صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۸:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۳۷۱۳۰

رحمت الله علیرحیمی

استاد شهید مطهری در کتابهای «فلسفه اخلاق» و نیز کتاب«تعلیم و تربیت اسلامی» در خصوص فلسفه اخلاق و نظریات مطرح در این زمینه بحث و گفتگو می کند و نظرات اندیشمندان درخصوص اخلاق را بشرح زیر دسته بندی می نماید:

1- نظریه کانت یا نظر وجدان اخلاقی:کارهای اخلاقی توسط وجدان اخلاقی به انسان الهام می شود. در حقیقت این کارها جزء سرشت و فطرت انسان است و انسان را به کمال و نه سعادت دعوت می کند.

2- نظریه افلاطون :اخلاق یعنی آنجا که روح انسان حالتی پیدا می کند که خود روح زیبا می شود اگر کار زیباست به تبع روح زیباست . از نظر افلاطون پایه اخلاق «عدالت» است و عدالت مساوی با «زیبائی».

3- نظریه عاطفی (نظریه هندی): کار اخلاقی کاری است که از عاطفه ای عالی تر از تمایلات فردی یعنی عاطفه غیر دوستی، سرچشمه می گیرد.

4- نظریه عاطفی و محبت (نظریه مسیحی) : کار اخلاقی کاری عاطفی همراه با محبت است.

5- نظریه فلاسفه اسلامی ( نظریه اراده) :این مکتب ملاک و معیار اخلاقی بودن را عقل و اراده می داند.

6- نظریه زیبائی معقول :امور اخلاقی فی حد ذاته زیبائی دارد، با عظمت و با جاذبه و کشش است و حرکت ایجاد می کند و ستایش آفرین است.

7- نظریه عقل دوراندیش :این نظریه را مادیون مطرح کرده اند و راسل هم از آن دفاع می کند. بر اساس آن انسان برای هر کار اخلاقی یک دوراندیشی دارد و در نظر می گیرد که منفعت برای او ایجاد می کند و انجام می دهد.

8- حسن و قبح ذاتی و عقلی:کارهای اخلاقی بدلیل حسن ذاتی که دارد و عقل انسان حسن ذاتی کارهای اخلاقی و قبح ذاتی کارهای ضد اخلاقی را درک می کند، به سوی آن متمایل و یا از آن دوری می جوید. استاد مطهری در باب این نظریه در صفحه 70 کتاب تعلیم و تربیت اسلامی اضافه می کند که: این حرفی نیست که صددرصد بتوان اثباتش کرد. اگر چه اخلاق سقراطی بر این مبناست، مخصوصاً حسن و قبح ذاتی افعال که خود حکما برایش چندان پایه ای قائل نیستند.

9- نظریه رضای خدا :نظریه دیگری وجود دارد و آن اینکه اساساً اخلاق را برگردانیم به اخلاق مذهبی و بگوئیم بقیه نظریه ها همه فلسفی و علمی است. این نظریه معتقد است که فعل اخلاقی آن فعلی است که هدف و انگیزه اش رضای حق باشد (این نظریه احتمالاً همان نظریه امر و نهی الهی یا حسن و قبح شرعی است) استاد مطهری نظر خویش را در مورد فلسفه اخلاق در کتابهای فلسفه اخلاق و تعلیم و تربیت و بعنوان مجموع سخنرانی ها ابراز داشته اند و نظریه ای بنام «پرستش» را مطرح کرده اند. ایشان به تمام نظریات که در جهان مطرح شده است ایراد گرفته اند و آنها را ناقص می دانند. اما گفته اند اگر تمام نظریات با مبنای اعتقاد به خدا باشد می توان آنها را پذیرفت.

بهرحال از مجموعه صحبت های استاد چنین برمی آید که:

1- امور اخلاقی در چارچوب نظام الهی معنا پیدا می کند.

2- انجام امور اخلاقی افراد سکولار و غیر خداپرست، یک «عبادت و پرستش ناآگاهانه» است.

3- از طریق آیات و روایات اثبات می شود که امور اخلاقی در«فطرت انسان» نهاده شده و یا به او (الهام) شده و می شود.

4- براساس (نظریه پرستش)، انسان به حسب فطرت کارهای اخلاقی را شریف و شرافتمندانه می داند.

(کتاب فلسفه اخلاق، ص 126 )

آیات و روایاتی که استاد مطهری بدان اشاره کرده است بطور خلاصه بشرح زیر است:

1- با توجه به آیه « و اوحینا الیهم فعل الخیرات» (سوره انبیاء، آیه 73) که تفسیر المیزان درباره آن گفته است: در این آیه (افعلو) نیامده است که به عنوان تکلیف شرعی معنی شود بلکه فعل آمده که معنی جمله این می شود که ما خود کار خیر را به مردم الهام کردیم.

2- وقتی آیه « تعاونوا علی البر و التقوا و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان » نازل شد مردی به نام وابصه نزد رسول اکرم (ص) آمد و گفت سوالی دارم. حضرت فرمود: من بگویم سوالت چیست، گفت: بفرمائید، فرمودند آمده ای که «بر» و «تقوا» و «اثم» و «عدوان» را برایت معنا کنم، گفت: یا رسول الله بلی برای همین آمده ام، نوشته اند که پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و به سینه وابصه زدند و فرمودند یا وابصه از دل خودت سوال کن و از قلبت استفتا کن.

لازم بذکر است که نظریه پرستش یا نظریه فطرت که توسط استاد مطهری طرح شده است در هیچ کدام از کتابهای فلسفه اخلاق مطرح نبوده و اگر مشابهی برای این نظریه بتوان پیدا کرد احتمالاً همان حسن و قبح الهی است و اگر بتوان با نظریه حسن و قبح عقلی مقایسه کرد آنگاه می توان گفت که عقل و فطرت در این دو نظریه بر هم منطبق خواهند شد.

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: