دکتر محمود احمدى نژاد تنها کاندیداى اصولگرایان بود که تا زمان ثبت نام، هیچ گاه به طور رسمى از حضور خود در انتخابات ریاست جمهورى سخن به میان نیاورد. همچنین على رغم این که نام احمدى نژاد به عنوان یکى ازکاندیداهاى مطرح جریان اصولگرا تحت بررسى شوراى هماهنگى قرارداشت، او در برنامه هاى رسمى و آشکار این شورا حضور پیدا نمى کرد. احمدى نژاد حتى در سخنرانى هاى خود و برخى سفرهاى استانى، باوجود تأکید بر ضرورت تحول در سیاست هاى اجرایى کشور و تشکیل دولت اسلامى، هیچ گاه از کاندیداتورى خود سخن به میان نمى آورد. عمده ترین دلیل چنین رویکردى آن بود که احمدى نژاد به عنوان شهردار تهران نمى خواست اولاً فعالیت هاى شهردارى این کلان شهر، تحت الشعاع کاندیداتورى او قرار گرفته و احیاناً خللى در برنامه مدیریت شهرى به وجود آید و ثانیاً، فعالیت هاى او در شهردارى به منزله تبلیغات انتخاباتى تلقى گردد. به همین دلیل در حالى که بسیارى کاندیداها، از ماه ها قبل رسماً ستادهاى انتخاباتى خود را فعال کرده و مسئولان این ستادها مشخص شده بودند، ستاد انتخاباتى احمدى نژاد بعد از اعلام صلاحیت کاندیداها و همزمان با شروع رسمى فعالیت هاى تبلیغاتى کاندیداها تشکیل و مسئولان آن معرفى شدند. (۱) البته پیش از تشکیل رسمى این ستاد، برخى ستادهاى مردمى و دانشجویى براى دعوت و حمایت از احمدى نژاد تشکیل شده بود. احمدى نژاد همچنین تا زمان ثبت نام از حمایت آشکار هیچ گروه و تشکل سیاسى رسمى و شناخته شده برخوردار نبود. وى زمان ثبت نام در گفت وگو با خبرنگاران تأکید کرد: «من یک معلم و استاد دانشگاه هستم و به هیچ حزب و گروهى تعهدى ندارم و ستادهاى موجود که براى حمایت از من تشکیل شده هم، ستادهاى مردمى خودجوش هستند.» (۲) با این تفاصیل، مى توان گفت که احمدى نژاد در فعالیت هاى انتخاباتى خود، عملاً موردحمایت قابل توجهى از جانب گروه ها و احزاب رسمى و مؤثر واقع نبود. اما درعوض احمدى نژاد به واسطه محبوبیتى که در طول فعالیت در شهردارى تهران کسب کرده و آوازه کارهاى مثبت او حتى در شهرهاى دیگر کشور پیچیده بود؛ حمایت هاى قابل توجهى را درسطح اقشار اجتماعى خصوصاً طیف هاى مستضعف و مذهبى و انقلابى به خود جلب نمود. فى الواقع پایه اصلى فعالیت هاى انتخاباتى احمدى نژاد، ستادهاى خودجوشى بود که در تهران و شهرستان ها توسط علاقه مندان به او و نیز گروه ها و انجمن هاى غیررسمى مردمى و دانشجویى و نیز هیأت مذهبى تشکیل شده بودند. تشکیل این ستادهاى خودجوش مردمى خصوصاً در دو هفته پایانى منتهى به انتخابات، شدت بیشترى گرفت. نوع تبلیغات انتخاباتى، هم در این ستادهاى خودجوش و هم در ستادهاى رسمى احمدى نژاد، عمدتاً ساده و کم خرج بود به گونه اى که برخى تراکت ها و پوسترهاى منتشره در سطح شهر تهران درحمایت از احمدى نژاد، با چاپ سیاه و سفید و متن هاى دست نویس بود. طبعاً چنین شیوه کم خرجى، درمیان تبلیغات سنگین و حجیم و پرخرج برخى کاندیداها، مردمى تر جلوه مى داد. این شیوه تبلیغات مردمى و کم هزینه، درکنار پخش فیلم تبلیغاتى احمدى نژاد که منزل و دفتر کار ساده و بى تجمل او را درکنار ویلاى مجلل و دفتر کار پرتجمل شهردار سابق تهران به نمایش مى گذاشت، به علاوه شعارها و دیدگاه هاى عدالتخواهانه و مردم گرایانه احمدى نژاد، موجب آن گردید تا درآخرین هفته انتخابات، موج محبوبیت او به سرعت اوج گیرد و اقبال مردمى به او، به گونه اى تعجب آور فزونى یابد. این اقبال مردمى به احمدى نژاد به گونه اى بود که در جریان همایش هاى تبلیغاتى او درتهران و برخى شهرستان ها ازجمله اصفهان، گروه هاى زیادى از مردم حضور یافتند که به خوبى افزایش محبوبیت شهردار تهران را نشان مى داد. استقبال مردمى از احمدى نژاد در اصفهان به حدى بود که براثر ازدحام جمعیت یک نفر کشته شد. (۳) همچنین همایش حامیان احمدى نژاد در ورزشگاه شیرودى که در روز ولادت حضرت زینب(س) برگزارشد، با استقبال زیادى مواجه گردید و خصوصاً حضور چندتن از مداحان مشهور تهران در این مراسم و اعلام حمایت آنها از احمدى نژاد، موجى از اقبال را به ویژه در میان جوانان مذهبى براى شهردار تهران به ارمغان آورد. البته اقبال مذهبیون به احمدى نژاد صرفاً به دلیل برگزارى چنین همایش ها و حمایت هایى نبود. ادبیات احمدى نژاد درمواضع و سخنرانى هایش، کاملاً صبغه دینى و مذهبى داشت به گونه اى که او تنها کاندیدایى بود که در سخنرانى ها چفیه برگردن مى انداخت و شروع کلامش با دعاى فرج امام زمان(عج) همراه بود. به کارگیرى این ادبیات مذهبى موجب مى شد تا بخش اعظم بدنه جریان اصولگرا به تدریج به سمت احمدى نژاد گرایش پیداکند. بسیارى از طلاب جوان حوزه هاى علمیه نیز به صورت خودجوش به نفع احمدى نژاد وارد میدان شدند. در ۱۸ خردادماه، بیانیه اى به امضاى بیش از ۲۰ تن از مدرسین وفضلاى جوان حوزه علمیه قم در حمایت از احمدى نژاد منتشر شد که به نوبه خود تأثیرگذار بود.على ایحال، نوع تبلیغات، شعارها، ادبیات و دیدگاه هاى احمدى نژاد موجب گردید تا اقبال مردمى به او خصوصاً پس از شروع تبلیغات رسمى انتخابات و بالاخص درهفته منتهى به انتخابات به شدت فزونى گیرد، به گونه اى که برخى رسانه ها و مطبوعات از شکل گیرى «سونامى احمدى نژاد» در روزهاى پایانى نزدیک به ۲۷ خرداد خبردادند. درحالى که درنظرسنجى هاى قبلى احمدى نژاد رتبه پائین ترى نسبت به دیگران داشت. در نظرسنجى هاى نزدیک به انتخابات منحنى رشد آراى او شیب تندى گرفت که البته در برخى شهرها نظیر تهران، اصفهان، قم، قزوین و... نمود بیشترى داشت. اما مهم ترین شعارها، دیدگاه ها و برنامه هاى احمدى نژاد درحوزه هاى مختلف چه بود؟ اصلى ترین شعارهاى انتخاباتى احمدى نژاد عبارت بودند از: «پیش به سوى تشکیل دولت اسلامى» و «مى شود و مى توانیم». جهت گیرى عمده مواضع احمدى نژاد نیز حول محورهایى چون: عدالت، خودباورى، دین مدارى، تحول گرایى، مبارزه با فساد، تمرکززدایى، مبارزه با رفاه طلبى و تجمل گرایى مدیران، توجه به اقشار محروم و منصف و حاشیه نشینان و... بود. آنچه درپى مى آید، بخش هایى از مهم ترین محورهاى مواضع احمدى نژاد در ایام تبلیغات انتخاباتى است. دولت اسلامى: - گام سوم ملت ایران در مسیر تحقق جامعه نمونه، تشکیل دولت اسلامى است و با آگاهى و همت ملت، شاهد تشکیل دولت نمونه اسلامى خواهیم بود. - ملت ایران وظیفه دارد که جامعه اى پیشرفته، مقتدر و نمونه اسلامى ارائه کند تا این جامعه، الگو، مقدمه و سکوى حرکت جهانى اسلام شود. براى تحقق چنین جامعه اى، نیازمند برپایى دولتى اسلامى هستیم. یعنى دولتى که همه راهکارها و روش هاى اداره جامعه را از متن اسلام و از درون احکام نورانى آن استخراج کند. - دولت اسلامى خود را مسئول رفاه، آزادى و امنیت ملت و تحقق عدالت مى داند. عدالت در دولت اسلامى به این معناست که همه فرصت هاى کشور به طور عادلانه در اختیار همه ملت قرار مى گیرد. در جامعه اسلامى ما طبقه برترى به عنوان طبقه مدیران نداریم که خود را منت گذار مردم بدانند. - دولت اسلامى به معناى آن است که حلال و حرام در متن برنامه ریزى هاى کشور، رعایت شود و رانت خوارى که نمادى از حرام خوارى است به زرنگ بازى تعبیر و تفسیر نشود وصداقت و پاکى در جاى جاى دستگاه ادارى و اجرایى کشور، جارى و قابل رؤیت باشد. - در دولت اسلامى مدیران باید به دنبال تأمین بیشترین رفاه براى مردم و کمترین برخوردارى براى خود باشند و این گونه نباشد که یک مدیر، به محض دریافت حکم انتصاب خویش در جست وجوى خانه هاى میلیاردى در شمال شهر باشد. - تشکیل دولت اسلامى، همه شئونات سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فردى جامعه را تحت تأثیر قرارخواهدداد و جلب رضایت مردم به یک هدف اساسى براى مدیران جامعه تبدیل خواهدشد. - جهت گیرى اصلى دولت اسلامى به سمت عدالت است. ساختن کشور بدون عدالت محال است و اگر عدالت اجرا نشود، استقلال، آزادى و اقتدارملى ما در خطر خواهدبود. رشد سیاسى: - رشد سیاسى در جامعه اسلامى، نزدیکى دل ها به هم و افزایش همبستگى و وحدت ملى است. پس در چارچوب این توسعه سیاسى، خبرى از دغل کارى و دروغ پردازى نخواهدبود. - در توسعه سیاسى به مفهوم رایج امروز دنیا، معیار رشد، چیزهایى مثل تعدد احزاب و نشریات و روزنامه ها و یا رقابت سنگین براى کسب قدرت است اما در دولت اسلامى معیارها تفاوت دارد و اگر دیدیم که قدرت درک و تشخیص مسائل سیاسى بالا رفت، مى توان گفت که رشد سیاسى یافته ایم. - وانمودکردن باندبازى و گروه بازى به عنوان نماد توسعه سیاسى، حاصل دور شدن دولتمردان و صاحب منصبان از اسلام به عنوان یک دین کامل و تأمین کننده سعادت بشر است. - نتیجه برنامه ها و شعارهاى توسعه باید به تعمیق و گسترش مهربانى، دست همدیگر را گرفتن، راستى، صداقت وصفا، آرامش، آسایش و عبودیت بینجامد، درغیر این صورت، افزایش تیراژ روزنامه و رشد فلان شاخص اقتصادى به تنهایى نشانگر توسعه نخواهدبود. - برخى معتقدند، علت اصلى انقلاب اسلامى، دموکراسى بود اما دموکراسى در مقابل آن چیزى که ما به خاطر آن انقلاب کردیم، چیزى نیست. ما براى ایجاد یک حکومت اسلامى جهانى و حاکمیت ارزش هاى دینى انقلاب کردیم. - جامع ترین، پیشرفته ترین و مردمى ترین نظام در میان نظام هاى سیاسى، نظام امامت است. نظام ولایت فقیه هم حلقه اتصال ما به این نظام است. ساده زیست ترین، پاک ترین، عادل ترین و خوش فکرترین رهبر روى زمین هم رهبرى عزیز ماست. - توسعه سیاسى باید امیدآفرین باشد و تمام مراکز و احزاب و گروه ها براى رسیدن به آرمان هاى انقلاب و ترقى شان و تربیت مدیران کارا، شجاع و خودباور حرکت کنند و تقویت کادر مدیریت کشور با توسعه سیاسى نوین و بومى امکانپذیر است. ـ اگر تحزب الگوگیرى شده از خارج، کارکرد مناسبى داشت مى بایست در طول دو دهه گذشته به مرحله ارائه را ه حل براى مشکلات جامعه و تربیت مدیر مى رسید که این چنین نشد فقط برخى از احزاب محدود بودند که به قصد خدمت در عرصه فعالیت ظاهر شد. ـ توسعه سیاسى غربى یعنى این که در جامعه تعداد احزاب زیاد شود، رقابت ها براى کسب قدرت سنگین شود و درگیرى هاى سیاسى اوج بگیرد در حالى که اولویت ها و مطالبات مردم چیز دیگرى است، اما از نگاه اسلامى، رشد و توسعه سیاسى یعنى مردم به لحاظ فهم سیاسى و قدرت تحلیل، رشد یابند. دل ها به هم نزدیک شوند و وحدت و همبستگى ملى، حساسیت به همه تحولات کشور و قدرت دشمن شناسى بالا رود. ـ اگر احزاب براساس باورهاى اجتماعى بومى شکل گیرد به خدمت رسانى روى مى آورند و وقتى دیدن رقباى شایسته تر از خودشان در این عرصه هستند شرایط را براى خدمت رسانى در اختیار آنان قرار مى دهند. عدالت محورى : ـ در نظام جمهورى اسلامى، محور و میزان همه امور عدالت است. بنابراین، بازنگرى در رفتارها و عملکردهاى ۱۶ سال گذشته، اقدام عادلانه اى است که سبب پیدایش نقاط ضعف و قوت و برداشتن مقتدرانه گام هاى اساسى در جهت تشکیل دولت اسلامى و عدالت محور خواهد شد. ـ اجراى عدالت امکانپذیر اما در عین حال یکى از سخت ترین مراحل اجراى احکام اسلامى است. ملت ایران تشنه اجراى عدالت است زیرا در سایه آن امید، نشاط، صمیمیت، محبت، مقاومت و شکوفایى استعدادها در جاى جاى زندگى مردم تجلى پیدا خواهد کرد و بدون تردید ریشه هاى ظلم، فساد، تبعیض و ارتشا نیز در این سرزمین مقدس خشک خواهد شد. ـ جارى بودن عدالت در تصمیمات و اقدامات دولت موجب افزایش اطمینان و اعتماد عمومى به نظام و تحکیم پیوندهاى عاطفى مردم با مسئولان کشور مى شود و پیشرفت اسلام نیز منوط به حاکمیت عدالت و تقوا، قطع دست منفعت طلبان از بیت المال مسلمین و جلوگیرى از توزیع امتیازات و فرصت ها میان افراد و گروه هاى رابطه باز و فرصت طلب است. - دولت هاى قبلى به دنبال توسعه اقتصادى و سیاسى بودند اما در مدل توسعه کپى بردارى شده از آن سوى مرزها، عدالت جایگاهى ندارد درحالى که اگر توسعه اقتصادى بر مبناى اسلام باشد، محور عدالت خواهد بود و حاصل آن بر سرسفره هاى مردم دیده خواهد شد. ـ آزادى بدون عدالت معنى ندارد و این دو، مقدم و پایه هاى استحکام یکدیگرند و در دولت آینده، پایه هاى آزادى که همان عدالت است، تقویت خواهد شد. ـ وقتى مى گوییم این برنامه هاى اقتصادى که پیاده مى شود موجب اختلاف طبقاتى است، مى گویند اشکالى ندارد، بگذارید ما کشور را بسازیم، بعد عدالت را پیاده مى کنیم. انگار عدالت، برچسب است که به کالایى چسبانده شود و بگویند عدالت محقق شد. وقتى قله هاى ثروت شکل گرفت، چطور مى توان عدالت را پیاده کرد. مگر مى گذارند شما عدالت را پیاده کنید؟ عدالت روح حاکم بر تصمیمات است و بدون آن، امکان پیشرفتى واقعى وجود ندارد، حتى امنیت ملى، آرامش، استقلال و آزادى به عدالت پیوند مى خورد. مقابله با فساد و تبعیض و تجمل گرایى: ـ اگر عدالت از بین برود، قله هاى ثروت نامشروع در کشور شکل مى گیرد و عرصه هاى سیاست وفرهنگ و رسانه به خدمت این قله ها درمى آیند و به این ترتیب، فرصت استفاده از آزادى، از دیگران سلب خواهد شد. ـ افرادى هستند که به خاطر ارتباطات خود در سیستم ادارى کشور از امتیازات ویژه اى برخوردارند و در این میان بعضى ها اصلاً به وجود تبعیض اعتقاد ندارند، قطعاً باید این گونه گریزگاه ها را بست تا عدالت برقرار شود. ـ این که یک کارمند عالى رتبه ۲۰ برابر یک کارمند معمولى حقوق مى گیرد حاکى از افزایش شدید فاصله طبقاتى است و با این روند نمى توان به چشم انداز مطلوب ۲۰ ساله رسید. ـ تورم مهار گسیخته اقتصادى، فشار سنگینى را بر مردم وارد مى کند و این در حالى است که به نظر مى رسد دولت از آثار این تورم مصونیت دارد و همه آسیب ها متوجه مردم است، زیرا شرکت ها و سازمان هاى دولتى گران ترین ساختمان هاى شمال تهران را خریدارى مى کنند و خاصه خرجى از کیسه بیت المال نیز به یک رویه عادى در نظام ادارى و اجرایى تبدیل شده است. ـ بعضى ها کاخ نشینى و اسراف در هزینه از بیت المال را به خاطر حفظ آبروى نظام عنوان مى کنند. در حالى که آبروى نظام در اجراى عدالت، رفع فقر و تبعیض، جلب رضایت مردم، ترویج فرهنگ اسلام و رفتار صادقانه و صمیمانه مسئولان با مردم است. خاصه خرجى ها و صرف هزینه هاى چندصدمیلیون تومانى از کیسه بیت المال براى دکوراسیون اتاق ها، موجب اقتدار و تدبیر و توانمندى براى مسئولان نخواهد شد و کسانى که ضعف و ناتوانى خود را در پشت دکورها و ساختمان هاى گران قیمت پنهان مى کنند، به بیراهه کشیده شده اند. ـ اگر دولت پول ندارد، سازمان ها و شرکت هاى دولتى، هزینه برج هاى ده ها میلیارد تومانى را از کجا تأمین مى کنند و چرا سالانه ده ها میلیون دلار از بودجه عمومى براى سفرهاى خارجى هزینه مى شود. ما منابع به اندازه کافى در اختیار داریم اما از آنها به طور مناسبى استفاده نمى شود. ـ مدیر اسلامى، حداکثر رفاه را براى خود نمى خواهد و چنین مدیرى امکان ندارد از وجود عده اى گرسنه و فقیر در حوزه مسئولیتش آگاه باشد و راحت سر به بالین نهد یا به مسافرت هاى پى در پى تفریحى برود. ـ بروز تجمل گرایى، جدایى از مردم، اشرافى گرى، خودخواهى ها و قدرت طلبى ها، حاصل تضعیف رویکرد تحول گرا در عرصه مدیریتى کشور است. ـ چرا باید مناسبات یک مدیر با مردم در نتیجه صدور یک حکم انتصاب دستخوش تغییر و تحول به زیان مردم شود؟ ـ در شرایطى که بسیارى از جوانان این کشور براى دست وپا کردن یک شغل و بروز دادن خلاقیت هاى خود و داشتن یک زندگى شرافتمندانه به دنبال منابع ناچیزى هستند، چگونه مى توان پذیرفت که یک مدیر ۱۵۰ میلیون تومان از منابع عمومى را خرج تغییر دکوراسیون اتاق کارش کند؟ بدون تردید این رویه، بیانگر پیدایش فاصله اى قابل تأمل میان مدیریت کشور با نگاه تحول گرا و انقلابى است. ـ تجمل گرایى، جدایى از مردم، اشرافى گرى، خودخواهى ها و قدرت طلبى ها در نقطه مقابل نگاه تحول گرا و انقلابى قرار دارد و نگاه تحول گرا را در بین ملت تضعیف مى کند. ـ مدیر انقلابى قدرت خود را از میز گران قیمت، داشتن چند تا منشى و دکوراسیون اتاق ها به دست نمى آورد. ـ آیا اقتدار و عزت امیرالمؤمنین (ع) و رهبر عزیز انقلاب به لباس هاى فاخر یا زندگى در کاخ است؟ - باید پاک و پاکیزه و مرتب و نظیف بود که از وظایف اسلامى است اما ساده زیستى و ساده پوشى یکى از ویژگى هاى انقلاب اسلامى است. تمرکززدایى: ـ صدها میلیاردتومان از پول بیت المال صرف خرید ساختمان هاى مجلل دستگاه ها در تهران شده است که بسیارى از این ساختمان ها غیرضرورى است و با فروش آنها و خرید ساختمان هاى ارزان تر در شهرستان ها، هم بازدهى امور بیشتر مى شود و هم منابع مالى براى رفع مشکلات جوانان و مردم فراهم مى آید. بسیارى از این ساختمان ها متعلق به دستگاه هایى است که مرکز انجام مأموریت آنها در شهرستان ها مى باشد. ـ چرخش بیش از ۶۰ درصد از فعالیت هاى اقتصادى کشور درشهر تهران با دارا بودن ۱۱ درصد جمعیت کل کشور، از نشانه هاى روشن بى عدالتى است. عامل این چرخش اقتصادى نه همه مردم تهران بلکه یک بخش خاص و محدود است و این تحول اقتصادى نیز پیا م آور اشتغال و تولید نیست. ـ اگر عدالت را محور قرار دهیم سمت و سوى برنامه ریزى هاى اقتصادى ما عوض خواهد شد و آنگاه پس از آن که فرصت هاى مساوى در اختیار تمام ملت قرار گرفت، بسیارى از مشکلات ما حل خواهد شد. این که ۶۰ درصد چرخش مالى کشور صرفاً در تهران وجود دارد بزرگ ترین ناعدالتى است. هر کس که مى خواهد بحث اقتصادى کند باید این معضل را حل نماید. ـ ده ها هزار میلیارد تومان بودجه کشور الان در ساختمان ها و دکورها بلوکه شده است. فقط به این دلیل که مدیران دوست دارند در تهران زندگى کنند. مى خواهید در تهران باشید اشکالى ندارد، ولى حق ندارید مسئول باشید. مسئولیت کارها را باید به کسانى سپرد که بخواهند در محرومیت ها با مردم بوشهر و زاهدان و سنندج همراهى کنند. مقابله با ساختار ناسالم اقتصادى: ـ بانک هاى خصوصى به شکل فعلى آن نه تنها نقش مثبت و سازنده اى را در اقتصاد کشور بازى نمى کنند بلکه آثار تخریبى آنها در چرخه اقتصادى کشور بسیار زیاد است زیرا چگونه ممکن است یک بانک با سرمایه پانزده میلیاردتومانى تشکیل شود و در نتیجه فعالیت مثبت اقتصادى بتواند در کمتر از چهار سال به یک سرمایه دویست میلیاردتومانى دست پیدا کند. ـ سود بانکى در بخش کشاورزى ۱۳/۵ درصد است و طبق گزارش رسمى بانک مرکزى ارزش افزوده بخش کشاورزى سالانه ۱۰ درصد است. به این ترتیب، چطور مى توان انتظار داشت که فعالیت تولیدى در بخش کشاورزى سودآور باشد. براى کشاورز حتماً باصرفه تر آن است که دارایى اش را در بخش کشاورزى بفروشد و آن را نزد بانک سپرده گذارى کند و به جاى ۱۰ درصد ارزش در طول یک سال ۱۳/۵ درصد از بانک سود بگیرد. خوب معلوم است که کشاورزى در حال آسیب دیدن است و بنیه هاى کشاورزى شکل نخواهد گرفت وکشاورزان سامان پیدا نخواهند کرد. ـ یکى دیگر از علت هاى فساد و فقر و تبعیض سودبانکى است. سود بالاى بانکى عامل اختلاف طبقاتى و تمرکز فرصت ها در اختیار عده اى خاص است. سود ۲۴ درصد در نظام بانکى به هیچ وجه گسترش تولید پایه، توسعه کشور و ایجاد اشتغال را به دنبال نمى آورد. از این پول تنها عده اى خاص و برخوردار از پشتوانه هاى مالى و سیاسى، مى توانند استفاده کنند و این افراد حتماً به دنبال کار تولیدى واصیل نمى روند و به سمت خرید و فروش و سوداگرى کشیده مى شوند تا بتوانند این سود را به بانک برگردانند. ـ مردم به وام هاى بانکى با سودهاى ۲۴ درصد دسترسى ندارند زیرا قادر به بازپرداخت بهره هاى سنگین بانکى نیستند. از وام هاى کلان بانکى، تنها عده اى خاص برخوردار مى شوند و آنها نیز هیچ گاه وام هاى دریافتى را به دلیل سودآور نبودن وارد چرخه تولید کشور نمى کنند، بلکه وارد بورس بازى، دلالى و سوداگرى مى شوند تا با کسب سودهاى کلان بتوانند بهره هاى بانکى را بپردازند و خود نیز از عایدات آن بهره مند شوند و حاصل این روند، چیزى جز تورم فزاینده و افزایش فاصله طبقاتى نیست. ـ نظام بانکى کشور استدلال مى کند که کاهش نرخ سود باعث مى شود مردم سپرده هاى خود را از بانک ها خارج کنند. این درحالى است که بیش از ۸۰ درصد سپرده هاى بانکى، متعلق به سه درصد مردم است. ـ طى سال هاى اخیر، بانک هاى خصوصى راه اندازى و وارد یک چرخه ناسالم از فعالیت هاى به اصطلاح اقتصادى شده اند. کدام کار تولیدى را مى توان سراغ گرفت که یک بانک خصوصى با ۱۵ میلیاردتومان سرمایه وارد آن شده و در طول چهار سال سرمایه خود را به ۲۰۰ میلیاردتومان افزایش داده باشد؟ جهت گیرى ها درباره مسائل کلان کشور: ـ برنامه هاى اقتصادى دولت من در چارچوب چشم انداز ۲۰ ساله و برنامه چهارم توسعه خواهد بود، اما رویکرد این برنامه ها، عدالت خواهد بود. ـ من معتقد به توسعه همه جانبه هستم، اما توسعه باید بر محور عدالت باشد. ـ من معتقد به دولت کم هزینه، پرفایده و مردم گرا هستم. ـ فوریت و اولویت اول دولت من، رفع مشکلات جوانان و ایجاد فرصت براى بالندگى همه جوانان ایرانى است. فرصت هاى علمى، هنرى، فرهنگى و ورزشى باید در اختیار همه جوانان ایرانى قرار بگیرد تا بتوان با داشتن جامعه اى پرنشاط، به آینده امیدوار بود. ـ در توسعه سیاسى مورد نظر دولت من، احزاب کارکرد واقعى خود را پیدا خواهند کرد و نگاه ما به توسعه سیاسى، نگاهى نو، مترقى و بومى است نه وارداتى. ـ ما خودمان را درگیر جنجال هاى سیاسى خانمانسوز نمى کنیم. ما در یک فضاى دوستانه و سازنده به دنبال افزایش کمى و کیفى آزادى ها خواهیم بود و نحوه استفاده از آزادى را تمرین مى کنیم. ما معتقدیم آزادى روح انقلاب است و بدون آن امکان رشد و پیشرفت وجود ندارد. ـ ما باید در عرصه جهانى حضور قدرتمندانه داشته باشیم و اگر مى خواهیم وارد چرخه تعهدآور شویم باید از موضع اقتدار باشد در غیر این صورت به ضرر ملت ایران خواهد بود. ـ پیوستن به WTO اگر با اقتدار اقتصادى صورت نگیرد موجب متلاشى شدن اقتصاد ما خواهد شد. چرا که اگر درها باز شد، اقتصاد ما باید به جهان سرازیر شود نه این که کالاهاى خارجى چون سیل به بازار ایران راه پیدا کند. ـ ایران گلستانى بزرگ است که هر گوشه و کنار آن گل هاى زیبایى دارد همه زبان ها، آداب و رسوم، سنت هاى بومى و محلى و توانمندى هایى که در گوشه گوشه ایران است براى ما محترم است. فرهنگ اسلامى همانند یک رشته قوى همه فرهنگ ها و آداب و رسوم بومى و محلى را به هم مرتبط کرده و آنها را به هم گره زده است. ـ ما معتقدیم جوانان مورد تهاجم فرهنگى قرار گرفته را باید نجات داد و آنها را پشتیبانى و حمایت کرد. نه این که به جوانان گیر بدهیم و آنها را محدود کنیم. ما خودمان را در کنار جوانان و با جوانان مى دانیم و در این راه معتقدیم تأمین نیازهاى جوانان، بازیابى هویت ملى و اسلامى آنها و اجراى عدالت مى تواند جوانان ما را در مقابل تهاجم فرهنگى بیمه کند. ـ اگر کشورى اقتدار ملى نداشته و یا از مدیرانى خودباور و شجاع استفاده نکند، در عرصه سیاست خارجى حرفى براى گفتن نخواهد داشت. امروز بزرگ ترین نوع مبارزه با آمریکا ساختن و آبادکردن ایران است. ـ من با این که مى گویند فناورى هسته اى براى کشور بحران آفریده، مخالف هستم. چه بحرانى وجود دارد؟ فناورى صلح آمیز هسته اى حق کشور ماست و کسى هم نمى تواند آن را از ما بگیرد. ما در این مورد تا اینجا آمده ایم و براى ادامه راه به یک یاحسین (ع) دیگر نیاز داریم. ـ «عدالت»، «خدمتگزارى» و «آبادگرى» اصلى ترین جهت گیرى هاى دولت من هستند. در خدمتگزارى هم نباید هیچ اولویت و ترجیحى قائل شد مگر براى مستضعفان که ضرورت رسیدگى به آنها بر کسى پوشیده نیست. پى نوشت ها : ۱- خبرگزارى فارس ۱۳۸۴/۳/۳ ۲- همان ۱۳۸۴/۲/۲۳