اهداف امریکا و رژیم صهیونیستی از ایجاد بی ثباتی در عراق
کشور عراق همواره در کانون سیاست خارجی امریکا و رژیم صهیونیستی طی چند دهه اخیر بوده و از ۲۰۰۳ به مهمترین اولویت راهبردی امریکا در غرب آسیا تبدیل شده است. از این رو امریکا و متحدان منطقهای آن با بسیج تمامی امکانات دیپلماسی، نظامی و رسانهای تلاش دارند مدیریت تحولات این کشور را در اختیار بگیرند. حمله یکجانبه به عراق و اشغال این کشور، بخشی از سناریو مشترک امریکا و صهیونیستها برای تبدیل عراق به سکوی تحقق طرح راهبردی خاورمیانه بزرگ بود که به رغم صرف میلیاردها دلار ناکام ماند.
بایدن نیز به عنوان یکی ازمقامات امریکایی که از سال ۲۰۰۹ تاکنون نقشی کلیدی در تحولات عراق داشته و ۲۷ بار به عنوان سناتور و معاون رئیسجمهور از عراق دیدار کرده است، با همکاری صهیونیستها با پیوندزدن سیاست خود در قبال عراق به ایران تلاش دارد، ناکامیهای حوزه نظامی را در عرصه سیاسی جبران کند. او با وجود تجربیات زیاد در عراق، کارنامه موفقی در این کشور ندارد. تصمیمات نادرست او درباره عراق چه در زمانی که به عنوان سناتور در کمیته روابط خارجی فعالیت میکرد و چه در زمانی که معاون رئیسجمهور اوباما (۲۰۱۷-۲۰۰۹) بود، مشکلات بسیاری برای دولت امریکا و مردم عراق رقم زده است.
بایدن در سال ۲۰۰۶ در مقالهای، طرح فدرالی کردن عراق و تقسیم آن به سه بخش کردنشین، شیعهنشین و سنینشین را بر اساس ویژگیهای فرقهای و قومی، به منظور جلوگیری از بروز خشونتهای طایفهای در عراق ارائه کرده است.
او همچنین در سال ۲۰۱۵ در اجلاس جهانی داووس در دیدار با مسعود بارزانی، رئیس وقت حکومت اقلیم کردستان گفته بود: ما در طول زندگی خود یک کردستان مستقل خواهیم دید. بایدن همواره تلاش کرده است راه برون رفت عراق از بحران و بی ثباتی را در تجزیه این کشور به تصویر بکشد. درشرایط فعلی نیزامریکا و متحدان عبری و عربی آن به منظور کنترل برتحولات غرب آسیا در تلاشاند با تمسک به بی ثباتی زنجیرهای پایدار در نقاط کانونی منطقه، سلطه خود را برآن دیکته و تحمیل کنند.
سرنوشت بازی برجامی غرب
در روزهای اخیر که فضای سردی بر مذاکرات هستهای حاکم شده، غرب با اقدامات متعددی درصدد افزایش فشار بر ایران برآمده است. یکی از این اقدامات پس از گزارش جانبدارانه وغیر فنی هفته گذشته آژانس همین دیروز رخ داد،آن جا که سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیه ضد ایرانی جدید خود با طرح مسائل بیاساس علیه ایران گفتند: «هماهنگ کننده اروپا در مذاکرات در بسته پیشنهادی خود، تغییراتی ایجاد کرد که ما را به حد انعطاف پذیری خود رساند. متأسفانه ایران ترجیح داده است از این فرصت حساس دیپلماتیک استفاده نکند.»آنها در این بیانیه ضمن تکرار ادعاهای بیاساس علیه برنامه هستهای ایران مبنی بر گسترش برنامه هستهای اظهار کردند: « درحالی که به توافق نزدیک می شدیم، ایران موضوعات جداگانه ای را مطرح کرد که با تعهدات بین المللی الزام آور و قانونی اش تحت ان پی تی و توافق پادمان های ان پی تی منعقد شده با آژانس بین المللی انرژی اتمی ارتباط داشت.»بیانیه ای که نشان می دهد همچنان سوگیریها و تعصبات غلط طرفهای غربی در مذاکراتی که گویا فراموش کردهاند در مقام بدهکار به نظام بینالملل و ایران گفتوگو میکنند، اصلی ترین عامل کندی مذاکرات وین شده است.سؤال اصلی این جاست که این تاکتیک به چه دلیلی اتخاذشده و چه چشماندازی برای آن متصور خواهد بود؟واقعیت این است که گزارش اخیر گروسی و بیانیه دیشب تروئیکا را باید در پازل گستردهتر دولتهای اروپایی و آمریکا ارزیابی کرد که قصد دارند دو هدف را دنبال کنند؛ هدف اول، وادارسازی ایران به پذیرش متن کنونی و احیای برجام است و در غیر این صورت، هدف دوم برتری در «بازی سرزنش» و مقصر معرفی کردن ایران در افکار عمومی داخلی و جهانی است.این در حالی است که تهران و آژانس در اسفند سال گذشته اعلام کرده بودند تلاشهای جدیدی را برای روشن کردن مسائل موجود انجام میدهند.با این حال گروسی که در قامت رئیس دیدهبان سازمان ملل در امور هستهای، حتی از محکومیت ماجرای خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران توسط عوامل رژیم صهیونیستی دریغ میکند، با انتشار گزارش اخیر خود به فرصت برای اعتمادسازی همکاریهای فیمابین بار دیگر پشت کرده است.ایران همواره تاکید داشته که تعهدات کشورهای عضو آژانس در حوزه پادمان نامحدود نیست و قلمرو خود را بر مبنای ادعاهای دشمنان بهروی آژانس باز نمیکند.افزون براین، طرف غربی باید بداند که با ارائه بیانیهای سیاسی وتحریک آژانس نمیتواند ایران را مجبور به بازگشت به تعهدات فراپادمانی برجامی کند چرا که نهتنها تحریمی لغو یا حتی تعلیق نشده، بلکه آمریکا همچنان خارج از دایره اعضای توافق هستهای قرار میگیرد.در این ماه ها ایران همواره تاکید داشته که لازمه رسیدن به توافق، پایدار بودن رفع تحریمها به نحوی تضمین شده است و این که موضوعی نباید به عنوان اهرم فشار برای استفاده علیه ایران در آینده باقی بماند و به دنبال توافقی است که در آن انتفاع اقتصادی مردم تامین، تجارت خارجی ایران رفع و محدودیتهای غیرقانونی فروش نفت برداشته شود. از این منظر، اگر طرف مقابل مطالبات منطقی ایران و الزامات شکلگیری یک توافق پایدار و قابل اتکا را بپذیرد، توافق نهایی حاصل خواهد شد.اکنون نیز مقامات اروپایی بهتر است حداقل به حرف خود مبنی بر «کمبود زمان در مذاکرات»اعتقاد داشته باشند. بدون شک درصورتیکه تروئیکای اروپایی از رویکرد غیرسازنده ، غیرحقوقی ، منفعلانه و غیرعملیاتی خود در مذاکرات عبور نکند، توافقی در کار نخواهد بود.فراتر از آن،آمریکا و تروئیکای اروپایی هنوز تصمیم و رویکرد جمعی رسمی و صریح خود را درباره مطالبات منطقی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران (که حل آنها برای احیای برجام ضروری است) اعلام نکردهاند. افزون بر این بر خلاف برخی تبلیغات یا موضعگیریهای رسانهای، نباید چنین تلقی یا تبلیغ شود که جمهوری اسلامی ایران با امید بستن به بروز بحران انرژی برای طرفهای اروپایی یا دشواری ناشی از رسیدن فصل سرما، عامدانه به دنبال طولانی کردن روند مذاکرات است. بلکه برعکس، شاید برخی طرفهای مقابل باشند که تصور میکنند موکول شدن توافق به بعد از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا ممکن است کار را برای آنان تسهیل کند. همان گونه که پیش از این نیز اعلام شده است، ایران آمادگی دارد به محض نهایی شدن متن و رفع ابهامات موجود، توافق را جمعبندی کند، چراکه اگر توافق تأمینکننده منافع ملت ایران باشد، حتی یک روز تأخیر در آن نیز مجاز نیست.هرچند که به نظرمیرسد ظرفیت طرفهای مذاکره برای ارائه امتیاز و چانهزنی، نسبت به قبل بسیار محدودتر شده است و فضای انجماد کنونی، احتمالاً تا بعد از انتخابات میاندورهای کنگره در نیمه دوم آبان ماه ادامه یابد.خودکفایی در کشاورزی واجبتر از نان شب(یادداشت روز)
امنیت غذایی از دیرباز یکی از اهداف مهم جوامع بشری بوده و حکومتها تلاش کردهاند به منظور ایجاد آرامش در میان مردمان خود به فکر تامین منابع پایداربرای غذا باشند. تا پیش از جنگ اوکراین شاید اهمیت امنیت غذایی برای بسیاری از مردم جهان خصوصا کشورهای غربی چندان ملموس نبود اما وقتی اوکراین که «سبد نان اروپا» نامیده میشد به مخمصه خورد جهان و خصوصا غربیها بیش از پیش متوجه جایگاه مهم این گزاره امنیتی شدند. به واقع جنگ اوکراین به خوبی نشان داد ناامنی غذایی از جمله ابزارهایی است که میتواند به سرعت امنیت ملی کشورها را به مخاطره بیندازد. با آغازاین جنگ و توقف صادرات مواد اولیه غذا از اوکراین و روسیه، شاخص قیمت مواد غذایی «سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد» (فائو) که قیمتهای بینالمللی کالاهای غذایی در سطح جهان را رصد میکند، در ماه مارس(فروردین امسال) به بالاترین حد خود از زمان شروع رکوردها در سال ۱۹۹۰ رسید. همین مسئله موجب کمبود شدید محصولات کشاورزی و گرانی وحشتناک آنها در منطقه یورو و بلافاصله بروز اعتراضات در کشورهای اروپایی شد بحران غذا آنقدر سریع در غرب جلوه کرد که رسانههای غربی مجبور شدند بیپروا مردمشان را به خوردن غذای کپکزده تشویق کنند! البته رسانههای غربی تلاش کردهاند تا در ماههای اخیر از التهابات این بحران کمتر بگویند و بنویسند اما واقعیت این است که غذا آنقدر اهمیت دارد که با ترفندهای رسانهای هم نمیتوان جایگاه آن را نادیده گرفت بنابراین در این بحران، کشورهایی موفق هستند که تاحد امکان وابستگی خود را به خارج کاهش داده و به تولید داخلی خود تکیه کنند.اتفاقا این برخلاف سیاست غلطی است که مدیران لیبرال سالها در کشور ما ترویج میکردند و خودکفایی کشاورزی را مزخرف میپنداشتند. متاسفانه نتیجه چنین سیاستی این شده که ما سالانه بین 10 الی 15 میلیارد دلار واردات مواد غذایی داشته باشیم که بخش مهمی از آن به روغن،گندم و بخش دیگربه خوراک دام و طیور اختصاص دارد.نکته تاسف بارتر اینکه این واردات در شرایطی انجام میشود که به گفته برخی مسئولان حال حاضر وزارت جهاد کشاورزی، کشور ما ظرفیت وآمادگی کامل برای تولید 100 درصدی نیازهای مذکور را دارد. اما چرا از این ظرفیت استفاده نمیکنیم؟اولویتهای مبهم آمریکا
صباح زنگنه تحلیلگر مسائل بینالملل ايدهها و نظرات مختلفي در خصوص آينده برجام و احتمال يا عدم احتمال رسيدن به توافق وجود دارد. عدهاي معتقدند که با توجه به تحرکات اخير آمريکا در تشديد تحريمها عليه ايران به احتمال فراوان آنها به سمت روندهاي جايگزين ديگري خواهند رفت و شرايط را به گونهاي پيش خواهند برد که اگر هم قرار باشد توافقي حاصل شود اين توافق مطلوب نظر آمريکا باشد. اما از سوي ديگر عدهاي بر اين باورند که آمريکاييها درصددند تا با وارد نمودن مقداري فشار بر ايران توافق را تحت تاثير قرار دهند و بر اين اساس اهداف و خواستههاي خود را از ايران مطالبه کنند. با اين حال هر چند که طي روزهاي گذشته و به خصوص پس از اعلام پاسخ ايران به غربيها آنها رويکرد ايران را غير سازنده خواندهاند و اميدها نيز براي رسيدن به توافق از گذشته کمتر شده است. اما به نظر نميرسد که آمريکاييها بتوانند از اين توافق صرف نظر کنند. توافقي که ميتواند راه حل بسيار مناسبي براي اختلافات جدي در سطح بينالملل تلقي شود. اما همچنان تلاش ميکنند تا با کش دادن موضوع و ايجاد فضاي رسانهاي و تبليغاتي و همچنين فشارهاي سياسي مختلف سعي ميکنند باز هم امتيازات بيشتري بگيرند يا از خواستههاي واقعي ايران جلوگيري کنند. به نظر ميآيد که شايد شاهد فضاي چندان مطلوبي نباشيم اما کلا موضوعات حاد امروز را نيز نبايد از نظر دور داشت. اوضاعي که در اوکراين رخ داده، شرايطي که در اروپا به وجود آمده و رکود اقتصادي که در آمريکا و اروپا پيش آمده و در حال توسعه است مقداري اولويتهاي آمريکا را دچار تغيير و تحول کرده است. البته يکي از دلايل مهمي که آمريکاييها اکنون تن به توافق نميدهند يا آنطور که مطلوب ايران است مذاکرات را پيش نميبرند اين است که بحث انتخابات پيش روي کنگره و اهميت آن براي دموکراتها و دولت مستقر آمريکا است. لذا در بهوجود آمدن شرايط فعلي که بيش از پيش عدم توافق را نشان ميدهد تا رسيدن به توافق؛ بحث انتخابات آمريکا، بيثباتي سياسي در رژيم صهيونيستي و وضع سياسي در بنبست عراق است که مطرح است. همه اينها در تصميم گيري نقش دارد که بايد ديد ماحصل اين پروندههاي گوناگون و اين تغييرات شگرفي که در منطقه و سطح جهان ايجاد ميشود در جمع بندي به کجا هدايت خواهند شد. قطعا براي دولت آمريکا اتخاذ يک تصميم روشن شايد چندان مقدور نباشد و فعلا اولويت توليد و فروش تسليحات و آزمايش آن تسليحات در اوکراين و صحنههايي از اين قبيل است. لذا اولويتهاي آمريکا در يک مرحلهاي از ابهام بسر ميبرد.