صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۵  ، 
کد خبر : ۳۳۰۹۱۴

اردوگاه جريان انقلابي

بعد از به قدرت رسيدن جريان اصلاحات در دوم خرداد 1376 و ناكامي طيف راست سنتي در انتخابات، زمينه شكل‌گيري جريان جديدي از درون بخش‌هاي مذهبي و حزب‌الله جامعه فراهم آمد كه به تدريج نام اصولگرايان بر خود نهاد. اصولگرايان در اولين گام توانستند فاتح دومين انتخابات شوراهاي شهر و روستا شده و در اوج دوران دوم خرداد، بر رقيب قدرتمند خود فائق آيند و با تقويت پايگاه اجتماعي و افزايش هواداران و مطلوبيت شعارها فاتح مجلس هفتم و هشتم و رياست‌جمهوري نهم و دهم شوند. اين همه در حالي صورت گرفت كه در مجموع اصولگرايان با توجه به حضور رقيب قدرتمند در صحنه، به صورت يكپارچه و متحد در صحنه انتخابات حاضر شده بودند.

جريان اصولگرا بعد از خروج رقيب سياسي‌اش از حاكميت و رقابت سياسي در ماجراي فتنه 88 و در آستانه انتخابات مجلس نهم، در مسير واگرايي حركت كرده و تلاش براي وحدت به ثمر نرسيد و با اخراج حلقه انحرافي از اردوگاه اصولگرايان و حضور مستقل جبهه پايداري در انتخابات شاهد تكثر در اردوگاه اصولگرايان بوديم. تفرقي که در انتخابات سال 1392، عاملي ناکامي در انتخابات رياست جمهوري بود. اين جريان در انتخابات رياست‌جمهوري دور دوازدهم در سال 1396 در مسير وحدت و همگرايي مجدد حرکت کرد و تحت عنوان و صورت‌بندي جديد «جبهه مردمي انقلاب اسلامي» در صحنه سياسي کشور حاضر شد و اکنون تحت عنوان جبهه انقلاب اسلامي در انتخابات 1400 حاضر خواهد شد.

مهم‌ترين تشکل‌هاي سياسي در اين اردوگاه عبارتند از: جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جامعه روحانيت مبارز تهران، گروه‌هاي سنتي شامل (حزب مؤتلفه، جامعه مهندسين، پيروان خط امام و رهبري، جامعه زينب، انجمن اسلامي پزشکان،...)، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي، جبهه پايداري، جبهه ايستادگي (جريان حامي محسن رضايي)، جبهه ياران کارآمدي و تحول ايران اسلامي (يکتا)، جريان نواصولگرايي (جريان حامي محمدباقر قاليباف)، جريان‌هاي مستقل دانشجويي.

 

الف. قوت‌ها و فرصت‌ها

در شرايط کنوني کشور معطوف به انتخابات 1400، اين جريان از قوت‌ها و فرصت‌ها و نيز ضعف‌ها و چالش‌هايي برخوردار است که در ادامه به آنها مي‌پردازيم:

1)     سوابق اجرايي قابل قبول

تجربه مديريتي نيروهاي اصولگرا در شوراهاي شهر و سازندگي شهر تهران به ويژه در دوران مديريت قاليباف و بعضاً در دولت‌هاي نهم و دهم، آنان را به عنوان مجموعه‌اي توانمند در کار اجرايي معرفي کرده است. افکار عمومي چنين حس مي‌کنند که نيروهاي انقلابي بيش از اينکه اهل شعارهاي روشنفکرانه باشند، اهل کار و عمل بوده و مهم‌تر اينکه اقدامات آنان را خالي از پشتوانه کارشناسي و تخصّصي نمي‌دانند. البته دشمنان خارجي و رقباي داخلي با آگاهي از اين مزيت نيروها به شدّت در پي تخريب آن هستند، اما در مجموع اين مزيت راهبردي يکي از تکيه‌گاه‌هاي حضور جريان انقلابي در حوزه سياست و پيروزي بر رقيب بوده و هست.

2)      برخورداري از نيروهاي توانمند اجرايي

آنچه درباره سابقه مديريتي نسبتاً کارآمد نيروهاي انقلابي گفته شد، سبب شده تا در اين نيروها باور «ما مي‌توانيم» نهادينه شود و همين باور منجر به تربيت و رشد مديران اجرايي جوان در ميان نيروهاي انقلابي شده است.

3)      آگاهي از مسائل و مشکلات کشور

رويکرد مردمي انقلابيون و اصولگرايان و حضور بيشتر آنان در جامعه زمينه آشنايي بيشتر و آگاهي ميداني از مشکلات و مسائل کشور را فراهم کرده است. جريان انقلابي از لحاظ فکري، اصل رسيدگي به مستضعفين و محرومين در مکتب حضرت امام خميني(ره) را مهم دانسته و نسبت به آن متعهد است و همين موضوع رفتار آنان را به سوي توجه بيشتر به جامعه و طبقات پايين شکل مي‌دهد و سپس به افزايش شناخت آنان از مسائل و مشکلات واقعي کشور منجر مي‌شود.

4)      عملکرد اميدبخش دستگاه قوّه قضائيه

هرچند قوه قضائيه ماهيت و عملکرد جرياني ندارد، اما با توجه به اينکه شخص رئيس اين قوه، حجت‌الاسلام رئيسي، در دور اخير انتخابات رياست‌جمهوري، نامزد اصولگرايان و رقيب اصلي آقاي روحاني بود، از نظر افکار عمومي، کارآمدي و اقدامات قاطع قوه قضائيه مي‌تواند نشاني از کارآمدي اصولگرايان تلقي شود و به دنبال آن سرمايه اجتماعي اصولگرايان تقويت گردد. نکته ديگر اينکه اصول فکري و تجربه رفتاري اصولگرايان بيان‌گر نزديکي بيشتر آنان به ارزش عدالت است و به عبارت ديگر افکار عمومي جامعه، اصولگرايان را بيش از اصلاح‌طلبان به دنبال تحقق عدالت مي‌دانند و اين موضوع نيز مزيتي ديگر براي نيروهاي انقلابي و اصولگرايان محسوب مي‌شود.

5)      مجلس انقلابي

نيروهاي انقلابي تقريباً بيش از 220 کرسي مجلس يازدهم را در دست دارند. اين وضعيت به مثابه فرصتي براي نيروهاي انقلاب در جهت خدمت به مردم به حساب مي‌آيد که مي‌تواند در معرفي چهره کارآمد اين جريان مؤثر باشد. بدون شک عملکرد مؤثر مجلس يازدهم در حل مشکلات کشور مي‌تواند نقاط قوت اصولگرايان را بيش از پيش تقويت کند.

6)      برخورداري از پايگاه رأي اعتقادي

جريان ارزشي‌ـ انقلابي از پايگاه رأي ثابت و فعالي برخوردار است که عمق اسشتراتژيک اين جريان محسوب مي‌شود و با نگاه ارزشي و تکليف‌گرايانه در حمايت از اين جريان به ميدان مي‌آيند. وجود چنين پايگاه رأيي براي جريان انقلابي مي‌تواند بي‌ثباتي‌هاي سياسي در اين جريان را کاهش دهد.

7)      تعهد و گرايش به سياست‌هاي کلان نظام

جمهوري اسلامي ايران در طول بيش از چهل سال از عمر خود به تجربيات ارزشمندي در زمينه حکومت‌داري رسيده است و حاصل آن اتخاذ سياست‌هاي کلان نظام از جمله سند چشم‌انداز 20 ساله، سياست‌هاي اصل 44 قانون اساسي، سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي، سند جامع آموزش و پرورش، سياست‌هاي کلي و سند تحوّل قضائي و... بوده است. در اين ميان نيروهاي انقلابي و اصول‌گرا بيش از ساير جريانات خود را به اجراي اين سياست‌ها متعهد مي‌دانند. همين رويکرد به اجراي سياست‌هاي کلان امتياز مهمي براي انقلابيون محسوب مي‌شود، چرا که آنان را به مسائل واقعي کشور بيشتر پيوند مي‌دهد؛ آنها را متعهد به قوانين کشور معرفي کرده و موضع‌شان را مشروعيت بيشتري مي‌دهد و در مجموع جريان انقلابي را در افکار عمومي به عنوان يک جريان خواهان عمل و اقدام و نه اهل شعار و گفتار معرفي مي‌کند.

8)      فرصت براي اتخاذ رويکرد انتقادي

کارنامه پرانتقاد دولت دوازدهم در حل مشکلات اقتصادي، بسترهاي انتقاد از آن را از سوي جريان منتقد فراهم آورده است. اين فرصتي است تا جريان انقلابي در توضيح و تبيين ريشه‌هاي وضع موجود و مشکلات اقتصادي، بتواند با زبان انتقادي با مردم سخن بگويد. با توجه به جذابيت زبان انتقادي و استقبال از آن در فرهنگ سياسي مردم، اين موضوع فرصتي براي اصولگرايان و انقلابيون در انتخابات 1400 فراهم مي‌کند.

9)      تلاش براي جوان‌گرايي و پوست‌اندازي

نيروهاي انقلاب پرچم جوان‌گرايي را مدت‌هاست که برافراشته‌اند. تا پيش از انتخابات مجلس در اسفند ماه سال گذشته، جريان انقلابي نه در ترکيب چهره‌ها و نه در ايده و شعار، در مقايسه با گذشته، تغيير چنداني نداده بودند، اما در ترکيبي که اين جريان در انتخابات سال گذشته ارائه داد و اتفاقاً موفق به جلب آرا شد، غلبه با جوانان بود. هرچند شرايط انتخابات رياست‌جمهوري با مجلس متفاوت است، اما شعار جوان‌گرايي مي‌تواند به مثابه فرصتي براي اين جريان به حساب آيد.

 

ب. ضعف‌ها و چالش‌ها

1)     چالش همگرايي و وحدت

يکي از معضلات پيش روي اصولگرايان وجود کاستي‌ در مسير همگرايي و وحدت است. اضلاع جريان انقلاب در عين همگرايي با اختلاف نظراتي مواجه هستند و در مقابل هنوز مکانيسمي براي همگرايي طراحي نکرده‌اند. بزرگان مؤثر و محوري در ميان اين جريان نيز ديگر در جمع‌شان حاضر نيستند و اين فقدان خود به مانعي براي ائتلاف تبديل شده است. تجربيات گذشته نشان داده است، اين مسير چندان نيز هموار نيست و سر آخر معلوم نيست که وحدت و رسيدن به نامزدي واحد تا چه اندازه ممکن شود.

2)      افزايش انتظارات از مجلس انقلابي

مجلس يازدهم با اکثريت نيروهاي انقلابي و اصولگرا، اگرچه اميدهاي فراواني را براي کاهش مشکلات جامعه برانگيخته است، اما آسيب‌هايي نيز متوجه اين مجلس است. از جمله آنکه افکار عمومي انتظار سرعت‌بخشي بيشتر در امر رسيدگي به مشکلات مردم است. انتظار فزاينده‌اي که عدم پاسخگويي به آن که بخشي از آن خارج از توان مجلس است، به چالشي براي جريان انقلابي بدل شده است.

3)      عملکرد مجلس تحت رصد کامل رسانه‌اي جريان مخالف

با توجه به نقش مهمي که عملکرد مجلس مي‌تواند بر قدرت‌گيري جريان انقلابي در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1400 داشته باشد، از بدو تشکيل تاکنون مورد هجمه رسانه‌اي جريان رقيب و ضدانقلاب بوده تا از آن اعتبارزدايي کنند. در اين ميان عملکرد مجلس تحت نظر است و خط تخريب با همه توان از اولين فرصت براي ضربه زدن استفاده مي‌کند.

4)      ضعف در توجه به مسائل فرهنگي‌– اجتماعي

فقدان برنامه‌ جذاب و جوان‌پسند در عرصه فرهنگ يکي از چالش‌هايي است که جريان انقلابي به آن مواجه است. متأسفانه در سال‌هاي گذشته متأثر از تهاجم گسترده فرهنگي، ذائقه و سبک زندگي بخش عمده‌اي از جامعه رنگ و بوي ديگري گرفته و اين امر کار را بر جريان انقلاب سخت کرده است. تغيير هنجارها که در جامعه مشهود است، برآمده از تغيير ارزش‌هايي است که متأسفانه به دليل غفلت دولت‌ها و متوليان امر فرهنگ در طول ساليان اخير صورت گرفته است.

 

ج. آخرين وضعيت و چشم‌انداز آينده

در مورد آخرين وضعيت اردوگاه جريان انقلابي مي‌توان چنين نوشت که تلاش براي وحدت آغاز شده است، اما تا رسيدن به وحدت حداکثري هنوز راه طولاني در پيش است. وجود نامزدهاي متعدد و متکثر احتمالاً چالش‌هايي را براي اين جريان به همراه خواهد داشت. مدعيان زيادي در اين اردوگاه ظرفيت نامزدي براي انتخابات را دارند که هر کدام نيز از هواداراني برخوردارند. مديريت اين تعداد از نامزد احتمالي نيازمند تدابير متقن و کار تشکيلاتي مدام و مستمر است.

هم اکنون «شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب» به دبيري «پرويز سروري» در حال تلاش براي رسيدن به وحدت است و رايزني‌هاي خود را با اضلاع مختلف اردوگاه اصولگرايان آغاز کرده است. اين شورا با محوريت افرادي چون غلامعلي حدادعادل و مهدي چمران مديريت مي‌شود و همان شورايي است که در انتخابات اسفند 1398 محوريت وحدت جريان انقلابي را در انتخابات مجلس برعهده داشت.

از سويي ديگر مجموعه‌اي با عنوان «شوراي عالي وحدت اصولگرايان» نيز با محوريت جامعه روحانيت مبارز فعاليت خود را آغاز کرده و در تلاش براي سامان دادن به اوضاع اردوگاه نيروهاي انقلاب است. کمال سجادي، سخنگوي جبهه پيروان نيز گفته است: «باتوجه به اينکه ما، جامعه مدرسين و جامعه روحانيت را به عنوان گروه‌هاي مرجع مي‌شناسيم و با توجه به ارتباطي که در طول ساليان متمادي همواره با جامعه روحانيت مبارز داشته‌ايم، لذا سعي داريم که جايگاه و حالت پدري اين تشکل در جريان اصولگرايي حفظ شود.»

اعضاي هيئت عالي شامل آيت‌الله موحدي‌کرماني، آقايان پورمحمدي، سيدرضا تقوي و محمدحسن ابوترابي‌فرد از جامعه روحانيت، آقايان محمدرضا باهنر، منوچهر متکي، اسدالله بادامچيان، شهاب‌الدين صدر و عبدالحسين روح‌الاميني از احزاب، آقاي حسين الله‌کرم از مجموعه پيشکسوتان جبهه و جنگ و سيدمحمد حسيني از تشکل استادان هستند. ظاهرا «جامعه مدرسين»، «جبهه پايداري»، «هيئت رزمندگان»، «زنان» و «دانشجويان و جوانان» نيز قرار است نمايندگان خود را در آينده مشخص کنند که در مجموع تعداد اعضاي شوراي‌ عالي ۱۷ نفر مي‌شود. همچنين به شوراي ائتلاف اصولگرايان نيز سه کرسي پيشنهاد شده است تا مجموعه شوراي عالي وحدت يکپارچه شود.

تلاش براي ائتلاف و همگرايي و وحدت ميان اين دو کانون درحال انجام شدن است و بدون شک هر نوع رقابت درون جرياني در ميان نيروهاي انقلابي، احتمال موفقيت آنها را به شدت کاهش خواهد داد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات