کیهان**
جای اشک تمساح برای معلمان به غارت صندوق فرهنگیان اعتراض میکردید
حزب اصلاحطلب موسوم به «مجمع ایثارگران» با صدور بیانیهای نوشت: ناکارآمدی و سوءمدیریتها مانع از تحقق حداقلی مطالباتِ بر حق معلمان و کارگران شده است.
این حزب که توسط افراطیونی مثل جواد امام، غلامرضا ظریفیان، حسین لقمانیان، سعیدپور عزیزی و... اداره میشود، در بیانیه خود آورده است: «در آستانه روزهای بزرگداشت و تکریم دو قشر وسیع، موثر و سرنوشتساز کشورمان یعنی کارگران و معلمان قرار داریم و این در حالی است که متاسفانه برای چندین دهه به مطالبات صنفی این دو قشر زحمتکش توجه اساسی نشان داده نشد و هنوز هم پاسخ درخوری برای آن مطالبات قانونی وجود ندارد. بگذریم که به جای تامین نظرات معقول و قانونی فعالان این دو صنف مهم جامعه، شاهد برخوردهای خشن و دستگیری و زندانی شدن مطالبهگران و معترضین این دو قشر هم هستیم.متاسفانه تیم ناکارآمد مدیریتی حاکم به دلیل نداشتن انسجام درونی و فقدان طرح و برنامههای متناسب با نیازهای روز جامعه معلمان و کارگران و سایر اقشار، نه تنها از برآورده کردن حداقل انتظارات معیشتی معلمان و کارگران عاجز مانده و به گونهای نارضایتی آنان را تشدید کرده است بلکه وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور نیز در این موارد فراموش شده است. تیم مدیریتی آموزش و پرورش تاکنون عملکرد قابل قبولی از خود ارائه نکرده و دورنمایی از یک برنامه مدبرانه و امیدبخش را برای جامعه فرهنگی ترسیم نکرده است.
دو قشر کارگر و معلم از عوامل اصلی حرکت و پویایی جامعه بهسوی تعالی، رشد و شکوفایی هستند اما سالهاست چالشهای معیشتی در قالب تبعیض در پرداخت یا عدم توجه به شان و کرامت صنفی، موجب تلنبار شدن نارضایتی و اعتراضات صنفی شده و البته این آسیبها همچنان ادامه دارد. متاسفانه محدودیتهای این دولت در اثر تحریمهای اقتصادی که هیچ تدبیری برای رفع آنها نمیشود و نیز ناکارآمدی و سوءمدیریتها و عدم تصویب قوانین و مصوبات کارساز توسط نمایندگان مجلس مدعی انقلابی بودن، مانع از تحقق حداقلی مطالباتِ بر حق معلمان و کارگران شده است. ما میدانیم که معلمان و کارگران با مشکل همیشگی معیشت و عدم توجه به خواستههای صنفی و سیاسی از طرف ساختار قدرت، دست بهگریبانند. در نهایت «مجمع ایثارگران» تاکید میکند که برای برونرفت از بخشی از بحرانی که کشور و نظام را تهدید میکند، در گام اول باید احیای برجام و رفع تحریم با هدف ایجاد گشایش اقتصادی و رفع موانع معیشتی حقوقبگیران ثابت علیالخصوص کارگران و معلمان در اولویت نظام قرار بگیرد».
این بیانیه آمیخته با عوام فریبی در حالی صادر شده که بسیاری از مشکلات معیشتی امروز فرهنگیان و کارگران از جمله در زمینه تورم و رکود و تعطیلی تولید، ریشه در سوء مدیریت ائتلاف مدعیان اعتدال و اصلاحات دارد اما متاسفانه احزاب همسو (از جمله همین مجمع کذایی) در تمام آن هشت سال، هرگز سخنی به گلایه و مطالبه بر زبان نراند بلکه با هورا کشیدن و هوچیگری، مانع از رسیدن صدای اقشار متوسط و پایین به گوش دولتمردان وقت شدند.
از سوی دیگر، اخیراحکم متهمان پرونده بانک سرمایه، شامل رد مال نامشروع و ۱۷۰ سال حبس، صادر شد که دو متهم اول پرونده، محمد امامی (تهیهکننده سینما) و شهابالدین غندالی (رئیسوقت صندوق ذخیره فرهنگیان و موسس بانک سرمایه) هستند. صندوق ذخیره فرهنگیان، سهامدار عمده بانک سرمایه محسوب میشود اما در دوره حضور مدعیان اعتدال و اصلاحات، خیانت گستردهای در این مجموعه، به اموال مردم بهویژه معلمان و فرهنگیان شد و فساد 14 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داد. با این وجود نه حزب مجمع ایثارگران و نه هیچ حزب اصلاحطلب دیگری، نه درباره این غارت بزرک و نه مفاسد درشت دیگر در دولت مدعی تدبیر که در واقع دستبرد به معیشت زندگی عامه مردم بود، واکنشی نشان ندادند.
جهت اطلاع سیاستبازان اصلاحطلبی که برای فرهنگیان اشک تمساح میریزند و تحریک به تجمع و اعتراض در دولت جدید میکنند، شهاب غندالی، مهر۹۲ (آغاز دولت روحانی) مدیرعاملی صندوق ذخیره فرهنگیان را برعهده گرفت و تا مهر ۹۵ در این سمت حضور داشت. وی در دولت خاتمی، معاونت مالی- اداری و منابع وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت. خود غندالی میگوید «سال ۸۴ که معاون وزیر بودم، خودم بانک سرمایه را به همراه دوستان تاسیس کردم. بعدها (در دولت روحانی) وقتی علیاصغر فانی وزیر آموزش و پرورش شد، به وزارت برگشتم و مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان شدم.»
نماینده دادستان در جریان دادگاه گفته بود: «متهمان، از طریق نفوذ در مدیران بانک سرمایه و صندوق فرهنگیان، نقشههای مجرمانه خود را پیاده میکردند. بررسی مکالمات میان غندالی و همسر او با امامی روشن میکند که غندالی، بهعنوان مهرهای قابل اطمینان در اختیار قرار گرفته بود و امامی از طریق نفوذ در او، سیاستهای مورد نظرش را در بانک سرمایه پیاده میکرد. وی از این طریق و به منظور غارت اموال و وجوه بانک سرمایه و شرکتهای وابسته و صندوق ذخیره فرهنگیان، اقدام به حذف افراد غیرهمسو و معرفی و انتصاب اشخاص مطیع در سمتهای کلیدی بانک میکرد.» از نکات قابل تأمل در سوابق غندالی، اعلام استعفای او از معاونت وزیر در دوره اصلاحات، به دفاع از تحصن مجلس ششم است. آن زمان، مدعیان اصلاحات در مجلس و دولت، برای گروکشی سیاسی، اقدام به تحصن و تهدید به استعفا کرده بودند. غندالی، همچنین از عناصر محوری جبهه اصلاحات، در زمینه تشکیلاتسازی و سربازگیری سیاسی در میان فرهنگیان و معلمان در پوشش مطالبات صنفی است. افراطیون مدعی اصلاحات در طول دولت اصلاحات و سپس دولت روحانی، ضمن ایجاد تشکلهایی مانند «کانون صنفی معلمان»، «مجمع فرهنگیان»، «انجمن اسلامی معلمان»، «سازمان معلمان»، «کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان» و...، اقدام به سربازگیری در خدمت پروژههای رادیکال سیاسی کردند.
نکته تلخ درباره مفاسد انجام گرفته در ذیل صندوق فرهنگیان و مجموعههای تابعه آن، سخنان آبانماه ۹۵ روحانی است که با تحریفگری و دفاع از فساد دانهدرشتها گفته بود: «بعضیها مثل اینکه بالا و پایین کردن فساد برایشان لذتبخش است! اگر دستگاهی وامی داده و آن پول شده بدهی معوق، نمیدانم چرا بعضیها خوششان میآید بدهی معوق را بگویند اختلاس»!
این نکته هم شایان ذکر است که اخیرا فردی به نام «هادی مهرانی» مدیر کانال جانبازان اصلاحطلب، با کلاهبرداری نسبت به وکیل خود، از کشور متواری شد. توهین به امام حسن عسکری(ع)، آیتاللهالعظمی بهجت(ره)و مدافعان حرم، از جمله سوابق رذالت این اصلاحطلب فراری است که در پوشش مدیر کانال جانبازان اصلاحطلب (!؟) فعالیت میکرد.
آمریکای نیازمند برجام ناچار به پذیرش شرایط ایران است
وزیر خارجه آمریکا گفت: از زاویه منافع و امنیت آمریکا، واضح است که وجود توافق هستهای با ایران، بهتر از نبود آن است.
آنتونی بلینکن که برای سومین روز در کنگره حاضر شده و درباره بودجه وزارت متبوع خود، سیاست خارجی و توافق برجام، به رایزنی با اعضای کنگره پرداخته بود، بار دیگر با پرسشهای اعضای کنگره در ارتباط با نگرانیهای آنها در مورد جزئیات و محتوای مذاکرات هستهای آمریکا با ایران روبهرو شد. هَل راجرز، نماینده ارشد جمهوریخواه، نیز پرسید آمریکا متحدان را در مقابل تهدیدهای موشکهای بالستیک و گروههای تروریست نیابتی تهران چگونه کمک خواهد کرد.
بلینکن در بخشی از پاسخ خود بار دیگر با تأکید بر اولویت وجود توافق در مقایسه با نبود آن کرد و گفت: «ابتدا در مورد توافق هستهای با ایران، این مسئلهای است که ما هنوز منتظریم ببینیم آیا میتوان به یک توافق دوجانبه دست یافت یا خیر. و این را هم بگویم که این مسئله دیگر یک تمرین فرضی نیست چون دیدهایم که شرایط تحت وجود توافق و یا بدون آن چگونه بوده. و میتوانم بگویم که از زاویه منافع آمریکا و امنیت آمریکا، واضح است که وجود توافق بهتر از نبود آن است.»
وی اضافه کرد: این مسئله نه تنها در ارتباط با برنامه اتمی ایران، بلکه در ارتباط با اقدامات بیثباتکننده و خطرناک تهران صدق میکند، زیرا از تاریخ شروع مذاکرات اتمی در ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ که دولت پیشین از برجام خارج شد، هیچ حملهای علیه آمریکا در منطقه نبود، اما از تاریخ خروج آمریکا از برجام و قراردادن سپاه در لیست تروریستی این حملات آغاز شد. بنابراین سؤال این است که مؤثرترین شیوه برای ما با هم برای مقابله با برنامه هستهای و تهدیدهای دیگر ایران چیست؟
یادآور میشود بلینکن روز سهشنبه گذشته هم در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا تأکید کرده بود: فشار حداکثری علیه ایران، نتایج مطلوب ما را نداشت. بدون اینکه بخواهم نیش و کنایه بزنم باید بگویم ما موقعیت بسیار چالشانگیزی را به ارث بردیم: برنامه هستهای ایران که در حال تاختوتاز بود و فعالیتهای مخربی که در سراسر منطقه تشدید شده بود.
بلینکن خاطرنشان کرده بود: تصمیم برای خروج از برجام و تلاش برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران، هر هدفی که داشت به نتایج مدنظر ختم نشده بود و برعکس، باعث ایجاد یک برنامه هستهای خطرناکتر شده بود. زمانگریز هستهای ایران از یک سال به حدود چند هفته رسید. اینها مسائلی هستند که باید به آنها رسیدگی کنیم. ما همچنان معتقدیم که بازگشت به پایبندی به برجام بهترین روش برای رسیدگی به چالشهای هستهای ایجادشده از سوی ایران خواهد بود. از این طریق همچنین میتوانیم اطمینان حاصل کنیم ایران که همین حالا به ستیزهجوییهای باورنکردنی روی آورده به سلاح هستهای یا توانایی دستیابی به آن در مدتزمان کوتاه دست پیدا نخواهد کرد.
وی همچنین گفته بود: برای مدت قابل توجهی حملهای به نیرویهای ما نشده بود، برای سليمانیاشک نمیریزیم اما از زمانی که از توافق خارج شدیم، او را کشتیم و برچسب تروریستی به سپاه زدیم حملات به ما تا 400 درصد افزایش داشته است.
تأکید وزیر خارجه آمریکا بر این مطلب که «وجود برجام برای مهار برنامه هستهای ایران بهتر از نبود آن است، در حالی است که آمریکاییها قبل از انعقاد آن توافق تأکید داشتند عدم توافق بهتر از توافق بد است. در عین حال اظهار نیاز آمریکا به برجام و تأکید بر بحرانی شدن شرایط چه در زمینه پیشرفتهای هستهای ایران و چه افزایش حملات به نیروهای آمریکایی پس از خروج آمریکا از برجام، نشان میدهد که واشنگتن برای احیای مجدد برجام باید شرطهای ایران در زمینه لغو موثر تحریمها و راستیآزمایی و ارائه تضمین معتبر را بپذیرد.
روند مطمئن و افزایشی صادرات نفت ایران بدون برجام
در میانه بحران جهانی نفت و انرژی، صادرات نفت ایران نسبت به سال گذشته 30 درصد افزایش یافت.
روزنامه وطن امروز در این باره به نقل از گزارشهای نشریات غربی نوشت: اطلاعات شرکت کپلر - یک شرکت ردیابی نفتکشها - نشان میدهد صادرات نفت ایران در سه ماهه اول سال جاری میلادی 30 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. این در حالی است که چین به عنوان اصلیترین خریدار نفت خام ایران، واردات نفت خود از روسیه را کم کرده است. در واقع تحریمها علیه روسیه باعث شده است چین خرید نفت از این کشور را کاهش داده و به خرید نفت از ایران روی بیاورد. ایران سریعترین روند افزایش تولید را در 3 ماهه نخست 2022 نسبت به سایر تولیدکنندگان خاورمیانه داشته و حجم صادرات آن به بالاترین رقم از زمان خروج دونالد ترامپ از قرارداد برجام در 2018 رسیده است. همچنین حمله روسیه به اوکراین جریان تجارت جهانی نفت را مختل کرده و به ایران فرصت افزایش صادرات به چین را داده است. طبق گفته یکی از تحلیلگران شرکت کپلر، چین تمایل بیشتری برای واردات نفت خام ایران دارد و نگران تحریمهای ثانویه آمریکا به خاطر معامله با ایران نیست، چون به نظر میرسد ظرفیت واشنگتن با روسیه پر شده است. به گزارش والاستریت ژورنال، پس از اینکه قیمت نفت در پی حمله روسیه به اوکراین به بالاترین حد در یک دهه اخیر رسید، ایران اکنون بهرغم اینکه قیمتهای بالاتری نسبت به مسکو پیشنهاد کرده است، نفت بیشتری به چین میفروشد. روزنامه جوان هم در گزارشی در همین زمینه تاکید کرد؛ ایران در میانه بحران جهانی، در حال صادرات مطمئن نفت است. افزایش 30 درصدی صادرات نفت از نگاه تحلیلگران بینالمللی، حاکی از تبحر ایران در دور زدن تحریمهای آمریکاست. این افزایش صادرات نشان میدهد تلاشهای ایران برای تقویت صادرات موفق بوده است.
******************
خراسان**
******************
جوان**
موافقت رهبر انقلاب با عفو یا تخفیف مجازات تعدادی از محکومان
بهمناسبت عید سعید فطر، رهبر معظم انقلاب اسلامی با عفو یا تخفیف مجازات یک هزار و ۵۴۲ تن از محکومان محاکم عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح موافقت کردند.
به گزارش جوان آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری بهمناسبت عید سعید فطر، رهبر معظم انقلاب اسلامی با عفو یا تخفیف مجازات یک هزار و ۵۴۲ تن از محکومان محاکم عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح موافقت کردند.
حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس قوه قضاییه به مناسبت عید سعید فطر در نامهای به رهبر انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو یا تخفیف و تبدیل مجازات این محکومان را که در کمیسیون عفو و بخشودگی واجد شرایط لازم تشخیص داده شدهاند، ارائه کرد که این پیشنهاد در اجرای بند ۱۱ اصل ۱۱۰ قانون اساسی مورد موافقت حضرت آیتالله خامنهای قرار گرفت.
******************
وطن امروز**
**************
شرق**
در نخستین روزهای حمله روسیه به اوکراین، دهها هزار روس به تجاوز آشکاری که به نام آنان انجام میشد، اعتراض کردند. این اعتراضها بسیار دلگرمکننده بود. آمریکاییها میتوانستند به این امر دل خوش کنند که شاید شهروندان روس اوضاع را در دست بگیرند و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهورشان را به طور جدی به چالش بکشند و موقعیت او را در داخل روسیه تضعیف کنند. اما این موج اعتراضها فروکش کرد و در هفتههای اخیر از این اعتراضات چندان خبری نیست. دراینمیان جرمانگاری مخالفت با جنگ را نباید نادیده گرفت؛ اعتراض عمومی به پروپاگاندای جنگ کرملین میتواند حکمی تا 15 سال زندان برای معترضان به همراه داشته باشد؛ اما ترس از این مجازات تنها بخشی از ماجراست. به نظر میرسد روسها هم تا حدی پشت سر رئیسجمهورشان جمع شدهاند. این مسئله این پرسش را مطرح میکند که آیا شهروندان عادی را هم باید تا حدی بابت اقدامات رژیمهایی مانند حکومت پوتین سرزنش کرد یا خیر و آنها سزاوار سرزنش اخلاقی هستند یا نه.
«شادی حمید»، عضو ارشد اندیشکده بروکینگز در آتلانتیک، مینویسد: اگر رژیم پوتین و روسها در هم تنیدهتر از چیزی باشند که در ابتدا به نظر میرسید، حفظ فرض بیگناهی دشوارتر میشود. به گفته مرکز لِوادا، که تا حدی به یک مرکز نظرسنجی مستقل در روسیه شباهت دارد، نرخ محبوبیت پوتین از 69 درصد در ژانویه 2022 و قبل از حمله به اوکراین به 83 درصد در اواخر مارس، یک ماه پس از آغاز اصطلاح «عملیات نظامی ویژه» افزایش یافت. شاید بدتر از آن، این باشد که با گذشت زمان روسهای بیشتری دوستان، همسایهها و همکارانشان را بابت عدم حمایت کافی از جنگ سرزنش میکنند. یکی از نمایندگان پارلمان روسیه اشاره کرده که «پاکسازی» ناگزیر است. شخص پوتین در یک سخنرانی روسهای همفکرش را بهروشنی میستاید؛ چراکه میتوانند «میهنپرستان واقعی را تشخیص دهند و خائنان را مثل مگسی که از سر اتفاق وارد دهانشان شده به بیرون تف کنند».
بدون شک آمار 83درصدی حمایت از پوتین خالی از اغراق نیست. کاملا قابل درک است که به خاطر فرهنگ پارانویای فراگیر در روسیه، مردم نظرات واقعیشان را در نظرسنجیها پنهان کنند. براساس گزارشها، رقبای سابق پوتین از جنگ حمایت میکنند، اگرچه میتوانیم تصور کنیم که روسهای بسیاری، و شاید اکثریت قاطعشان، نسبت به جنایاتی که به نامشان انجام میشود بیتفاوتاند. آیا باید چیزی از این مسئله بفهمیم؟ اگر بله، چه چیزی؟
به صورت خلاصه، اقتدارگرایی روح را تغییر میدهد و شامه اخلاقی طبیعی را دستکاری میکند. اقتدارگرایی در این فرایند کاری میکند که شهروندانش– یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، رعیتهایش – از لحاظ اخلاقی کمتر سزاوار سرزنش باشند. برای اینکه بشود کسی را کاملا سرزنش کرد، باید آزاد باشد که بین درست و غلط انتخاب کند؛ اما در شرایط دیکتاتوری، انتخاب بسیار دشوارتر میشود. همه نمیتوانند شجاع باشند و زندگی و شادیشان را قربانی کار درست کنند.
تجاوز به اوکراین تا حد بسیار زیادی ساخته پوتین بود، تلاشی عجیب و غریب از سوی او برای بازتعریف روسیه. بعید است که در غیابش چنین اتفاقی میافتاد. درحالیکه هماکنون روسها نسبت به همسایههای اوکراینیشان سختگیر شدهاند، واکنشهای اولیهشان به جنگ بیشتر به شوک و غافلگیری شباهت داشت. هرچه باشد، پوتین بارها منکر قصدش برای حمله شده بود. برای همین بود که ظاهرا نظامیان روسی اعزامشده به اوکراین در ابتدا متوجه نبودند که دارند به منطقه جنگی قدم میگذارند. اگر چند ماه پیش رفراندومی درباره حمله به اوکراین برگزار شده بود، دلیل خاصی وجود ندارد که گمان کنیم روسها علاقه خاصی به آن نشان میدادند. جنگ پوتین، الان است که از حمایت مردمی درخورتوجهی برخوردار است؛ اما علتش این است که برای تصور چیز دیگری بسیار دیر شده است. جنگ کاری است که انجام شده. اگر روسها میخواهند به زندگی در کشورشان ادامه دهند و اوضاعشان خراب نشود، سازگارکردن خودشان با این واقعیت جدید بهترین گزینه است، حتی اگر گزینهای لزوما اخلاقی یا شجاعانه نباشد.
روسها شاید منحصربهفرد باشند، درست مثل دیگران، اما به این معنی نیست که به شکل منحصربهفردی بدند. یا به بیان دیگر، در رژیمی اقتدارگرا، خوببودن دشوار است. با ادامه جنگ و افزایش احساسات ضد روسی، وسوسه دیدن روسها بهعنوان مهاجم، و نه قربانی، افزایش مییابد؛ اما اینطوری دیدن آنها چیز مهمتری را میپوشاند: آنها هم قربانیاند؛ چون جایگاهشان بهعنوان عاملان اخلاقی آزاد بهآرامی از آنها گرفته شده است. چنین اتفاقی عمدی بوده است. هدف دولتهای اقتدارگرا این است که مردمشان را در جرائمشان دخیل کنند، کاری که به آنان اجازه میدهد دیگران را هم در مسئولیت سیاسی خودشان شریک کنند و از مسئولیت خودشان بکاهند. اگر مسئولیت در میان جمعیت تقسیم شود، همین اتفاق برای گناهش هم میافتد. انکار پوتین به معنای انکار خودشان خواهد بود.
این یک یادآوری دیگر تفاوت بنیادین میان رژیمهای اقتدارگرا و دموکراسیهایی است که رئیسجمهور جو بایدن در مجموعهای از سخنرانیها و بیانیههای عمومی بر آن تأکید کرد. آمریکاییها بدون هیچ مشکلی روسیه و چین را بهعنوان تهدیدهای ملی امنیتی و چالشهایی برای ایالات متحده میبینند که تا حدی به این دلیل است که اینطور هم هستند؛ اما شکاف عمیقتری وجود دارد – شکافی که به اندازه خود معنای شهروندی و حتی انسانیت عمیق است.
رژیمهای اقتدارگرا – بهویژه آنهایی که توهم شکوه امپراتوری دارند – با هدایت منطق ذاتی زور و بیرحمی، با بیتفاوتی و حتی بیخیالی دست به جنایت میزنند. و مردمشان را هم با خودشان میآورند، چه بخواهند و چه نه. همین مسئله خطرشان را دو برابر میکند. برای همین است که نزاع پیشروی ایالات متحده – و تمام کشورهای دموکراتیک، چه متوجهش باشند و چه نه – احتمالا بلندمدت است. در جهانی بهتر، شاید همزیستیشان ممکن میبود؛ اما در جهانی که در آن زندگی میکنیم، دیگر چنین نیست.