يکي از جريانهاي سياسي مؤثر در فضاي سياسي کشور جرياني است که با محوريت آقاي محمود احمدينژاد شکل گرفته است. اين جريان هرچند در سالهاي اخير فرصت چنداني براي نقشآفريني در صحنه انتخابات نيافته است، اما به هر حال در فضاي رسانهاي انتخابات همواره نام او وجود داشته است.
جريان احمدينژاد پس از مدتها دوري از قدرت، از ماهها مانده به انتخابات خود را براي ورود به عرصه رقابت انتخاباتي و تلاش براي کسب مجدد قدرت اجرايي آماده ميکند. گذراندن دوره هشت ساله رياستجمهوري روحاني اين فرصت را براي اين جريان فراهم کرده که شخص آقاي احمدينژاد يا يکي از منسوبان به وي مجددا در عرصه رقابتهاي انتخاباتي حاضر شوند. اين جريان در سال 1396 نيز تلاش داشت تا براي رقابت با روحاني به ميدان بيايد، اما نهي مقام معظم رهبري و همچنين عدم احراز صلاحيت از سوي شوراي نگهبان، سناريوي انتخاباتي آنان را ناکام گذاشت. اما با تغيير شرايط اميد دارد که اين بار يک سوي رقابت انتخاباتي باشد.
کارنامه قابل قبول دولت نهم در حمايت از طبقات محروم و مستضعف و حل مشکلات آنان و رسيدگي به امور روستاها و شهرهاي کوچک، اتخاذ سياستهاي حمايتي از طبقات کم درآمد همچون اعطاي يارانهها، سهام عدالت، طرح مسکن مهر و... موجب شده تا اين جريان در ميان طبقات پايين جامعه هوادار داشته باشد.
شخصيت مردمي و سادهزيستي شخص احمدينژاد و سخن گفتن به زبان تودهها و پرهيز از پيچيدهگويي، رمز ديگر داشتن پايگاه اجتماعي در ميان تودهها است. او همچون مردم عادي و طبقات محروم زندگي ميکند، لباس ميپوشد، در محافل ايشان شرکت ميکند، از دردهايشان آگاه است و به سادگي ميتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
خوي نقادي و در افتادن با جريانهاي مافيايي قدرت و صراحت لهجه وي در نقد مفاسد اقتصادي و بلند کردن پرچم عدالتخواهي و فسادستيزي نيز عامل ديگري براي تقويت پايگاه اجتماعي او است. اين رويکرد معمولا با افراطگري و تخريب همراه است، که از ميزان اثرگذاري آن ميکاهد، اما از سويي بخشي از اقشار خاکستري را به خود جلب ميکند!
عملکرد ضعيف دولت اعتدال در طول هشت سال، بازگشت اين دولت به برخي از سياستها و تصميمگيريهاي دولت نهم و دهم که متأسفانه مغرضانه و غيرکارشناسي حذف شده بود، تخريب ناصواب و غيرمنصفانه عملکرد دولت نهم و دهم توسط دولت بياعتبار شده يازدهم و دوازدهم، از جمله عواملي است که کفه مقايسه دولت روحاني و احمدينژاد را به نفع احمدينژاد سنگين کرده است.
جريان احمدينژاد در دوران دشواري به سر ميبرد و فضاي در اختيار فعاليت وي کوچکتر از برنامهها و آرمانها و آرزوهاي اوست. مسائل و دغدغههاي اين جريان را چنين ميتوان برشمرد:
يکي از دغدغههاي اصلي جريان احمدينژاد را بايد نگراني از فراموشي و حذف از بازيگري در عرصه سياسي دانست. هر چند اين جريان از هسته سختي برخوردار است که همان حلقه هواداران ايدئولوژيک است؛ اما حضور نداشتن در عرصه رسمي قدرت، به تدريج موجب فراموشي از اذهان عمومي و از دست دادن پايگاه اجتماعي و هواداران آن ميشود. اين جريان که خلق و خوي پوپوليستي بر آن سايه افکنده است، به شدت نگران آن است که تنها منبع قدرتشان، يعني مردم و هواداران آن به تدريج از وي بريده و به ديگر جريانهاي سياسي بپيوندند.
اين جريان پس از واگذاري قوه مجريه و ناکامي در ورود به مجلس شوراي اسلامي و ردّ صلاحيت گزينههاي اصلي آنان در انتخابات رياستجمهوري سالهاي 1392 و 1396، عرصهاي براي حضور در قدرت نميبيند. چهرههاي شناخته شده قابلي که بتوانند در تراز رياستجمهوري مطرح شوند نيز در دل حلقه محدود و بسته اطرافيان احمدينژاد وجود ندارد. همين وضعيت در انتخابات 1400 نيز باقي است و تداوم اين وضعيت هر چه بيشتر در به محاق رفتن اين جريان اثرگذار خواهد بود.
جريان احمدي نژاد همچنان براي حضور در عرصه سياسي کشور برنامه هايي دارد.
مهمترين سناريويي که جريان احمدينژاد در دست گرفته است تا بتواند به حيات سياسي خود ادامه دهد، تداوم پرچمداري گفتمان عدالتخواهي و معرفي خود به منزله پيشگام تحقق آرمان مساوات و برابري در جامعه است. خلق و خوي مردمي احمدينژاد، ابزار مهمي در خدمت تحقق اين سناريو است.
روي ديگر سکه عدالتخواهي، سياهنمايي و ترسيم تصويري فاسد از نظام سياسي و عملکرد بخشهاي گوناگون دستگاههاي اجرايي، تقنيني، قضايي و نهادهاي مختلف در کشور است، تا با اين تصويرسازي اين ادعا را به مخاطب القا کند که حل مشکلات کشور از طريق تداوم حضور اين بازيگران سياسي در رأس قدرت ممکن نخواهد بود و اين جريان احمدينژاد است که ميتواند به عنوان منجي و حلال همه مشکلات کشور عمل کند. تحقق اين امر نيز در الگوي احمدينژادي آن، تنها با گرفتن «ژست اپوزيسيون»، «مخالفت با وضع موجود»، «سياهنمايي» و «افشاگري» ممکن خواهد بود.
سناريوي موضعگيري از مسند منجي جامعه، در آستانه انتخابات تداوم خواهد يافت و تلاش خواهد شد تا احمدينژاد به مثابه زبان ملت و مطالبهگر حقوق تودهها براي انتخابات در پيش معرفي شود و در اين مسير از شگردهاي مختلف رسانهاي بهره گرفته شود.
جسارت و روحيه تهاجمي جريان احمدينژاد که در قالب اتهامزني و افشاگري و بگمبگمهاي! سياسي عليه رقبا در طول سالهاي اخير ظهور و بروز پيدا کرده است، شيوه ديگري است که اين جريان براي مقابله با تهديد رقبا دنبال خواهد کرد و احتمالا جلوهاي ديگري از آن را در انتخابات 1400 توسطاين جريان خواهيم ديد.
يکي از سناريوهاي رسانهاي اين جريان تخريب جريانهاي رقيب و به طور خاص جريان انقلابي است. اين جريان معتقد است، بين جريان انقلابي و اين جريان، پايگاه اجتماعي مشترکي وجود دارد و امکان جذب نيرو از اين اردوگاه بيشتر از اردوگاه اصلاحطلبان و اعتداليون است. نکته ديگر دل پرکينهاي است که اين جريان نسبت به نيروهاي انقلاب دارد؛ زيرا معتقد است اين جريان عامل تخريب و زوال و کمفروغي و محدودسازي اين جريان از جمله ردّ صلاحيت مشايي و بقايي هستند و اين جريان براي ديگر افراد نزديک به احمدينژاد در چند سال اخير پرونده تشکيل داده است. راهبرد اصلي اين سناريو القاي اين گزاره است که «جريان اصولگرايي از اصول و آرمانهاي خط امام و رهبري فاصله گرفته و به بازي خردهاي در دست جريان هاشمي بدل گرديده و به دليل فساد و انحراف دچار ناکارآمدي و محافظهکاري شده و اعتباري نزد ملت ندارد»؛ از اين رو به طور رسمي از «پايان اصولگرايي» سخن به ميان ميآورد. از آن سو چنين القا ميکنند که «جريان حقيقي که ميتواند پرچمدار آرمانهاي انقلاب اسلامي و خط رهبري باشد، جريان حاميان احمدينژاد است!»
تلاش براي حفظ و تقويت پايگاه اجتماعي، يکي از مهمترين راهبردها و برنامههاي پيش رو اين جريان است که با شيوههاي مختلفي دنبال خواهد شد.
يکي از مهمترين برنامههاي اين جريان تلاش و حفظ و تداوم مستمر تعامل و ارتباط با تودههاست. حال که امکان کسب قدرت و داشتن تريبون رسمي وجود ندارد، حفظ ارتباطات چهره به چهره با مردم و بخشي از نخبگان بيش از پيش ضرورت مييابد. براي اين کار راهاندازي شبکههاي اجتماعي و هماهنگسازي نيروها و هواداران نيز ضرورت دارد که اين اقدام از سالهاي گذشته در استانهاي گوناگون دنبال شده است.
يکي از مهمترين اقداماتي که در دستور کار اين جريان قرار داشت، تداوم سفرهايي است که از سال 1394 آغاز شده بود. دفتر احمدينژاد در ولنجک نيز در سالهاي پس از رياستجمهوري محل رفتوآمد گروههاي متعدد براي ديدار وي بوده است.
البته شرايط کرونايي براي حضور ميداني احمدينژاد محدويتهايي را ايجاد کرده است، اما احتمالا با نزديک شدن به انتخابات و بهتر شدن اوضاع کنترلي کرونا ممکن است اين سفرها بار ديگر آغاز شود.