تقابل انقلاب اسلامي و استکبار جهاني وارد دهه پنجم شده است. در طول بيش از چهل سال اخير، دشمنان اين ملت در تلاش بودند تا ملت ايران را به زانو درآورده و با فروپاشي جمهوري اسلامي، حکومت دست نشانده خود را به روي کار آوردند. در اين مسير با همه توان در ميدان بوده و تمامي مکر و فريبکاري و شگردهاي تخريبي خود را براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي به کار گرفتهاند.
يکي از قديميترين ابزارها، ابزار تحريم بوده است. تاريخ گواهي ميدهد اول خرداد ۱۳۵۹ اولين باري است که دولت آمريکا بر ضد نظام نوپاي اسلامي به طور رسمي مجموعه اقدامات تنبيهي و به زبان سادهتر تحريمهاي اقتصادي را اعمال کرد. اين تحريمها در واکنش به تسخير لانه جاسوسي در تهران عليه ايران وضع شد. دولت آمريکا پس از آنکه تمامي راههاي سياسي و نظامي ممکن براي واداشتن ايران به آزادسازي جاسوسانش در تهران را تجربه کرد و بدون جواب ماند، حربه تازهاي به نام محاصره اقتصادي را عليه جمهوري اسلامي ايران به کار گرفت. تحريمهاي ضدايراني از آن تاريخ تاکنون به انواع و اقسام حالتها دنبال شده است و تغيير دولتها در آمريکا موجب لغو آنها نشده است، تنها کمي از شدت آن کاسته يا افزوده شده است.
موضوع تحريم و شرح ابعاد آن همواره مورد تأکيد رهبر معظم انقلاب اسلامي در طول اين سالها بوده است. معظم له تلاش کردهاند با بصيرتافزايي و آگاهيبخشي از آثار اين سناريوي بکاهند و کشتي انقلاب را از اين گردابها برهانند. معظم له در رهنمودهاي خود در روز عيد قربان امسال سناريوي دشمن براي مقابله با جمهوري اسلامي را تشريح کرده و ضمن اشاره به خط تحريم، از تکميل جورچين «تحريم» با حربه «تحريف» سخن گفتند و فرمودند: «به موازات تحريم، يک جريان تحريف هم هست؛ در کنارش يک جريان تحريف هست؛ تحريف حقايق، واژگون نشان دادن واقعيات؛ چه واقعيات کشور ما، چه واقعيات مرتبط با کشور ما؛ اين هم يکي از کارهايي است که آنها انجام ميدهند. هدف از اين تحريف دو چيز است، دو کار را ميخواهند انجام بدهند: يکي، ضربه به روحيه مردم است، يکي [هم] آدرس غلط دادن براي رفع مشکل تحريم است.»
موضوع آنقدر اهميت دارد که معظم له تأکيد داشتند: «و من به شما بگويم که اگر جريان تحريف شکست بخورد، جريان تحريم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زيرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است؛ وقتي جريان تحريف شکست خورد و اراده ملّت ايران همچنان قوي و مستحکم باقي ماند، قطعاً بر اراده دشمن فائق ميآيد و پيروز خواهد شد.«
پيوند خوردن داستان تحريم و تحريف، سناريويي جديد از راهبردهاي چنگ رواني دشمن است که تلاش دارد تا افکار عمومي را دچار خطاي محاسباتي کرده و نامزد مورد حمايت خود را بر کرسي رياستجمهوري بنشاند. ابعاد خط تحريف و شناخت ماهيت و چگونگي اثربخشي آن نيازمند توجه به چند نکته است.
سکه تحريم همواره روي ديگري نيز داشته است و آن جريان رسانهاي است که تلاش ميکرده تا تحريم را اثرگذار کند! به واقع در اين سناريوي تهاجمي عليه جمهوري اسلامي، پيش از آنچه تحريمها در عمل بر اقتصاد کشور و معيشت و زندگي مردم اثرگذار است، اين اذهان عمومي است که بايد ابتدا شکست را پذيرفته و ناکامي ناشي از محاصره اقتصادي را احساس و باور کند. تثبيت تصوير ذهني از شکست، بيش از شکست در عمل ميتواند ارادههاي يک جامعه را سست و دستهاي آنان را به نشانه تسليم بالا ببرد. اما اگر يک جامعه در ذهنهاي خود شکست را تکرار نکرده و اميدوارانه به صحنه مواجهه با دشمن بينديشند، و ارادههاي آنان سست نشده باشد، شکست آنان در ميدان عمل نيز به سادگي ميسر نخواهد شد. محصول چنين ارادهاي شکلگيري «مقاومت» است که در آوردگاه جنگ و مبارزه، مهمترين مؤلفه قدرت نرم به حساب ميآيد! به واقع شکست مقاومت، رخدادي است که اول در ذهنها و قلبها صورت ميگيرد و آنگاه آثار عيني آن در رفتار بيروني افراد و جوامع ظهور و بروز پيدا ميکند! فرد يا ملتي که در برابر متجاوز تاب مقاومت نداشته و شکست ميخورد، به واقع پيش از اين در ذهن خود تسليم شده است!
فرآيند مذکور در شکستن روحيه مقاومت، به خوبي از طريق استکبار جهاني در قريب به پنج قرن مواجهه استعمارگرانه با کل جهان تجربه و شناسايي شده است. غارتگران غربي به هر جا که رفتند، تلاش کردند تا جوانههاي مقاومت را لگدمال کنند و اجازه ندهند تا خيزشي براي ايستادگي شکل گيرد.
روحيه مقاومت کي شکست ميخورد؟! ميز مذاکره به چه نحوه چيده ميشود؟ چگونه ميتوان يک قهرمان مبارزه را به پاي ميز مذاکره کشاند؟! اينها نمونه از پرسشهاي اساسي است که پاسخ به آنها ميتواند از ترفندهاي عمليات رواني دشمن رمزگشايي کند. در جواب ميتوان گفت، شکست «منطق مقاومت»، محصول دو اقدام است: تحريف واقعيت و ايجاد ترس و رعب! فرد يا جامعه مقاوم، آنگاه دست از مقاومت خواهد برداشت که يا دچار خطاي محاسباتي ناشي از عدم شناخت توان و وضعيت شود و صحنه منازعه را به درستي تحليل و ارزيابي نکند. عامل دومي هم در اين ميان است آنگاه که فرد يا جامعه مقاوم به دليل ضعفهاي وجودي دچار ترس و ارعاب شود و صحنه را براي رقيب خالي کند!
در مورد عامل اول اينگونه بايد گفت که تحريف واقعيت ميتواند فرد را دچار انفعال و احساس ناتواني کند. به واقع تحريف واقعيت با دو شيوه: 1. کوچک و ضعيف انگاشتن خود، 2. بزرگ و قوي انگاشتن دشمن، دنبال ميشود و فرد و جامعه را به تغيير رفتار وادار ميکند.
در مورد عامل دوم نيز بايد يادآوري کرد که رعب و ترس در برابر دشمن، محصول دنياگرايي و تعلقات مادي، رفاهزدگي و فاصله گرفتن از قناعت و خويشتنداري انقلابي، و در يک کلام تغيير سبک زندگي انقلابي به غيرانقلابي، عامل ضعف دروني و غلبه ترس و انفعال است که بحث در مورد آن فرصت ديگري ميطلبد.
مهمترين تاکتيکهاي به کار گرفته شده در جنگ رواني دشمن براي تضعيف اعتماد ملي عبارتند از: القا و تکرار «ما نميتوانيم!»، زير سؤال بردن پيشينه درخشان ملتها، ناديده انگاشتن قوتها و توانمنديها، بزرگنمايي ضعفها و آسيبها، ناديده انگاشتن موفقيتها و پيروزيها، بزرگنمايي شکستها و ناکاميها، ناديده انگاشتن ثروتهاي مادي و معنوي، گمنام نگه داشتن بزرگان و اسطورههاي ملي.
مهمترين تاکتيکهاي بکار گرفته شده در جنگ رواني دشمن براي قوي جلوه دادن دشمن عبارتند از: دست نايافتني جلوه دادن چهره دشمن، ارائه چهره شکستناپذير از دشمن، بزرگنمايي موفقيتها و پيروزيهاي دشمن، پنهان کردن گذشته ناکام و شکست خورده دشمن، پنهان کردن ضعفها، کاستيها و ناتوانيهاي دشمن، پنهان کردن پيشينه سياه و مملو از جنايت و خيانت دشمن، توانمند جلوه دادن دشمن براي نابودي ما، موفق جلوه دادن خط سازش و سازشکاران با دشمن، سياه جلوه دادن عاقبت مبارزان و مقاومتکنندگان در برابر دشمن
محصول ارائه تصوير نادرست از واقعيت، شکست و ناکامي روحيه و اراده مقاومت و غيرعقلاني جلوه دادن منطق مقاومت است و در ادامه القاي اينکه تنها راه عبور از اين وضعيت و رفع مشکلات و رونق زندگي و جبران عقبماندگي و رفاه و برخورداري، پايان دادن به ايستادگي و تسليم و سازش با دشمن و به پيش گرفتن الگوي پيشرفتي که دشمن ارائه ميکند. البته لازمه اين وضعيت پذيرش تغييراتي است که دشمنخواهان آن است و اين تغييرات استحاله بنيادين يک جامعه و يک ملت است. راه مقابله با خط تحريف را ميتوان در بندهاي زير خلاصه کرد:
فراموش نبايد کرد که در جنگ شناختي طراحي شده دشمن، بيش از آنکه سختافزار تحريم مؤثر باشد، اين نرمافزار تحريم است که شکست و تسليم را هموار خواهد کرد.