صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۹۴۹۷۱

علیرضا کوهکن
پرونده هسته ای ایران و برخورد کشورهای غربی در عرصه روابط بین الملل با آن کم کم وارد مراحل حساس می شود. طرح پرونده در شورای امنیت سازمان ملل متحد و بررسی آن تحت فصل هفتم منشور ملل متحد و تهدید به استفاده از مواد 41 و 42 منشور ملل در مقابل ایران، باعث شده تا بحث تحریم ایران با استفاده از زور علیه ایران به مسائلی قابل توجه برای کارشناسان تبدیل شود.
همان طور که شواهد از قبل گویا بود و جنگ لبنان هم آن را به خوبی تایید کرد در حال حاضر انتخاب گزینه جنگ و استفاده از زور علیه ایران بسیار دشوار است.
ایران کشوری نفت خیز با ساحلی طولانی در خلیج فارس و دریای عمان است. کشور ما دومین میزان ذخایر کشف شده نفت دنیا را در اختیار دارد و در حال حاضر در حدود سه میلیون و نهصدهزار بشکه در روز نفت تولید می کند که از این میزان حدود 7/2 میلیون بشکه آن صادر می شود.
پس تحریم نفتی ایران باعث می شود 7/2 میلیون بشکه در روز از عرضه نفت در بازار دنیا کاسته شود. برای بررسی احتمال تحریم ابتدا باید دید که آیا این میزان کاهش در عرضه را کشورهای دیگر صادرکننده نفت می توانند جبران کنند؟
طبق آمار کنونی کشور عربستان به تنهایی بالای یک میلیون بشکه مازاد تولید دارد.
بقیه کشورهای نفت خیز خلیج فارس هم به همراه روسیه می توانند تقریبا به همین میزان بر تولید خود بیفزایند. در خوش بینانه ترین نگاه، اگر این مازاد تولید انجام گیرد که در شرایط بحرانی و امنیتی کاری بسیار دشوار به نظر می رسد. ضمن اینکه افزایش تولید در این سطح باعث ضرر رساندن به منابع و کاهش عمر چاه هایشان می شود. کشورهای دیگری هم مثل نیجریه و مکزیک هستند که می توانند سطح تولیدشان را افزایش دهند ولی با توجه به سرمایه گذاری اولیه ای که این کار می خواهد در آن کشورها افزایش تولید با فاصله زمان طولانی تری صورت خواهد گرفت.
اما آیا این کشورها این کار را انجام می دهند؟
پاسخ بسیاری از کارشناسان به این مسئله منفی است و چند دلیل هم برای پاسخشان ذکر می کنند. ابتدا اینکه عدم انجام این کار سود بسیار بیشتری را نصیب این کشورها خواهد کرد زیرا کمبود موجود در بازار قیمت های نفت را افزایش می دهد و این خود سود بیشتری را برای آنها به همراه دارد.
دوم اینکه از لحاظ علمی هم برداشت بی رویه از چاه نفت باعث می شود تا چاه آسیب دیده و عمر مفید آن بسیار پایین آید.
سوم اینکه مسئله مهمی که برای کشورهای صادرکننده نفت در خلیج فارس وجود دارد ترس از واکنش ایران به افزایش تولید آنهاست.
چون این کار آنها در واقع همسویی با دشمن ایران است و منطقه را از نظر امنیتی بیشتر دچار بحران می کند. ما این امر را در رای منفی قطر به قطعنامه شورای امنیت به خوبی مشاهده کردیم. اگرچه این رای تعجب بسیاری را برانگیخت اما برای کارشناسان آشنا به منطقه کاملا قابل پیش بینی بود. زیرا همان طور که نماینده قطر گفت آنها هستند که بیشترین ضرر را از تشنج در منطقه خواهند کرد.
اگر این کشورها نخواهند این کاستی را جبران کنند کشورهای دیگر توانایی بالفعل انجام این عمل را ندارند.
برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که کشورهای دیگر توانایی جبران کسری حاصل از قطع صادرات ایران را ندارند.
آنها با تکیه بر برخی آمارها و اظهارات مقامات مسئول حوزه نفت در کشورهای صادر کننده این ماده می گویند که کشورهای صادرکننده نفت به خصوص کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال حاضر با حداکثر توان به استحصال نفت اشتغال دارند و با توجه به فشارهای وارده از سوی آمریکا اگر می توانستند همین الآن تولید نفت خود را بالا می بردند تا قیمت های نفت را تثبیت کنند.
بنابراین ما شاهد کسری در عرصه نفت خواهیم بود.
مسئله دیگر در موضوع تحریم، مشتری های نفت ایران است. در حال حاضر اکثر صادرات نفت ایران به خاور دور صورت می گیرد. برای همین امر است که آمریکا و اروپاییان راحت تر با این مسئله برخورد می کنند.
در حال حاضر ژاپن، کره جنوبی و چین مهم ترین خریداران نفت ما هستند و ما حدود 40 درصد از نفت مورد نیاز چین را تامین می کنیم. بنابراین مهم ترین مخالف قطع صادرات نفت ما چین است و در صورت هرگونه تحریم احتمالی این کشور متضرر اصلی خواهد بود. با توجه به میزان رشد اقتصادی چین و میزان وابستگی آن به نفت ایران، در صورت قطع صادرات نفت ایران اقتصاد این کشور فلج می شود، به همین جهت است که مهم ترین مخالف تحریم نفتی ایران، چین می باشد و راضی کردن این کشور به موافقت با تحریم ایران هم کار سختی است.
مسئله مهم دیگر در بحث تحریم نفتی ما افزایش قیمت نفت می باشد. در حال حاضر قیمت نفت در بازار جهانی حدود 70 دلار در هر بشکه می باشد. خوش بینانه ترین پیش بینی ها این است که شوک حاصل از قطع صادرات نفت ایران، قیمت نفت را در جهان به بالای 100 دلار در هر بشکه می رساند و البته نظر بعضی کارشناسان این است که حتی ممکن است قیمت نفت در جهان تا 300 دلار در هر بشکه هم بالا رود. چنین افزایش قیمتی حتی در کوتاه مدت هم برای اقتصاد جهانی بسیار مخرب است. اقتصاد خود آمریکا هم در حال حاضر وضعیت خوبی را پشت سر نمی گذارد و بعد از چند سال رکود می خواهد دوباره به وضعیت متعادل بازگردد.
چنین افزایش قیمتی رکود گسترده و نتایج تورمی ناگواری را برای اقتصاد جهانی و اقتصاد آمریکا در پی خواهد داشت. این اثرات برای کشوری مثل چین که مصرف انرژی بالایی دارد و میزان بسیار زیادی از آن را هم وارد می کند و هر روز هم به سبب میزان بالای رشد اقتصادی بر مصرفش افزوده می شود بسیار بدتر خواهد بود. اقتصاد چین چنین افزایش قیمتی را تحمل نخواهد کرد و به همین راحتی نمی تواند از پس جبران آثار آن برآید.
حال اگر به این مسائل، تشنج در منطقه و قطع صادرات نفت از خلیج فارس را اضافه کنید، به نظر بسیاری از کارشناسان این امر قیمت نفت را به بالای 300 دلار در هر بشکه خواهد رساند و حتی صحبت از 350 دلار برای هر بشکه است. چنین چیزی را دیگر هیچ اقتصادی در جهان تحمل نخواهد کرد و حتی آمریکا هم که خود یکی از تولیدکنندگان نفت است نمی تواند چنین شوک قیمتی را به آسانی سپری کند. به همین دلیل است که تصور بحرانی شدن اوضاع منطقه امری دشوار به نظر می رسد.
نتیجه اینکه با توجه به دلایل ارائه شده و با توجه به شرایط کنونی، احتمال تحریم نفتی ایران و یا قطع صادرات نفت از سوی ایران اندک است.

نام:
ایمیل:
نظر: