سراب کارایی مدیران در شرکت های رانتی
نتایج پایش 500 شرکت برتر در سال 99 که دیروز مسئولان سازمان مدیریت صنعتی به آن اشاره کردند، از واقعیاتی مهم در ساختار شرکت های برتر کشور پرده برداشت. اولین نکته به جنس تامین منابع شرکت های با حاشیه سود بالا بر می گردد. این آمارها نشان می دهد که به عنوان مثال شرکت های سرمایه گذاری مالی 82 درصد، کانی های غیر فلزی 50 درصد، فلزات اساسی 44 درصد و کل 500 شرکت برتر، 24 درصد بوده است. با تامل در این موارد می توان به وضوح نقش پررنگ شرکت های مبتنی بر رانت منابع را دید. تکلیف کانی های غیر فلزی و فلزات اساسی که مشخص است. درخصوص شرکت های سرمایه گذاری مالی نیز احتمال اتصال به بانک ها وجود دارد و این موضوع با توجه خاصی که بانک ها در سال های اخیر به شرکت های زیرمجموعه داشته اند و همچنین اتکای نظام بانکی به خلق پول و اضافه برداشت ها از بانک مرکزی یعنی «دسترسی به منابع مالی ارزان»! دومین نکته به نوعی به نتیجه مورد اول مربوط است. این که این شرکت ها به رغم بهره مندی از منابع اولیه رانتی، در رقابت با کشور رقیب یعنی ترکیه، عملکرد ضعیفی داشته اند به طوری که اولین شرکت ترکیه فروشی معادل 2.5 برابر اولین شرکت کشور ما داشته است. سومین نکته نیز به دنبال مورد قبل به وضعیت مدیریتی این شرکت ها بر می گردد. طبق اظهارات قابل تامل مسئولان سازمان مدیریت صنعتی، بهره وری در این 500 شرکت که شرکت های مذکور نیز در صدر آن ها قرار دارند، در سال های اخیر منفی بوده است. متاسفانه باید گفت «بهره وری» موضوعی است که به طور مستقیم به «مدیران» باز می گردد. مدیرانی که در ساختار دولتی یا خصولتی این قبیل سازمان ها قرار گرفته اند. موضوع جالب توجه، با توجه به مجموع این موارد این جاست که هنگامی که صحبت از مقابله با فیش های نجومی یا حقوق نجومی مدیران در شرکت های دولتی و خصولتی می شود، انواع و اقسام توجیهات اعم از این که این کار باعث فرار نخبگان از این شرکت ها می شود یا این که انگیزه مدیران کاهش می یابد مطرح می شود که البته باید در جای خود به تناسب وزن آن به موضوع توجه و از ساختار هوشمندی که مدیران کارارمد را تشخیص دهد و متناسب با آن پرداخت ها را تنظیم کند استفاده کرد . در مقابل هنگامی که سخن از رشد 56 درصدی «کف» دستمزد کارگران پیش می آید برخی از همین شرکت ها از اثر سنگین این رشد دستمزد بر وضعیت مالی این شرکت ها سخن می گویند. در حالی که با وجود اثر منفی رشد قابل توجه دستمزد بر شرکت های کوچک و متوسط، بسیاری از شرکت های بزرگ، با توجه به میزان درآمدها از ناحیه افزایش دستمزدها اثر چندانی نمی پذیرند. با این اوصاف به نظر می رسد همزمان با موج شفافیتی که در جای جای ساختار اقتصادی کشور شکل گرفته است نظیر وضعیت تسهیلات دهی بانک ها، شفاف سازی ساختارهای مجوز دهی، شفاف سازی یارانه نان و ... وضعیت بهره وری در شرکت های دولتی و خصولتی نیز باید به فهرست آمارهای دوره ای اقتصادی کشور اضافه شود. به این ترتیب حساب اعداد و ارقامی نظیر حاشیه سود این شرکت ها از عملکرد مدیران شرکت های مذکور جدا خواهد شد و آن جاست که توزیع پاداش بین هیئت مدیره و روسای این شرکت ها میزان و مفهومی دیگر خواهد یافت. و در پایان این که موارد بالا، از منظر درون سازمانی بیان شد. در وهله بالاتر، ایجاد ساختارهای رقابتی درون اقتصاد از قبیل خصوصی سازی واقعی، واقعی سازی قیمت منابع و محصولات شرکت های دولتی و خصولتی و همچنین توجه به شاخص هایی نظیر پیچیدگی تولیدات، می تواند علاوه بر رشد ساختاری و سازمانی این شرکت ها، عملکرد آن ها را بیشتر در راستای منافع اقتصاد کشور قرار دهد.
ابعاد ضربه اطلاعات سپاه به شبکه پاشنه بلندها
اواخر تیرماه امسال پاسداران گمنام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه در چند سلسله عملیات پیوسته، یک شبکه قاچاق زنان و دختران را در اربیل عراق متلاشی کردند. برخی از اعضای رده بالای این تشکیلات بینالمللی هم با رصد چندماهه در هنگام عبور غیر قانونی از مرز دستگیر شدهاند. بخش دردآور این ماجرا آن است که برخی از دختران اغفال شده به دست این باند به دلیل رفتار وحشیانه قاچاقچیان و سوء استفاده مکرر از این افراد دست به خودکشی زده و ضربات جبرانناپذیری به خود و خانواده این افراد وارد شده است.امید و اعتماد چگونه احیا شد؟(یادداشت روز)
در نخستین سالگرد دولت سیزدهم عنوان شد که «این دولت، امید و اعتماد عمومی را تا حد زیادی احیا کرد». اما چگونه این اتفاق رخ داد؟ به موارد زیر توجه بفرمایید: 1- ایجاد امنیت روانی و آرامش عمومی جامعه یکی از وظایف اولیه دولتها است. به تعبیری اگر مدیریتی خواهان اقبال عمومی است طبیعتا باید از انجام اقدامات و بیان اظهاراتی که مخل امنیت روانی مخاطبانش است پرهیز کند و در نقطه مقابل با رفتارهای منطقی و خدمتگونه و سخنان وحدتآفرین ضریب آرامش عمومی را بالا ببرد.یکی از برکات دولت فعلی بازگشت امنیت روانی و آرامش عمومی به کشور است. در واقع مسئولان ارشد دولت اعم از رئیسجمهور، اغلب وزرا و بسیاری از مدیران عمدتا به دور از حاشیهسازی به فکر خدمت بیشتر به مردم بدون بیان اظهارات جنجالیاند. در حالی که طی هشت سال دولت قبل بخش مهمی از وقت رئیسجمهور و یا برخی مقامات دولت صرف راه رفتن روی اعصاب مردم میشد. مثلا در شرایطی که نیروهای نظامی کشور در مقطعی مشغول مقابله با خطر داعش در آنسوی مرزها بودند ناگهان آقای روحانی در کسوت رئیس دولت با حمله به سپاه پاسداران و بیان کلید واژههایی همچون «دولت با تفنگ و بیتفنگ» مدعی دخالت نظامیان در اقتصاد شد. این جملات ضمن اینکه افکار عمومی را پریشان کرد تا مدتها خوراک لازم را برای کینهجویی رسانههای معاند از نیروهای مظلوم سپاه فراهم ساخت. همچنین روحانی بهجای وحدتآفرینی در میان عموم مردم و قانعسازی افکارعمومی درباره ابهامات توافق هستهای، منتقدان برجام را که خیل کثیری از مردم شاملش میشدند را با عناوینی چون «عصر حجریها»، «بزدلهای سیاسی»، «اقلیت تندرو»، «هراسان و ترسان و لرزان»، «تازه به دوران رسیده»، «کاسبان تحریم»، «بددل، بدبین، بدزبان»، «یک عده کودک»، «دروغگو»، «بیسواد»، «بروید به جهنم» و... مورد هجمه قرار داد. طبیعتا برآیند این اظهارات یا ایجاد شکاف و دوقطبی سیاسی و اجتماعی بود و یا یک یأس و ناراحتی عمومی را به افکار جامعه تزریق میکرد. اما در دولت کنونی مردم دیگر شاهد بیان چنین اظهاراتی نیستند. مثلا منتقدان توافق هستهای به راحتی نقدشان را بیان میکنند و از آنسو نقدشان با استقبال رئیسجمهور و مذاکرهکنندگان هستهای نیز مواجه میشود یقینا این مواجهه محترمانه سبب آرامشبخشی به مردم میشود. 2- واکسیناسیون فراگیر کرونا، یکی دیگر از مواردی بود که سبب احیا امید و اعتماد عمومی به دولت سیزدهم شد. دو سال پیش مردم میدیدند در شرایطی که روزانه صدها نفر قربانی کرونا میشوند و طبعا انتظار از دولت است که شبانهروز به فکر تامین واکسن برای مقابله با این بیماری همهگیر باشد اما دولت روحانی نهتنها تلاش چندانی در این زمینه نمیکرد بلکه حتی از این مسئله بهعنوان حربهای برای گروکشی سیاسی بهره میبرد. تاسفآور اینکه با وجود تعلل فراوان در تامین واکسن که صدای افکار عمومی را به شدت درآورد، ناگهان آقای روحانی در ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا مدعی شد: «کار دولت یازدهم و دوازدهم در زمینه بهداشت در تاریخ ایران از زمان هخامنشیان تا الان بینظیر بوده است!» این عبارت آن هم در اوضاعی که بسیاری از مردم از کمبود واکسن رنج میبردند از همان دست اظهاراتی بود که روان مردم را هم در کنار جانشان تهدید میکرد. اوضاع کرونایی آنقدر غمانگیز بود که وقتی کابینه آقای رئیسی روز ۳ شهریور ۱۴۰۰ شروع به کار کرد روز قبل آن، سیاهترین روز کرونایی کشور بود. به این عدد دقت کنید: فوت ۷۰۹ تن در ۲۴ ساعت! در این وضعیت اولویت اول دولت سیزدهم حفظ جان مردم شد. «رئیسی» در بدو ورود به دفتر پاستور با «شی جین پینگ» تماس گرفت. حاصل این تماس، دستور رئیسجمهور چین برای صادرات فوری ۹۰ میلیون دُز واکسن کرونا به ایران شد. واکسنی که حامیان روحانی، آن را به مسائلی نظیر تحریم و پذیرش FATF ربط داده بودند! امّا دولت سیزدهم بدون لغو تحریم و پذیرش FATF انبوهی از واکسن را وارد و تولید کرد.پس از تامین واکسن، دولت در یک حرکت جهادی اقدام به تزریق سه شیفته یا 24 ساعته واکسن به همه واجدان شرایط کرد. بهگونهای که رکورد تزریق واکسن در جهان شکسته شد و آلمان بهعنوان قدرتمندترین اقتصاد اروپا و چهارمین اقتصاد جهان در رده دوم و پس از ایران قرار گرفت. با استناد به آمار «World-O-Meters»، مدیریت دولت ایران در قبال ویرانگرترین پاندمی قرن ۲۱ جهان بهتر از دولتهای بلوک غرب بود.این عملکرد درخشان سبب شد تا آمار قربانیان کرونا برای روزهای متعدد صفر شود و ایرانیان اولین عید قرن ۱۵ شمسی را بدون محدودیتهای کرونایی سپری کردند. 3- 31 سفر استانی رئیس دولت سیزدهم آن هم در کمتر از یکسال و ارتباط بدون واسطه با بسیاری از مردم در اقصی نقاط کشور و آشنایی از نزدیک با مشکلات بخشهای مختلف کارگری، صنعتی، خدماتی، کشاورزی و... یکی دیگر از لوازم احیای امید و اعتماد مردم بود. آقای رئیسی همین چند روز پیش در سفر به خوزستان به منطقه صعبالعبور «احمد فداله» رفت که تا پیش از این شاید فقط معدود گروههای جهادی و اندک مسئولان بومی به این نقطه دوردست رفته بودند. برای رسیدن به احمد فداله باید از ارتفاعات 2800 متری و قلل سر به فلک کشیده منطقه و درّههای مخوف با پیچ و خم های بسیار تندِ سنگلاخی عبور کرد که بهدلیل نبود جاده مناسب این کار با مشقت فراوان روبهروست و شاید 7-8 ساعت به طول بینجامد اما رئیسجمهور تمام مصائب این سفر را به جان خرید تا از نزدیک با اهالی صبور و دوستداشتنی احمد فداله سخن بگوید و دردهایشان را رودررو بشنود. این رفتار در حالی رخ داده که رئیسجمهور قبلی و بسیاری از مقاماتش به صورت ویدئوکنفرانسی و از داخل اتاقشان در مرکز به تمشیت امور میپرداختند و بر همین اساس اغلب مردم حتی یکبار هم رئیسجمهور را از نزدیک ندیدند. با این وجود آقای روحانی در مقطعی در اظهاراتی عجیب مدعی شد: «دولت من شاید یکی از دولتهایی باشد که خیلی در میان مردم است، من خودم بارها به دوستان گفتهام؛ من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته است و به هر شهری و در هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم و نگاه آدمها را نسبت به خودم میبینم؛ پس نیازی نیست که روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود! رئیسجمهور و دولت درد مردم را میداند». 4- یکی دیگر از اتفاقات احیابخش امید، درکنار مردم بودن مسئولان دولت سیزدهم در حوادث گوناگون بود. حضور چندروزه وزیر کشور در کنار مردم آبادان در حادثه ریزش ساختمان متروپل و پیگیری مداوم مشکلات اهالی،مدیریت میدانی وزیر نیرو در حل مشکل آب شهرکرد تا حصول نتیجه و سفر شبانه وی به همدان برای نظارت برای اجرای سریعتر آبرسانی به این شهر، حضور معاون اول رئیسجمهور در سطح شهر پس از اجرای طرح مردمیسازی یارانهها و رصد از نزدیک قیمتها در کف بازار و پیگیری سریع و بدون واسطه برای رفع کمبودهای احتمالی کالاها، و مواردی از این دست که طی یکسال اخیر به کرات از سوی مقامات دولت رخ داده همگی دال بر یکی بودن مردم و مسئولان در مشکلات است. این همدلی را مردم حتی در بخشهای خارج از دولت نظیر شهرداری تهران هم مشاهده کردهاند در حادثه سیل امامزاده داود شهردار مردمی تهران بدون توجه به هوچیگری رسانههای زنجیرهای به میان گل و لای رفت و به حل مشکلات در کف میدان پرداخت. این در حالی بود که در دوره قبلی شهرداری تهران مدیریت میدانی چندانی از شهردار دیده نشد و یا حداقل در رسانهها بروزی نداشت. 5- عدم شرطیسازی اقتصاد یکی دیگر از ویژگیهای دولت کنونی است که موجب بازگشت امید و اعتماد به جامعه شده است. دولت قبل مدعی بود که حتی آب خوردن مردم هم به برجام ربط دارد لذا تمام امور کشور را معطل این توافق کرد تا جایی که بسیاری از کسبوکارها از جمله صنعت ساختمان که اصلا ربطی به خارج ندارد دچار تعطیلی یا رکود شدید شد. اما دولت سیزدهم از همان روز نخست اعلام کرد که معیشت مردم و اقتصاد کشور را به خارج گره نمیزند و بر همین مبنا هم به رفع چالشهای کسبوکار و بنگاههای اقتصادی پرداخت که نتایج این سیاست منجر به افزایش صادرات 38 درصدی غیرنفتی در سال جاری و نیز افزایش فروش نفت به بیش از یک میلیون بشکه در روز شد. ارتقای مبادلات تجاری با همسایگان، کاهش 19 واحد درصدی تورم در پایان مردادماه امسال آن هم با وجود اجرای طرح مردمیسازی یارانهها، عبور از تابستان گرم و خشک بدون خاموشی خانهها آن هم با وجود افزایش مصرف نسبت به تابستان پارسال، حل مشکل آب استانهای مختلف کشور بدون برجام، دریافت پول فروش نفت و... از دیگر نتایج عدم شرطیسازی اقتصاد در دولت کنونی است.این کارنامه موفق با وجود یأسپراکنی شبانهروزی رسانههای معاند داخلی و خارجی که چشم دیدن هیچ خبر مثبتی را در ایران ندارند موجبات دلگرمی آحاد مردم به نیروهای انقلابی و جهادی شده است. این مسیر به فضل الهی ادامه خواهد داشت هرچند حسودان را خوش نیاید. / کمال احمدیانتظار همدلی با مردم
مصطفی درایتی فعال سیاسی اصلاحطلب اخيرا روندي در مواجهه برخي مسئولان با سوالات مردم ديده ميشود که نگران کننده است. برخي بهگونهاي در ارتباط با مشکلات مردم موضع ميگيرند که هيچ مشکلي مربوط به آنها نيست و آنها هيچ گونه مسئوليتي در ارتباط با مشکلات مردم ندارند. اين درحالي است که اگر مردم بدانند که مسئولان در اوج مشکلات با آنها هستند قطعا تحمل خواهند کرد اما زماني که برخي منکر وجود مشکلات شوند، اين موجب دلسردي مردم ميشود. اينکه برخي اينقدر از مسائل دور بيفتند که فشار سنگين بر دوش مردم را خصوصا بعد از تصميمات اخير دولت، ناديده بگيرند؛ مطلوب نيست و چنين مواردي به صورت ناخواسته اعتماد مردم به مسئولين کاهش هم مييابد. بايد از مسئولين پرسيد چرا آمارهايي را به جامعه انتقال ميدهيد که با واقعيتهاي جامعه سازگار نيست؟ اينکه مشکلات را با مردم در ميان بگذاريد بهتر است. مردم که همواره در کنار مسئولين ايستادهاند. برخي حقوق مختصري ميگيرند و در شرايطي قرار دارند که نميتوانند زندگي را مانند ماه قبل اداره کنند. بعد طوري با آنها سخن گفته ميشود که گويا مشکل هم اگر هست کمتر از آن چيزي است که مردم ميگويند. از اين رو انتظار اين است که حداقل با مردم همدلي کنند. اين گزارشهايي که به مردم داده ميشود، چيزي نيست که مردم را قانع کند. مردم با گوشت و پوست خود مشکلات را لمس ميکنند و مساله تورم که آمار اشتغال نيست که درست بودن يا درست نبودن آن قابل درک نباشد. زماني که صحبت از تورم ميشود در اين معناست که مردم مشکلات ناشي از گراني و تورم را به صورت روزانه درک ميکنند. از اين رو انتظار اين است که دولتيها در کنار مردم ايستاده و طوري رفتار نکنند که مردم اينگونه تحليل کنند که برخي منکر مشکلات هستند.