۱۷ شهریور ۵۷ لکه سیاهی بر دامان امریکا
۴۴ سال از ۱۷ شهریور ۵۷ میگذرد، اما صدور فرمان آتش روی مردم بی دفاع ایران و کشتار جمعی از جوانان تهرانی در میدان شهدا برای همیشه به لکه سیاهی در کارنامه حقوق بشری امریکا درآمد که با مشاوره غلط به رژیم پهلوی، قتل عام تظاهراتکنندگان را پایان قیام ملت ایران معرفی کردند.
مدعیان دروغین حقوق بشر که در دوره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها و بارها به بهانههای واهی مدعی نقض حقوق بشر در ایران شده و از این طریق فشارهای سیاسی خود را به نظامهای غیرهمسو با غرب وارد میکنند، هنوز این جنایات هولناک را حتی محکوم نکردهاند. این در حالی بود که اعلام حکومت نظامی توسط رژیم دست نشانده آنها در ساعت ۶ بامداد همان روز صورت گرفته بود و بسیاری از مردم نسبت به این موضوع بی خبر بودند و کمتر کسی تصور میکرد ارتش در مقابل مردم زانو زده و گلوله جنگی به سمت آنها شلیک کند.
اسناد موجود نشان میدهد که شاه نیز به شدت از پیامد تیراندازی به سمت مردم هراس داشت و در مقابل پیشنهاد حکومت نظامی و گشودن آتش روی مردم دچار سردرگمی شده بود، اما مشاوره غلط حکام غربی به ویژه مقامات امریکایی وی را در ارتکاب این جنایات هولناک تشجیع کرد.
علت هراس رژیم این بود که هنوز چند روزی از تشکیل کابینه دولت شریف امامی تحت عنوان دولت آشتی ملی نگذشته بود که برای آرام کردن اوضاع ملتهب کشور پس از سوزاندن چند صد نفر در سینما رکس آبادان صورت گرفته بود. در چنین شرایطی چه کسی باور میکرد که رژیم مورد حمایت امریکا با گلوله داغ و آتشین جلو مردم ایستاده و آنها را قتل عام کند.
پاشنه آشیل طرح نهضت ملی مسکن را دریابید!
وزیر راه و شهرسازی برای چندمین بار از عملکرد بانک ها در اعطای تسهیلات طرح نهضت ملی مسکن انتقاد کرد تا مشخص شود چالشی که پیش بینی می شد بر سر موضوع تامین منابع طرح نهضت ملی مسکن ایجاد شود، رخ داده است. سوال این جاست که چه می شود کرد و اساس مسئله در کجاست؟ واقعیت این است که ذهنیت بسیاری از مسئولان و سیاست گذاران، بیش از هر چیز متکی بر نیازهای اجتماعی از یک سو و الزامات فنی در اجرای پروژه های بزرگ از سوی دیگر است. به این ترتیب اگر کاری به لحاظ نیاز اجتماعی ضرورت داشته باشد و توان فنی و تجهیزات آن نیز فراهم باشد، کمتر به دیگر الزاماتی که نیاز است توجه می شود، بنابراین اقتصاد ما با میزان بسیار بالایی از پروژه های نیمه تمام عمرانی رو به رو است، چرا که بوروکراسی تصمیم گیر، نیازسنجی محلی و ملی، احداث هر یک از پروژهها را ضروری می دانسته و توان فنی اجرای آن را نیز ممکن تلقی می کرده است، بنابراین به سمت احداث این پروژه ها حرکت می کرده است. این مسئله نافی درست نخست اقتصاد است که منابع محدود است و نیازها نامحدود؛ بنابراین باید منابع را به شکل بهینه به نیازها اختصاص داد. با این حال برخی اوقات سعی شده است پاسخ به ظاهر فنی و در حقیقت دستوری به پرسش تامین منابع داده شود. به عنوان مثال تاکنون پنج درصد تسهیلات بانکها به بخش مسکن اختصاص می یافت اما قانون در یک خط الزام می کند که از سال بعد باید سهم مسکن 20 درصد باشد. این در حالی است که چرایی تسهیم تسهیلات بانکی در شکل فعلی بین بخش های مختلف و امکان تغییر آن و مدت زمانی که نظام بانکی می تواند سهم مسکن را از 5 درصد به مثلا 20 درصد برساند، موضوعی کاملا فنی است و نیاز به بحث های کارشناسی دقیق در نظام بانکی دارد که باید به آن پرداخته شود وگرنه با یک خط دستور نمی توان به راحتی سهم مسکن از تسهیلات بانکی را افزایش داد. در دولت سیزدهم، وزارت اقتصاد به درستی این معضل و نبود امکان تامین کل منابع تسهیلات طرح نهضت ملی مسکن از محل بانک ها را فهمیده است و در راه طراحی گزینه هایی است که بتواند منابع دیگری مثل بازار سرمایه، تهاتر نفت و سرمایه گذاری خارجی را در کنار تسهیلات بانکی بیاورد. واقعیت این است وعده رئیس جمهور و دغدغه مجلس برای احداث سالانه یک میلیون مسکن کاملا دغدغه درستی است و مبتنی بر نیاز واقعی بازار مسکن است چرا که پیش بینی ازدواج های جدید و جایگزینی واحدهای مسکونی فرسوده اقتضا می کند که سالانه حداقل یک میلیون مسکن ساخته شود ولی باید، بحث جدی و عمیقی درباره تامین مالی این طرح صورت گیرد. برآورد رسمی وزارت راه و شهرسازی این است که چهار هزار هزار میلیارد تومان برای احداث چهار میلیون مسکن طی چهار سال باید هزینه شود که سهم آورده متقاضیان، با قدرت خریدی که اکنون دارند و با فرض رقم بالای 200 میلیون تومان، 800 هزار میلیارد تومان است. به عبارتی 20 درصد این مبلغ از آورده مردم قابل تامین است و دیگر منابع پیش بینی شده مثل مالیات های بخش مسکن و مبالغ بازگشتی خط اعتباری مسکن مهر نیز رقم چندانی نمی شود. واضح است که نظام بانکی نمی تواند مبلغی حدود سه هزار میلیارد تومان را طی چهار سال برای این طرح تامین کند و باید به سمت منابع دیگر رفت. بنابراین باید دولت و مجلس به دنبال اصلاح منابع تامین مالی این طرح بروند. صورت مسئله را نمی توان پاک کرد و تامین سالانه یک میلیون مسکن نیازی است که نباید نادیده انگاشت و هرگونه کم کاری در این زمینه، فشار سنگین قیمت مسکن و اجاره را بر اقتصاد ایران بیشتر خواهد کرد.اربعین و اربعینیها(یادداشت میهمان)
مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ1 شعائر را به نشانهها و علامتها ترجمه کردهاند. مثل صفا و مروه که در قرآن به همین نام نامیده شده و «سعی» بین آنها جزو اعمال حج است. حکمتش چیست، خدا میداند و ما بندگان که نمیدانیم ولی به علم و حکمت خدا واقفیم، باید اطاعت کنیم و این اطاعت کورکورانه و متعصبانه نیست. اطاعتی عقلانی است که پس از جستوجو درباره خدا و حقانیت او و اصول دینش، به فروع دینش گردن فرونهاده و مُنقادیم. مثل کسی که برای یافتن پزشک حاذق جستوجو میکند و با یافتنش، دیگر در دستوراتش چون و چرا نمیکند و فرمول داروهایش را نمیپرسد. مؤمنینی که به وحدانیت و علم و حکمت خدا یقین کردهاند، یقین دارند که از حکیم، کار بیهوده سر نمیزند و امر و نهی او حکمتی دارد که ممکن است عقل ما به آن برسد یا نرسد. مهم این است که راه را یافته و پیچ و تابش برای رسیدن سالم به مقصد را پذیرفتهایم. امامان معصوم ما که سلام خدا و خوبان نثارشان، علامت و نشانههای متعددی برای مؤمنین گفتهاند که یکی از آنها خواندن زیارت اربعین است. اربعین چنان مقدس است که تکریم و تعظیم و قرائت زیارتش از نشانههای ایمان است. دلیلش زنده نگه داشتن نام و یاد کربلاییان باشد یا تقویت ایمانمان، تفاوتی ندارد، مهم این است که راه نجات است. حکایت آبگیری راکه اگر به چشمه وصل نباشد مرداب میشود شاید همه شنیدهاند ولی حکایت انسان بیحسین، بسی بدتر از آن است. گویی خدا سیدالشهدا را چراغ عالم قرار داده تا ترسان نباشیم. یا نفس قرار داده تا با او زندگی کنیم. یا مونس قلبمان گذاشته تا احساس غربت نکنیم. یا کشتی نجات قرارش داده تا غرق روزگار نشویم. یا سفارش و شفاعتش را پذیرفته تا گنهکارانِ خجل از خدا، ناامید نشوند. یا راه او را کوتاهترین راه رسیدن به خود قرار داده تا بشود یک شبه ره صدساله را پیمود. یا... یا حسین را قرار داد تا بدانیم خدا عاشق کیست و دردانه خدا چگونه است؟ چند سالی است با نعمت مُردن صدام، راه زیارت اربعین برای مؤمنین و مستضعفین جهان باز شده و هرسال، خدا به میهمانی حسین برکت میافزاید و زمین کربلا را وسیعتر میکند. در روزهای دیگر نمیتوان گنجایش جمعیتی بیش از چهارصد یا پانصدهزار نفر در بینالحرمین تصور کرد ولی در اربعین شاید این جمعیت به چند میلیون نفر هم برسد. باور میکنی رفیق؟ با حساب و کتاب معمولی نمیشود تصور کرد که در یک بازه بیست روزه بیست و پنج میلیون نفر وارد عراقی شوند که دهها سال در تحریم بوده ولی هیچ کس گرسنه نماند و هرکس هرچه و هر مقدار و هرگونه که از آب و غذای حلال، بخواهد میآشامد و مینوشد و باز هم بر سفره مردمان کریم عراق، باقی است و کم نمیشود. باور میکنی عزیز؟ با معادلات این دنیا سازگار نیست که بیست و پنج میلیون نفر از کشورهای مختلف به کشوری ستمدیده مثل عراق وارد شوند و خون از دماغ کسی نیاید و همه در خدمت کردن از یکدیگر سبقت بگیرند. باور میکنی دوست خوبم؟ این سه سؤال را در روزگاری مرور کن که کشورهای اروپایی از ترس قحطی حاضر به پذیرفتن مردم جنگزده اوکراین نشدند و فقط چشم آبیها را جدا کردند و پذیرفتند. در آلمان ثروتمند، مردم برای زمستان خود هیزم جمع میکنند و در فرانسه مردم، افسرده سرمای خانه خود در زمستاناند و اعضای دولت انگلیس از ناتوانی و پس از اعتراضات مردم، دستهجمعی استعفا کردند و بلژیک و سوئد و سوئیس و کانادا و نروژ و دانمارک و... نگران اعتصابات خیابانی و شورشهای زمستانیاند و در آمریکا روزانه صدها نفر به خاطر کرونا میمیرند و ترامپ و بایدن هنوز دست به یقهاند و... و عمر بلند دولتها در رژیم صهیونیستی به یک سال رسیده است. به همه اینها قحطی غذا در جهان و حرص و ولع کشورها برای پر کردن انبارهای خود را باید اضافه کرد و نیز باید به خاطر داشت که در روزهای نه چندان دور کرونا، کشورهای جنتلمن اروپایی هواپیمای ماسک و محلول یکدیگر را میدزدیدند و در بیمارستانهای آمریکا به جای روپوش مخصوص، نایلون زباله به تن کادر درمان خود کردند و توصیه علمی رئیسجمهورشان به مردم «وایتکس بخورید»! بود. رفیق خوبم که تو باشی باید بدانی که در این زمان دو دنیا داریم. یک دنیای بیحسین که به تسخیر شیطان درآمده و برکت از او برگشته و مردمش در هول و هراساند و دیگری دنیای عزتمند حسینی که خدا برکت را در آن گذاشته و مردم فقیرش، مثل شاهان کریم، میبخشند و سفره خود را با همه شریک میشوند. « هلابیکم یا زوار الحسین» که عراقیها میگویند یعنی اعتقاد به همین برکت. یعنی آن تاجری که برای زائر حسین شتر نحر میکند تا آن پیرزنی که با تکه مقوایی که دارد، زائر حسین را باد میزند. یعنی حسین زنده و عشق در جریان است و خدا بین ماست و خون حسین زندگی را جاری کرده و محبتش انسان عاشق را نجات میدهد. خدا رحمتت کند سعدیِ شیرینسخن که گفتی «مرده آن است که نامش به نکویی نبرند» ولی این برای مردگان است عزیز، برای زندگان باید گفت « نتوان هرکه نفس داشت همی زنده بخواند / زنده آن است حسین جان، که زتو نام ببُرد». خدا فرمود کسی که نشانههایش را تعظیم و تکریم کند علامت پاکی قلب و تقوای اوست. امام عسکری هم فرمود اربعین از نشانههای ایمان است. آن ایمانی که زائر حسین را سیر و سیراب میکند، پیش از آن، نان و آب خود را با محرومین تقسیم کرده و برایش سرپناه ساخته است. چه میگویی برادر ساده دلم که «به جای رفتن به اربعین خانهای بساز» این حرف تو نیست که عاقلی، حرف دشمنی است که به حقد و حسادت، از رسانههایِ دروغپران، سخن میگویند. این را به آنها بگو که هزینه نگهداری سگشان یا ساعت دستشان یا چمدان خریدشان یا سفر به اروپایشان یا دراز کشیدن در سواحل بیخیالیشان یا هزینه قبض خانهشان یا... به اندازه حقوق چند ماه مردمی است که از نان حلال خود به محرومین میبخشند و لقمه خود را کوچک میکنند که به زائر حسین بدهند. به دشمن چه ربطی دارد؟ این را باید به سران یاغی و طاغی آمریکا و اروپایی گفت که مردم را تحریم کرده و کارشکنی میکنند. کجای کاری؟ عطش خوزستان و همدان و چهارمحال و مردم زبالهگَرد و سفره محقری که توسط دولت مردمی و جهادگران در حال بهبودی است کارنامه امثال کسانی است که توسط همان دشمنان رسانهدار بر مردم تحمیل شدند و آب خوردن مردم را در خانه کدخدا به گرو گذاشتند. به شیشلیکخوری افتخار کردند و مردم را لشکر قابلمه به دست نامیدند. رفیقی داشتند که میتوانست لواسان را به نامشان بزند یا دختر مظلومی که قاچاق کند. آنها هم همین شعار را میدادند ولی جور دیگری عمل میکردند. بوده و هستند کسانی که با دیدن زوار اربعین و غذای نذری کهیر میزنند و دم از محرومان میزنند ولی پول خود را در شو و کنسرت و ویلای خارج هدر میدهند و حتی یک بار هم بر اختلاسگران فراری لعنت نفرستاده و به کانادا و آمریکا و اروپا برای پناه دادن به زالوها خرده نمیگیرند. بزرگترین ستم اینان این است که مردم خود را نمیشناسند و به اشتباه، مثل خود فرض کرده و همانگونه که رسانههای دروغپران غربی تصویر میکنند تخیل میکنند. هنوز نفهمیدهاند که پروژه غدیر را غیرت به اتمام رساند نه برجام. فروش نفت را کاربلدی، چندبرابر کرد نه توافق با شرکای تجاری حقهباز اروپایی. تورم را تحرک حتی در جمعهها، پایین کشید نه خبردار شدن در صبح جمعه. ایران را شجاعت و استقلال در تصمیمگیری از کرونا نجات داد نه متلک و پوزخند. مردم را حضور بین مردمِ دکتر رئیسی امیدوار کرده نه کاخ و کیشنشینی. بدهی چهلوپنج ساله انگلیس به ایران را پاکدستی و اقتدار به کشور برگرداند نه داماد و دختر و برادر و وابسته فاسد و نفوذی. تأمین کسری بودجه و بدهیهای دولت قبل و افزایش حقوق کارمندان و معلمان و... را تدبیر واقعی حل کرد نه نسخههای ترجمهای. و امثال اینها بسیار است که باید هوشیار بود و منصف وگرنه همان که ایران را در تحریمهای بینظیر قرار داده و این شایعات و شبهات را ساخته همانی است که قصد داشت عراق را در آستانه اربعین به آشوب بکشد و به دروغ، عراق را علیه ایران و ایران را علیه عراق بدبین میکند. واقعیت در اربعین است و کسانی که اخلاقشان بهشتی و مرامشان حسینی است. و رحمت خدا بر اربعینیان و مردم کریم عراق. 1- سوره حج، آیه 32 / محمدهادی صحراییطولانی شدن روند مذاکرات و چند نکته
حسن هانی زاده کارشناس روابط بینالملل