صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۶  ، 
کد خبر : ۳۴۸۳۷۳

صنعت اسلام‌هراسی در سوئد؛ از ربودن کودکان مسلمان تا قرآن سوزی

 اصولا باید ریشه وقایع کنونی و آینده، را در یک سلسله مسیرهای گذشته به ویژه در زمینه سیاست، اقتصاد و ساختن جوامع و فرهنگ آنها یافت و این امر، غیرقابل انکار است. شاید بتوان انعکاس این واقعیت را در تلاش های مستمر برای تبدیل آنچه به «اسلام هراسی» یا «ترس از  اسلام» معروف شده، از یک پدیده به یک «فرهنگ»، دید. تفکری که گروه‌ها و فعالان،دهه‌ها است به دنبال از بین بردن آن هستند اما جنبش‌های راست افراطی، همواره سعی دارند، آتش‌ فتنه و نژادپرستی را شعله‌ور کنند که آخرین آن به آتش‌زدن یک نسخه از قرآن کریم مقابل مسجد استکهلم در سوئد باز می‌گردد. 

صنعت اسلام‌هراسی در سوئد؛ از ربودن کودکان مسلمان تا قرآن سوزی

وبگاه شبکه المیادین با انتشار این مقدمه از یک یادداشت، با تایید این‌که چنین اقدامات اهانت‌آمیزی علیه اسلام و مسلمانان برای نخستین‌بار در سوئد صورت نگرفته و سالهاست که تحرکات و اهانت‌هایی از این دست در دیگر کشورهای غربی صورت می‌گیرد، نوشت: «اما در سوئد مسائل به شعار و تحرکات محدود نشد، بلکه به ربودن کودکان مسلمان از خانواده‌هایشان به بهانه‌های مختلف از جمله "نگرانی برای آینده آنها" نیز رسید».

نگارنده تصریح کرد: سوالات زیادی درباره این رویکرد ضد اسلامی در سوئد مطرح است، مانند این که؛ دلیل قرآن سوزی، ربودن کودکان مسلمان، سرکوب مهاجران و جنگ با مسلمانان چیست؟ بی‌تردید این امور، آمیزه‌ای از فرآیندی است که هدف آن تعریف ساختار استبدادی و اجتماعی کشورهای غربی بر اساس پیشینه‌ای تاریخی است که در مبارزه غرب با اسلام قرار دارد. همان‌طور که «ساموئل هانتینگتون» متفکر سیاسی آمریکایی در کتاب «برخورد تمدن‌ها» به آن اذعان می‌دارد و می‌نویسد: «اسلام تنها تمدنی است که بقای غرب را زیر سوال برده و این کار را دو بار انجام داده است».

تعریف اسلام‌هراسی و صنعت آن در سوئد

اصطلاح اسلام هراسی به معنای ایجاد ترس از مسلمانان و تعصب در قبال آنهاست که به تحریک، خصومت، عدم مدارا، تهدید، آزار و اذیت و سوء استفاده از آنها چه در واقعیت و چه در فضای مجازی منجر می‌شود. 

اسلام‌هراسی، در نتیجه تحولات متعدد در سطح روابط تاریخی بین جهان اسلام و غرب از یک سو و در سطح تحولات معاصر در جوامع اسلامی و کشورهای غربی از سوی دیگر، ایجاد شده است. این اصطلاح از اوایل قرن ۲۰ پدیدار شد اما در عمل، پیش از آن نیز وجود داشت. 

نویسنده با اشاره به این موضوع، نوشت که جامعه‌شناسان فرانسوی از این مفهوم برای توصیف طرد بخشی از مدیران فرانسوی و خصومت آنها با جوامع مسلمان در دوران استعمار و فرمانروایی بر مسلمانان، استفاده می‌کردند. افرادی که به دلیل شرایط ایجاد شده، ناگزیر به ادغام با جوامع مسلمان و اداره امور آنها از نظر اداری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده بودند. 

در ادامه این یادداشت آمده است: «بی‌تردید، منشأ این نفرت، اساساً نژادپرستانه، فرهنگی و روانی است و به گفتمان استعماری حاکم برمی‌گردد که اکنون نیز ادامه دارد و هدف آن، رد جوامع مسلمان و القای توحش و دور از آزادی بودن مسلمانان است». 

به همین دلیل، ماشین غرب از آغاز هزاره جدید به صورت قابل ملاحظه‌ای بر میزان تبلیغات و تحریک خود علیه اسلام افزوده است. زیرا در طول سالیان متمادی و با توجه به قدرت فزاینده اقتصادی و فکری کشورهای مسلمان و ورود تعداد زیادی از مسلمانان به کشورهای غربی، تلاش برای مخدوش ساختن وجهه آنها ضروری بود.

در همین راستا، از زمان حملات ۱۱ سپتامبر به بعد، کمپین‌هایی با تلاش برای القای این امر که همه مسلمانان مانند داعش هستند، تشکیل شد. یکی از اهداف این اقدام، جلوگیری از ادغام مسلمانان در جامعه غرب و پذیرش آنها از ترس دستیابی به قدرت بود.

اقدامات متعددی، این جنگ علیه مسلمانان را در همه ابعاد آن منعکس کرد. دشمنی‌ها علیه مسلمانان،عرب‌ها، مساجد و قبرستان‌هایی که بارها مورد هتک حرمت قرار گرفته بودند، افزایش یافت و گروه‌هایی از جوانان راست‌گرا ظاهر شدند که به طور سیستماتیک و سازماندهی شده، در هر فرصتی، مسلمانان را در کوچه‌ها و خیابانهای شهرهای اروپایی آزار می‌دادند.همانطور که در سوئد چندین بار این حادثه تکرار شد. 

اهانت‌ها در سوئد

بنا بر این یادداشت، آخرین اهانت افراط‌گرایان، در سوئد بود، جایی که مسلمانان به دنبال ادغام در جامعه هستند، اما جنبش‌های افراطی به دنبال جلوگیری از این امر هستند. امری که در فرانسه، اتریش، لهستان، هلند و... نیز دیده می‌شود. حزب راست‌گرای افراطی «استرام کورس » (Stram Kurs)  به ریاست «راسموس پالودان» دارای دو تابعیت سوئدی و دانمارکی از جمله همین جنبش‌ها است.

نکته قابل توجه این است که این کمپین‌ها با حمایت پلیس هر کاری که بخواهند انجام می دهند. امری که چند روز پیش نیز، در آخرین اهانت به اسلام که با آتش زدن یک نسخه قرآن روی داد، شاهد آن بودیم. اقدامی که با موافقت پلیس سوئد انجام شد که برای سازماندهی تظاهراتی ضد اسلامی مجوز داده بود. در حالی که اطلاع داشت که سازمان دهنده آن قصد دارد یک نسخه از قرآن کریم را در خارج از مسجد اصلی استکهلم بسوزاند.

موافقت با این اقدام، دو هفته پس از آن صورت گرفت که دادگاه استیناف، تصمیم پلیس را در رد مجوز دو تجمع ضد اسلامی را مردود خوانده بود. اما پلیس، دلیل رد برگزاری چنین تظاهراتی را نگرانی‌های امنیتی بعد از اهانت به قرآن دانسته بود. امری که پیشتر نیز تجربه شده بود و همین چند ماه پیش، هفته‌ها اعتراض و تظاهرات در مقابل سفارت ترکیه در سوئد، تحریم کالاهای سوئدی و تداوم مخالفت ترکیه با عضویت سوئد در ناتو را در پی داشت.

به اعتقاد نویسنده، موافقت با اقدام یک جوان اصالتا عرب برای سوزاندن قرآن کریم، تصادفی نبود. او «مرد مناسبی» بود تا این پیام را بفرستد که « حتی عرب‌ها نیز در حال فرار از جوامع مسلمان خود هستند».

در ادامه این یادداشت آمده است که در دفعات پیش، مسلمانان در سوئد تلاش می‌کردند؛ با این اقدامات مخالفت کنند، اما پلیس با خشونت به آنها پاسخ می‌داد و آنها را وادار می‌کرد تا پاسخی مشابه بدهند، زیرا چیزی که آنها می‌خواهند: حضور خشونت‌آمیز مسلمانان در سوئد، ترویج تصویری نامتوازن از آنها و ترویج پدیده «اسلام هراسی» در جامعه است.

اما در بعد سیاسی، رشد جریانی که از «اسلام هراسی» در اروپا تغذیه می‌کند، سوئد را نیز وادار می‌کند تا آن را اتخاذ کند، زیرا این امر، یکی از ابزارهای رسیدن به قدرت است. بنابراین جنایت سوزاندن یک نسخه از قرآن با هدف تحریک مسلمانان در سوئد، توهین و تحقیر آنها صورت می‌گیرد تا این امر القا شود که اسلام و اقتدار آن در جهان قادر به حفظ مقدسات خود (قرآن) نیست. هدف از این امر، مدیریت یک درگیری طولانی مدت است که مهاجرت مسلمانان را کاهش می دهد، پناهندگان را می‌راند و در را بر روی خروج مسلمانان باز می کند.

ربودن فرزندان مسلمانان

نویسنده در ادامه درباره ربودن فرزندان مسلمانان به بهانه‌های مختلف نوشت: «سیستم "سوسیال" یا خدمات اجتماعی مرتکب تخلفاتی می‌شود، از جمله اینکه، کودکان مسلمان را از خانه والدینشان به بهانه های غیرقابل قبول بیرون می‌آورند یا به دلایل غیرقابل توجیه، نوزادان خانواده‌های مسلمان را از بیمارستان‌ها تحویل می‌گیرند».

بر اساس این یادداشت، «این نظام، صحبت والدین با دخترشان را به عنوان مثال درباره اهمیت حیا و تشویق به حجاب را "خشونت و ظلم خانگی" توصیف می‌کند و هشدار خانواده به فرزندان درباره زنا، فحاشی (فحاشی در گفتار) و روابط حرام را تحت عنوان "جنایت ناموسی" طبقه بندی می‌کند و ادعا می‌کند که آنچه در فرهنگ اسلامی تحت عنوان "شرافت و ناموس" قرار می‌گیرد، تجاوز به آزادی فردی است».

این در حالی است که «سئو وستربرگ»، وکیل و یکی از اعضای کمیته حقوق بشر اسکاندیناوی، برخی از اسرار سیستم خدمات اجتماعی در سوئد را فاش می‌کند و توجه را به جنبه مالی این موضوع جلب می‌کند. 

وی به عنوان برنده هشت پرونده در دادگاه حقوق بشر اروپا در خصوص خدمات اجتماعی سوئد در گفت‌وگو با خبرگزاری «آناتولی» تصریح کرد: مقامات کودکان مسلمان را می‌ربایند و قبول نمی‌کنند که مسلمانان راه‌های دیگری برای زندگی دارند.

رشد مسلمانان در سوئد؛ مایه نگرانی افراطی‌های غربی

ورود مسلمانان به سوئد، تدریجی بود و در آغاز، مهاجرت مسلمانان به این کشور همزمان با جنگ جهانی دوم بود. اما موج دوم مهاجرت مسلمانان با هدف یافتن کار آغاز شد. هزاران کارگر از ترکیه، شمال آفریقا، فلسطین، عراق و کشورهای یوگسلاوی به این کشور مهاجرت کردند و رسماً شروع به تأسیس نخستین اقلیت اسلامی در این کشور کردند و انجمن‌ها و باشگاه‌هایی را تأسیس کردند که نشان‌دهنده هویت مذهبی و اجتماعی آنها بود. 

در اواسط دهه ۱۹۷۰، هدف مهاجرت از یافتن کار، به سیاسی-انسانی تبدیل شد و مردم لبنان، کردستان، بنگلادش، اوگاندا و فلسطین برای رهایی از بحران‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی به سوئد گریختند و در برخی شهرها از جمله یتبوری، مالمو و اوپسالا ساکن شدند. 

در سال ۱۹۷۵، نخستین انجمن اسلامی در این کشور تأسیس شد که مقر آن در مالمو (جنوب) بود و به «اتحادیه انجمن‌های اسلامی در سوئد» معروف شد و دولت سوئد نیز آن را به رسمیت شناخت. روند مهاجرت‌ها از ایران، عراق، اریتره، بلغارستان، ترکیه و پاکستان ادامه یافت و تعداد مسلمانان ساکن این کشور به بیش از ۱۵۰ هزار نفر رسید.

مرکز آمار و اطلاعات سوئد، اعلام کرد که شمار مسلمان ساکن سوئد در سال ۱۹۶۶ را هزار نفر بود و این شمار در سال ۲۰۲۳ به ۸۷۵ هزار نفر رسید که ۸.۵ درصد ساکنان این کشور را که دارای جمعیت ۱۰ میلیون نفری است، تشکیل می‌دهند. 

این آمار بیانگر تقویت حضور جامعه اسلامی در سوئد است و در را به روی درخواست مشارکت آنها در قدرت را باز می‌کند. امری که اروپایی‌ها به طور کلی و سوئدی‌ها و افراط‌گرایانش به طور خاص، به آن اجازه نمی‌دهند. 

بر اساس این گزارش، در سال ۲۰۱۵، سوئد درهای مهاجرت را بست و محدودیت‌هایی را برای مهاجران ایجاد کرد که موجب انتقادات بین‌المللی شد. این امر با افزایش نفوذ راست افراطی و در رأس آن، حزب «دموکرات سوئد» مصادف بود که شعارشان را علیه مسلمانان و مهاجران استفاده می‌کردند و هر از گاهی برای جلب حمایت «پوپولیست‌ها» از آن، بهره‌برداری می‌کردند. 

برای توجیه این افراطی‌گری، دستگاه اطلاعات سوئد، ادعا کرد که «افراط‌گرایی» در بین مهاجران در حال افزایش است و تعداد «افراطی‌ها» در کمتر از یک دهه، ۱۰۰۰ درصد افزایش یافته است و گواه آن پیوستن بیش از ۳۰۰ نفر از سوئد به داعش است. هرچند که سپس ۱۴۰ نفر از آنها از آن خارج شدند. 

برای قانونی جلوه دادن، پیگرد مسلمانان، «آندرس تورنبرگ» رئیس این دستگاه، مسلمانان را افراط‌گرا توصیف و ادعا کرد که باید از ترس انجام حملات علیه اهداف سوئدی، افراط‌گرایانا تحت نظر باشند.

بنا بر این یادداشت، دانشکده امنیت سوئد به دور از «تبلیغ افراط گرایی»، گزارش ویژه‌ای را در مورد نقشه گستره جمعیتی مسلمانان، به اداره مدنی ارائه کرد که نشان می‌دهد تعداد مسلمانان در کمتر از ۱۰ سال ۱۰ برابر شده است.

این نهاد همچنین هشدار داد که مبلغان و دعوت به اسلام منجر به افزایش این تعداد خواهد شد که «تهدیدی برای جمعیت شناختی ملی در آینده» است.

وقتی مشکلات اقتصادی سوئد به گردن مهاجران می‌افتد

در سال ۲۰۰۷، همزمان با بحران مالی جهان، موج اسلام‌هراسی بالا گرفت. راست‌گرایان افراطی، این ایده را ترویج کردند که مهاجرتها از شمال آفریقا و خاورمیانه، دلیل این بحران است و مهاجران، به دنبال ربودن فرصت‌ها از اروپایی‌ها هستند و هزینه‌های گزافی را به بودجه عمومی تحمیل می‌کنند و این تفکر با افزایش شمار آوارگان سوری، تشدید شد. 

در سوئد، همزمان با موج اسلام‌هراسی و اهانت به مقدسات مسلمانان از آغاز سال جاری میلادی، مشکلات اقتصادی افزایش یافت که دیگر محدود به تورم نیست. طبق آمار رسمی در آوریل گذشته، میانگین تورم به ۱۰.۵ درصد رسید و بیکاری همچنان در حال افزایش است. به همین دلیل بانک مرکزی سوئد نرخ بهره را به ۳.۷۵ درصد افزایش داد که بالاترین میزان در ۱۵ سال گذشته است.

نویسنده در خاتمه تصریح می‌کند که در چنین فضایی، بعید نبود که جنبش‌های راست افراطی ظاهر شوند که علل این بحران را به افزایش تعداد مسلمانان در غرب نسبت دهند. همه اینها در راستای تلاش برای به حاشیه راندن مسلمانان در غرب و مبارزه با برای محدود کردن حضور آنها که هیچ جرمی علیه آزادی مرتکب نشده‌اند، در جوامع غربی است. هدف دیگر سوئد از این اقدام، تلاش برای حمایت از موضع خود در خصوص پیوستن به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است.

 

منبع: فارس

برچسب ها: سوئد ، اسلام هراسی ، بصیرت
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات