تلاش امریکا برای ماندن در عراق
وقایع و رخدادهای عراق بی ارتباط با مصوبه مجلس عراق مبنی بر خروج نیروهای امریکایی از خاک این کشور نیست.
در پی شهادت سردار سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس به دستور رئیسجمهور پیشین امریکا، مردم ایران و عراق خواستار انتقام سخت شده و خروج امریکا از منطقه بهعنوان کف انتقام سخت از سوی مردم مطالبه و بلافاصله این مطالبه با استقبال مجلس عراق مواجه شد. تحقق این مطالبه به منزله مرگ سیاسی امریکا و تیر خلاص به هژمون آنان نه فقط در منطقه غرب آسیا، بلکه در کل جهان بوده و امریکا برای استمرار حضور خود در منطقه به توطئه پرداخته و آنچه که امروز در صحنه عراق مشاهده میشود تصویری روشن از تلاش امریکا برای استمرار حضور خود در عراق و منطقه است.
تحولات عراق از مهرماه سال پیش در پی پیروزی سائرون در انتخابات مجلس شروع و پس از ناکامی جریان صدر در تشکیل کابینه، با استعفای نمایندگان سائرون (جریان سیاسی مقتدی صدر) و به دنبال آن تصرف مجلس توسط نیروهای سرایاالسلام (نیروهای وفادار و طرفدار صدر) وارد فاز جدیدی شد و از آن زمان تاکنون، اوضاع داخلی عراق مطابق میل و اراده «ائتلاف امریکایی، صهیونیستی، سعودی» همواره متشنج و نابسامان بوده است. بالاخره این نابسامانیها در روزهای اخیر با حمله مسلحانه نیروهای سرایا السلام با سلاحها و ادوات نظامی نیمه سنگین به منطقه سبز بغداد و کشته شدن بیش از ۳۰ تن و زخمی شدن حدود ۷۰۰ نفر به اوج خود رسید و سرانجام این غائله با سخنرانی و دستور صریح صدر به طرفداران خود به خروج فوری از منطقه سبز و عذرخواهی (هرچند دیرهنگام) از مردم و مرجعیت (به طور موقت) خاتمه یافت، اما بی گمان امریکاییها برای استمرار حضور خود دست از شرارت و توطئه برنداشته و باز هم به تحریک مردم و تکمیل برنامههای خود ادامه خواهند داد.
برنامه امریکا در عراق بر محور بی ثباتی و هرج و مرج استوار است و مجموعه رخدادهای ۳ سال اخیر در عراق در راستای بی ثباتسازی به شکل زیر قابل دسته بندی است:
۱- تلاش برای تشدید اختلافات درون دینی (جنگ انگلیسی شیعه و سنی) به وسیله تشیع اهل تسنن انگلیسی.
۲- بزرگنمایی و تمرکز بر اختلافات بین مراجع شیعی و راه اندازی جنگ درون مذهبی شیعه علیه شیعه (مذهب علیه مذهب).
۳- تلاش برای ایجاد و تشدید موج تنفر کاذب بین مردم ایران و عراق از طریق تبدیل جنگ مذهب علیه مذهب به جنگ شیعه عراقی با شیعه ایرانی. این تلاش با نزدیک شدن به راهپیمایی بزرگ اربعین از ضریب امنیتی خاصی برخوردار بود.
٤- پیگیری سیاست «بی دولتسازی» در حاکمیت عراق و حرکت به سمت هرج و مرج سیاسی.
۵- تلاش برای فعالسازی گسلهای قومیتی در عراق بر بستر حرکت به سمت تجزیه عراق پس از تحقق سیاست بی دولتسازی و هرج و مرج سیاسی.
قرائن و شواهد نشان میدهد امریکا برای تحقق هدف خود و ماندن در عراق در کنار تحرکات گسترده پیدا و پنهان شبکه «نفوذیها»، «احزاب متمایل به غرب»، «اقدامات داعشیها» و... قویاً به مقتدی صدر دل بسته و امیدوار بود در پناه اقدامات صدر و هوادارانش اوضاع داخلی عراق را به سمتی پیش ببرد که امکان حذف امریکا از جغرافیای سیاسی عراق غیر ممکن باشد، اما بیانیه و استعفای غیرمترقبه آیتالله حائری همه برنامههای امریکا را نقش بر آب نمود.
آیتالله سید کاظم حائری از فقهای برجسته عراق که بنا به دستور شهید صدر (پدر مقتدی) زعامت و ولایت تامه سیاسی و دینی بر پیروان مکتب صدر را عهده دار است، روز دوشنبه از مقام مرجعیت کنارهگیری و بیانیهای تاریخی صادر کرد. در این بیانیه هشدار توأم با نصیحتی به صدر و طرفداران او آمده بود و...
مقتدی صدر، رهبر جریان صدر، به دنبال اعلام این کنارهگیری و آن نصیحت دلسوزانه -هرچند نه از روی عمد- بیانیهای «دشمن شاد کن» منتشر کرد. صدر در بیانیه خود در انتقاد شدید از این مرجع بزرگ شیعیان گفت: «بسیاری از جمله آقای حائری فکر میکنند که این رهبری به لطف یا دستور آنان به دست آمده است، در حالی که این به لطف خداوند و فیض پدرمان بوده است.» او افزود: «..، اما من نیز اعلام میکنم که دیگر در امور سیاسی دخالت نخواهم کرد و از اکنون به طور کامل از این عرصه کنارهگیری میکنم و همه دفاتر وابسته به خود، جز مرقد و موزه و مؤسسه میراث خاندان صدر را مسدود میکنم.» و بدین ترتیب برای هفتمین بار از سیاست خداحافظی کرد!
اینک مقتدی صدر و طرفدارانش (بر اساس آموزههای مکتب شهید صدر)، به استناد بیانیه آیتالله حائری مکلفند با رجوع به امام خامنهای و بر اساس تدابیر و فتاوای ایشان عمل کرده و به این ترتیب ضمن خنثی شدن توطئهها و دسیسههای ائتلاف امریکایی، صهیونیستی، سعودی، جامعه عراق را به سمت آرامش و امنیت رهنمون شوند. البته در این میان با توجه به سابقه نفوذ ائتلاف مذکور در بینش و روش مقتدی صدر این احتمال وجود دارد که ایشان مجدداً در دام برنامه ریزی ائتلاف گرفتار شده و حرکت خود را به سمت مرجعسازی تقلبی (همانند صادق شیرازی) و بازگشت به صحنه سیاست دنبال کند.
مردم؛ قهرمان همه دوران
«قهرمان» همه دوران، «مردم» هستند، این یکی از فرازهای سخنان رهبر انقلاب در دیدار هشتم شهریور با رئیس جمهور و کارگزاران به مناسبت هفته دولت و بزرگداشت شهیدان والامقام رجایی و باهنر بود، این یکی از اساسی ترین ویژگی ها و اصول انقلاب اسلامی بوده و باید باشد که مردم در شاکله نظام، اصل هستند اصلی که لااقل هیچ گاه در نگاه، تفکر، گفتار و رفتار رهبری نادیده گرفته و حتی کمرنگ نشده است، اصل و اساسی که اگر همه مسئولان در سطوح مختلف به آن باورداشته باشند، نه تنها درخت تناور نظام ریشه دارتر بلکه سرعت رشد و پیشرفت کشور و البته رضایت مندی مردم بیشتر می شود و راه برای رسیدن ایران عزیز به قله ها و آرمان های اصیل انقلاب هموارتر و البته که اصل دانستن مردم در شعار توسط مسئولان نه تنها مشکلی را برطرف نمی کند بلکه موجب کاهش اصلی ترین سرمایه کشور و نظام که همانا سرمایه بی بدیل «اعتماد مردم» است، می شود. اصل دانستن مردم، یعنی تحت لوای اسلام عزیز و قانون اساسی تمامی برنامه ها و تصمیم گیری و مدیریت خرد و کلان باید براساس منافع بلندمدت و کوتاه مدت کشور و آحاد مردم باشد. اصل دانستن مردم یعنی مردم همیشه اصل و اساس و مهم هستند و نه فقط در بحبوحه «انتخابات». اصل دانستن مردم یعنی استفاده حداکثری و بهینه از ظرفیت ها و منابع گوناگون کشور در تمامی عرصه ها به نفع مُلک و ملت، اصل دانستن مردم یعنی شناخت و باور به توانمندی، هوش، استعداد، کارآمدی و تاثیر اقشار مختلف ملت در رشد و پیشرفت در همه زمینه ها و از آن مهم تر بهره گیری از این ظرفیت عظیم و حیاتی در تصمیم سازی ها و اداره امور کشور. اصل دانستن مردم یعنی زمینه سازی مناسب، ترغیب و اقناع مردم به مشارکت موثر و مستمر در تمامی امور این سامان و چه بسا که یکی از مهم ترین و بایسته ترین کارها و ارزشمندترین هنرهای مجموعه حاکمیت و خصوصا دولت، توان جذب مشارکت حداکثری مردم در برنامه ریزی، تصمیم سازی و اداره کشور باشد. همان مردمی که نقش و سهم اصلی و اساسی را در شکل گیری و پیروزی انقلاب داشتند، همان مردمی که نقش اساسی در شکست و بیرون راندن متجاوزان و اشغال گران رژیم بعث عراق از مام میهن را داشتند و در مسیر مقدس دفاع از دین و میهن و ناموس وطن حدود دویست هزار شهید تقدیم عزت و استقلال و سرافرازی ایران اسلامی کردند، همان مردمی که در سوگ 17 هزار شهید ترور نشستند اما تسلیم نفاق و منافق و تروریسم نشدند، همان مردمی که سال هاست فشارهای سخت اقتصادی را تحمل می کنند، فشارهایی که بخشی از آن حاصل تحریم های ظالمانه و ناجوانمردانه آمریکا و همدستانش است و بخش بیشتر آن حاصل آزمون و خطاها، بی تدبیری ها، عدم نظارت ها، بی برنامگی ، روزمرگی ، بریز و بپاش ها، اختلاس ها و ... و ناکارآمدی دولت هاست. مردمی که در عین گرانی و تورم و سختی معیشت، شاهد پرداخت حقوق ها و پاداش های نجومی به برخی بوده اند. همان مردمی که هرجا لازم بوده و هست حضور حماسی خود را در میدان ثبت تاریخ کرده اند. مردمی که چه بسیار «ترک فعل» ها در زمینه های گوناگون را دیده اند و ثمره تلخ آن را چشیده اند. مردمی که «بی هنری دولت ها» را در اطلاع رسانی های شفاف، بهنگام و دقیق شاهد بوده اند حتی اطلاع رسانی در زمینه پیشرفت ها، دستاوردها، حل مشکل ها و خدماتی که تعدادشان هم کم نبوده و نیست، تا آن جا که اخبار منفی و ناامیدکننده سایه ای سنگین بر خبرهای خوش و اقدامات مثبت انجام شده، انداخته است. به عنوان مثال درباره مهار کرونا که چندی پیش گاه روزانه جان 700 نفر از هم وطنانمان را می گرفت و امروز به لطف خداوند و همت مسئولان در عین تحریم ها، میزان مرگ و میر ناشی از کرونا بسیار کاهش پیدا کرده و حتی روزهایی به صفر رسیده ر، آن چنان و آن زمان که باید و آن چنان که اهمیت دارد اطلاع رسانی شده است؟ آیا در زمینه اقدامات انجام شده برای مقابله با تنش های آبی بسیار سخت در نقاط مختلف کشور، گازرسانی، برق رسانی، افزایش تولید نفت خام، برداشت گاز از میدان مشترک گازی با قطر، گسترش و حمایت از فعالیت شرکت های دانش بنیان، پیشرفت های فوق العاده در عرصه نانوفناوری، بیوتکنولوژی، صنایع سنگین، صنایع دفاعی و ... اطلاع رسانی بهنگام، شفاف و باور پذیر انجام شده است؟! و از همه مهم تر درباره ایجاد امنیت پایدار و کم نظیر در میان کشورهای منطقه و حتی جهان آن هم در حالی که کشورمان به نوعی در «دایره آتش» تروریسم و ناامنی و التهابات کشورهای همسایه قرار دارد اطلاع رسانی می شود؟! و البته که تا مسائل اساسی از جمله «خودکفایی» در محصولات غذایی، افزایش قدرت پول ملی، کاهش جدی میزان تورم و گرانی های سرسام آور خصوصا در زمینه معیشت، اجاره خانه، زمین و مسکن اتفاق نیفتد، شیرینی بسیاری از اقدامات و خدمات مجموعه حاکمیت به کام مردم نمی نشیند. به ویژه طبقاتی از مردم که برای تامین مسائل ابتدایی زندگی خود در رنج و زحمت اند که متاسفانه تعداد این عزیزان هم کم نیست بنابراین مجموعه حاکمیت موظف است تلاش مضاعف، جدی تر و برنامه ریزی شده اولا برای حل مشکلات مردم داشته باشد و کارآمدی خود را به اثبات برساند ثانیا با اطلاع رسانی باورپذیر، هنرمندانه و بهنگام مجموعه خدمات و اقداماتی که برای بهبود زندگی مردم و رشد و پیشرفت کشور انجام می شود، به طور واقعی «امید» را در دل مردم زنده کند. ثالثا با پرهیز جدی از وعده هایی که قابلیت عملیاتی شدن ندارد و استفاده از فرصت بی بدیل خدمت به مُلک و ملت ، علاوه بر بازگرداندن و افزایش اعتماد و اطمینان عمومی، زمینه مشارکت واقعی مردم را در همه عرصه های تصمیم سازی و اداره امور کشور فراهم کند تا در درجه اول خداوند باری تعالی، سپس شهیدان و پس آن گاه این مردمی که به تعبیر رهبر انقلاب، قهرمان همه دوران ها هستند از مسئولان که بر کرسی های حاصل از خون شهیدان تکیه زده اند، راضی باشند و کشور در مسیر رسیدن به آرمان ها حرکت کند.
از تابستانِ روشن ایران تا زمستان تاریک اروپا(یادداشت روز)
1- «یک روز همین مس سرچشمه را انگلیسیها و بعد هم آمریکاییها میخواستند اداره کنند؛ چند سال هم کار و طراحی کردند، اما راهاندازی نشد. بعد وقتی انقلاب پیروز شد، مهندسان ما آمدند و آن را راهاندازی کردند؛ محصول به دست آوردند و کارهای خوبی انجام دادند؛ بعد هم طرح توسعه را مهندسان خودمان راهاندازی کردند. آن روز اگر خارجیها سود میبردند، استفاده میکردند و یا منافع ملی پایمال میشد، همه اینها به کنار؛ ملت ایران را تحقیر میکردند؛ این تحقیر از همهچیز سنگینتر است. ملتی بنشیند و عدهای از بیرون بیایند به او بگویند تو نمیتوانی؛ برو کنار تا ما برایت درست کنیم؛ او را کنار بزنند و اجازه ندهند حتی از تجربه آنها استفاده کند؛ خودشان بیایند این منبع درونی را استخراج کنند؛ چیزی به او بدهند و لُب و خلاصه سود را هم خودشان ببرند. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان کرمان- 19 اردیبهشت 1384)
2- اعتماد به توان و استعدادهای عظیم داخلی در کنار اقتدار و عزت در سیاست خارجی و عدم اتکا به دیگر کشورها، رویکردی است که نتایج بسیار خوبی در بر خواهد داشت. رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر با رئیسجمهور و هیئت دولت فرمودند: «یک توفیق دیگرِ این دولت این بود که جامعه را از حالت چشمانتظاری و نگاه به بیرون خارج کرد. از این حالت که همیشه منتظر باشیم ببینیم دیگران درباره ما چه میگویند، چه تصمیم میگیرند، چه کار میخواهند بکنند خارج شده؛ به ظرفیتهای داخل کشور اهمیت داده شده، روی آنها تکیه شده، کار دارد میشود. اینکه حالا باید حتماً با فلان کشور ارتباط برقرار کنیم تا مشکلاتمان حل بشود یا فلان گره باید از فلان جا باز بشود تا مشکلات ما حل بشود، این خیلی برای کشور مضر است؛ این
شرطی کردن حوادث کشور و در انتظار دیگران نگه داشتن، چیز بدی است که این الحمدلله در دولت شما به میزان زیادی کاسته شده است.»
3- در سالهای گذشته و در اوج گرما در فصل تابستان به جهت سوءمدیریت و نگاه به خارج، واحدهای نیروگاهی در اوج بار به دلیل تعمیرات نیروگاهی از مدار خارج میشدند. اما در دولت سیزدهم با تغییر ریلگذاری و نگاه به داخل و عدم اتکا به دیگر کشورها به نقطهای رسیدیم که هیچ واحد نیروگاهی خارج از مدار قرار ندارد. در کنار تعمیرات نیروگاهی، ارتقای ظرفیت نیروگاهی موجود در کشور با اتکا به روشهای دانشبنیان با هزینه بسیار کم و بدون نیاز به سوخت نیز در دستورکار قرار گرفته است.
ماحصل این رویکرد آن شد که به لطف خدا و با مدیریت جهادی و شبانهروزی دولت، تاکنون و علیرغم گرمای هوا، شاهد قطعی برق نبودهایم. این در حالی است که در این مدت، برجام احیا نشده و طبیعتا تحریمها نیز لغو نشده است. مسئلهای که پیش از این، پایان قطعی برق به آن حواله داده میشد. در روزهای گذشته وزیر نفت گفت: «اگر منتظر مذاکرات برجام میماندیم، مردم در زمستان پارسال و امسال نیز با قطعی گاز و برق روبهرو میشدند.» عملکرد دولت سیزدهم در واکسیناسیون کرونا، فروش نفت و دریافت درآمد حاصل از آن، صادرات غیرنفتی، احیای کارخانهها و واحدهای تولیدی، افزایش فعالیتهای عمرانی و... تنها بخشی از مصادیق پرهیز از شرطیسازی امور است.
4- رهبر معظم انقلاب به واسطه درک عمیق و همهجانبه از صحنهای که توسط دشمن طراحی شده است، در بخشی از نامه تاریخی خطاب به رئیسجمهور سابق در مهرماه 1394- سه ماه پس از امضای برجام- تاکید کردند:« همانطور که در جلسات متعدّد به آنجناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدی گرفتن و پیگیری همهجانبه اقتصاد مقاومتی میسر نخواهد شد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدیت تمام دنبال شود و بهخصوص به تقویت تولید ملی توجه ویژه صورت گیرد.»
5- چه در سال 94 و در اوج تبلیغات مدعیان اصلاحات درباره برجام که آن را «فتحالفتوح اقتصادی»! و «آفتاب تابان»! و «بزرگتر از فتح خرمشهر»! و «معجزه قرن»! و «بزرگترین دستاورد تاریخ ایران»! و... می نامیدند و چه اکنون که این طیف با دلایل واهی و غیرکارشناسی بر احیای برجام بدون لحاظ کردن شروط اساسی ایران اصرار دارد، صورت مسئله هیچ تغییری نکرده است و آن چیزی نیست جز پرهیز از نگاه به خارج و پرهیز از شرطی کردن جامعه.
6- در این میان هر وقت از اعتماد به ظرفیتهای عظیم داخلی و پرهیز از اتکا به خارج سخن گفته میشود، شماری از فعالین سیاسی مدعی اصلاحات و رسانههای منتسب به جریان غربگرا در مواجهه با این رویکرد منطقی، شبههای تکراری و نخنما را بیان میکنند. این طیف با فرافکنی و مغلطه، گلایه میکنند که نباید به دور خود دیوار کشیده و ارتباط با جهان را قطع کنیم.
در پاسخ این شبهه، به یک مثال بسنده میکنیم. ما نمیخواهیم مثل استخری باشیم که آبی را در ما سرازیر کنند و هر وقت هم خواستند، آب را بکشند یا اجازه ندهند بیاید، یا هرگونه آب آلودهای را در این استخر بریزند. ما میخواهیم مثل چشمه جوشان باشیم و از خودمان بجوشیم. این عزت و استقلال به هیچ عنوان نافی ارتباط با جهان نیست.
7- ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در میانه جنگ اقتصادی با دشمن
قرار داریم. دشمنی که اصرار دارد تا جهان را به دو بخش «سلطهگر» و «سلطهپذیر» تقسیم نماید تا به واسطه آن به غارتگری و زورگویی و تاراج منابع و داراییهای دیگر کشورها اقدام کند. بر همین اساس در این جنگ اقتصادی، پرهیز از شرطی کردن جامعه و گره نزدن امور کشور به خارج، ضربهای اساسی به هیمنه دشمن وارد کرده و هرچه آنان رشته کردهاند را پنبه خواهد کرد.
همین چند هفته پیش مکاتبات یکی از افسران موساد (با اسم مستعار «لنی») با یکی از خبرنگاران رویترز (به نام «جان آیریش») فاش شد. در بخشی از توصیههای افسر موساد خطاب به خبرنگار این رسانه انگلیسی آمده بود: «جمهوری اسلامی ایران به مرحلهای رسیده که چه با برجام و چه بدون برجام، توانایی رسیدن به سوخت ۲۰ درصد و بالاتر از آن را هم دارد و این نشان میدهد تحریمها و تأثیر آن بر اقتصاد ایران، کارایی قبلی خود را از دست داده اما باید فضای رسانههای بینالمللی بهگونهای باشد که نخبگان در ایران را به این تحلیل برساند که بدون برجام، اقتصاد ایران شکست خواهد خورد.»
8- هیچکس مخالف اصل مذاکره و یا مخالف لغو تحریمها نیست. اما قطعا مذاکره فقط یکی از راهحلهاست و در حد خود میتواند نتایجی داشته باشد و نباید همه تخممرغها در سبد مذاکره گذاشته شود. چرا که آمریکا به سبب آلودگی و اعتیاد به ابزار تحریم، حاضر نیست این ابزار غیرقانونی و غیرانسانی را کنار بگذارد.
بنابر دلایل فنی و کارشناسی، تحریمها نهایتا 20 الی 30 درصد در مشکلات کشور سهیم هستند. در این میان آنچه که تاثیر ۲۰ الی ۳۰ درصدی تحریم را در افکارعمومی عامل ۱۰۰ درصدی جا میاندازد، جریان تحریف است.
«ریچارد نفیو» که وی را معمار تحریمهای ایران لقب دادهاند، سال 98 در کتاب خود با عنوان «هنر تحریمها؛ نگاهی از درون میدان» نوشت: «تحریم بهعنوان ابزار استراتژیک در دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده، نه امری صرفاً فنی، بلکه بیشتر هنر تصمیمگیری و بهکار گرفتن خلاقانه ابزارهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.»
در حقیقت، این بار روانی تحریم است که ضربه اساسی را میزند؛ چرا که بعد اجرایی و فنی تحریم در میدان توان چنین تاثیرگذاری را ندارد. بر همین اساس کاهش اثر تحریم یک واقعیت بدیهی و محصول نقص ذاتی تحریم است. به همین دلیل بود که در سال 98، آمریکا مطالعه برای بازطراحی تحریمها را با عنوان پروژه «قوام دادن به سلاح تحریم»
(Tempering Sanctions Weapons) بهاندیشکده «مرکز امنیت نوین آمریکایی» متشکل از صاحبنظران خبره حوزه تحریم اعم از دموکرات و جمهوریخواه سپرد.
آمریکا تمام توان اقتصادی، سیاسی، رسانهای، دیپلماتیک، امنیتی و اطلاعاتی خود را به کار بست و به خیال خام دموکراتها و جمهوریخواهان و تروئیکای اروپا قرار بود بهواسطه تحریمها، صادرات نفت ایران به صفر برسد و صادرات غیرنفتی نیز تعطیل شده و تعاملات بانکی و مالی نیز قفل شده و کشور فلج شود. اما هیچوقت چنین اتفاقی رخ نداد. در نهایت آمریکای درمانده باز هم به گزینه «مذاکره» بازگشت و دست از پا درازتر و در حالتی تحقیرآمیز خارج از اتاق مذاکرات ایران و 1+4 به انتظار نشست.
9- در حال حاضر بهواسطه در پیش رو بودن زمستان سخت در اروپا و بحران انرژی در آمریکا (که البته خود این دولتها به جهت زیادهخواهی، مسبب آن هستند) و به دلایل متعدد دیگر، ایران در مذاکرات دست برتر را دارد. به عبارت دیگر، هرچه دست آمریکا و تروئیکای اروپا خالی است، دست ایران پُر است. نشان به آن نشان که اروپا دست به دامان ایران شده تا هرطور شده از باتلاق جنگ اوکراین و بحران ناشی از آن رهایی یابد.
بر همین اساس یکی از اهداف سفر اخیر وزیر خارجه کشورمان به مسکو، انتقال پیام اروپا بود. رئیسجمهور فرانسه از ایران درخواست کرده تا میان اروپا و روسیه میانجیگری کند.
10- شروط ایران برای احیای برجام کاملا مشخص و واضح است. لغو دائمی و پایدار تمامی تحریمها، راستیآزمایی معتبر، تضمین عینی و عملی و بسته شدن دائمی پرونده ادعایی درباره فعالیتهای نظامیِ هستهای ایران. اکنون زمان به نفع ما و به ضرر آمریکا و اروپا است. تابستان اروپا با خشکسالی گذشت، اما زمستان بدون گاز و برق، مهیبتر و مرگبارتر به نظر میرسد. بهتر است سران آمریکا و تروئیکای اروپا کمی بِجُنبند و از خوی سلطهگری و غارتگری و دیکتاتوری فاصله بگیرند. / مسعود اکبری
احزاب سیاسی در شکوفایی جامعه
نجفقلی حبیبی
سازماندهی اجتماعی و آنچه در قالب فعالیتهای اجتماعی در جامعه وجود دارد باید در قالب احزاب تعریف شوند. در واقع باید اینگونه بگوییم که هر فعالتی بهخصوص فعالیتهای سیاسی باید با تابلوی مشخص حزب شناخته بشود. فعالان سیاسی در قالب احزاب میتوانند خودشان را به جامعه و طیفی که میخواهند پای صندوق رای بیاییند معرفی کنند، جامعه برای پیشرفت و توسعه به احزابی فعال و با کارنامه مشخص نیاز دارند. در برابر نظام حاکم بر کشور باید زمینه را برای فعالیت آنها فراهم کند و اگر هم حمایتی صورت نمیگیرد حداقل مانع فعالیت آنها نشوند تا بتوانند در ساختار قانون اساسی موجبات یک جامعه دموکراتیک را فراهم کنند و به انتقادها پاسخگو باشند. در همین روند خواهیم دید که چه استعدادهای میتوانیم در زمینههای مختلف کشف کنیم. این نیروها که از بدنه جامعه میآیند میتوانند آینده ایران را بسازند. ما برای اینکه بخواهیم ساختاری در قالب فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشته باشیم لازمه اول آن این است که باید از احزاب فعال برخوردار شویم و پس از آن بیاییم باتوجه به نیاز جامعه برای آنچه میخواهیم در آینده داشته باشیم برنامهریزی کنیم و در واقع هدفی که میخواهیم به آن برسیم را مشخص کنیم. در شرایطی که احزاب در کشور حضور فعالی ندارند نباید انتظار داشته باشیم که افراد شاخص سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی بخواهند برای قبول کردن مسئولیت ریسک پذیری داشته باشند. چون قطعا به نتیجهای نخواهند رسید و اگر شرایط فعالیتهای مدنی و سیاسی فراهم شود آن وقت است که یکی پس از دیگری چهرههای جدید به جامعه برای آنچه ما مدیریت کشور میخوانیم روی کار خواهند آمد. تکثر عقاید در قالب فعالیتهای حزبی از جمله مواردی است که شهروندان را به آینده کشور امیدوار میکند زیرا آنها میدانند که میتوانند به عنوان یک کنشگر در جامعه فعالیت کنند. یکی از موضوعاتی که ما در ادوار مختلف انتخابات با آن روبهرو بودیم عدم حضور گرایشهای مختلف در رقابتها است. اگر ما بتوانیم طبق قانون کشور فعالیت حزبی داشته باشیم نهتنها امید و مشارکت مردم در موضوعات مختلف کشور افزایش خواهد یافت بلکه شاهد موج جدید از نوآوری در همه حوزهها خواهیم بود. فراموش نکنیم که یکی از اصول سنجش فعالیت شهروندان در همه زمینهها با اهمیت دادن به نقش احزاب است که لازم است بیش از گذشته به آن توجه کنیم.