جنگ اخیر غزه موسوم به «شمشیر قدس»، رژیم صهیونیستی را در زیر باران بی سابقه ای از موشک های مقاومت قرار داد. نتیجه این نبرد، علاوه بر آن که در سطح خارج، اعتبار سیاسی ـ امنیتی رژیم صهیونیستی را به شدت زیر سوال برد، از طرفی موجب شکاف و دودستگی شدید در داخل این رژیم شد.
مهمترین پیامد این شکاف عبور از «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان بازنده این جنگ است که سعی کرد با برافروختن عملیات «محافظ دیوارها» علیه فلسطینی ها، به زعم خود به پیروزی و اعتبار تازه ای دست یابد، اما شکست دیگری را در کارنامه خود ثبت کرد.
نتانیاهو به رغم آن که طی یک سال گذشته با وجود تلاش های دولتش در مهار کرونا و ایجاد ثبات نسبی در اقتصاد اسرائیل و نیز امضای توافق های عادی سازی با چهار کشور عربی، از تبعات بحران در امان مانده بود، اما به دلیل اختلافات عمیق داخلی، نتوانست جایگاه ریاست دولت را حفظ کند و تحولات اخیر به ویژه جنگ اخیر میخ پایانی را بر تابوت او کوبید.
برکناری رئیس موساد
حتی برکنار کردن «یوسی کوهن» رئیس موساد و گماردن «دیوید بارنیا» به جای او سه روز پس از اعلام آتش بس، کمکی به نتانیاهو در جبران شکست جنگ غزه نکرد. اسرائیل در جنگ غزه دچار ضعف اطلاعاتی شدید بود و برای مثال از تعداد و محل موشک های مقاومت غزه برآورد دقیقی نداشت وحتی قبل از جنگ غزه نتوانست تاکتیک های مقاومت فلسطین را برای غلبه بر گنبد آهنین پیش بینی کند.
رئیس جدید موساد که پیش از این با نام اختصاری «د» از او یاد می شد، سابقه کار اطلاعاتی علیه ایران و حزب الله را در پرونده خود دارد و بیشترین فعالیت حرفه ای او معطوف به شناسایی و استخدام ماموران موساد در رابطه با این پرونده بوده است. با این حال به نظر می رسد انتصاب او به منظور سرپوش گذاشتن به شکست اطلاعاتی اسرائیل در جنگ غزه صورت گرفته است.
از طرفی، برخی رسانه ها تغییر رئیس موساد را به پرونده هسته ای ایران و مذاکرات وین ربط داده و گفته اند در زمانی که پیام های سیاسی حاکی از پیشرفت مذاکرات ایرانی- آمریکایی در وین است، اسرائیل قصد دارد گزینه نظامی ـ امنیتی یک جانبه علیه تهران را به پیش ببرد.
اما سوال محافل داخلی رژیم صهیونیستی آن است که وقتی اسرائیل در برابر شلیک بیش از 4 هزارموشک از سوی غزه به سمت تل آویو و دیگر شهرهای سرزمین های اشغالی دچار استیصال شد، معلوم نیست اگر بخواهد با ایران مقابله کند، چه وضعیتی خواهند داشت؟
صف آرایی «ائتلاف تغییر»
نتانیاهو پس از شکست در جنگ 11 روزه غزه اکنون شاهد اتحاد رهبران احزاب رقیب می باشد که قصد دارند با تشکیل دولت موسوم به «ائتلاف تغییر»، او را از قدرت کنار بزنند.
ماه گذشته «یائیر لاپید» رهبر حزب «یش عتید» (آینده ای هست) پس از شکست نتانیاهو در تشکیل دولت، از سوی «روون ریولین»، رئیس رژیم صهیونیستی برای تشکیل دولت ائتلافی طی مدت ۲۸ روز مأمور شد و اکنون به نظر می رسد او با «نفتالی بنت» رهبر حزب «یمینا» برای تشکیل دولت ائتلافی به توافق رسیده است.
احزاب مخالف لیکود - شامل 13 حزب سیاسی- که شامل احزاب میانه، راست و چپ رژیم صهیونیستی، تحت چارچوبی با نام «ائتلاف تغییر» و با مشارکت حزب «یش عتید»، «آبی و سفید»، «یامنیا»، «کارگر»، «امید نو»، «اسرائیل خانه ما» و «میرتس» که در مجموع ۵۸ کرسی کسب کرده اند، با جلب حمایت فهرست متحد عربی می توانند ۶۱ کرسی لازم برای تشکیل دولت را احراز کرده و به پیش بینی بسیاری از ناظران، تشکیل دولت ائتلافی نهایی شده است.
طبق این توافق، دولت جدید تناوبی است، یعنی نفتالی بنت تا سپتامبر ۲۰۲۳ نخست وزیر شده و سپس لاپید تا نوامبر ۲۰۲۵ جایگزین وی می شود. به گفته منابع آگاه انتظار می رود مراسم تحلیف نخست وزیر جدید طی یک هفته آینده برقرار شود.
در چنین شرایطی نتانیاهو تلاش زیادی می کند تا خود را در قدرت باقی نگاه دارد، زیرا در غیر این صورت قادر به فرار از پرونده فساد نبوده و به احتمال زیاد با محاکمه و حبس مواجه خواهد شد. این یعنی مرگ سیاسی نخست وزیری که بیش از 12 سال در منصب قدرت بوده است.
به همین دلیل نتانیاهو در ازای ماندن در قدرت آماده است دست به هر ماجراجویی بزند و تر و خشک را با هم بسوزاند. جنگ غزه نمونه ای از سیاست فرافکنی و امنیتی کردن فضا توسط نتانیاهو به عنوان نماینده اردوگاه راست افراطی، جهت ماندن در قدرت بود، اما این شگرد نخ نما کمکی به او نکرد و بلکه این روزها شاهد پس لرزه های شکست در این نبرد سخت است.
عقیده عموم مردم در اسرائیل این است که این رژیم در جنگ غزه شکست خورد و به هیچ هدفی نرسید. رسانه های اسرائیلی این روزها هنوز از ناکامی نتانیاهو می نویسند و او را به خاطر این که منافع شخصی خود را بر منافع ملی اسرائیل ترجیح داد به شدت سرزنش می کنند.
تزلزل ساختاری
هر چند نشانه هایی از دولت جدید بروز یافته، اما تزلزل سیاسی در داخل اسرائیل به گونه ای است که انتظار دولت با ثبات و بادوام چندان منطقی نیست.
در واقع ائتلاف جدید بیش از آن که بر مبنای یک ایدئولوژی و سیاست و برنامه های مشترک ایجاد شده باشد، در ضدیت با حزب لیکود و نتانیاهو شکل گرفته است؛ لذا پس از عبور از نتانیاهو و کنار زدن او از قدرت، اختلافات درونی این ائتلاف ظهور یافته و دولت جدید را با خطر فروپاشی مواجه خواهد کرد، همان سرنوشتی که دولت تناوبی پیشین (با حضور نتانیاهو و بنی گانتس) گرفتار آن شد.
نتیجه طبیعی این وضعیت ورود اسرائیل در چرخه مکرر انتخابات زودهنگام است، اما به گفته ناظران مسایل داخلی اسرائیل، رژیم صهیونیستی گرفتار یک بحران سیاسی ساختاری شده که حتی با برگزاری مجدد انتخابات زودهنگام از آن خارج نخواهد شد.
به گفته رسانه های منتقد در داخل اسرائیل، این رژیم دچار تشتت بی سابقه سیاسی در درون شده و در حال اجرای پروژه خودتخریبی است. ترجمه این سخن، تسریع در فروپاشی رژیمی است که به پیش بینی مقام معظم رهبری در سال 94، بیست و پنج سال آینده را نخواهد دید.