روزنامه کیهان **
رسانههای جنگی و دوگانههای جعلی/ محمدهادی صحرایی
شعبان المعظم، ماه بیشهادت و ماه اعیاد بزرگی است که هرکدامش پرچم هدایتی است که ره گم نشود. از میلاد سیدالشهداء و سیدالساجدین و قمر بنیهاشم تا میلاد منجی همیشه پیروز و ذخیره الهی برای نجات مردم و جهان، که تسهیل و تسریع در ظهورش را روز و ساعت شماری میکنیم و به آنچه نیاز تمدن عظیم و نوین اسلامی است، تجهیز میشویم. گرچه نَفَس جهان با ظلم ظالمین به شماره افتاده ولی به هماناندازه امید به مهدی آل محمد صلی الله علیهم زیاد شده و مردم مثل زمان بیعت با امیرالمؤمنین به حکومت عدل، عطشناک شدهاند. با این تفاوت که امت آخرالزمانی، کارآزموده شدهاند و انقلابیهای عصر خمینی و خامنهای، امامشان را مثل نگین به میان گرفته به پیش میروند.
در دورهای که جهاد تبیین و روشنگری فریضه فوری و مثل نماز و روزه واجب است میتوان گفت سکوت هر مسلمان خیانت است به انقلابی که یک قلم هزینههایش، شهادت صدها هزار نفر در طول تاریخ 58 ساله است. محترمتر از جان معصومین که درود خدا برآنها باد، نیست ولی آنها نیز جز بقیهاللهالاعظم که نفسش حیات ماست، برای برقراری حکومت خدا جانفشانی کردند و شهید شدند. حکومتی که فرصت آنرا خدای متعال بهعنوان نعمتی دردانه در اختیار ما نهاده و در آن تنفس میکنیم و چون هاله معطری دور ایران پیچیده و از امنیت و آرامشش بهرهمندیم، آرزوی دیرین انبیاء و اولیاء و شهدای تاریخ بوده و هست. شیطنت دشمنان، کینه و حسادتی است که ورخواهد افتاد و روزی آنان نیز اگر زنده باشند و هدایت نشوند، همچون اجنه و اشرار دوران سلیمان نبی، به تمدن عظیم مهدوی تمکین میکنند و منقاد میشوند.
راه سخت را آمدهایم و به هیجان وصلت رسیدهایم. دورانی که داریم اگرچه رنجهای منحصر بهفرد دارد ولی پربهجت و مبارزهاش، آزمودنی است. گویی دعای «یالیتنی کنت معکم» را خدا مستجاب کرد و توفیق جهاد پیچیده را نصیبمان کرد. آزمون هرچه سختتر، نتیجهاش شیرینتر و پاداشش بیشتر است. ذکاوتی میخواهد که در معرکه و مهلکه، فرمانده را گم نکنیم و بصیرت را از تیغمان نیندازیم و در مبارزه صبور و کوشا باشیم. گرگ دشمن را پوست کنده و به دُمش رسیدهایم. نفسش به شماره افتاده و جهان پس از مژده شکسته شدن استخوان کمونیسم، خبر مرگ نئولیبرالیسم را از ایران شنیده و اعتماد کرده که غل و زنجیر از دست و پا باز میکند. مثل زمانی که رمق ابوسفیان گرفته شد و مکه بیجنگ، فتح شد. مسجدالاقصی که دیگر دور نیست.
کار دشمن صهیون که مدعی جنگ شش روزه بود و داعیه حکومت و سروری جهان را داشت در مواجهه با انقلاب اسلامی به جایی رسیده که مثل عمروعاص در معرکه صفین و در مقابل ذوالفقار، لخت میشود تا جان برهاند. تکرار تاریخ، شعار نیست. تفکر غربی، رسیدن به هدف را با هر وسیلهای توجیه میکند و جدید نیست، ولی اینکه رسانههای صهیون برای تهدید ایران، فریاد به خودفروشی وابستگانشان بلند کنند عجیب است. نمیدانند با دست خالی نمیتوانند عمر و آبروی رفته خود را با «خودکشی حیثیتی» برگردانند. اسرائیل از بین رفتنی است حتی با حمایتهای هفتاد ساله رسانههای غربی که به گفته نماینده آن کشور اروپایی، مشابهش در این چند روز اخیر، از اوکراین شد و به تحریم علیه روسیه رسید.
تاکنون برای تحمیق سادهلوحان گفته میشد دین و هنر و ورزش از سیاست جداست. ورزشکاران مسلمان حق ندارند حتی به صورت «خودجوش» از رقابت با ورزشکاران صهیون سر باز زنند یا مسابقه کاریکاتور هولوکاست برگزار نمایند یا رهبران دینی در سیاست وارد شوند و... ولی امروزه میبینیم که یکی یکی پردههای تزویر مجامع مجری نورمالیزاسیون فرو میافتد و علنی و« سازمان یافته» تحریم میکنند. یک رهبر ارکستر بهدلیل علاقه به پوتین برکنار و تهدید میشود که باید علیه روسیه موضع علنی بگیرد. بیشیطنت آمریکا این جنگ تمام خواهد شد و روسیاهی به صاحبان دوگانههای جعلی و رسانههای جنگی خواهد ماند. سمپاتهای غربزده و ولگردهای سیاسی نیز که عمری عفریت غرب را بزک کرده و ملت با فرهنگ خود را در مقابل «لمپنیسم» تحقیر میکنند باید پاسخگوی خیانت خود باشند.
جنگ اگرچه نامطلوب ولی پر از درس و عبرت است. به ویژه جنگ اوکراین برای کسانی که جنگ بوسنی را ندیدند و اجازه خواندن در کتب درسی به آنها داده نشد و فقط حرفهای شیک و بیمعنی شنیدند و اجازه فهمیدن به آنها داده نشد. جوانان ببینند و بدانند برخی از روشنفکران و فعالان رسانهای، با ظرفیت پایین ادراکی و اعتماد به نفس بالا تا همین چند سال پیش، خواسته دشمنان را با این لهجه میگفتند که «وقتی آب و باد و انرژیهای فسیلی هست، نیازی به انرژی هستهای نداریم». بدبختانه این تخیل، بهجای تعقل، بر دولتهای یازده و دوازده حاکم بود و اگر تدبیر بزرگان و عقلای نظام در کنترل این نوبرانهها نبود در صورت تهدید جدی و جنگ و تخریب زیرساختها، وضعیتی بهمراتب بدتر از اوکراین داشتیم. باید تانکهایمان را جلو آفتاب میگذاشتیم تا شارژ شوند؛ اژدرها را به آب میانداختیم تا با موج به سمت دشمن بروند؛ گلولهها را با دست به سمت دشمن پرت میکردیم و به جای اینترنت باید با قلم و دوات برای هم نامه مینوشتیم.
اگر عدالت در حق این آشفتهها اجرا شود باید پیش از افشاء دروغ و تشویش اذهان عمومی و خیانتهای دیگر، آنها را بهخاطر اتلاف وقت مردم با خرافات و مزخرفات و احلام، محاکمه کنند. مشکل ما بهغیر از دشمنان مقابل، کسانیاند که با توان تحلیلی رقیق خود، در رسانهها بوق دشمن شده و هر بلاهتی را که دشمن از گفتنش حیا میکند میتوان از قلم و زبان آنها خواند و شنید. از دروغ تقلب که جشن مردم را در انتخابات 88 با فتنه آتش زدند و کشور را هشت ماه به چاله افکندند تا دوگانه جعلی« جنگ و صلح » که هشت سال، مردم را به چاه بیتدبیرها انداختند و تا امروزی که در خرابههای اوکراین، دنبال جمع کردن آبرو برای کدخدا و صهیون میگردند. دوازده سال پیش رئیس رژیم صهیونی آنها را سربازان خود نامید و اینها انکار نکردند و امروز با اقدامات خود، آن را اثبات میکنند.
تعجب ندارد مقتضای دنیای مجازی و جنگ رسانهای که دنیای غرب به راهانداخته سربازانی است که بدون لمس سلاح جنگی، به جنگ افکار عمومی میروند. خیال واهی در این معرکه، جستوجو برای رسانه بیموضع و نظر است که تنها، دوربینهای مدار بسته اینگونهاند. اگر در زمان «گوبلز»، رسانههای محدود آن زمان به دنبال دروغ بزرگ بودند تا همپای ارتش بجنگند، امروز رسانههای جنگی با دوگانه سازیهای جعلی، آتش تهیه میریزند و تخریب میکنند و نیروهای نظامی تصرف میکنند. موشکباران دروغ، تشکیک در باورها و شل کردن ارادهها با رسانهها و کوفتن و سوختن با نظامیان است. و رسانهها قدرتمندتر از ابزارهای جنگیاند چراکه جنگ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و روانی را میتوانند به نتیجه برسانند و هزینهها را کمتر از آنچه به ذهن آید پایین بیاورند.
کمدینی بدون تجربه سیاسی و مدیریتی چون صهیونیست بود و غربگرا، با حمایت رسانههای جهان سلطه و غربزدهها توانست رئیسجمهور اوکراین شود تا در بدبختی امروز کشورش و قطعنامههای ضدمسلمانان و ضدایرانی سهیم باشد. رسانهها میتوانند بیسوادها، بیتجربهها و حتی جوکرها را به دولت برسانند و با همدستی، تصویر با «لباس نظامی» او را تقدیس کنند. میتوانند پیاده نظام دشمن باشند و جنگ نیابتی کنند. دوگانه بسازند. دهها پاکستانی، تکهپاره و صدها هزار کودک یمنی از گرسنگی و بیماری تلف میشوند و هفتاد سال، فلسطینیان را خانه خراب و داروی کودکان پروانهای را تحریم میکنند و... هیچکدام دیده نمیشوند. نه ورزش متجاوزین تحریم و نه تجاوزگران تعقیب میشوند. به عکس؛ هرکس از مظلومان حمایت کند یا علاقه قلبی به آنها داشته باشد تروریست نامیده و طرد میشود.
دین و ورزش و هنر تا وقتی از سیاست جداست که پای یک صهیون در میان نباشد وگرنه تحریم ورزش، هنر، خدمات اینترنت، محصولات شرکتهای بزرگ، تحدید سوئیفت، حملات بیرحمانه رسانهای، سونامی دروغهای بزرگ و لشکر سلبریتیها و... برای تنبیه تدارک میشوند تا بتوانند رمق بگیرند و روحیه بشکنند تا شاید بتوانند حمله نظامیکنند که نمیتوانند. رسانههای اینچنینی پوشش خیانتکاراناند. آنها که کمدینی را شیر کردند و به معرکه آوردند و رها کردند و خود را در جنگ سختش به زحمت نمیاندازند و اکنون به دنبال جانشین برایش میگردند. و رسانهها مأمور فراموشاندن این نامردیاند. حرف غلط این است که انقلاب فرزندخوار است و حرف درست این است که استکبار، تولههای خود را میخورد. مثل رضا و محمدرضای پهلوی، و صدام و قذافی و مبارک و... و زلنسکی.
***************************************
روزنامه خراسان**
بازندگان و برندگان جنگ اوکراین/مصطفی منتظر
در دو ماه گذشته که تنشها درباره اوکراین بین روسیه و غرب افزایش یافته و در 10 روز گذشته که این جنگ آغاز شده، تحلیلهای فراوانی ارائه شده است. با گذشت بیش از 10روز از آغاز جنگ و واکنشهای متعدد در عرصههای مختلف میتوان به سوال اصلی این نوشته پاسخی جدیتر داد. تا کنون چه کشورهایی بازندگان این جنگ و چه کشورهایی برندگان آن هستند؟ بدیهی ترین پاسخ این است که بزرگ ترین بازنده جنگ، کشور و ملت اوکراین است. کشوری که میتوانست با حفظ بیطرفی خود از منافع اقتصادی دو طرف استفاده کند اما با اشتباهات رئیسجمهورش، خود را به مهلکه جنگ با روسیه انداخت و حالا تنها در میدان باید با یکی از ابرقدرتها بجنگد.البته این به معنی تایید حمله روسیه نیست اما در هر صورت حالا اوکراین وارد یک چرخه نامعلوم از جنگ و ویرانی شده که در بهترین حالت، زیرساختهای متعدد خود را ازدست داده است و در بدترین حالت جنگی چند ساله را پیش رو دارد. این وضعیت با دعوت حاکمان اوکراین از خارجیها برای جنگ با روسیه به اوج رسیده و ممکن است به سوریه سازی اوکراین منتهی شود. وضعیتی که یک دهه است تقریبا همه چیز در سوریه را نابود کرده است. دومین بازنده این جنگ قطعا روسیه است که با ورود به باتلاق مهیا شده، فرایندی بسیار آسیبزا را برای خود ایجاد کرد. روسها در آغاز بر اختلافات داخلی غرب حساب باز کرده و حجم انسجام این کشورها را برآورد نکرده بودند اما ایجاد دشمن مشترک ناگهان اروپا را منسجم ساخت و روسیه را متحیر. تضعیف اقتصادی روسیه و بحران سازی از این کشور در این 10روزه به شکل ویژهای موفقیت آمیز بوده است. اگرچه این اجماع سازی بدون همراهی کشورهای درحال توسعه مانند چین، هند، برزیل، ترکیه و ایران خواهد بود اما قطعا آثاری جدی براقتصاد روسیه خواهد گذاشت. روی زمین نیز وضعیت برای روسیه چندان قابل قبول نیست. تداوم این وضعیت میدانی عملا به معنای تحقیر نظامی روسیه خواهد بود.
سومین بازنده بزرگ این جنگ اروپاست که پس از سه دهه باید ساختار امنیتی خود را تغییر دهد، از لحاظ روانی به شدت تحت فشار قرار گیرد و از همه مهمتر نیازمندی های خود به ویژه در عرصه انرژی را از جایی دیگر و با هزینه بسیار بالاتر تامین کند. همین حالا گاز به قیمتی نجومی رسیده است و آثار آن بر زندگی اروپاییان و اقتصاد آن ها به زودی نمایان میشود.
اما برندگان فعلی این جنگ چه کشورهایی هستند؟ میتوان آمریکا را در صدر این فهرست قرار داد. آمریکا که در دو هفته منتهی به جنگ نقش آتش بیار معرکه را بازی میکرد و اخبار لحظه به لحظه از احتمال حمله را از بالاترین جایگاه های سیاسی خود به جهان نشر میداد حالا توانسته اروپایی را که از آمریکا فاصله گرفته بود، به خود نزدیک سازد، برای روسیه یک باتلاق جدی ایجاد کند و بدون هزینه کرد خاصی در عرصه اقتصادی و نظامی، این کشور را به شدت تحت فشار اقتصادی و نظامی قرار دهد. همچنین روسها را به گوشه رینگ سیاست بینالملل بکشاند و طرحی برای انزوای جهانی این ابرقدرت هسته ای به اجرا درآورد و البته بازار انرژی این کشور در اروپا را به تدریج از آن خود کند و خود بر آن تسلط یابد. اگرچه آمریکاییها حالا با نوعی بدنامی در عرصه دفاع از دوستان شان شناخته میشوند اما باید توجه داشت که این بدنامی قبلاً هم وجود داشته است، برای مثال درست وقتی که آرامکوی سعودی هدف حمله واقع شد. از طرف دیگر باید توجه داشت که آمریکا تعهد رسمی مبنی بر حمایت نظامی به اوکراین نداده بود که حالا بخواهد برخلاف آن عمل کند. درواقع این ساده لوحی حاکمان کییف بود که فکر میکردند با حمایت لفظی واشنگتن میتوان روسیه را از حمله بازداشت.
اما شاید ایران نیز از این وضعیت منافعی ببرد اگرچه سیاست رسمی ایران از آغاز جنگ، توقف و گفت و گو برای حل مسائل فیمابین بود اما شرایط بینالمللی اتفاق افتاده باعث شده تا ایران دارای منافعی باشد. توجه جدی به این جنگ باعث شده تا ضرورت حل فوری مسئله هسته ای ایران برای بایدن افزایش و احیای برجام اهمیت بیشتری یابد. به ویژه آن که حذف آرام روسیه از بازار انرژی، نیاز آمریکا و غرب به نفت ایران برای جایگزینی را افزایش داده تا قیمتها بیشتر از این سر به فلک نکشد.
چین نیز در وضعیتی ویژه قرار دارد. نه چندان برنده و نه چندان بازنده؛ معطوف شدن توجهات به اوکراین، تمرکز غرب بر مهار چین را به هم میزند؛ چیزی که چینیها استفاده از آن را خوب بلدند؛ اما تضعیف روسیه در اقتصاد بینالملل و نقش سیاسی در جهان آینده، چین را در مقابل آمریکا تنها و غرب را برای کنترل چین در آینده منسجمتر و با اعتماد به نفس بیشتری میکند. علت همراهی نکردن چین با تحریمهای روسیه نیز همین است اما از طرف دیگر این تحریمهای شدید میتواند منجر به ائتلاف سازی علیه دلار شود و کشورهای مقابل غرب را منسجم تر کند.
وضعیت میدانی در روزهای آینده تعیین کننده شرایط خواهد بود. آمریکا تلاش دارد جنگ هرچه بیشتر طولانی شود، اروپا میخواهد با فشار اقتصادی روسیه را از اوکراین خارج کند، روسیه میخواهد هرچه سریع تر یا حاکمان را مجبور به پذیرش شروط خود کند یا آن ها را تغییر دهد و در این میان اوکراین است که به دلیل حماقت حاکمان غربگرایش دارد له میشود.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
لرزند به خود کاخنشینان/مهدی جابری
تصمیم و اقدام قاطع قوه قضائیه در برخورد با ساختوسازهایی که منابع طبیعی، حریم رودخانهها و اراضی ملی را تصرف کردهاند، این روزها با تخریب بناهای غیرمجاز در حاشیه رودخانه کرج پیگیری میشود. شاید کمتر کسی تصور میکرد ساختمانهای غیرمجاز متعلق به نهادهای دولتی، حاکمیتی و اشخاص حقیقی دارای ثروت و قدرت، اینچنین در جریان قدرتمند قانون گرفتار شوند. دستگاه قضا در این مسیر در نخستین اقدام سراغ ساختمان قدیمی خود در حریم رودخانه کرج رفت و این بنا را که متعلق به قبل از انقلاب بود، به طور کامل تخریب کرد. اینچنین بود که لرزه به اندام ویلاها، باغها، ساختمانها و کاخهای متجاوز به منابع طبیعی افتاد و حساب کار دستشان آمد که در این روند، قانون حرف اول و آخر را میزند.
پیگیری روند آزادسازی حریم رودخانهها و رفع تصرف از منابع طبیعی، تخریب ساختمانهای متعلق به چندین نهاد معروف را در هفتههای اخیر به دنبال داشته است. وزارت فرهنگ، وزارت کشور، وزارت نیرو، بنیاد شهید، نیروی انتظامی، وزارت راهوشهرسازی، کمیته امداد، سازمان حفاظت محیطزیست و چندین دستگاه دیگر با احترام به قانون و در راستای صیانت از حقوق عامه، برای تخریب ساختمانهای غیرمجاز خود در حریم رودخانه کرج همکاری داشتند و مقدمات اجرای قوانین را در کمترین زمان فراهم کردند.
شاید تا امروز این تصور وجود داشت که اموال نهادهای مذکور از هرگونه تخریب و اعمال قانون در امان باشد اما این روزها بار دیگر مشخص شده است همه اشخاص حقوقی و حقیقی باید در برابر قانون، برابر و تسلیم باشند. اکنون دستگاه قضا وارد گام دوم آزادسازی حریم رودخانه کرج شده و دست روی ساختوسازهای غیرمجاز اشخاص حقیقی و بخش خصوصی گذاشته است. در همین باره باید به تخریب کاخ ویلایی اشاره کرد که ثروت و قدرت اقتصادی مالک آن بر کسی پوشیده نبوده و نیست. با تخریب این کاخ بود که بناهای مجلل اطراف به لرزه درآمد و ستونها و پایههایشان پیش از تخریب، سست شد!
حالا نوبت بناهای به اصطلاح لوکس و لاکچری است که تسلیم جریان پرقدرت قانون باشند، اگر نه تیشههای عدالت آنچنان به ریشه آنها میخورد که برای همیشه از نقشه جاده چالوس و رودخانهاش حذف شوند.
***************************************
روزنامه ایران**
کتابخوانی به مثابه یک نهضت/مهدی رمضانی/سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور
کتاب و کتابخوانی از شاخصهای مهم توسعه علمی و فرهنگی هر جامعه و دغدغه اصلی صاحبنظران و پیشقراولان عرصه فرهنگ بوده و هست. درباره ساز وکارهای کتابخوان کردن جامعه بسیار سخن گفتهاند، اما کمتر به شکلگیری و استمرار «نهضت کتابخوانی» اشاره کردهاند. گستره تاریخ تفکر دینی و نیز تاریخ انقلاب اسلامی ایران نشانگر ثمرات فراوان توجه به مظاهر فرهنگی به عنوان یک «نهضت» است؛ آنجا که کتاب به مثابه جنگ افزار نرمِ انقلاب اسلامی، در شکلدهی به هویت فرهنگی جامعه نقش آفرین بود. در طول نهضت اسلامی، «نهضت کتابخوانی» سدی در برابر اندیشههای مارکسیستی بود، ایدئولوژی مبارزه را شکل داد، حلقه واسط تشکیلات مبارزاتی محسوب شد و شاخص ویژه هویت فرهنگی انقلاب را رقم زد. امروز نیز این نهضت به شرط تبیین، شکلگیری و استمرار سلاحی کارآمد در میدان «جهاد تبیین» خواهد بود. این نوشتار کوتاه، ثمرات و برکات «نهضت کتابخوانی» در دوران نهضت اسلامی را مرور میکند.
نهضت کتابخوانی؛ سدی در برابر مفاهیم التقاطی
از جمله اثرات شکلگیری نهضت کتابخوانی در تاریخ انقلاب اسلامی، عمقبخشی به اندیشه جوان مسلمان بود. در شرایطی که گروههای چپ با حربههای گوناگون فکری درصدد جذب حداکثری بودند، جمعی از جوانان مسلمان، با تشکیل گروههای مطالعاتی، شروع به مقابله با تحرکات التقاطیون کردند. شهید عبدالحمید دیالمه از جمله بانیان این طرح در دانشگاه مشهد بود. فعالیت در محیط دانشگاه، مورد توجه گروههای چپ بود. آنها با برنامهریزی، دانشجویان جدیدالورود را به تشکیلات خود جذب میکردند. در چنین شرایطی، شهید دیالمه کوشید با ساماندهی یک گروه مطالعاتی، طرح جریانهای التقاطی را خنثی کند. به ابتکار او نخستین کتابخانه اسلامی در دانشگاه مشهد تأسیس شد و در این فضا، نهضت کتابخوانی به راه افتاد. طولی نکشید که این جلسات مطالعاتی، پایگاه تغذیه فکری جوانان مسلمان شد. در این محافل که بهطور منظم برگزار میشد، در کنار مطالعه و بحث پیرامون کتابها، مسائل اعتقادی و موضوعات سیاسی هم طرح میشد که باب ورود جوانان مسلمان به میدان مبارزه عملی بود.
گریز از فضای بسته زندان شاه بر بال کتاب
در دوران حاکمیت محمدرضا پهلوی، تقابل گروههای مختلف «فکری ـ ایسمی» در زندانهای سیاسی مشهود بود و کتاب، یکی از وجوه تمایز این گرایشها محسوب میشد. در چنین شرایطی، زندانیان سیاسی در تداوم فضای مبارزاتی، دست به مبارزات فرهنگی میزدند. چنان که در بند زنان اوین، زندانیان سیاسی دو کتابخانه مذهبی و غیرمذهبی راهاندازی کرده و نهضت کتابخوانی از سوی مبارزان مسلمان و با محوریت آثاری از علامه طباطبایی، استاد مطهری و شهید محمدباقر صدر ادامه داشت. راهاندازی گروههای مطالعاتی در زندان که اغلب مخفیانه و به دور از چشمان زندانبانان شکل میگرفت، راهی مناسب به منظور فرار از فضای بسته و خشک زندان بود. به علاوه، موجب میشد گروههای مبارز از گزند اندیشههای چپ محفوظ بمانند. در آن فضای سخت و سنگین در پس میلههای زندان شاه و در محاصره زندانیان چپ، نهضت کتابخوانی، کانال فرار از کریدورهای بسته و تاریک زندان بود.
کتاب؛ حلقه واسط مبارزه تشکیلاتی
گسترش هستههای تشکیلاتی یکی دیگر از کارویژههای کتاب و کتابخوانی بود. نمایشگاههای کتابی که عمدتاً در مساجد و اماکن مذهبی دایر میشد، خود به خود به محلی برای نشر افکار و معارف مبارزاتی بدل شد. از این رو، رسیدن کتاب به شهرها و روستاهای دورافتاده زمینه هر چه بیشتر تبیین معارف انقلابی را فراهم آورد و هستههای مبارزاتی را تقویت کرد. پیگیری و برپایی این نمایشگاهها خود به عنوان یک کار سیاسی و تشکیلاتی تلقی میشد. فعالیت افراد در این راستا آنها را به شبکههای مبارزاتی وصل میکرد و کتاب حلقه واسط این زنجیره تشکیلاتی بود.
شکلگیری ایدئولوژی مبارزه
نهضت کتابخوانی، عامل بالندگی اندیشه است. این رسالت مهم در دوران نهضت اسلامی بر عهده روحانیون مبارزی بود که اهمیت کتاب را درک کرده بودند؛ شخصیتهای کمنظیری چون آیات مطهری، بهشتی، خامنهای و هاشمی نژاد پرچمدار این جریان بودند.
آنان بخوبی میدانستند برای گام نهادن در مسیر مبارزه، ابتدا باید پایههای اندیشه را مستحکم ساخت. در همین جلسات مطالعاتی بود که تئوری مبارزه نهادینه شد و ایدئولوژی مبارزه شکل گرفت.
کتابخوانی؛ شاخص ویژه هویت فرهنگی انقلاب
کتابخوانی از شاخصهایی بود که هویت فرهنگی انقلاب در آن متبلور شد. به عبارت دیگر، حجم عظیمی از تبادلات کتابمحور در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، یکی از شگفتترین نشانههای فرهنگ انقلابیون بود بهطوری که فعالان امر، موج کتابخوانیِ گروههای مبارز جامعه در آن سالها را بیسابقه و تکرارنشدنی میدانند.
کتابخانههای عمومی و نهضت کتابخوانی
اگرچه در برخی تعاریف سنتی یا حتی جدید، کتابخانه را مجموعهای از اطلاعات و خدمات اطلاعاتی دانسته اند که یک نهاد عمومی یا خصوصی یا شخصی آن را اداره میکند (کتابخانه به عنوان مجموعهای از کتابها)، اما مهمترین ویژگی کتابخانه «عمومی بودن» آن است. وصف «عمومیت» مهمترین نقطه تلاقی «کتاب» با «جامعه» است که در ذیل خود مفاهیم اجتماعی بسیاری را به بار میآورد: محیط زیست، اندیشه جمعی، نیاز اجتماعی، تاریخ فرهنگها و اقوام، مشکلات اجتماعی، معماری فرهنگی، کسب و کار و اقتصاد، زبان و رابطه، گروههای خاص، دانشگاه، هنر و ادبیات، خدمات فرهنگی و آموزشی، گروههای سنی و... همه این خصایص، کتابخانه عمومی را در قامت یک مرجع فرهنگی جلوهگر میکند که کارکردهای آموزشی، اطلاعرسانی، فرهنگی و اقتصادی فراوان دارد. فضای کتابخانه در این تعریف، محلی برای ایجاد روابط فرهنگی میان گروههای نخبگی و متوسط است که مجموعاً تشکیلدهنده «سرمایه اجتماعی» است. با وجود این آیا جای آن ندارد بپرسیم: در سالهای گذشته چقدر از ظرفیت بینظیر کتابخانههای عمومی به عنوان نقطه اتصال مردم با تحقق شعار «نهضت کتابخوانی» بهره بردهایم؟!
سخن پایانی
آنچه ذکر شد تنها گوشهای از ثمرات و برکات «نهضت کتابخوانی» در دوران «نهضت اسلامی» بود؛ نهضتی که شوربختانه امروز و بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر مورد توجه نخبگان علمی، فرهنگی و سیاسی کشور است؛ مقولهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ـ که خود از بانیان و جلوداران توجه به کتاب و کتابخوانی هستندـ بر ضرورت شکلگیری آن تأکید و تصریح دارند و میفرمایند: «...من این را باز هم تأکید میکنم: شما احتیاج دارید بخوانید. احتیاج دارید بدانید... شما نهضت کتابخوانی باید راه بیندازید. واقعاً کتاب بخوانید. مطالعه کنید... شماها خودتان، هیأتهای اندیشهورزتان، بچههای پیشکسوت بنشینند فهرست مطالعاتی و برنامه مطالعاتی برای جاهای مختلف، قشرهای مختلف برنامهریزی کنند، طراحی کنند و تعریف کنند و مانند این کارها. این خیلی چیز لازمی است...»
شکلگیری «نهضت کتابخوانی» فرایندی جمعی است و نیازمند همراهی تمام نهادهای فرهنگی، نخبگان، دستاندرکاران و همراهی جامعه علمی کشور است. این نهضت در صورت شکلگیری، تداوم و استمرار میتواند منشأ آثار و برکات بسیاری باشد که مهمترین آن بالندگی عقلانی جامعه است.
***************************************
روزنامه شرق **
تله انفجاری پوتین زیر میز مذاکرات وین/جاوید قرباناوغلی
در شرایطی که دودکش تنوره هتل کوبرگ وین برای خارجشدن دود سفید آماده میشد و همه طرفهای درگیر مذاکرات هستهای از «آخرین ساعات» و نهاییشدن توافق سخن به میان میآوردند، لشکرکشی پوتین به اوکراین، سایه سنگین خود را بر وین و هتل محل مذاکرات پهن کرد. سرگئی لاوروف وزیر خارجه پوتین در اظهارنظری نامتعارف از نظر بینالمللی خواستار «ضمانتهای کتبی» برای عدم تأثیر تحریمهای اعمالشده ناشی از جنگ اوکراین در همکاریهای کشور متبوعش با تهران شد. لاوروف گفت: «مسکو خواهان «پاسخ بسیار روشن» در این رابطه است و ما خواهان تضمین کتبی هستیم که روند جاری که از سوی آمریکا شروع شده است بههیچوجه به حقوق ما درخصوص انجام تجارت آزاد و کامل اقتصادی و همکاری در زمینه سرمایهگذاری و تکنیکی-نظامی با جمهوری اسلامی [ایران] خللی وارد نمیکند». آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، در واکنش به این درخواست ضمن بیربطخواندن آن گفت: «تحریمها علیه روسیه هیچ ارتباطی با توافق هستهای ایران و چشمانداز بازگشت به این توافق ندارد». در ایران بهعنوان طرف اصلی مذاکرات وین، امیرعبداللهیان با اتخاذ موضعی دوپهلو گفته است: «اجازه نمیدهیم هیچ عامل خارجی منافع ملی کشور را در وین تحت تأثیر قرار دهد». عبارتی خنثی و کلی که برداشتهای متفاوتی از آن مستفاد میشود.
سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت خارجه، نیز به تأسی از مقام بالادستی خود و پس از گذشت دو روز از موضع تخریبی وزیر خارجه روسیه با تمجید از رویکرد سازنده این کشور در مذاکرات وین به عبارت کوتاه «منتظر هستیم که از مجاری دیپلماتیک آنها را بشنویم» (ایسنا) بسنده کرده است. رویترز چند روز قبل از قول منبعی نزدیک به مذاکرات ادعا کرده بود «بعد از سفر باقری به تهران موضع ایران آشتیناپذیرتر شده و خواستههای تازهای مطرح کردهاند». تاکنون هیچ منبع موثقی در ایران از شرایط کنونی مذاکرات صحبت نکرده و فقط از قول وزیر خارجه گفته شده که «در صورت رعایت خطوط قرمز ایران آماده عزیمت به وین است». تا قبل از آغاز جنگ اوکراین و طی ۱۱ ماه دور جدید مذاکرات، تصور بر این بود که واشنگتن و مسکو فارغ از اختلافات در موضوعات مختلف و از جمله اوکراین، درباره احیای برجام اشتراک نظر دارند. چند هفته قبل و در جریان ملاقات «بلینکن و لاوروف» در ژنو، هر دو مقام با اعتراف به شکست مذاکراتشان درباره اوکراین بر «موضع مشترک» خود درباره مذاکرات وین تأکید کردند. میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات، با صریحترین لحن ممکن از نقش روسیه و چین برای تأثیرگذاری بر مواضع و دستکشیدن ایران از «خواستههای حداکثری» سخن گفت. اظهاراتی که با واکنش تند بسیاری از فعالان سیاسی روبهرو شد. یکی از روزنامههای موجه کشور ضمن انتقادی تند از تیم مذاکرهکننده جدید با لحن گزندهای این سؤال را مطرح کرد: «مگر اولیانوف از اولیای ماست که هرچه بگوید ما باید قبول کنیم». در چند ماه گذشته، نماینده روسیه بهعنوان فعالترین عضو گروه ۱+۴ در فضای رسانهای عملا وظیفه سخنگویی از سوی هیئت ایرانی حاضر در مذکرات را بر عهده داشت. هرچند برخی بر این عقیدهاند که فعالیتهای چشمگیر جناب اولیانوف بیشتر معطوف به خنثیسازی نقش منفی کشور متبوعش در جریان مذاکرات ۱+۵ بود. اقداماتی که جواد ظریف در نوار معروف، نوری را بر دخمههای تاریک ۲۲ ماه مذکراه نفسگیر خود و تیم همراهش افکند، بهوضوح از نقش منفی روسیه و تلاش این کشور در دستیابی به توافق سخن گفت. اولیانوف در پاسخ به بازتاب وسیع اظهارات ظریف، در توییتی توهینآمیز وزیر خارجه کشورمان را به سخره گرفت و پس از واکنش تند افکار عمومی از آن عقبنشینی کرد. پس از شروع تهاجم همهجانبه ارتش روسیه، شرایط بینالمللی و در ذیل آن مناسبات روسیه با غرب و در رأس آن آمریکا کاملا دگرگون شد. غرب ناتوان از واکنش نظامی در برابر تهاجم روسیه، تحریمهای گستردهای را علیه روسیه اعمال کرد؛ تحریمهایی که پوتین آن را اعلام جنگ علیه کشور خود توصیف کرده و از تأثیرات مخرب آن بر اقتصاد کشورش کاملا آگاه است. در چنین شرایطی است که لاوروف با چرخشی محسوس تضمین غرب برای مراودات اقتصادی، تجاری، فنی، تسلیحاتی و... با تهران را شرطی برای توافق کشورش با احیای برجام مطرح میکند. تضمینی که اگر غرب با آن موافقت کند، نقض آشکار تحریمهای اعمالی است و اگر آن را نپذیرد، به معنای شرطیکردن مذاکرات با نتایج جنگ اوکراین است. در واقع پوتین با اتخاذ این رویکرد مذاکرات وین را آچمز کرده و بخشی از بار سنگین پیامدهای لشکرکشی به اوکراین را به دوش ایران انداخته است. علاوه بر هزینههای چندصد میلیاردی برنامه هستهای در دو دهه گذشته، زیان ایران از هر روز تأخیر در اجرای برجام ۱۵۰ میلیون دلار تخمین زده میشد. با احتساب قیمتهای نجومی ۱۳۰، ۱۴۰ دلاری هر بشکه نفت پس از جنگ اوکراین خسارت ایران از تأخیر در توافق را بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار روزانه برآورد کرد. ضمن اینکه ورود ایران به بازار تأثیر قابل توجهی در ثبات نسبی بازار و قیمت نفت خواهد داشت. تحلیلگران بازار افت ۱۵ تا ۲۰ درصدی قیمت برای هر بشکه نفت را پیشبینی میکنند که در شرایط کنونی آمریکا و غرب از آن استقبال خوهند کرد و کرملین با آن مخالف است. روسیه بازگشت ایران به بازار نفت در شرایط نیاز شدید به درآمدهای حاصل از فروش روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت برای تأمین هزینههای هنگفت جنگ را به صلاح خود نمیداند. مضافا اینکه در صورت عدم بازگشت ایران به بازار نفت، غرب در اعمال تحریمهای نفتی علیه روسیه به دلیل افزایش فشار بیشتر قیمتهای حاملهای انرژی بر دوش مصرفکنندگان، دچار تردید خواهد شد. درباره تأثیر درخواست روسیه بر مذاکرات درحالحاضر نمیتوان با قطعیت سخن گفت و تا میزان چشمگیری به مواضع ایران مربوط میشود. تحرکات شتابزده نخستوزیر اسرائیل به عنوان یکی از مخالفان سرسخت احیای برجام و ملاقات طولانی با پوتین را باید جدی گرفت. خطری که درحالحاضر احیای برجام را در مخاطره قرار داده، همسوشدن مواضع مسکو و تلآویو است. حملات نظامی اسرائیل به مقرهای نظامی ایران در سوریه نمونه روشنی از همکاریهای مسکو-تلآویو علیه ایران پیشروی ما قرار دارد. در چنین شرایطی که پوتین در باتلاق اوکراین گرفتار شده، دور از ذهن نیست که اسرائیل با هماهنگی روسیه به ماجراجویی بپردازد، موضوعی که به دلیل احتمال واکنش ایران و تبعات ناشی از آن کاهش فشار به روسیه را در پی خواهد داشت. با توجه به موضع آمریکا که از زبان وزیر خارجه درخواست لاوروف را بیربط اعلام کرد اکنون توپ در زمین ایران قرار دارد. فرصتی که نباید آن را به دلیل اشتباه محاسباتی از دست داد. مهمترین برگ ایران برای خنثیکردن تله انفجاری پوتین، اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا و فروکاستن برخی مطالبات قابل اغماض برای دستیابی هرچه سریعتر به توافق است. اگرچه احتمالا مسئولان کشور در حال رایزنی با کرملین برای آگاهی از نظرات درباره شرط جدید روسیه هستند، ولی در هر صورت نباید اجازه داده شود که پوتین بار دیگر از «کارت ایران» استفاده کند. روسها در هر شش قطعنامه شورای امنیت در کنار آمریکا قرار گرفته و با رأی مثبت نقش مهمی در شکلگیری بیسابقهترین تحریمها علیه ایران ایفا کردند. روشن است کسی دشمنی با روسیه را تجویز نمیکند، ولی اشتباه فاحشی خواهد بود چنانچه ایران جنگ اوکراین و درگیربودن آمریکا و اروپا را فرصتی برای امتیازگیری و همچنین افزایش چشمگیر قیمت نفت را منبعی برای تأمین کسری درآمدهای حاصل از نفت تلقی و بهطور ضمنی یا آشکار با این رویکرد روسیه همراهی کند. باید اولویت را به حل مشکل کشور و برونرفت از شرایط نامساعد کنونی داد و درصورتیکه آمریکا با برداشتن تحریمها و ارائه تضمین، موافقت کند، نباید مذکرات هستهای را با ارزیابی نادرست به بحران اوکراین سنجاق کرد.
***************************************