آمریکا در حالی به بهانه ترویج فرهنگ برتر انسانی به سایر کشورها لشکر کشی می کند که قتل عام دانشجویان در دانشگاه ویرجینیا باردیگر دروغین بودن شعار دموکراسی آمریکا را آشکار ساخت تا بوش بحرانی دیگر را متحمل گردد.
در حالی که دولتمردان کاخ سفید در عرصه داخلی و خارجی دورانی بحرانی را سپری می کنند ،کشتار در دانشگاه ویرجینیا ،چالشی دیگر را برای آنها در پی داشته است . «چئو سونگ هو » 32 ساله ،تبعه کره جنوبی در 27 فروردین 1386 با ورود به دانشگاه ویرجینیای آمریکا اقدام به تیراندازی به دانشجویان نمود،که در نتیجه آن 33 دانشجو کشته و 29 تن مجروح شدند . این حادثه که به گفته مقامات امنیتی آمریکا در سال های اخیر بی سابقه بوده است، سبب شد تا به رغم توجیهات بوش، انتقادهای شدید افکار عمومی جهان متوجه کاخ سفید گردد.
الف) بسیاری از ناظران اجتماعی و افکار عمومی جهان ضمن محکوم کردن این حادثه تاکید کردند که ایالات متحده به واسطه سیاست های دولتش مبنی بر آزادی خرید و فروش سلاح ( 200 میلیون اسلحه در خانواده های آمریکایی موجود است ) به بهشت اسلحه مبدل گردیده است . نتیجه این امر ترویج روح کشتار و خشونت در این کشور است که در حوادثی مانند ویرجینیا، تبلور می یابد . آنها تاکید نموده اند که آمریکا خود مروج و پرورش دهنده تروریسم است که با شعار «اسلحه برای همه » به توسعه آن می پردازد ،لذا تروریست های واقعی سران کاخ سفید می باشند نه آنها که در گوانتانامو یا زندان های مخفی آمریکا در بازداشت به سر می برند .
ب) بخش دیگری از افکار عمومی این مهم را مطرح نمودند که آمریکایی که خود در گرداب کشتار و جنایت گرفتار آمده و سالانه 11 هزار تن در این کشور قربانی خشونت و آزادی حمل اسلحه می شوند ،چگونه با نام صدور فرهنگ و تمدن بشری ،سایر کشورها راتحت فشار قرار داده و حتی به آنها لشکر کشی می کند . آمریکایی که فرهنگی جز کشتار و حمل سلاح ندارد صلاحیت رهبری دموکراسی جهانی و به کاربردن اصطلاح، فرهنگ انسانی را ندارد .
ج) نکته مهم دیگری که افکار عمومی در حادثه ویرجینیا به آن اشاره داشت ،آشکار شدن دلایل قتل عام غیر نظامیان در عراق و افغانستان به دست نیروهایی آمریکایی است . افرادی که در جامعه شان فرهنگ خشونت و کشتار را آموخته اند ،مسلما در ساختار نظامی و شرایطی مانند عراق و افغانستان نه تنها کشتار غیر نظامیان و شکنجه آنها در زندان برایشان دردآور نمی باشد ،بلکه به تفریحی مبدل می گردد که انجام آن امری عادی و حتی الزام آور می نماید . اکنون مشخص می گردد که اعتراف افسر آمریکایی که می گوید :« قتل زنان و کودکان عراقی برای ما تفریحی است که برای رفع کسالت و وقت گذرانی به آن می پردازیم و از این اقدامات ابراز پشیمانی نمی کنیم» برگرفته از چه فرهنگ و اجتماعی در جامعه آمریکا است . کشوری که در آن حمل سلاح و کشتار افراد ،امری عادی تلقی شده و حتی به ترویج آن می پردازندنمی تواند دستاوردی بیش از این داشته باشد .
در کنار آنچه از بازتاب های جهانی حادثه ویرجینیا ذکر شد،پیامدهای منفی این امر برای دولت بحران زده بوش امری قابل تامل می باشد که او را با چالش های جدیدی مواجه می سازد .
1) این حادثه باردیگر آشکار ساخت که معطوف شدن کاخ سفید به سیاست خارجی و جنگ طلبی در جهان ،آن را از تحولات داخلی غافل ساخته است که نتیجه آن تشدید فقر (41 میلیون نفر )، بیکاری ،بحران های روانی و اجتماعی فراگیر و... در جامعه ایالات متحده است که موجب ترویج فرهنگ خشونت و بزه کاری می شود . حادثه ویرجینیا سبب می شود تا افکار عمومی و کنگره آمریکا ،اعمال فشارها بر دولت برای کاهش بودجه جنگ و دگرگونی در سیاست خارجی را تشدید نماید . آنها تلاش خواهند نمود تا کاخ سفید را به رسیدگی به امور داخلی وادار سازند که بخشی از آن مقابله با اصل آزادی حمل سلاح می باشد .
2) در سال های اخیر دولتمردان کاخ سفید به بهانه های امنیتی و مقابله با تهدیدات خارجی به وضع قوانین ضد بشری نظیر : شنود مکالمات تلفنی ،ایجاد فضای امنیتی ،بازداشت های گسترده ،خفقان مطبوعاتی و.. مبادرت ورزیده اند. حادثه ویرجینیا را می توان شکست تمام این سیاست ها دانست که دروغین بودن آنها را آشکار ساخت . البته این احتمال می رود که مقامات آمریکایی برای توجیه سیاست های خود با بهانه قرار دادن ماجرای دانشگاه ویرجینیا و تهدیدات صورت گرفته علیه سایر مراکز آموزشی ،تلاش نمایند تا به تشدید قوانین گذشته بپردازند هرچند که شکست آنها را متحمل شده اند .
3) آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت ایالات متحده به اشغال عراق و افغانستان و توسعه حضور نظامی در جهان پرداخته است . تحولات دانشگاه ویرجینیا ،(چنانکه افکار عمومی جهان تاکید کرده اند) بیانگر شکست شعار مبارزه با تروریسم است . این امر نشان داد که برخلاف ادعای مقامات آمریکا، تروریسم نه در خارج بلکه در داخل این کشور است که برگرفته از سیاست اسلحه برای همه ،می باشد .این امر تشدید مخالفت های جهانی با سیاست های جنگ طلبانه آمریکا را در پی دارد . البته دولتمردان کاخ سفید با اعلام وضعیت بیمارگونه عامل حادثه،تلاش نمودند تا این رویداد را امری عادی جلوه دهند که ارتباطی با تروریسم و عملکردهای آنها درقبال آن ندارد .
4) در صورت صحت داشتن تابعیت عامل حادثه ویرجینیا ،اقدام تبعه کره جنوبی را می توان برگ دیگری از انزجار جهانی از ایالات متحده دانست . این تبعه کره ای در حالی به این اقدام مبادرت ورزیده است که مردم کره از تصویب قانون تجارت آزاد میان سئول و واشنگتن ،تحرکات آمریکا علیه کره شمالی ،اشغال کشورشان توسط نظامیان ایالات متحده و.. ابراز نارضایتی کرده اند. بر این اساس عملکرد آن را می توان نمونه بارز مخالفت با سیاست های توسعه طلبانه آمریکا ارزیابی نمود که در بحران دانشگاه ویرجینیا تبلور می یابد.
در نهایت می توان گفت که حادثه ویرجینیا بیش از هرچیز بیانگر فرهنگ و اصول حاکم بر جامعه آمریکا است که برگرفته از اصل خشونت می باشد . چنانکه ذکر شد این امر آشکار ساخت که تروریسم نه در خارج مرزها بلکه در قلمرو ایالات متحده است که به دلیل آزادی و ترویج فرهنگ «اسلحه برای همه» تشدید شده است . البته این نکته قابل ذکر است که مقامات کاخ سفید تلاش خواهند نمود تا از بحران ایجاد شده برای اجرای برخی طرح ها بویژه تمدید حالت فوق العاده و استقرار سیستم دفاع موشکی در سایر نقاط جهان خصوصا در شرق آسیا ( نسبت دادن عامل حادثه به تبعه کره جنوبی می تواند در این راستا باشد) بهره برداری نمایند . با این وجود آنچه مسلم است آنها دیگر نمی توانند خود را سردمدار مبارزه با تروریسم و مروجان فرهنگ صلح در جهان معرفی نمایند. لذا حادثه ویرجینیا چالشی است که پیامدهای نامطلوبی برای دولتمردان کاخ سفید به همراه دارد که آنها را به تعدیل بسیاری از طرح هایشان وادار خواهد نمود.