سفر رئیس جمهور به پکن را میتوان بخشی از انعکاس سیاست منطقهگرایی و نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران در دولت سیزدهم دانست. اگرچه در ماههای گذشته شاهد بروز و ظهور برخی واکنشها نسبت به اظهارات رئیس جمهور چین در سفر به عربستان بودیم، اما فعلاً افکار عمومی از این قضیه عبور کرده و آنچه پا برجاست منافع ملی ماست که در منطقه گرایی محقق میشود.
با توجه به اینکه ایران و چین، بهدلیل تحریمهای آمریکا علیه دو کشور، منافع همسویی را با یکدیگر تعریف میکنند، میتوان تصور کرد در دوران گذار از هژمونی آمریکا، چین یکی از مهمترین کارتهای بازی در جبهه « نیروهای ضد هژمون » مطرح است. همچنین دسترسی چین به آبهای آزاد و اقتصاد برتر این کشور در سطح بینالملل نیز میتواند فرصتی برای بهرهبرداری اقتصادی ایران باشد. امضای اسناد مهم همکاری دوجانبه با محوریت نفت و انرژی، ترانزیت، کشاورزی، تجارت و سرمایهگذاری میتواند زمینه را برای تعاملات سیاسی و اقتصادی دو کشور بیش از پیش فراهم کند.
هرچند این دیدار نخستین دیدار رئیسی و شی نیست و حمایت چین از عضویت ایران در بریکس نیز همچنان در دستور کار چینی هاست، اما ایران به چین به عنوان کشوری راهبردی برای شکست تحریمها نگاه میکند. با توجه به حضور وزرای راه و شهرسازی، نفت، جهاد کشاورزی، صمت و رئیسکل بانک مرکزی، به نظر می رسد محوریت مذاکرات اقتصادی باشد و البته با توجه به حضور دکتر امیرعبداللهیان و دکتر باقری مقاصد سیاسی هم در دستور کار قرار گیرد. با توجه به حمایت پکن از ایران در جریان مذاکرات هستهای ، ممکن است بررسی ابعاد مختلف برجام از محورهای این دور از دیدارها و گفتوگوهای دوجانبه باشد. بهتازگی میدل ایست مانیتور از فروش ۱۵هزار پهپاد ایرانی به چین خبرداده و اذعان کرده است چین یکی از ۹۰ کشوری است که خواهان دریافت پهپادهای ایرانی است .
برپایه گمانه زنیها ، یکی از مسائل مورد مذاکره در این سفر میتواند مسئله فروش پهپادهای ایرانی باشد، اما جای خالی وزیر دفاع کشورمان در هیئت اعزام شونده تعجب آور است. از دیگر محورهای مورد بحث در سفر رئیسجمهور کشورمان به پکن، توافق استراتژیک ۲۵ ساله بین ایران و چین و مسئله پیوستن ایران به کریدورهاست، اما حرف و حدیثها درباره چگونگی اجرای این تفاهمنامه بسیار زیاد است. با توجه به سیاست فعلی چین که از آن با عنوان« همه کشورها مهماند »
یاد می شود، باید هوشیار بود که پکن قصد ندارد همه تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار دهد؛ بنابراین باید به گونهای توافقات بسته شود که برد- برد باشد و منافع ایران بعدها از سوی دیگر کشورهای منطقه تحت تأثیر قرار نگیرد. البته دیدار رؤسای جمهور دو کشور یکی از مقاصد کاری پر اهمیت این سفر در جهت بهبود تعاملات بدست آمده ایران و چین است. آنچه قبلاً و در سال۱۳۹۴ پس از سفر آقای شی به تهران بهدلیل رویکردهای غربگرایانه حسن روحانی بدست نیامد. حال امید است آقای رئیسی با افق وسیعتر، توافقات جدی تری را در دستور کار مذاکرات قرار دهد و صرفاً به قراردادهای نفتی و جلسات آکادمیک بسنده نکند.