کیهان**
۱- در خبرها آمده است که خانم «آلنا دوهان»، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به تحریمهای قهری و یکجانبه، از ۱۷ تا ۲۸ اردیبهشت ماه و به مدت ۱۱ روز برای تحقیق درباره آثار تحریمهای یکجانبه بر حقوق انسانی شهروندان به ایران سفر میکند! در برنامه سفر خانم دوهان دیدار با سازمانهای غیردولتی، جامعه تجاری و جامعه مدنی، دانشگاهیان و سازمانهایی که فعالیتهایشان ممکن است تحت تأثیر اقدامات قهری یکجانبه قرار گرفته باشد و... گنجانده شده است، و همچنین ملاقات خصوصی با آژانسهای سازمان ملل در ایران و سازمانهای بینالمللی، سازمانهای منطقهای، نهادهای مالی بینالمللی، نهاد ملی حقوق بشر و نمایندگان جامعه دیپلماتیک حاضر در تهران نیز بخشی از برنامه سفر ۱۱ روزه او به ایران و چند شهر دیگر کشورمان خواهد بود! این سفر با چه منظوری صورت میپذیرد و صورت ظاهری و چهره پنهان آن چیست؟! بخوانید!
۲- ظاهر قضیه آنگونه که اعلام شده، آن است که خانم گزارشگر ویژه قصد دارد درباره آثار تحریمهای آمریکا و اروپا بر مردم ایران دست به تحقیق و بررسی بزند و گزارش خود را در سپتامبر سال ۲۰۲۲ (شهریور و مهر ماه سال جاری) به پنجاه و یکمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه کند! این صورت ظاهری مسئله است که درباره آن اشاره به چند نکته ضروری است:
الف- گزارش خانم آلنا دوهان حتی در صورتی که بدون غرض و مرض (که بعید است) نیز تهیه و ارائه شود، هیچ تاثیری در روند تحریمها نخواهد داشت و سازمان ملل خود را ملزم به پیگیری آن نمیداند و در نهایت به عنوان یک گزارش در شورای حقوق بشر سازمان ملل قرائت خواهد شد. مانند دهها گزارش مشابه دیگر از آثار تحریمها بر مردم سایر کشورهای درگیر با آمریکا و اروپا که هیچکدام -تاکید میشود که هیچکدام- تاثیری نداشته است!
ب- خانم آلنا دوهان پیش از این نیز گزارشهای مبسوطی درباره تاثیر تحریمهای آمریکا و اروپا بر مردم سوریه، ونزوئلا و... به سازمان ملل ارائه کرده بود که کمترین تاثیری درپی نداشته است. گفتنی است که خانم دوهان در گزارش خود از ونزوئلا به صراحت مینویسد؛ «اتحادیه اروپا چند ماه بعد از گزارش من، تحریمهای جدیدتری علیه ونزوئلا تصویب کرده و به اجرا گذاشت»! و یا در دسامبر ۲۰۲۰ گزارشی درباره آثار تحریمهای آمریکا بر مردم سوریه ارائه کرد و نوشت؛ «این تحریمها حقوق بشر مردم سوریه را نقض کرده است» ولی فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه گزارش خانم دوهان را غیرواقعی دانسته و نفی کرد!
با توجه به نکات یاد شده این سؤال جدی در میان است که گزارشگر ویژه سازمان ملل با چه منظور و هدف تعریف شدهای رهسپار کشورمان شده است؟!
۳- کالیبراسیون «CALIBRATION» در صنعت به معنای سنجش میزان دقت دستگاهها و ادوات اندازهگیری است و در سیاست به معنای سنجش و ارزیابی میزان اثر و نتیجه میدانی یک طرح یا برنامه با اهدافی است که برای آن تعریف و در نظر گرفته شده است. اکنون با در نظر گرفتن مواردی که در بند دوم یادداشت پیشروی به آن اشاره شده و در آن از بیتاثیر و تشریفاتی بودن اینگونه گزارشها یاد شده است، اهداف واقعی و پنهان سفر گزارشگر سازمان ملل به کشورمان را ارزیابی کنید.
۴- مقامات آمریکایی و اروپایي بارها به صراحت اعلام کردهاند که طرح فشار حداکثری آنها به ایران بهگونهای مفتضحانه با شکست روبهرو شده است و از تدابیر دولت سیزدهم در تکیه بر امکانات و ظرفیتهای داخلی، مقاومت در مقابل باجخواهی غرب، خنثیسازی تحریمها از طریق گسترش روابط اقتصادی با دولتهای غیرغربی و دور زدن تحریمها بهعنوان ۴ عامل مؤثر در شکست طرح فشار حداکثری یاد میکنند. حالا به سفر یازده روزه خانم دوهان، برنامه سفر و مراکزی که برای ملاقات و رایزنی با آنها در نظر گرفته شده توجه کنید. آیا سفر خانم گزارشگر با هدف ارزیابی عوامل شکست طرح فشار حداکثری و یافتن راهکارهای مورد نیاز آمریکا و اروپا برای سد کردن مسیر دور زدن تحریمها (کالیبراسیون- CALIBRATION) تهیه و ارائه نمیشود؟! با توجه به ماهیت آمریکا و عملکرد ضدحقوق بشری سازمان ملل، آیا میتوان در دورترین افق ذهن نیز اهدافی غیر از این را تعریف کرد؟! اگر چنین است که به یقین غیر از این نیست چرا به او اجازه ورود و تهیه گزارش داده شده است؟!
۵- گفته میشود که سازمان ملل اصرار داشته است «جاوید رحمان» گزارشگر ویژه حقوق بشر این سازمان را به کشورمان بفرستد که ایران با توجه به دروغپردازیها و نیز رابطه برملا شده او با عوامل موساد، از پذیرش وی خودداری کرده است و حالا مسئولان محترم برای جبران! مخالفت خود با سفر جاوید رحمان، از سفر گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به تحریمهای قهری و یکجانبه موافقت کردهاند! انگار به سازمان ملل (با آن عملکرد زشت و پلشت) بدهکار هستیم و حالا که با سفر «جاوید رحمان» عامل موساد مخالفت کردهایم، باید با سفر آلنا دوهان موافقت کنیم! ... جل الخالق!!
۶- طرفه آنکه برای ترغیب ایران به پذیرش گزارشگر مورد اشاره، یازده سازمان بهاصطلاح حقوق بشری نیز در بیانیه مشترکی اعلام کردهاند که ایران «با هدف دور کردن توجه جهانی از موارد متعدد نقض حقوق بشر در این کشور» به این گزارشگر اجازه سفر داده است!!
۷- گفتنی است که « ستاد حقوق بشر قوه قضائیه» به مدیریت برادر عزیزمان آقای غریبآبادی میزبان گزارشگر ویژه سازمان ملل است! و هنوز دقیقاً توضیح داده نشده است که این دعوت بر اساس کدام محاسبه منطقی و علمی صورت پذیرفته است؟! دو روز قبل (روز جمعه) خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه گزارشی درباره این سفر منتشر کرد در این گزارش از شخصیت علمی! خانم آلنا دوهان یاد شده بود! به اذعان صریح او درباره بیاثر بودن برخی از گزارشهای مشابهی که تهیه و به سازمان ملل ارائه کرده بود، اشارهای نشده بود! به عنوان مثال خبرگزاری میزان از تهیه گزارش خانم آلنا دوهان درباره سوریه و ونزوئلا بهعنوان یک اقدام مثبت یاد میکند ولی به اظهارات او که گفته بود:
«اتحادیه اروپا چند ماه بعد از گزارش من درباره ونزوئلا، تحریمهای جدیدتری علیه ونزوئلا تصویب کرده و به اجرا گذاشت»! اشارهای نمیکند! و یا به گزارش خانم دوهان از سوریه اشاره میکند ولی توضیح نمیدهد که نماینده ویژه همان سازمان ملل در امور سوریه، گزارش او را غیرواقعی دانسته و نفی کرده بود! و ... انتظار آن است که برادرانمان در خبرگزاری میزان دقت بیشتری داشته باشند.
۸- جناب غریبآبادی نمایندگی دائم ایران در دفتر سازمان ملل متحد در وین، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سفارت ایران در هلند را برعهده داشتهاند و به یقین با ترفندهای آمریکا و متحدانش ناآشنا نیستند و بارها شاهد اقدامات خصمانه آنها در پوششهای فریبنده بودهاند و به خوبی میدانند که سازمان ملل برخلاف ادعای دهان پُرکن آن مستقل نیست و بیرون از آنچه آمریکا به این سازمان دیکته میکند هویتی ندارد. از این روی و با توجه به آنچه گذشت، انتظار آن بود که سفر نماینده ویژه لغو شود تا به قول شهید سلیمانی عزیز برای دشمن کوچه باز نشده و به آمریکا و اروپا اجازه داده نشود از مکانیسم و چگونگی دور زدن تحریمها با خبر شده و آن را سد کنند... راهکار برای لغو این سفر، بسیار آسان، منطقی و قانونی است. بخوانید!
۹- آقای غریبآبادی میتوانند و باید چند پرسش، از جمله پرسشهای زیر را با دبیر کل سازمان ملل در میان گذارده و پاسخ منطقی و قانونی بخواهند؛
اول آنکه؛ چرا سازمان ملل طی چندین و چند سال که از تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و اروپا میگذرد به فکر اعزام گزارشگر ویژه (با برنامه مورد اشاره) نیفتاده و اکنون که به اعتراف مقامات آمریکایی و اروپایی فشار حداکثری با شکست مفتضحانه روبهرو شده است اصرار بر اعزام گزارشگر ویژه دارد؟!
دوم اینکه؛ چرا تاکنون به اذعان و اعتراف همین خانم آلنا دوهان، به هیچیک از گزارشهای مشابه نظیر گزارش درباره ونزوئلا و سوریه و ... ترتیب اثر داده نشده؟!
سوم اینکه؛ چرا آقای گوترش، دبیرکل سازمان ملل ابتدا عربستان را بهعنوان نقض حقوق بشر و جنایت علیه مردم یمن محکوم کرد و سپس به دستور آمریکا و پس از تهدید آلسعود به قطع کمکهای مالی خود به سازمان ملل، نه فقط عربستان کودککش را از فهرست ناقضان حقوق بشر خارج کرد بلکه این کشور را به دبیری کمیته حقوق بشر سازمان ملل نیز منصوب کرد؟!
چهارم آنکه؛ چرا سازمان ملل برای تهیه گزارش از آثار تحریمها بر مردم مظلوم یمن و جنایات هولناک و بیشرمانهای که از سوی ائتلاف سعودی و امارات و تحت مدیریت آمریکا و اروپا بر ملت مظلوم یمن تحمیل شده و میشود، گزارشگر ویژه نمیفرستد؟! و...
۱۰- جناب غریبآبادی! ابتدا پاسخ این پرسشها و دهها پرسش مشابه دیگر را از دبیرکل سازمان ملل بخواهند و چنانچه برای این سؤالات منطقی و قانونی پاسخ قانعکنندهای داشتند (که هرگز ندارند) به گزارشگر ویژه اجازه حضور داده شود و در غیراینصورت عذر او را بخواهند و انجام مأموریتش را به دریافت پاسخ رسمی پرسشهای یاد شده موکول کنند. ضمن آنکه از برادر عزیز و بزرگوارمان حضرت آقای محسنی اژهای که در تعهد و انقلابی بودن کمنظیرند نیز انتظار میرود که در این خصوص با همان صلابت همیشگی وارد عمل شوند.
******************
خراسان**
******************
ایران**
******************
جوان**
از آفات مدیریت کلان کشور که همواره برای نظام و مردم هزینه تولید کرده است، کم توجهی و گاهی بی توجهی به اقناعسازی افکار عمومی و گزارش دادن به مردم، بهویژه در حوزه خدمات عمومی و برنامههای در دست اجرای دستگاههای اجرایی به مردم است. موضوع شفافسازی و درمیان گذاشتن برنامهها به مردم و سخن گفتن مسئولان با صاحبان اصلی کشور که تقویت اعتماد عموم را در پی دارد همواره از توصیهها و مطالبات رهبر معظم انقلاب به همه دولتهای گذشته و حال بوده است. آخرین بار معظمله در دو دیدار اخیر رمضانی با دانشگاهیان و کارگزاران نظام بر این مهم تأکید کردند. این بی توجهی در اغلب موارد برای دشمنان، خناسان، سرویسهای جاسوسی دشمن، رسانههای خبری بیگانه، شبکه نفوذیها، طیف وسیع ماجراجویان در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، بدخواهان، و به طور کلی همه مخالفان خارج نشین بهانه و فرصت خوبی برای گلآلود کردن اوضاع و پی گرفتن برنامههای براندازانه و تفرقه افکن ایجاد میکند.
در عصر حاضر به سبب امکانی که دنیای بی در و پیکر و گسترده مجازی در اختیار طیف افراد پیش گفته قرار میدهد، ضرورت سخن گفتن با مردم و قانعسازی و همراه ساختن افکار عمومی با برنامههای در دست اجرا بیش از گذشته احساس میشود. انجام و برگزاری برنامههای اطلاع رسانی و اقناع افکار عمومی سبب ارتقا و تقویت اعتماد عمومی به نظام و از بین رفتن بسترهای سوءاستفاده مخالفان و خنثی شدن توطئههای دشمنان خواهد شد. دستگاههای اجرایی مکلف و موظفند برای تمام برنامهها و اقدامات دستگاه مربوطه حداقل در پنج مقطع پیوست عملیات روانی تهیه و به اجزا بگذارند:
۱- پیش از تهیه و نگارش هر طرح اجرایی، لزوماً باید موضوع برای آحاد مردم شفافسازی شود و ضرورتهای انجام آن برنامه به اطلاع عموم برسد، به گونهای که جامعه هدف وارد نهضت مطالبهگری شود و فوریت تحقق آن برنامه را به مسئولان گوشزد کند.
۲- پس از تهیه و تدوین برنامه، باید با برگزاری جلسات وسیع از طریق رسانههای کشور بهویژه رسانه ملی، ابهامات احتمالی (که ممکن است مورد سوءاستفاده و بهرهبرداری دشمنان و عوامل داخلی آنان قرار گیرد)، برطرف شود.
۳- طرحهای مهم در یک جامعه آماری محدود به صورت آزمایشی اجرا و نقصها و معایب آن کشف و برطرف شود.
۴- حین اجرای هر طرح باید برنامه پیگیری و پایش به قویترین شکل ممکن به کار گرفته شود.
۵- پس از اجرای طرح نتایج حاصل از اجرای آن به صورت شفاف به اطلاع عموم مردم رسانده شود.
اجرای تمام طرحهایی که در اجرا مردم باید فشار آن را تحمل کنند مانند اقدام جراحی بدن بیمار است که انجام آن مستلزم انجام بسیاری از آزمایشها و اطمینان از آمادگی بیمار در برابر عوارض ناشی از آن عمل است. اگر دکتر از آمادگی بیمار برای عمل جراحی اطمینان پیدا نکند هرگز حاضر به انجام عمل نخواهد بود. این موضوع حتی در موارد دیگر نظیر پرواز هواپیماها نیز جاری است. حفظ جان مسافران هواپیما اقتضا دارد مادامی که بخشهای متعدد از سلامت کامل هواپیما برای پرواز اطمینان قطعی پیدا نکنند مجوز پرواز صادر نشود. علاوه بر آن شخص خلبان نیز قبل از پرواز مسئولیت دارد با پرکردن بازبینه (چک لیست) از سلامت هواپیما مطمئن شود. مقام معظم رهبری پیش از این و در دولت یازدهم صریحاً مسئولان را به مراقبت و پیشگیری از وقوع وقایع تنشزا که در بدنه جامعه زخم ایجاد میکند فراخواندند و فرمودند مگس بر روی زخم مینشیند.
به عنوان نمونه در پی فضاسازی درباره حذف یارانه و ارز ترجیحی نان و افزایش بهای ماکارونی، به دلیل بی توجهی مسئولان به انجام مقدمات لازم و آمادهسازی افکار عمومی رسانههای بیگانه با خوشحالی و فرصتطلبی زایدالوصفی وارد میدان شدند و با دروغگویی، تحریف واقعیت، دامن زدن به شایعات، و بزرگنمایی، مستندات و تولیدات جعلی به هدایت و مدیریت افکار عمومی و تشویق و ترغیب مردم به نافرمانی مدنی، اعتراضات و آشوب خیابانی پرداختند. در داخل نیز شبکه گسترده عوامل نفوذی دشمن به میدان داری، مدیریت و به کارگیری ظرفیت عظیم و بی در و پیکر فضای مجازی پرداخت، اما در این میان نقش اردوگاه اصلاحطلبان و بانیان وضع موجود در آلودهسازی فضای روانی جامعه، ورود به جنگ تحریف و روایتگری، ناامیدکردن و بی اعتمادسازی مردم نقشی به مراتب پررنگتر از اپوزیسیون و رسانههای بیگانه بود. خطوط کلیای که مجموعه عناصر فوق در این میدان دنبال کرده و میکنند عبارت است از:
۱- ایجاد آشفتگی و بی ثباتی در بازار؛۲- تمرکز بر تعارض منافع در جمهوری اسلامی؛۳- فرصتطلبی برای ناامیدکردن و بی اعتمادسازی مردم نسبت به نظام؛٤- تحت فشار قراردادن دولت برای قبول شروط امریکا در بازگشت به برجام؛ ۵- ناکارآمد، ناتوان و بی برنامه معرفی کردن دولت - ۶ مالهکشی روی سوءمدیریت و ناکارآمدی دولت قبل در مواردی نظیر آشوبهای متأثر از افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ و تطهیر و کارآمد معرفی کردن دولت قبل با تعابیری نظیر دوران طلایی، بار سنگین کم توجهی به موارد پیش گفته مستقیماً بر دوش افسران جنگ نرم است که در مقابله با جنگ روایتگری و خط تحریف با ورود به میدان جهاد عظیم تبیین و روشنگری، ضمن دفاع محکم و علنی از نظام با خنثیسازی خط تحریف از تنشهای اجتماعی و تفرقه پیشگیری کنند. این موضوع ضعف مشهود مسئولان در جریانسازی و اقناعسازی افکار عمومی را نشان میدهد. دستگاه اجرایی باید با واقع نگری نسبت به ایجاد و تقویت ساختار رسانهای دولت، راههای تقویت ارتباط با مردم و تسهیل مسیر اقناع افکار عمومی را دنبال نماید.
**************
شرق**
جنگ روسیه در اوکراین در کنار هدفهای ریز و درشت فراوان، بخشی از یک جهان خیالی و شاعرانهشده پانترکی را نیز نشانه گرفته است. این جهان با تاتارهای کریمه میآغازد و بخشی از سرنوشت تاتارهای درون روسیه با آنها پیوستگی مییابد. بسیار مهم است اگر درنگریم که تاتارهای کریمه نخستین کسانی بودند که به تبار ترکی خویش پی بردند و به انگارهپردازی برای ساختن یک جهان ترک از بالخاش در آسیای میانه تا بالکان در اروپا روی آوردند. جنبش الحاقگرای پانترکی که از دل اندیشههای جریانهای روشنفکری تاتاری بیرون جهید و بر آن بود تا همه ترکهای جهان را در زیر مجموعه یکانی سیاسی با نام انتزاعی و شاعرانهشده توران گرد بیاورد، تاتارها را در جایگاه یک قوم آوانگارد در رویارویی با توسعهطلبیهای روسی جانما کرده است. پانترکیسم آنها هرچند واکنش شتابزدهای بود در برابر پاناسلاویسم روسیشده، با این حال برای مدتها توانست در برابر امپراتوری روسیه شوروی در قفقاز و آسیای میانه مانند یک جلوگیر تاریخی، عمل بکند. افزون بر اینها تاتارها چهره ژئوپلیتیک منطقه در روزگاران پس از دو جنگ جهانی را نیز دیگرگون کردند. ترکیه نهتنها از خاکستر عثمانی بلکه از درون اندیشههای آنها بود که سر برآورد. برای مدتها در دوران پایانی دولتهای بزرگ در شرق اروپا از روسیه تزاری تا خلافت عثمانی، تاتارها در دل رخدادها جا گرفته بودند. اکنون در کشاکش رویارویی روسیه با غرب، یک بار دیگر آنها در کانون قرار گرفتهاند. از یک سو اوکراین که برای پاسداری از خود در برابر ابرروسیه تکاپو میکند، در کمال ناامیدی به آنها نیاز پیدا کرده است. هستندگی یک جمهوری بزرگ تاتار درست در قلب روسیه با شهرهایی آباد و ثروتمند و با مردمانی که انگیزههای تاریخی نیرومندی برای گریز از مرکز دارند، برای دولت نوبنیاد اوکراین بهویژه در شرایط رویارویی بزرگ و سرنوشتساز با روسیه بسیار وسوسهکننده است. بههمینخاطر دولت اوکراین همیشه روی تاتارهایی که پس از جداشدن اجباری کریمه به این کشور آمدهاند، حساب ویژهای باز کرده است. از دیگر سو دولت ترکیه نیز در یک بزنگاه تاریخی به عنصر تاتار برای توازنآفرینیاش در خلال رویاروییهای گستردهای که هماکنون با روسیه بهویژه در قفقاز و سوریه و لیبی دارد، نیاز آنی پیدا کرده است. با این حال این نیز مهم است که از یاد نبریم ترکیه در درازنای پیدایش خود در پهنای نیمسده گذشته، همواره ناگزیر بوده است جریانهای روشنفکری تاتار را در جایگاه سرچشمههای هویت خود بنگرد و ازاینرو مناسبتهای دمادم خود در زمینههای گسترده با همتباران تاتاریاش را بسیار جدی بگیرد. این مناسبتها بیاندازه رمانتیک و شاعرانه و به همان اندازه سیاسی و راهبردی هستند. در چنین شرایطی است که تاتارهای اوکراین به عنصری مهم و چالشی نهتنها در تداوم جنبش الحاقگرای پانترکی در سرتاسر منطقه اوراسیا و قفقاز بلکه به عاملی مهم در آغاز و انجام جنگ روسیه در اوکراین بدل شدهاند. این هستندگیها اگرچه رازآمیز و سایهوار به نظر میرسند؛ اما به رنگ پری از یک پانترکیسم جدی و الحاقگرا اندود شدهاند. تردیدی نیست که هرکدام از این اقدامات تنها در سایه همکاریهای بسیار گسترده دو دولت ترکیه و اوکراین شدنی بوده است. هر دو دولت در برابر ابرعامل روسی انگیزههای بسیاری برای همکاری و همپایی دارند. یکی بهعنوان رقیب و آن دیگری بهعنوان دشمن. درعینحال فرجام گستردگی کنشهای روسستیزانه تاتارها در اوکراین به طور ناگهانی این کشور را به یکی از کانونهای مهم جریانهای پانترک الحاقگرا نهتنها در منطقه بلکه برای همه جهان تبدیل کرده است. به گونهای طبیعی آن دسته از کشورهایی که در دسترس آسیبپذیری از پیامدهای نضجگرفتن احتمالی چنان جریانهایی در درون حاکمیت ملی خود هستند، در هرگونه نبرد علیه اوکراین با روسیه همذاتپنداری خواهند کرد. این کشورها میتوانند گسترهای به پهنای اوراسیا و حتی فراتر از آن از بلغارستان و مجارستان و یونان در اروپا و گرجستان و ارمنستان در قفقاز و قزاقستان و تاجیکستان و حتی افغانستان در آسیای میانه تا ایران و چین در دو سوی آسیا را در بر بگیرند. ازاینرو طبیعی خواهد بود اگر دولتهای مزبور نسبت به فهم دغدغههای اوکراین در رویاروییاش با روسیه با همه درستیها و نادرستیهایش بیاعتنایی کنند. پیروزی احتمالی روسیه در این جنگ در نظر بسیاری از این دولتها با همه بعدهای دیگر آن، میتواند به معنای ازمیانرفتن بخشی از تواناییها و اندوختههای جنبش الحاقگرای پانترکی نیز دانسته شود. تکیه معنادار و گسترده دولت اوکراین بر روی تاتارهای کریمه در رویارویی تاریخیاش با روسیه، میتواند حقانیت او در پدافند از خود دستکم در نگاه بسیاری از کشورها را که نسبت به جریان الحاقگرای پانترکی و توسعهطلبیهای دولت ترکیه حساسیت مزمن و ذهنیت تاریخی دارند، به خودی خود کمرنگ کند و به حاشیه براند. سهل است که در برهههایی حتی آنها را ناگزیر به همراهیهای ناخواسته با روسیه کند.