صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۸۸ - ۱۶:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۹۸۲۸۶

بصیرت:مقدمه
مخالفین ساکاش‌ویلی که تقریباً از شش ماه پیش عزم خود را برای براندازی دولت او جزم کرده‌اند، با تشدید اقدامات اعتراضی خود از 9 آوریل، بر تداوم اعتراضات تا تحقق خواسته‌های خود که در رأس آنها استعفاء ساکاش‌ویلی است تأکید دارند. تجمعات اعتراضی آنها در اطراف پارلمان و نهاد ریاست‌جمهوری همچنان در تفلیس برپاست و انتظار می‌رود با الحاق برخی گروه‌های مخالف از سایر شهرهای گرجستان به جمع معترضین تفلیس، شمار تظاهرکنندگان در این شهر افزوده شود. بسیاری از تحلیل‌گران داخلی و خارجی، با توجه به فضای سیاسی موجود در گرجستان، از همان از ابتدای شروع تظاهرات‌ها در خصوص بروز خشونت در جریان اعتراضات هشدار داده و خواستار خویشتن‌داری طرفین شده بودند. هرچند طی روز‌های ابتدایی گزارشی مبنی بر بروز درگیری مخابره نشد، اما تنش‌های اخیر در این کشور اسباب نگرانی‌هایی شده است.
موضوع از این قرار بود که برخی مأموران شهرداری تفلیس با ادعای انجام عملیات نظافت شهری اقدام به برچیدن محل انجام سخنرانی و کنفرانس خبری مخالفین در میدان روستاول که از 9 آوریل در این محل برپا شد، کردند، که این مسئله منجر به بروز درگیری بین مقامات مسئول شهرداری و جمعی از طرف‌داران ساکاش‌ویلی با مخالفینی که در این محل حضور داشتند شد. شاهدان بر این نکته تأکید می‌کنند که «رفتگرانی» که برای انجام وظایف شهری خود به میدان مراجعه کرده‌ بودند، بیشتر شبیه به نیروهای امنیتی بوده و آنها آغازگر درگیری‌ها بوده‌اند. حتی برخی از مخالفین از وجود برخی افسران شناختة شدة پلیس در میان مأموران شهرداری خبر می‌دهند که در لباس مبدل در میدان حضور یافته بودند. اما مقامات وزارت کشور با رد دخالت مقامات امنیتی در این درگیری، مخالفین حاضر در محل را مسبب و تحریک‌کنندة درگیری‌ها اعلام کرده‌اند. مقامات شهرداری نیز با تأیید خبر درگیری، مخالفین را عامل اصلی درگیری دانسته و تأکید کرده‌اند که ناسزاگویی و تحریک به درگیری از سوی آنها آغاز شده است.
ناظران که بروز این درگیری‌ها را پیش‌بینی می‌کردند، با اشاره به التهاب موجود در تفلیس، هرگونه اقدام تحریک‌آمیز از سوی دولت و به تبع آن وقوع هرگونه درگیری را به ضرر ساکاش‌ویل ارزیابی کرده و معتقدند مخالفین با بزرگ‌نمایی این تقابل‌ها می‌توانند از آن برای بین‌المللی کردن بیشتر موضوع استفاده و شمار بیشتری را در داخل کشور با خود همراه کنند. آنها با اشاره به این نکتة جالب تأمل که در روز شروع اعتراضات شمار خبرنگاران از تعداد نگهبانان ساختمان ریاست‌جمهوری بیشتر بود، بر این باروند که با وجود این پوشش خبری گسترده، نیروهای مخالف به نحو مؤثری می‌توانند از بروز هرگونه درگیری به نفع خود بهره گیرند. برخی دیگر از تحلیل‌گران نیز با اشاره به اینکه طی روز‌های 10 و 11 آوریل از شمار تظاهرکنندکان در مقابل پارلمان به نحو محسوسی کاسته شده، هرگونه درگیری را عاملی برای تقویت موقعیت مخالفین ارزیابی می‌کنند. به نظر می‌رسد با التفات به همین وضعیت است که ساکاش‌ویلی طی روز‌های اخیر در چندین مورد تمایل خود به گفتگو با مخالفین ابراز داشته است.
شایان توجه اینکه رهبران مخالفین در خصوص مذاکره با ساکاش‌ویلی دیدگاه‌های مختلف و بعضاً متناقضی را ابزار داشته‌اند. در حالی که نینا بوردجانادزه به صراحت پیشنهاد مذاکره ساکاش‌ویلی را رد کرده، برخی دیگر از رهبران مخالف از مذاکرة مشروط با دولت تلویحاً حمایت کرده‌اند. از جمله ایراکلی‌ آلاسانیا، یکی از رهبران مخالفین چندی پیش از آمادگی خود برای مذاکره با ساکاش‌ویلی در قالب مناظرة تلوزیونی خبر داده بود، که این مسئله با واکنش منفی سایر رهبران مخالفین مواجه شده بود. این در حالی است که کوخا کوکاوا از دیگر مقامات مخالفین نیز با تأکید بر عدم صداقت ساکاش‌ویلی و ضمن رد مذاکره با دولت، مردم را به نافرمانی مدنی در سراسر کشور دعوت کرد.
به اعتقاد تحلیل‌گران این ابراز متفاوت دیدگاه‌ها تنها می‌تواند یک معنا داشته باشد و آن اینکه مخالفین هرچند در خصوص ضرورت استعفاء ساکاش‌ویلی اتفاق‌نظر دارند، اما در باب کیستی جانشین و او شرایط پس از ساکاش‌ویلی هنوز هیچ برنامه‌ای ندارند و این مهم‌ترین نقطة ضعف آنها است. به باور آنها، اختلاف‌نظر در میان مخالفین حتی اسباب آن شده که آنها در خصوص راهبرد و تاکتیک‌های مخالفت با ساکاش‌ویلی نیز به توافق نرسند. هم از این رو، آنها ابراز تمایل چندبارة ساکاش‌ویلی را سیاستی هوشمندانه از سوی او می‌دانند که با هدف افزایش اختلافات در اردوگاه مخالفین مطمح‌نظر او قرار گرفته است.

 

آنچه بر گرجستان گذشت!
تفلیس، شهرى که روزى پایتخت جنبش‌هاى لیبرالى نام گرفته بود، اکنون در محاصره بحرانى تازه قرار دارد. پس از چند سال از وقوع انقلاب مخملى در گرجستان به رهبرى میخائیل ساکاش‌ویلى (که در آن هنگام ۳۶ سال داشت) و درست در حدود سالگرد این رخدادِ جنجالى در حوزه قفقاز جنوبى، شاهد بروز ناآرامى‌ها و اعتراضات گسترده خیابانى در این جمهورى هستیم. موج کشمکش این روزهاىِ تفلیس به گونه‌اى دیگر تداعى‌گر حوادث سال‌هاى آغازین هزارة سوم و شکستى غیرقابل جبران براى فرزندان انقلابهاى رنگین است. خلال تحولات اخیر تفلیس، گروه‌هاى مخالف دولت در گرجستان این توانایى را بدست آورده‌اند تا به ائتلاف عملى و منسجم علیه حاکمیت دست یابند. موضوعى که از سال ۲۰۰۳ میلادى و پس از پیروزى انقلاب رنگین به رهبرى ساکاش‌ویلى تا به امروز بى سابقه بوده است. با این انسجام، مخالفین توانسته‌‌اند تا بیش از یکصد هزار نفر را در کشور کوچکى همچون گرجستان مجدداً و این بار برخلاف موج انقلاب رنگى به خیابان‌ها بکشانند.
از نکات جالب توجه دیگر، ادبیات تازه مخالفان است. آنها براى بى‌اعتبار کردن اندیشه‌هاى ساکاش‌ویلى در مقام رهبر انقلاب مخملى و براى تقابل با جریان شکل گرفته قبلى که «انقلاب رز» نام داشت، جنبش جدید خویش را «انقلاب خار» نام‌گذارى کرده‌اند. افزون بر این، شعار‌ها و دیدگاه‌هایى که مخالفین با توسل به آنها اقشار عمومى را با این اعتراضات همراه کرده‌اند، همان‌هایى است که ساکاش‌ویلى و همراهانش چند سال قبل بر آن تکیه داشتند که اعتراض به فساد گسترده دولت و دولتمردان حاکم در امور اقتصادى، فساد ادارى، گسترش فقر در جامعه، اختلافات شدید طبقاتى، عدم رفع مشکلات اساسى مردم، بیکارى شدید، نبود آزادى واقعى و... از جمله مهم‌ترین آنها بود. با این ملاحظه، ساکاش‌ویلى در مواجه با همان اتهاماتى است که ادوارد شوارد‌نادزه (رئیس جمهورى پیشین) در معرض آن قرار داشت. شعارهایى که در ناآرامى اخیر تفلیس داده شده، حاوى پیام‌هاى قابل تأمل فراوانی است. مخالفین در این اعتراضات هم علیه ساکاش‌ویلى و هم علیه شوارد نادزه شعار داده و خواستار ایجاد روندى سیاسى فراتر از مدل ساکاش‌ویلى و شوارد نادزه شده‌اند. به لحاظ ترکیب، بسیارى از مخالفین ساکاش‌ویلى، افرادى هستند که چند سال قبل با وى همراه بوده‌اند، اما در حال حاضر با وى مخالف بوده و حتى با اطلاق عنوان دیکتاتور یا هیتلر جدید به نامشروع بودن قدرت او حکم می‌دهند.
سفر فرستاده آمریکا اهمیت راهبردی تفلیس و عمق نگرانى غرب از حوادث این کشور را نشان می‌دهد. جدا از این که از دست دادن این کشور به لحاظ اقتصادى یک ضربه بزرگ است، ازحیث سیاسى غرب با مسأله‌اى حیثیتى در این روندها روبه رو است. براى غرب پروژه انقلاب رنگین در گرجستان به عنوان یک الگو برای سایر جمهورى‌هاى شوروى سابق بود، حال وارد آمدن خلل در آن و به شکست انجامیدن آن، شکستی غیر‌ قابل جبران براى بانیان این تئورى و سرمایه گذاران آن محسوب مى‌شود. ساکاش‌ویلى در گذشته بر این نکته تأکید داشت که گرجستان و مدل شکل‌گیرى حکومت در آن، الگوی براى رسیدن به جامعه دموکراتیک براى جمهورى‌هاى شوروى سابق است. همین سخن او مى‌‌تواند احساس عمیق وحشت از عواقب جنبش جدید تفلیس را برای این کشورها آشکار سازد. اقدام اخیر مخالفین (فارغ از این که نتیجه آن چه خواهد بود) پیش از هرچیز، موفقیت الگوهاى آمریکا که ساکاش‌ویلى نماد آن بود را زیر سؤال برده و خواهد برد. با این ملاحظه، برخى معتقدند که تشابهات بسیارى بین بحران اخیر در گرجستان و تحولات چندى قبل در ا‌کراین وجود دارد و در واقع برآیند و نتیجه هر دوى آنها شکست پروژة انقلاب‌هاى رنگین است.
به‌رغم این که غرب در جریان الگوسازى براى جمهورى‌ها، از هیچ اقدامی برای تحقق و ریشه‌دار کردن این پروسه فروگذار ننمود، ولى شاهدیم که در جریان بحران اخیر، غربى‌ها نیز با تغییر هر چند تاکتیکى در سیاست‌هایشان نسبت به تصمیمات مستبدانه ساکاش‌ویلى براى سرکوبى مردم اعتراض کردند. با این اوصاف، در وضعیت گیج کننده‌اى که ساکاش‌ویلى و هواداران او قرار گرفته‌اند، آنان تنها راه چاره را در فرافکنى بحران به سمت روسیه مى‌جویند. درست است که روند اوضاع در این منطقه به نفع مسکو در حال تغییر است و در صحنه سیاسى در گرجستان نیز نوعى تقابل میان جریان‌های روس‌گرا و غرب‌گرا وجود دارد، اما این مسئله که همه اسباب شکست را ساکاش‌ویلى به کرملین منتسب می‌داند، ادعایى است که حتى کاخ سفید مجبور شد آن را تعدیل کند. حاکمیت فعلى گرجستان خیلى سعى دارد مخالفین خود را به گونه‌اى معرفى نماید که زیر حمایت کامل روسیه قرار دارند. سردمداران سیاسى گرجستان سعى دارند تا با این حربه جهت سرکوبى مخالفین مردمى خود از غرب و آمریکایى‌ها کمک بگیرند. در این راستا حتى گرجى‌ها براى توجیه موضوع در افکار عمومى سه دیپلمات روس را از تفلیس اخراج نموده و آنها را به دست داشتن در این اعتراضات متهم نمودند.
در شعارهاى مردم معترض بیش از همه صلاحیت و سلامت دولت ساکاش‌ویلى به چالش کشیده مى‌شود و نیز تظاهر‌کنندگان بیش از همه از اجرا نشدن وعده‌هاى اقتصادى او به ستوه آمده اند، اما به گفته سخنگوى جنبش جدید تفلیس، ساکاش‌ویلى افزون بر ناکامى در انجام شعارهایى که در5 سال قبل سر مى داد، نتوانسته است مشکلات اساسى کشورش در ارتباط با اعلام استقلال آبخازیا، اوستیاى جنوبى و آجاریا را حل نماید. او به زبان طعنه مى گوید؛ «رهبر ما هنوز آرزوى ایجاد یک ارتش ۲۰ هزار نفرى را براى کشورش نتوانسته محقق نماید و این در حالى است که بیش از ۲۰ درصد خاک کشورش را به جهت اعلام خودمختارى مناطق سه‌گانه فوق‌الذکر زیر نفوذ دولت مرکزى نداشته و کنترل آنها را از دست داده است. این در حالی است که او با دنباله‌روى از سیاست‌هاى آمریکا، دو هزار نیروى نظامى را به عراق اعزام داشته است».
این سخن معترض گرجى، اشاره‌اى دقیق به ناکامى آن بخش از سیاست‌هاى دولت ساکاش‌ویلى دارد که همه راه‌حل‌هاى بحران را در پیوستن به ناتو و سازمان‌هاى اروپایى جست وجو مى‌کند. گرجى‌ها معتقدند که 5 سال انتظار پشت دروازه اروپا وآمریکا هیچ گرهى از مشکلات حاد اقتصادى و امنیتى آنها نگشوده و ساکاش‌ویلى به جاى آن که براى مردم خود امنیت و آرامش بیاورد، با همراهى با آمریکا در عراق به دنبال کسب شهرت در فراسوى مرز‌ها بوده است. با این ملاحظه، اکنون حوادث تفلیس در مسیرى دشوار قرار گرفته است. با توجه به عمیق بودن دامنه بحران، احتمال خارج شدن قدرت از دست ساکاش‌ویلى در انتخابات آتى محتمل است، چرا که مردم خواهان رسیدن به خواسته‌هاى خود هستند و بعید است این بحران به این سادگى‌ها حل و فصل شود.
تحقق نیافتن شعارهاى داده شده توسط سران انقلاب مخملى مردم را نسبت به هرگونه سازش با جناح لیبرال بدبین کرده است. میراث ساکاش‌ویلى اکنون جامعه‌اى با انواع مشکلات ساختارى است. نکته‌اى که در رفتار مردم معترض به وضوح به چشم مى‌آید نابردبارى آنان در برابر نمایندگان حکومت است. دستگاه امنیتى ساکاش‌ویلى، اکنون با جمعى از توده خسته و عصیان‌زده مواجه است که به چیزى کمتر از کناره‌گیرى دولت راضى نمی‌شوند. رهبر جوان تفلیس شاید ۴ سال قبل که سوار بر موج خشم تودة ناراضى حکومت شواردنادزه را سرنگون کرد پیش‌بینى چنین وضعیتى را نمى‌کرد که روزى همان توده گریبان او را بگیرند. بنابراین وقایع جارى تفلیس پیام‌هایى نمادینی دارد. پیام هایى که ارتباط رمزى با شکست انقلاب لاله‌ در قرقیزستان و انقلاب نارنجى در ا‌کراین برقرار مى‌کنند. بدون تردید، حوادث جارى تفلیس تأثیرات عمیقی بر جمهورى‌هاى پیرامون خواهد داشت و با این وقایع باید شاهد چرخش‌ها و دگردیسى‌هاى تازه در مشى سیاسى رهبران این کشورها باشیم. از جمله آثار کوتاه مدت این ناآرامى‌ها این خواهد بود که سیاست فاصله‌گیرى رهبران آسیاى مرکزى و قفقاز را که با حوادث ا‌کراین و قرقیزستان جرقه آن شعله‌ور شده بود تشدید خواهد کرد.
در این میان، پیام‌های وقایع تفلیس را بیش از همه کاخ سفید دریافت کرده است که افزون بر اعزام دیپلمات‌هاى خود به گرجستان، رهبران کلیسا و کشیش‌هاى این منطقه را نیز بسیج کرده تا شاید پل تفاهم بر روى بستر توفانى سیاست این کشور ایجاد کنند. اما این تدابیر تا چه حد مى‌‌تواند مؤثر واقع شود. بدون شک، اگر کشمکش امروز تفلیس از نوع اختلافات درون حکومتى و مناقشه‌ای میان گروه دوستان درون کابینه انقلاب مخملى این کشور بود، شاید میانجی‌گران غربى کارى از پیش مى‌بردند، اما واقعیت این است که این تحولات، حتى اگر ابتدا صورت یک اختلاف درون حکومتى بروز یافت، اکنون با موج شکاف‌هاى سیاسى و اجتماعى عمیقى پیوند یافته که با اجبار مذاکره یا چانه‌زنى نمى‌‌توان آن را حل و فصل کرد.
شاید کمتر کسى گمان مى‌کرد که احزاب اپوزیسیون گرجستان چنان توفیقى در همراه کردن توده مردم با خود بیابند که بتوانند بزرگترین تجمع اعتراض‌‌آمیز را پس از رویداد موسوم به «انقلاب گل رز» شکل دهند. تجمعى که دوم نوامبر در مقابل پارلمان گرجستان شکل گرفت و بنا به برآورد رسانه‌هاى مستقل بیش از هفتادهزار نفر از معترضین را به روبروى ساختمان پارلمان گرجستان کشاند. در حالى که از انقلاب آرام ساکاش‌ویلى به عنوان تجربه‌اى موفق در بین انقلابات رنگین منطقه یاد مى‌شود و توفیقات وى در انجام برخى اصلاحات ساختارى و عمیق به ویژه در مسائلى چون مبارزه با فساد ادارى مورد تصدیق ناظران و تحلیل‌گران بى‌طرف منطقه است، رشد و نضج روز افزون تحرکات اعتراض آمیز و موفقیت احزاب اپوزیسیون به گسترش دامنه طرفداران خود، تحولات جارى در گرجستان را در مرکز توجه محققین، تحلیل‌گران و علاقمندان مسائل این کشور و قفقاز جنوبى قرار داده است. به منظور درک صحیح‌تر از وقایع جارى و چشم‌انداز آینده تحولات گرجستان، ضمن مرور بر مجموعه رویدادها و اتفاقاتى که به وقایع اخیر منجر شد، سناریوهاى محتمل در شکل گیرى و تداوم این بحران به اجمال مورد بررسى و تحلیل قرار خواهد گرفت.

 

پیشینه اپوزیسیون در گرجستان پس از انقلاب گل سرخ
میخائیل ساکاش‌ویلى پس از پیروزى جنبش ملى که با مثلث رهبرى (ساکاش‌ویلى، بورجانادزه و ژوانیا) محقق گردید، در انتخابات ریاست جمهورى سال ۲۰۰۴ با اکثریت مطلق، به عنوان رئیس‌جمهور زمام امور کشورى را به دست گرفت که با مسائل و مشکلات عدیده‌اى مواجه بود. فساد ادارى در اعلى درجه خود تاب و توان از مردم ستانده بود و فقر فراگیر، ناکارآمدى سیستم دولتى و مصائب اقتصادى کلان از یک سو و مسائلى که تمامیت ارضى کشور را تهدید مى‌کرد. از سوى دیگر، تحرکات جدایى‌طلبانه در آبخازیا، اوستیاى جنوبى و آجاریا) وضعیتى ویژه و بحرانى را پدید آورده بود.
ساکاش‌ویلى که در آغاز، چهرة محبوب گرجى‌ها بود و حتى او را به «جرج مقدس» نیز تشبیه مى‌کردند، با وعده حل هر دو این دسته از مشکلات، پا در سراى قدرت گرجستان نهاد. وعده‌هایى که آن روز هم براى آگاهان مسائل پیچیده گرجستان به سهولت قابل تحقق به نظر نمى رسید. غلبه بر فساد ادارى حاکم بر کشور و ایجاد اصلاحاتى چشمگیر در برخى نهادهاى دولتى همچون پلیس و نیروهاى انتظامى‌‌تک خال ساکاش‌ویلى در حل مسائل دسته اول و فرونشاندن مقتدرانه تمایلات استقلال طلبانه آباشیدزه در آجاریا در همان اوایل به قدرت رسیدن کامیابى مهم وى در دسته دوم مشکلات ذکر شده فوق بود. این دو کامیابى هرچند به نوبه خود اهمیت زیادى داشتند و حتى موضوع برخورد با پدیده فساد ادارى در گرجستان موجبات خرسندى و تشویق نهادهاى بین المللى درگیر در این مسأله را نیز فراهم آورد، اما مشکلات فراتر از این‌ها بود و دامنه وعده‌هاى رئیس جمهور جوان، جسور و البته کمى نابالغ گرجستان گستره‌اى به مراتب پهناورتر را در بر مى گرفت. بحران جدایى طلبى در قامت عدم تمکین جمهورى‌هاى خودخوانده آبخازیا و اوستیاى جنوبى نمود و جلوه‌اى بیش از پیش یافته بود و حمایت پنهان و پیداى پدرخوانده دیروز گرجستان، فدراسیون روسیه، این تمایلات را تشدید مى‌کرد. ساکاش‌ویلى على رغم اتخاذ رویکردى مبارزه جویانه و قاطع در این بحران، نه تنها توفیق عملى چندانى در آنچه خود آن را بازگرداندن یکپارچگى و تمامیت ارضى کشور مى خواند به دست نیاورد بلکه با تشدید این تمایلات و هم سویى و اتحاد رهبران مناطق جدایى طلب فوق نیز مواجه شد.
در عرصه مسائل داخلى و معضلات اقتصادى - اجتماعى مبتلا به توده مردم، توفیق ساکاش‌ویلى در مبارزه سالیان آغازین حکمرانى خود با فساد ادارى گسترده که نتایج آن ملموس نیز بود، تکرار نشد و تداوم نیافت. بروز جلوه‌هایى از مناسبات خویشاوندى و غلبه روابط بر ضوابط در فرآیند خصوصى سازى موسسات بزرگ اقتصادى از مصادیق مهم این ناکامى و یا به سخنى دیگر بازگشت نشانه‌هایى از فساد ادارى و مالى گسترده پیش از انقلاب گل سرخ بود. بخش بزرگى از اعتراضات اپوزیسیون گرجستان نیز معطوف به این پدیده و رویش دوباره فساد ادارى و نابرابرى در توزیع فرصت ها بود. بر این مسأله، تورم چشمگیر و افزایش مستمر هزینه‌هاى زندگى را باید افزود که خود از تبعات گذار گرجستان از سیستمى با اقتصاد دولتى و بسته به نظام سرمایه دارى -آن هم از نوع لجام گسیخته آن بود. افزون بر این‌ها خودکامگى و استبداد شخصى میخائیل ساکاش‌ویلى جوان نیز هر روز بیش از پیش مشهود مى‌شد. او على رغم تعلق خاطر خاص به ارزش هاى لیبرالى، این ویژگى را از فضاى خودکامه حاکم در گرجستان شوروى به ارث برده بود. خصلتى که همان اوان پیروزى جنبشى ملى که وى یکى از رهبران اصلى آن بود نیز بروز یافت و اولین جرقه‌هاى شکل گیرى نهادها و جمع هاى مخالف خود را در بین متحدین دیروز خویش به وجود آورد.
شاید یکى از دلایل ریزش مستمر کادرها و اطرافیان ساکاش‌ویلى در طى چهار سال اخیر به همین ویژگى شخصیتى وى مربوط است. مى دانیم مهم ترین مخالفان اخیر رئیس جمهور گرجستان، متحدان و نزدیکان دیروز وى اند، کسانى چون وزیر دفاع سابق، وزیر کشور سابق و مهم تر و محبوب تر از همه وزیر خارجه سابق. مرگ نابهنگام زوراب ژوانیا یکى از اضلاع مثلث رهبرى انقلاب گل رز در سوم فوریه ،۲۰۰۵ ساکاش‌ویلى را از وجود معمار اصلاحات اقتصادى کابینه خود محروم ساخت. رویدادى که البته همان زمان هم با اما و اگرهاى بسیارى نیز همراه شد و حتى ۲ سال و نیم بعد، یعنى در تحرکات همین روزهاى اپوزیسیون گرجستان به عنوان علامت سؤالى مهم در برابر ساکاش‌ویلى طرح شد. مى دانیم یکى از اتهامات اپوزیسیون متحد گرجستان در پى مصاحبه جنجالى وزیر دفاع سابق گرجستان ایراکلى اوکراش‌ویلى، صدور دستور قتل ژوانیا از سوى میخائیل ساکاش‌ویلى است. برکنارى سالومه زورابیش‌ویلى وزیر خارجه گرجستان در اواخر سال ۲۰۰۵ میلادى تحولى دیگر بود که نشان دهنده بروز اختلاف نظرى اساسى در رویکرد سیاست خارجى گرجستان در بین هیأت حاکمه ى کشور بود. زورابیش‌ویلى که متولد فرانسه است به باور بسیارى آگاهان، نزدیک ترین شیوه سلوک و اندیشه را با طرف‌هاى غربى داشته و از محبوبیت ویژه‌اى در بین مردم به ویژه جوانان برخوردار است.
این بانوى جوان گرجى یکى از موثرترین چهره‌هاى فعال در اعتراضات اخیر اپوزیسیون گرجستان است. از حدود یک سال پیش، اعتراضات احزاب اپوزیسیون گرجستان به نحوه اداره امور به ویژه در حوزه وزارت کشور، وارد مرحله تازه‌اى شد. اعتراضاتى که به تحریم نشست پارلمان در ماه نوامبر سال گذشته انجامید. ورود رسمى ایراکلى اوکراش‌ویلى ۳۴ ساله وزیر سابق دفاع گرجستان به عرصه سیاست و اعلام تشکیل حزب «جنبش گرجستان متحد» در ماه سپتامبر سال جارى میلادى نقطه عطفى در مبارزات سیاسى داخلى گرجستان بود که نطفه ى مناقشات و تحولات اخیر این کشور را در خود پروراند. اوکراش‌ویلى که متحد سابق رئیس جمهور محسوب مى‌شد و حتى در مناقشات اوستیاى جنوبى و دستگیرى جاسوسان روس، رویکردى به شدت افراطى و منازعه جویانه با کشور همسایه شمالى داشت این بار با ادعاهایى عجیب و اتهاماتى غریب، ساکاش‌ویلى را آماج حملات خود قرار داد. وزیر دفاع سابق دوسیه قتل زوراب ژوانیا را که پس از حدود دو سال کم کم به فراموشى سپرده شده بود دوباره گشود و از نقش رئیس جمهور در مرگ نابهنگام نخست وزیر سابق خبر داد. وى مدعى شد ژوانیا در جایى دیگر به قتل رسیده و پیکرش به آپارتمان مسکونى وى منتقل شده و تمامى ادعاهاى بعدى مبنى بر مسمومیت ناشى از بخارى گازى صحنه سازى‌هاى تیم ساکاش‌ویلى است.
افزون بر این اتهام، اوکراش‌ویلى برنامه ریزى و دستور قتل بادرى پاتارکاتسیش‌ویلى میلیاردر معروف گرجى و صاحب تلویزیون ایمدى این کشور را هم یکى دیگر از اتهامات رئیس جمهور دانست. هنوز یک روز از این مواضع جنجالى وزیر دفاع سابق نگذشته بود که نیروهاى امنیتى گرجستان ایراکلى اوکراش‌ویلى را به اتهام ارتکاب جرائم مختلف مالى از قبیل پول شویى، سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتى و غیره دستگیر کردند. از این به بعد تحولات در گرجستان با سرعتى بیش از انتظار گسترش یافت و با ائتلاف احزاب ده گانه به تجمع بزرگ دوم نوامبر در خیابان روستاولى انجامید. رویدادى که ناظران و تحلیلگران منطقه را شگفت زده کرد. تمام شواهد از بروز جنبشى ملى و حرکتى وسیع که با پشتیبانى شمار زیادى از مردم کشور نیز همراه شده است، حکایت مى‌کرد. و این تحرکات تا هفتم نوامبر چنان اوج و عمقى یافت که رئیس جمهور جوان کشور را به اعلام وضعیت فوق العاده ۱۵ روزه در گرجستان واداشت.

 

تبعات منطقه‌ای تحولات اعتراضی در گرجستان
رهبران جمهورى‌هاى شوروى سابق براى رویارویى با بحران‌هاى سیاسى در این منطقه مجموعه‌اى از پیمان‌هاى دو جانبه و چند جانبه را امضا کرده اند. این پیمان‌ها به حکومت هاى منطقه این امکان را داده که در برابر تند باد ناامنى و اغتشاش به یارى هم بشتابند و قواى سیاسى و حتى نظامى خویش را براى نجات عضو بحران‌زده از خانواده کشورهاى مشترک المنافع بسیج کنند. شاید اکنون که عضو دیگرى از کشورهاى نوپاى قفقاز با بحران عمیق دست و پنجه نرم مى‌کند این سؤال در ذهن بسیار افرادى که وقایع خشونت بار تفلیس را دنبال مى‌کنند مطرح باشد که چرا هیچ کدام از دولت ها و رهبران منطقه براى نجات کشتى توفان زده ساکاش‌ویلى از توفان اعتراضات تلاش نمى‌کند .این در حالى است که در دیگر بحران‌هاى منطقه سران جمهورى‌ها تا مرحله ایجاد یک نیروى واکنش سریع پیش رفته اند. شاید اگر ۴ سال پیش که دولتمردان امروز تفلیس قدرت را از دست دیپلمات نام آشناى گرجى، ادوارد شوارد نادزه خارج کردند راه خود را از همقطاران منطقه‌اى شان جدا نمى‌کردند امروز ساکاش‌ویلى این اندازه در برابر جنبش ناراضیان احساس تنهایى نمى‌کرد.
گرجستان بویژه در ایام رهبرى رهبران انقلاب مخملى از ابتدا به تکروى در سیاست خارجى روى آورد. در سال هاى اخیر بسیارى از جمهورى‌ها که با سوداى یافتن شرکاى بین المللى مسیر دوستى با اروپا و آمریکا را پیش گرفته بودند از نیمه راه بازگشتند. حتى دولت هایى که اکنون گرانترین قراردادها و بزرگترین پروژه‌هاى اقتصادى و نفتى قرن را با طرف هاى غربى به امضا رسانده اند امروز حوزه امنیت را از لیست مراودات خویش با آمریکا یا ناتو خارج ساخته اند. برخى از آنان حتى پایگاه‌هاى نظامى‌که اضطراراً در ایام جنگ افغانستان به دولت بوش واگذار کرده بودند را باز پس مى گیرند.این چرخش نگاه فقط محدود به جمهورى‌هاى نفتى مانند آذربایجان یا قزاقستان نیست بلکه در سطح عمیق تر در دیپلماسى روسیه نیز بروز یافته است. کافى است به مشى ۷ ساله پوتین در برابر آمریکا نگاه افکنیم و رفتار آشتى جویانه او در روزهاى وقوع ۱۱ سپتامبر و جنگ افغانستان را با مقابله جویى کرملین در برهه کنونى قیاس کنیم.
با این حال سیاست خارجى تفلیس در این مدت که دیپلماسى جمهورى‌ها دوره‌اى از آزمون و خطا را تجربه کردند فاقد انعطاف و واقع بینى لازم بوده و در برابر هر گونه تجدیدنظر خواهى مقاومت کرده است.پدیده جزمیت حاکم بر نگاه رهبران جدید تفلیس راه هر گونه اصلاح در سیاست هاى این کشور را بست. این واقعیتى است که امروز اغلب تحلیلگران رسانه‌هاى غرب نیز در نقد رفتار حاکمیت گرجستان به آن اقرار دارند.دولت جوان ساکاش‌ویلى که در عرصه سیاست فاقد تجربه دیگر رهبران جمهورى‌هاى شوروى سابق بود راه برنقد و انتقاد حتى حلقه همکارانش بست. او در گردش امور حکومت فقط به تشخیص فردى خود عمل کرد و همین منشأ تناقض اصلى درنظام سیاسى نوپایى شد که ادعاى نماد دموکراسى بودن را در منطقه داشت. آن گونه که یک گزارشگر فرانسوى توصیف کرده است رهبر گرجى‌ها افزون بر خصیصه فرد گرایى که ویژگى عام بسیارى از دولتمردان قفقاز است سیاستمدارى پندارگرا در میان سلسله رهبران عملگراى این منطقه بود.او درحالى که بر کشورى فقیر و فاقد منابع و ثروت کلان حاکم شده بود تا روز شورش لشکر گرسنگان و بیکاران این کشور همچنان گرجستان را عضوى برتر و نیرومندتر از همه جمهورى‌ها مى پنداشت و همچنان براین تصور بود که انقلاب رنگى ۲۰۰۳ تفلیس را به قلب سیاسى این منطقه و الگویى براى همه ملت هاى شوروى سابق تبدیل خواهد کرد.
بنابراین شاید در یک نگاه تطبیقى بتوان گفت که رهبران گرجستان داراى جهان بینى کاملاً متفاوت از همسایگان و همقطاران شان بودند. فاصله افکار ساکاش‌ویلى با سایر رهبران این منطقه فاصله میان دو تفکر ذهنیت گرایى و عمل گرایى است. او در پى تحقق یک نظام سیاسى ذهنى بود که نه گرجستان زمینه و بستر عینى آن را داشت و نه این که دولتمردان و کابینه جوان انقلاب رنگى تفلیس ابزار و امکانات آن را در دست داشتند. بنابراین در آسیب شناسى بحرانى که امروز این جمهورى قفقاز را در چنگ گرفته بسیارى از کیش شخصیت ساکاش‌ویلى یک مسأله تعیین کننده است و گویا همین مسأله نیز موجب شد که رهبر گرجى در تابستان امسال نخستین تصمیم هاى خطرناک خویش را براى تسویه حذف منتقدان درون حکومتى اش بى پروا به اجرا درآورد. ساکاش‌ویلى دراین مدت همه درخواست ها براى پیوستن به جرگه همکارى‌هاى منطقه‌اى رهبران جمهورى‌هاى همجوار را نفى کرد و روابط سیاسى تفلیس با پایتخت هاى آسیاى مرکزى و قفقاز به نقطه صفر نزدیک شد. به همین دلیل قابل انتظار بود که وقتى بحران کاخ ریاست گرجستان را احاطه کرد رهبران کشورهاى پیرامون جز سکوت هیچ واکنشى نشان ندادند.
در حالى که گروه رهبران کشورهاى مشترک المنافع ابزارها و سازوکارهاى مؤثرى را براى مهار بحران ایجاد کرده اند. به طور مثال در مدت 5 سالى که ساکاش‌ویلى براى اخذ کارت عضویت نهادهاى اروپایى و غربى تلاش مى‌کرد سران کشورهاى مشترک المنافع توانستند به ایجاد یک سیستم امنیت دسته جمعى مبادرت کنند و جالب است که فلسفه اصلى این سیستم امنیتى نیز چیزى جز پیشگیرى از بیمارى مزمن هرج ومرج و شورش نیست.نظام امنیتى که ساکاش‌ویلى از ورود در آن امتناع کرد اکنون داراى دفتر و دیوان ثابت شده و آرام آرام مى رود تا به ارتش و نیروى دفاعى نیرومند هم تجهیز شود.در شرایط امروز این سیستم امنیتى دو کاربرد ملموس دارد نخست این که به هنگام بروز ناامنى قومى یا سیاسى در هریک از این جمهورى‌ها نیروهاى دفاعى آنها را براى یارى عضو بحران زده وارد میدان مى‌کند و از این طریق ضعف بارز برخى از دولت هاى نوپاى قفقاز و آسیاى مرکزى را در برابر جبهه معارضان و جدایى طلبان مى پوشاند با این ابتکار عمل رهبران جمهورى‌هاى یاد شده تا حدى توانسته اند بر معضل دیر پاى بى ثباتى و ناامنى در قلمرو حاکمیت خویش غلبه کنند.در سالى که گذشت این رهبران در چندین اجلاس مهم از بیشکک تا مسکو و از تاشکند تا دوشنبه این پیمان‌هاى امنیتى را تجدید و تقویت کردند و کاربرد دوم که اهمیت به سزایى دارد آنجا است که امضاکنندگان این پیمان‌ها راه مداخله نیروها و بازیگران فرامنطقه‌اى در بحران را مى بندند.
اختلاف اصلى رهبرى گرجستان با سایر رهبران منطقه نیز از همین جا ناشى شد که سران جمهورى‌ها با ایجاد این سیستم ها در واقع سیاست رویگردانى از نهادهاى اروپایى بویژه ناتو را درپیش گرفتند اما تفلیس تا آغاز شورش هاى اخیر براین باور ماند که مشکلات امنیتى این منطقه مى‌‌تواند با حضور بازیگران و طرف هاى بین المللى بویژه آمریکا فیصله یابد. هم اکنون ساکاش‌ویلى در حالى با شورش غیر قابل مهار معارضان داخلى روبرو شده که در خارج او از سوى همسایگان وهمقطاران خویش نیز بایکوت شده است و دولت ها و سازمان‌هاى مستقر در جمهورى‌هاى شوروى سابق او را با مخالفانش تنها گذاشته اند.سکوت همسایگان تفلیس دراین غائله یک پیام روشن دارد وآن این که گرجستان پس از انقلاب مخملى با جدا کردن راه خویش بدیهى ترین واقعیات ژئوپلتیک منطقه را نادیده گرفت. رهبران کشورهاى آسیاى مرکزى و قفقاز از این جهت آسوده خاطر هستند که شورش هاى داخلى این کشور از چارچوب حکومت ساکاش‌ویلى فراتر نخواهد رفت و از آن دست بحران‌هایى نیست که میل به سرایت و گسترش داشته باشد.
آنچه دراین میان هم‌قطاران منطقه‌اى گرجستان را خشمگین ساخته است، سیاست فرافکنى دولتمردان تفلیس است و این که ساکاش‌ویلى به جاى تلاش براى رفع بى اعتمادى و شکاف حکومت و اپوزیسیون، کوشش مى‌کند تا این همه بحران را به اراده دست هاى پنهان نسبت دهد.دامنه اتهامات ساکاش‌ویلى اکنون بیش از همه دامن کرملین را گرفته است و روزى نیست که او در مصاحبه یا نشست هاى کابینه اش دشنام و سرزنش را متوجه روس ها نسازد.جالب است که این سیاست جنگ تبلیغاتى رهبرى گرجستان به صورت همه جانبه از ناحیه محافل غرب حمایت مى‌شود. درآخرین فاز این جنگ تبلیغاتى رهبر گرجستان با الهام از ادبیات تحلیل‌گران غرب، همتاى آن زمان روس‌اش ولادیمیر پوتین را به کوشش براى تجزیه کشورش و قبرسى کردن بحران تفلیس متهم کرد و گفت‌: « در حال حاضر من مى خواهم به شما چیزى را بگویم که تا به حال در این باره حرفى نزده ام.در سال گذشته ضمن نشست سران کشورهاى مشترک المنافع، ولادیمیر پوتین در خلوت و به صورت محرمانه، به من گفت: که روسیه در آبخازیا، قبرس جدیدى را به وجود خواهد آورد. در ادامه دیوید بکرادزى، وزیر حل منازعات گرجستان روسیه را متهم کرد که حضور نظامى اش را در قلمرو آبخازیا تقویت مى‌کند.
ریس جمهورگرجستان براى اثبات ادعاهایش حرف هاى عجیبى به زبان آورد که حتى ناظران منطقه از آن اظهار شگفتى کردند. او گفت : روسیه به آبخازیا از طریق بندر آچامچرا در دریاى سیاه، تانک ها، راکت ها، توپ ها، زره پوش ها و بیش از ۲۰۰ سرباز که اکثریت شان را چچنى‌ها تشکیل مى دهند وارد کرده است. به ادعاى این مقام گرجى چچنى‌ها در جنگ میان تفلیس و آبخازستان نقش کلیدى بازى مى‌کنند و درحال حاضر گرجستان حضور آنها را در آبخازیا حتمى ارزیابى مى‌کند. در پاسخ این اتهامات مسکو همه اتهامات را یک ماجراجویى عنوان کرد. کرملین به ساکاش‌ویلى توصیه کرد که به جاى بدنام کردن همسایگانش به فکر عواقب سرکوب هایش باشد و این تناقض را حل کند که در برخورد با تظاهر گران و مجروح ساختن آنها دموکراسى را با چاشنى خشونت بکار مى برد. به این صورت تصور مى رود که مدیریت بحران ساکاش‌ویلى در بحران جدید خود به بروز بحرانى تازه در فراسوى مرزهاى این کشورهم انجامیده است.شاید اگر شورش هاى تفلیس به یک گروه یا دسته سیاسى محدود بود این سیاست ساکاش‌ویلى و شرکایش راه به جایى مى برد اما اکنون که دامنه جنبش اعتراضى از حیطه احزاب به میان اقشار گوناگون جامعه ۵میلیونى گرجستان کشیده شده راهبرد رهبرناکام انقلاب مخملى مى‌‌تواند عواقبى بدتر به بار آورد و در روزهاى آتى پایتخت هاى آسیاى مرکزى و قفقاز را که تاکنون با سکوت شورش تفلیس را سپرى کرده اند به ورود در صحنه و حمایت از جبهه معارضان ساکاش‌ویلى ترغیب سازد.

 

گرد‌آورنده‌: مهین‌السادات صمدی

 

نام:
ایمیل:
نظر: