization» به مثابه یکی از پربسامدترین واژگان رشتههای علوم انسانی، گاهی به جهانیشدن و گاهی دیگر به جهانیسازی ترجمه شده است. بر همین مبنا بسیاری از افراد و حتی برخی از پژوهشگران با برقراری رابطه ترادف بین این دو مفهوم، تفاوت خاصی بین آن دو قائل نبوده و در گفتوگوها و یادداشتهای خود، هر یک از آن دو را که بخواهند، بدون هیچ درنگی به کار میگیرند. این در حالی است که این دو مفهوم بار معنایی متفاوت داشته و هر یک کاربرد جداگانهای دارند. به این صورت که مفهوم جهانیشدن از سوی طرفداران گلوبالیزیشن و جهانیسازی عمدتاً از ناحیه مخالفان آن استفاده میشود. در ادامه بحث، آوردن استدلال موافقان و مخالفان گلوبالیزیشن، معنای اصلی این دو مفهوم را بهتر متبادر میکند.
دیدگاه موافقان
مفهوم جهانیشدن که غالباً طرفداران globalization به کار میگیرند، نوعی توصیه و تجویز الزامآور را به همراه دارد؛ به این معنا که اگر جامعهای خواهان رفاه شهروندانش باشد، باید جهانیشدن را بپذیرد و به مقتضیات آن که عمدتاً سودمند هستند، گردن نهد. از این منظر، جهانی شدن، شأنی خودجوش و ضرورتی تاریخی دارد و دگرگونیهای کنونی ناشی از جهانیشدن، ادامه طبیعی تحولات کلان تاریخ بشری است. به بیان دیگر، طبق نظر موافقان، همانطور که در طول تاریخ و طی دگرگونیهایی، جوامع کشاورزی به جوامع صنعتی تبدیل شدند، حال نیز انقلاب در عرصه اطلاعات و ارتباطات، به شکلگیری دهکده جهانی و در نتیجه تحقق گلوبالیزیشن منجر شده است. بنابراین، بر اساس نظر طرفداران این دیدگاه، جهانیشدن برنامهای از پیش تعیین شده نیست که کشور یا کشورهای خاصی آن را طراحی کرده باشند، بلکه فرآیندی است خودجوش و سازگار با مقتضیات زمان، که جوامع امروزی را گریزی از پذیرش آن نیست. این دسته از افراد با رویکرد توجیهی معتقدند، دنیای غرب به پشتوانه ابزارهای نیرومند مادی و تکنولوژیک، بهتر از دیگر جوامع توانسته است ارزشهای خود را به دیگران بقبولاند و از این رهگذر توانسته است در بهرهمندی از فرصتهای جهانی شدن، از جمله هدایت کشورها به توسعه اقتصادی و دموکراسی، پیشگام باشد. از دیگر دلایل مطلوبیت و مزایای جهانی شدن از منظر طرفداران این دیدگاه میتوان به مواردی، همچون ارتقای آگاهسازی انسانها در پرتو دسترسی گسترده و آزادانه به اطلاعات، بهبود درک متقابل فرهنگها و تمدنها از همدیگر، حذف موانع دولتی، نژادی، فرهنگی برای جابهجایی کالا و مهاجرتهای بینالمللی، پیدایش یک جامعه فراصنعتی، اطلاعاتی، رفاهی با نظم نوین جهانی اشاره کرد.
دیدگاه مخالفان
مخالفان گلوبالیزیشن به جای مفهوم جهانیشدن، مایلند از مفهوم جهانیسازی استفاده کنند. در این معنا، گلوبالیزیشن طرحی است که کشورهای قدرتمند دنیا، به ویژه کشور آمریکا تدوین کردهاند و هدف آنها ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای جهان است. بر این اساس، از نگاه این دسته از افراد، جهانیسازی بیش از آنکه طبیعی و خودجوش باشد، طراحی و ساخته ذهن و اراده عدهای خاص است که درصدد هستند الگوهای زندگی غربی، به ویژه زندگی آمریکایی را ترویج کنند، لذا بر سایر کشورها لازم است برای حفظ ارزشها و هویت خود در مقابل این سلطه ایستادگی کرده و اجازه ندهند با جهانیسازی، فرهنگ و ارزشهایشان در نظام سرمایهداری غرب بلعیده شود. منطبق بر همین نگاه، برخی از افراد به جای آنکه گلوبالیزیشن را مرحلهای تاریخی که به صورت طبیعی و خودجوش محقق شده باشد، مرحله تازهای از امپریالیسم قلمداد میکنند که به اقتضای شرایط جهانی، جامه جدیدی بر تن کرده است. افزون بر آنچه گفته شد، طرفداران این دیدگاه استدلال میکنند که جهانیسازی موجب طرد و نفی ارزشها، فرهنگها و آرمانهای نژادی جوامع گوناگون شده است، کشاورزی و اقتصاد بومی جوامع توسعه نیافته و در حال توسعه را نابود و ضمن محدودسازی و تضعیف حاکمیت دولتها، آنها را به پیروی اجبارآمیز از قواعد حاکم بر نظام بینالملل واداشته و تصمیمسازی در عرصه حیاتی کشورها را به قدرتهای با نفوذ خارجی واگذار کرده است. خلاصه آنکه از مرور ادبیات مخالفان گلوبالیزیشن چنین برمیآید که این مفهوم بیش از آنکه هم معنای جهانیشدن باشد، مترادف جهانیسازی و غربیشدن است.
نتیجهگیری
بنابر آنچه گفته شد، گلوبالیزیشن موافقان و مخالفانی دارد که هر یک برای اثبات دیدگاه خود دلایلی را اقامه کردهاند. این نوشتار بیش از آنکه همگام با موافقان گلوبالیزیشن آن را ضرورتی تاریخی و خودجوش بداند یا همسو با مخالفان، گلوبالیزیشن را پروژهای برنامهریزی شده و تحمیلی در نظر بگیرد، با نگاهی واقعگرایانه آن را پدیدهای فرض میگیرد که با روندی رو به رشد و توقفناپذیر، خود را پیشروی جوامع امروزی قرار داده است و همراه با فرصتها و تهدیدهایی که به همراه دارد، دست هر جامعهای را بر حسب استعدادهایش در بهرهمند شدن از مزایای خود باز گذاشته است. ضمن آنکه شتابزدگیهای غیرقابل توجیه و اقدامات غیرکارشناسانه در برخورد با این پدیده میتواند آسیبهای بسیاری را متوجه آن جوامع بکند. بالطبع، رخداد گلوبالیزیشن، کشور جمهوری اسلامی ایران را مانند هر کشور دیگری با فرصتها و تهدیدهای بسیار روبهرو کرده است. از مجموعه اقداماتی که جمهوری اسلامی را قادر خواهد کرد تا ضمن برخورداری از فرصتهای گلوبالیزیشن، تا حدود زیادی از آسیبهای آن در امان بماند، میتوان به شناخت کامل ابعاد جهانی شدن و اتخاذ استراتژیهای متناسب با آن در عرصههای گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از جمله راهبرد رسانهای مناسب برای معرفی و اشاعه عناصر فرهنگی و هویتی ایران، تقویت نمادهای ملی و فرهنگی در متون و نظامات آموزشی، عنایت ویژه به فرآیند و مؤلفههای تربیتی و جامعهپذیری در کشور اشاره کرد. در این راستا سرلوحه قرار دادن و جامه عمل پوشاندن به بیانات رهبر معظم انقلاب در مواجهه با جهان جدید از جمله اقتصاد مقاومتی، جهاد تبیین، خنثیسازی و مقابله با جنگ شناختی و... میتواند ضمن بهرهبرداری از مزایای دهکده جهانی، سلامت هر چه بیشتر نظام اسلامی را در مواجهه با آسیبهای آن تضمین کند.