صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۱  ، 
کد خبر : ۳۵۰۵۶۲

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز شنبه ۱۱ شهريور

چین از مسیر آمریکا قدرتمند شد

سیدمحمود صدری

 پس از جنگ جهانی دوم  آمریکا شصت درصد اقتصاد جهان را در دست داشت ولی اکنون این مقدار به سی درصد ویا کمتر تقلیل یافته است. این کاهش سهم امریکا وغرب به سبب عواملی بوده است. صدور سرمایه وتکنولوژی از جانب غرب به جهان سوم که بمنظور تولید ارزان صورت گرفته است نقش اول را در پیشرفت کشورهای توسعه نیافته داشته است. بعضی از این ممالک مانند کره جنوبی در مرز توسعه یافتگی رسیده اند وگروهی همچون آسه آن از فقر وفلاکت درآمده ودر مسیر توسعه قرار گرفته اند. در این میان چینیها با برنامه ریزی دقیق به خلق تکنولوژی نیز دست یافته اند.بنظر میرسد کره جنوبی نیز  کم وبیش خالق تکنولوژی شده است. بدیهیست هر قدر جهان سوم توسعه یابد سهم بیشتری از ثروت جهان را بخود اختصاص می‌دهد وبه تبع آن از میزان سهم دول توسعه یافته کاسته می‌شود.  طبق آمار، چینیها هجده ونیم درصد از اقتصاد جهان ورتبه اول تجارت جهان یعنی ۶/۵ تریلیون دلار را دارا هستند.  گفته می‌شود مجموع چهار کشور بریکس  صاحب ۲۵ درصد اقتصاد وبیست درصد تجارت  جهان میباشند.

اگر کشورهای آسه آن وکره جنوبی نیز در نظر گرفته شوند سهم نسبتا بالایی از اقتصاد جهان در چهار دهه اخیر نصیب کشورهای در حال توسعه شده  که به همان میزان  سهم غرب وبخصوص آمریکا را کم کرده است.  توسعه چین وهمه کشورهای دیگر در سایه رهبران ملی  وهوشیار وبا نظم وبرنامه دقیق وهوشمندانه صورت گرفته است .تنگ شیائوپینگ رهبر خردمند چین با راهبرد درست این کشور را از فقیرین وضعیت به دومین کشور دنیا در ثروت رسانده است. جای شکی نیست چنانچه بیوه مائو  وگروه سه نفره پیروز میشدند چین وضع فعلی را هرگز بدست نمی آورد. متاسفانه در دهه هفتاد که چینیها بدنبال سرمایه وتکنولوژی غرب بودند در ایران جناح تندرو هر گونه روابط با این بلوک را مردود وبگونه ای برنامه ریزی میکرد که سرمایه گذاری در کشور متوقف گردد چرا که بعضی از مقامات ذی نفوذ ورود سرمایه را زمینه ای برای سقوط نظام تلقی میکردند.

این طرز تفکر همچنین  ناشی از خرده فرمایشات مارکسیست‌ها بود که طبق نظر مارکس خروج از بحران کشورهای سرمایه داری را صدور سرمایه به جهان سوم توصیف میکرد  وآنرا امپریالیسم اقتصادی نام میگذاشت. چپها ومذهبی های متاثر از چپ، کارخانجات ایجاد شده توسط شاه را صنعت کمپرادور می‌نامیدند که مقصودشان صنعت مونتاژ بود وآنرا یک اندیشه امپریالیستی از غرب میدانستند که نتیجه ان  وابستگی کامل کشور محسوب میگشت. در حالیکه چین و کره از همین صنعت مونتاژ به این سطح از توسعه یافتگی دست پیدا کرده اند. اکنون که مقامات جمهوری اسلامی بریکس را تکیه گاه خوبی قلمداد میکنند حتما به این واقعیت اگاه هستند  که بریکس بدون چین چندان اثر گذار نمیباشد وچین نیز اگرکمک سرمایه وتکنولوژی غرب نبود  به چنین جایگاهی نمی رسید.صدور سرمایه وتکنولوژی ودهکده جهانی اگرچه با قصد ثروت بیشتر سرمایه داران جهان توسعه یافته وبا انتقال صنایعی که در داخل با دستمزدهای بالا مقرون بصرفه نیست وهمچنین بمنظور کسب بازارهای بیشتر صورت گرفته ومیگیرد اما سبب آبادانی وپیشرفت وبرون رفت از فقر کشورها شده است. نگاه دهکده جهانی در داخل آمریکا نیز بنفع جهان سوم است.

به همین دلیل است که جمهوری خواهان تندرو مخالف این امر هستند البته طبیعت سرمایه داری وپر شدن ظرفیت در داخل کشورهای پیشرفته ناگزیر از این امر است. در هر صورت نگرش دمکراتها وکسانیکه نگاه دهکده جهانی دارند بنفع کشورهای دیگر نیز است.لذا این تفکر شایسته است که مورد استقبال قرار گیرد .از جنبه انسانی هم نزدیک شدن جوامع ودر هم تنیدگی نژادها و تفاهمات را در دراز مدت سبب میگردد. از سوی دیگر کشورهایی همچون عربستان که منبع انرژی هستند ثروت خود را از رهگذر روابط با جهان سرمایه داری واقتصاد آزاد بدست آورده اند.تنها رهبران این کشورها نباید در دام توطئه ها برای هزینه های غیر مفید این ثروت گرفتار شوند.در هر حال ثروتمندشدن کشورهای صاحب انرژی نیز بخشی از سهم دول توسعه یافته را کاهش می‌دهد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۱۱ شهريور

4 مسیر برای رساندن پیشرفت ها به سفره مردم
مهدی حسن زاده

 بیانات روز چهارشنبه رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت دولت ضمن اشاره به توفیقات و پیشرفت های اقتصادی 2 سال نخست فعالیت دولت سیزدهم، حاوی نکات مهمی در زمینه مشکلات معیشتی بود. مشکلاتی که سایه پررنگی بر توفیقات اقتصادی دولت سیزدهم انداخته است.
اگر به وقایع 12 سال اخیر در حوزه اقتصادی نگاهی بیندازیم، می بینیم که اقتصاد ایران از ابتدای دهه 90 با نسلی جدید از تحریم ها مواجه شد که اثر فوری و عینی بر معیشت مردم داشت. در حقیقت تحریم ها علاوه بر تاثیرات کلان بر حوزه افت رشد اقتصادی، به طور مشخص با توجه به وابستگی نسبی ما در زنجیره تامین غذا و دارو به واردات و اثرپذیری فوری نرخ ارز از اقدامات واقعی تحریمی و تصویر رسانه ای پررنگ شده آن، تاثیر کاملا مستقیمی بر معیشت مردم داشت. در حقیقت در دوگانه تاثیرگذاری تحریم ها و ناکارآمدی های داخلی، باید اذعان کرد که تحریم ها با سوار شدن بر نقاط ضعف داخلی و ناکارآمدی های خودمان از جمله وابستگی اقتصاد به نفت، وابستگی در تامین زنجیره غذا به واردات و به تعویق افتادن بسیاری از اصلاحات ساختاری اقتصاد از جمله اصلاحات بودجه ای، تاثیر پررنگی بر اقتصاد ایران و به ویژه معیشت مردم داشت. به گونه ای که حتی با وجود رشد مثبت اقتصادی و کاهش تورم در سال های میانی دهه 90 و همزمان با دوره برجام، باز هم میانگین عملکرد کل دهه 90 به ویژه به دلیل کارنامه شاخص های کلان اقتصادی در سال های 97، 98، 99 و 1400، کارنامه بدی است. میانگین رشد نزدیک به صفر و تورم نزدیک به 30 درصد و همچنین 5 سال مداوم تورم بالای 40 درصد از سال 97 تاکنون، خروجی خود را براساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس در کاهش 34 درصدی درآمد سرانه در دهه 90 نشان می دهد. به این ترتیب همزمانی 3 پدیده توقف رشد اقتصاد،  افزایش جمعیت و افزایش تورم منجر به تقسیم کیک ثابت مانده اقتصاد بین تعداد بیشتری از مردم و دسترسی بیشتر ثروتمندان منتفع از تورم به این کیک شده است.
در چنین شرایطی برای بهبود وضعیت معیشت مردم باید 2 دسته اقدامات را مدنظر داشت. دسته نخست بهبود شاخص های کلان اقتصادی به معنای رشد مداوم بالای 4 درصد و رسیدن تورم به محدوده کمتر از 30 درصد است که طبیعتا مجموعه وسیعی از اقدامات اصلاحی را می طلبد که بخشی از آن در اقتصاد کشور آغاز شده است و باید با قدرت بیشتری ادامه یابد. به ویژه در بعد بین المللی نیاز به نوعی از ارتباطات و تعاملات اقتصادی - سیاسی داریم که معنای جدیدی از ایران را در دنیای جدید تصویر کند. معنایی که به نقش آفرینی بیشتر ایران در عرصه کریدورهای بین المللی منتهی شود و اجازه ندهد مانند دهه 90 اقتصاد ایران، اقتصادی قابل تحریم شدن باشد.
بخش دوم به تشکیل یک نظام رفاهی کارآمد باز می گردد. از ابتدای دهه 80 با تشکیل وزارت رفاه، از اواسط همان دهه با توزیع سهام عدالت و از انتهای همان دهه با هدفمندسازی یارانه ها و توزیع یارانه نقدی، سنگ بنای سیاست گذاری رفاهی در کشور گذاشته شد. اگرچه این سنگ بنا اشکالات جدی نیز داشت اما ورود کشور به یک عرصه مهم را نشان می داد. با این حال در دهه 90 و در مواجهه با جهش نرخ ارز در برابر 2 سوال تمکین به نرخ بازار ارزی و توزیع منابع ناشی از واقعی سازی نرخ ارز به نیازمندان و ادامه پرداخت ارز ترجیحی، بیشتر گزینه دوم مدنظر بود. هم در ابتدای دهه 90 با توزیع ارز به نرخ 1226 تومان و هم در انتهای دهه 90 با توزیع ارز به نرخ 4200 تومان، ترجیح داده شد که ضربه گیر جهش نرخ ارز، ارز دونرخی باشد در حالی که می شد با حذف ارز ترجیحی به سمت ایجاد یک نظام رفاهی رفت. با این حال از ابتدای سال 1401 این اقدام در قالب حذف ارز 4200 و افزایش یارانه به 300 تا 400  هزار تومان انجام شد تا شکل دیگری از نظام رفاهی با توزیع یارانه نقدی شکل گیرد. با این حال با مرور تجارب قبلی برای ایجاد یک نظام رفاهی کارآمد که ضربه گیر نوسان های قیمتی بر معیشت خانوار باشد، به نظر می رسد باید اقداماتی مکمل توزیع یارانه انجام شود:
1 - مجموعه ای از تعاملات اقتصادی و سیاسی برای خارج کردن اقتصاد ایران از انزوا و گوشه رینگ و پیوستن ایران به مجموعه ای از تعاملات جهانی که آن را از حیطه تحریم دور کند.
2 - شکل گیری سیاست ارزی غیروابسته به بودجه دولت که بتواند نرخ ارز را برخلاف روند سینوسی تثبیت – جهش، وارد روند پیش بینی پذیری از تغییر مداوم و تدریجی اما قابل پیش بینی کند. برای تحقق این منظور تعاملات اقتصادی - سیاسی که پیشتر گفته شد و هماهنگ کردن نقشه تجاری کشور با نقشه ارزی ضروری است.
3 - ایجاد نظام رفاهی در زمینه غذا و دارو با اتکا به شناسایی دقیق خانوارها و تکمیل پایگاه های اطلاعاتی با هدف فاصله گرفتن تدریجی از پرداخت نقدی، مشروط کردن یارانه به پایش سلامت، بهداشت و تحصیل و همچنین سوق دادن بخشی از رانت های گسترده موجود در قیمت گذاری ها به حمایت غذایی، دارویی، بهداشتی و آموزشی از خانوارهای هدف.
4 - تغییر دست فرمان در بازار مسکن از طرحی بسیار هزینه بر و کم اثر به فروش زمین های درون شهری به سازندگان مسکن و اختصاص منابع آن در قالب وام با نرخ سود پایین و بلندمدت به متقاضیان مسکن

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز شنبه ۱۱ شهريور

گردشگری سبز، محبوب گردشگران و سرمایه‌گذاران

حسن تقی‌زاده انصاری 

پس از همه‌گیری کووید، گردشگری جهانی سرعت خود را افزایش داده و پیوسته به سطح قبل از همه‌گیری در حال بازگشت است. سرمایه‌گذاری‌های سبز در صنعت گردشگری بسیار با اهمیت است؛ چرا‌که ما هرچه از همه‌گیری دورتر می‌شویم، ترجیح و نوع تقاضای بسیاری از مصرف‌کنندگان به سمت سازگاری با محیط زیست تغییر می‌کند.

سرمایه‌گذاری‌های سازگار با محیط‌ زیست موضوع داغ و مورد بحث در سال‌های اخیر بوده و اکنون به‌عنوان شعار روز جهانی گردشگری در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳ مطابق پنجم مهرماه در کانون توجه قرار گرفته‌ است. سازمان جهانی گردشگری برای برجسته‌کردن موضوعات مهم، شعار امسال را «گردشگری و سرمایه‌گذاری سبز» (Tourism and Green Investment) اعلام‌ و بر سرمایه‌گذاری بیشتر و هدفمند‌تر در سه حوزه افراد، سیاره زمین و رفاه تأکید کرده است. این سازمان با تأکید بر سرمایه‌گذاری به‌عنوان یکی از اولویت‌های بهبود گردشگری و توسعه آینده این صنعت، فراخوانی برای سرمایه‌گذاری و اقدام همه‌جانبه جامعه بین‌الملل حول یک استراتژی جدید اعلام کرده است که این استراتژی بر اهمیت و نیاز حیاتی سرمایه‌گذاری در پروژه‌های آموزشی و ارتقای مهارت‌های افراد، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های پایدار و تحول سبز سیاره زمین و نوآوری و فناوری تأکید می‌کند. بدون شک تحقق گردشگری پایدار در گرو سرمایه‌گذاری پایدار است و صدالبته اهمیت روزافزون گردشگری برای توسعه اقتصادی در سراسر جهان بیش از پیش مشخص است. در سال‌های اخیر بسیاری از شرکت‌ها و نهادها در همه صنایع، از نفت گرفته تا مسافرت، به دنبال جایگزین‌های پایدار دیگری هستند. این جایگزین‌ها برای هر شرکت و صنعتی متفاوت به نظر می‌رسد و اهمیت آن اکنون بیش از گذشته است. گردشگری سبز، مفهومی محبوب در میان گردشگران، سرمایه‌گذاران و سایر ذی‌نفعان در کشورهای در‌حال‌توسعه و توسعه‌یافته است که به‌سرعت در حال افزایش است.

گردشگری سبز در واقع خدمات گردشگری پایدار، سازگار با محیط زیست و مسئولیت اجتماعی را ارائه می‌دهد. گردشگری سبز به‌عنوان فعالیت‌های گردشگری دوستدار محیط زیست با محورها و معانی مختلف تعریف می‌شود. در یک اصطلاح کلی، گردشگری سبز به معنای یک گردشگر دوستدار محیط زیست یا ارائه خدمات گردشگری دوستدار محیط زیست است. مفهوم گردشگری سبز به دلیل افزایش فشار دولت‌ها برای بهبود عملکرد زیست‌محیطی با اتخاذ تکنیک‌های مدیریت زیست‌محیطی مؤثر و ملموس، برای شرکت‌ها و اپراتورهای گردشگری بسیار جذاب خواهد بود. علاوه بر این، دستیابی و ارتقای جوایز زیست‌محیطی شناخته‌شده بین‌المللی می‌تواند برای شرکت‌های گردشگری در بازاریابی خدمات مفید باشد. در نتیجه بسیاری از بخش‌های ذی‌ربط و مسئول، توصیه‌هایی را برای محصولات گردشگری سبز برای تنظیم اثرات منفی گردشگری ارائه می‌کنند. سرمایه‌گذاری و تأمین مالی نقش مهمی در حمایت از گذار به توسعه گردشگری با کربن کم، منابع کارآمد و فراگیر اجتماعی دارد. گردشگری یک صنعت فرابخشی است که تأثیرات گسترده‌ای بر بخش‌هایی از‌جمله حمل‌ونقل، ساختمان، کشاورزی، مشاغل مختلف و تجارت دارد. طیف گسترده‌ای از فرصت‌های سرمایه‌گذاری سبز برای رسیدن به پایداری بیشتر در گردشگری، از‌جمله تأمین مالی پروژه‌ها برای ساختمان‌های سبز (به‌ویژه در بهره‌وری انرژی)، مدیریت آب، مدیریت پسماند، انتقال بهره‌وری انرژی، تنوع زیستی و میراث فرهنگی در دسترس است. به گفته OECD، در حالی که برای گردشگری پایدار نیازی به ایجاد ابزارهای سرمایه‌گذاری و تأمین مالی جدید نیست، پروژه‌های گردشگری باید با ابزارهای تأمین مالی سبز موجود ارتباط بهتری داشته باشند. با نگاهی به آینده، نیاز به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای که حدودا هشت درصد تولید آن به گردشگری اختصاص دارد، فرصت سرمایه‌گذاری درخور توجهی در افزایش خطوط هوایی سبز، ساختمان‌های سبز برای هتل‌ها، استراحتگاه‌ها، رستوران‌ها و مهمان‌نوازی زیست‌محیطی و محصولات محلی فراهم می‌کند. علاوه بر این، گردشگری فرصت‌های سرمایه‌گذاری مرتبط با راه‌حل‌ها و فناوری‌های جدید را برای کربن‌زدایی و تضمین زیرساخت‌های مقاوم در برابر آب‌و‌هوا از طریق راه‌حل‌های سازگاری ارائه می‌دهد. مقابله با همه این فرصت‌ها، به پر‌کردن شکاف سرمایه‌گذاری سالانه چهار تریلیون دلاری برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار در کشورهای در‌حال‌توسعه کمک می‌کند. سوئد، یکی از کشورهایی است که همواره در مسیر استفاده از سوخت‌های طبیعی پیش‌گام بوده و فاصله چشمگیری را با سایر کشورها حفظ کرده است. سوئد هزینه‌های هنگفتی را در حوزه‌های مختلفی از‌جمله انرژی پاک، محیط زیست، انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های جدید صرف کرده است. دانمارک با امتیاز کلی 77.9 به‌عنوان سبزترین کشور جهان در سال 2022 رتبه‌بندی شد. دانمارک قبلا به خاطر سیاست‌های کارآمد در حوزه انتشار گازهای گلخانه‌ای و تلاش‌هایش برای جلوگیری از تغییرات آب‌و‌هوایی شناخته‌شده بود، اما EPI در سال۲۰۲۰ به این کشور برای عملکرد عالی در زمینه‌های انرژی پاک، کشاورزی پایدار و به اشتراک گذاشتن موفقیت‌ها و بینش‌هایش با 19 شریک انرژی جهانی خود، از‌جمله ایالات متحده، چین، هند و ژاپن تمجید کرد

روزنامه جوان

چرا دشمن به ستیزه‌گری دردانشگاه امید بسته است؟
حسین عبداللهی فر

«یکی از نقاط ستیزه‌گری دشمن که به آن امید دارد دانشگاه‌ها است.» این هشداری بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت مطرح کردند و خطاب به آن‌ها فرمودند: «حضور شما در دانشگاه این را خنثی می‌­کند.» با توجه به قریب الوقوع بودن بازگشایی دانشگاه‌ها، پرسش اساسی این است که چرا دشمن برای ستیزه‌گری با نظام اسلامی به دانشگاه امید بسته است.
اولین پاسخی که در این خصوص به ذهن متبادر می‌شود امید دشمن به تکرار ناآرامی‌های دانشگاه‌ها و بازگرداندن اغتشاشات به خیابان‌هاست. بدون تردید شکست خوردگان جنگ ترکیبی سال گذشته تمامی مساعی خویش را برای بی‌ثبات‌سازی کشور به کار خواهند گرفت تا اولاً شکست گذشته را جبران کرده و ثانیاً با برگزاری اولین سالگرد اغتشاشات، روند ستیزه‌گری خویش را دارای تقویم و نماد کنند. ثالثاً روند امنیتی‌سازی فضای روانی کشور تا برگزاری انتخابات در پایان سال را شروع کنند.
پاسخ دوم به نتیجه جنگ شناختی و اقداماتی که دشمنان ملت ایران در این زمینه به عمل آورده‌اند، بازمی‌گردد. غرب می‌داند که در قالب جنگ نرم، جنگ شناختی و رسانه‌ای چه فضای ذهنی را برای جامعه به ویژه جوانان ایرانی ایجاد کرده است. از نظر آن‌ها جوان و دانشجوی ایرانی، در حالی که آرزو‌های بسیاری دارد، امیدی به آینده ندارد و این نومیدی همان چیزی است که دشمن به آن امید بسته است. به عبارت دقیق‌تر علت امید دشمن به دانشگاه، امید به دانشجویان ناامیدی است که تحت تأثیر جنگ شناختی دشمن، اطلاع کامل و دقیقی از موفقیت‌های میدانی نظام اسلامی ندارند. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز راهکار مقابله با امید دشمن به دانشگاه را حضور دولتمردان در جمع اساتید و دانشجویان ترسیم فرمودند. حضور دولتمردان از رئیس‌جمهور تا سایر مسئولان در جمع صمیمانه دانشجویان می‌تواند فاصله ذهنی دانشجو‌ها با موفقیت‌ها و البته مشکلات کشور آشنا کرده و متقابلاً مسئولان کشور را با دیدگاه‌های دانشجویان و دغدغه‌ها اساتید نزدیک کند. بی‌شک افزایش اطلاعات بخش نخبگی جامعه از دستاورد‌های کشور به امید آن‌ها به آینده بهتر، تصمیم‌گیری دقیق‌تر در برنامه‌های شخصی خویش و دروغ پراکنی دشمن پی برده و امید دشمن به دانشگاه را به یأس تبدیل می‌کند. بر همین اساس راهکار دوم رهبر حکیم انقلاب اسلامی، اردو‌های پیشرفت و بازدید اساتید و دانشجویان با دستاورد‌ها و موفقیت‌های کشور بود: «بنده یک وقتی گفتم یک تور گردشگری بگذاریم برای [بازدید از]امکانات دفاعی کشور؛ حالا می‌خواهم عرض بکنم این گردشگری را برای همه پیشرفت‌های کشور بگذارید تا نخبگان بروند ببینند و از نزدیک مطّلع باشند.»
در سومین پاسخ به واکاوی علل امید دشمن به دانشگاه می‌توان به نقش دانشگاه در ماندگاری و روند قدرت یابی کشور اشاره کرد. غربی‌ها بهتر از هر کس می‌دانند تا زمانی که دانشگاه بر مدار صحیح خود قرار داشته و برای نظام اسلامی قدرت نرم تولید می‌کند، امکان ستیزه‌گری با ملت ایران را نخواهد داشت. ضمن آنکه از نگاه غرب، دانشگاه‌های ایران تاکنون آسیب‌ها و لطماتی زیاد به منافع آن‌ها در منطقه وارد کرده است. به عبارت دیگر دشمن از دانشگاه ضربه خورده و مترصد ضربه زدن به آن است.
واقعیت این است که اولین جرقه‌های انقلاب اسلامی را دانشجویان دانشگاه تهران در اولین روز‌های دخالت دولت امریکا در ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ رقم زدند. در جریان شکل‌گیری انقلاب اسلامی هم دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور نقش پیشتازی داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم دانشجویان پیرو خط امام با تسخیر لانه جاسوسی امریکا بیشترین لطمه را به منافع امریکا در منطقه وارد ساختند. امروز هم دشمن دست دانشگاه را در روند قدرت یابی و اقتدار دفاعی کشور مشاهده می‌کند. چنانکه در بیان علل اغتشاشات سال گذشته هم بسیاری از تحلیل گران ریشه‌های آن را به نگرانی غرب از رشد علمی کشور دانستند. چراکه از منظر غرب همه موفقیت‌های نظام اسلامی در رشد علمی و پشتوانه تخصصی دانشگاه به لحاظ نظری و عملی ریشه دارد و آن‌ها بیش از هر چیز دیگر نگران پیشرفت‌های علمی و قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در زمره ۱۰ کشور اول دنیا در زمینه تولید علم هستند.
نگرانی غرب از رشد علمی کشور امروز هم در قالب جنجال بر سر لغو قرارداد چند استاد به دلیل رکود عملی کاملاً محسوس است، چراکه نتیجه آن را بهبود شرایط دانشجویان و در نتیجه افزایش سرعت رشد علمی کشور می‌دانند، لذا تلاش می‌کنند با سیاسی کاری و نسبت آن با اغتشاشات سال گذشته روند آن را متوقف سازند و از این فرصت نظام اسلامی به عنوان یک تهدید استفاده کنند.

روزنامه کیهان

نه حرفه‌ای، نه اخلاقی و نه وطن‌دوستانه

عباس شمسعلی
رسانه همان‌اندازه که محل نقد و طرح ایرادات و آسیب‌شناسی مشکلات و کمبودهاست، جایی برای امیدآفرینی و بیان موفقیت‌ها و معرفی پیشرفت‌ها و دستاوردهاست.
رسانه‌ای را می‌توان دلسوز و دغدغه‌مند دانست که وقتی از یک معضل سخن می‌گوید، پس از آنکه آن مشکل رفع شد یا قدمی موثر برای رفع آن برداشته شد نیز از این قدم‌ها یا تلاش‌ها استقبال کند و به آن هم بپردازد.
رسانه‌ای را می‌توان دوستدار وطن دانست که هر موفقیت قابل ارزش و مفید به حال کشور یا هر افتخار و دستاورد امیدبخشی که در عرصه داخلی یا خارجی حاصل می‌شود را بدون نگاه سیاست زده بازتاب دهد. حتی اگر نقدی به آن دارد مطرح کند اما اصل موفقیت یا دستاورد مهم را بایکوت نکند.
جریان رسانه‌ای غربگرا و بخش قابل توجهی از رسانه‌های اصلاح‌طلب، در سال‌های اخیر با روشی که در پرداختن به خبرهای امیدبخش و دستاوردهای ملی و بین‌المللی مختلف در پیش گرفته‌اند، بیش از هر چیز ماهیت و عملکرد خود را زیر سؤال برده‌اند.
این جریان در دو سال گذشته که دولتی غیرهمفکر یا ناهمسو با خود را در راس کار دیده‌اند، بیش از همیشه بنا را بر اقدامات غیرحرفه‌ای و شائبه‌برانگیز رسانه‌ای گذاشته‌اند. نمونه‌های فراوانی از این رویکرد رسانه‌ای را می‌توان در سانسور شدید خبری موفقیت‌های امیدبخش یا هرگونه خبری که احتمال بدهند ذره‌ای کارآمدی دولت را نشان می‌دهد مشاهده کرد.
متاسفانه بخش عمده‌ای از این رسانه‌ها، به راحتی و بدون هیچ توجیه حرفه‌ای چشم خود را به روی افتتاح طرح‌های مفید و امیدبخش، یا کسب موفقیت در تولید و توسعه بخش‌های صنعتی یا نظامی و موارد مختلف دیگر می‌بندند، در حالی که همین جریان رسانه‌ای از کوچک‌ترین معضل و مشکل در گوشه‌ای از کشور که قابلیت پمپاژ ناامیدی یا سیاه‌نمایی علیه دولت یا نظام را داشته باشد در بیشترین حجم ممکن استقبال می‌کنند و جالب اینکه وقتی با تلاش و پیگیری مسئولان، آن مشکل رفع می‌شود موضوعی که ظاهراً برای آنها اهمیت فوق‌العاده‌ای داشته و برای آن‌ گریبان چاک می‌کردند به ناگاه فاقد هرگونه ارزش خبری می‌شود!
 به عنوان مثال، با کوچک‌ترین اختلال در آبرسانی به یک شهر یا حتی یک روستا که گاه ممکن است ریشه در کم‌کاری چندسال قبل داشته باشد به یکباره تصاویر و تیترهای درشت مربوط به این مشکل بخش‌های زیادی از صفحات نخست این روزنامه‌ها و سایت‌ها را به خود اختصاص می‌دهد اما وقتی وزارت‌خانه‌های مختلف یا نیروهای جهادی و نهادهای نظامی و غیرنظامی برای حل این مشکل و رفع کم‌کاری‌های گذشته پای کار می‌آیند یا در زمانی کوتاه با تلاش دولت کیلومترها لوله‌گذاری در مسیرهای سخت انجام یا تصفیه‌خانه‌هایی افتتاح شده و مشکل آبرسانی شهرهای مختلف و بخش‌های عمده‌ای از یک استان به صورت ریشه‌ای رفع می‌شود، از آنجا که این گره‌گشایی و خدمت و کار بزرگ انجام شده ممکن است باعث امیدآفرینی و نمایش کار و تلاش دولت شود در بسیاری از همان رسانه‌ها ردی از این خبر خوب دیده نمی‌شود! سؤال از این رسانه‌ها اینجاست؛ مگر شما دغدغه حل مشکل آب مردم را نداشتید، حالا که حل شد کجائید؟!
گاه یک خبر آنچنان مهم و قابل توجه است که برخی رسانه‌های خارجی با همه دشمنی‌ها و زاویه‌هایی که با ایران دارند و موفقیت‌ها را سانسور می‌کنند هم نمی‌توانند از آن عبور کنند یا به اهمیت آن اعتراف نکنند اما برخی رسانه‌های غربگرا و اصلاح‌طلب به راحتی همان آب خوردنی که مثلاً دغدغه‌اش را داشتند از کنار آن عبور می‌کنند. به عنوان مثال؛ ایران به موفقیت بسیار بزرگ تولید موشک‌های «هایپرسونیک» دست پیدا می‌کند، این خبر مهم بازتاب قابل توجهی در رسانه‌های خارجی و داخلی پیدا می‌کند اما برخی از همین جریان رسانه‌ای غربگرا، کمترین اهمیت یا اهمیت قابل توجهی به این موفقیت مهم صنایع نظامی کشوری که روزگاری وابسته به واردات سیم خاردار بود نمی‌دهد!
نمونه دیگر اینکه؛ با تلاش قابل تقدیر دولت و وزارت نیرو در تامین برق خانگی و صنعتی، بسیاری از مردم، خاطره خاموشی‌های گسترده و کلافه‌کننده تابستانی و حتی زمستانی در دولت قبل را فراموش کرده‌اند. آیا آن‌طور که باید در رسانه‌های غربگرای داخلی خبر یا گزارشی از این دستاورد عظیم و امیدبخش و رضایت‌آفرین دولت به چشم می‌خورد؟ این خبر کم اهمیت است یا اینکه ‌اشکالش این است که به دست دولتی غیرهمسو محقق شده است؟ شاید هم چون باعث امیدبخشی شده است محکوم به سانسور است؟ راستی اگر در این دولت یک دهم خاموشی‌های دولت قبل را داشتیم بازهم شاهد سکوت رسانه‌ای در این جریان بودیم یا خاموشی را به مسئله اول کشور و بهانه‌ای برای ناامیدی و یاس‌آفرینی در بین مردم تبدیل می‌کردند؟
برخی از این جریان رسانه‌ای سعی ویژه‌ای دارند تا این‌گونه القا کنند، جامعه ایرانی از شادی و نشاط به دور است، اما همین افراد وقتی جشن‌های باشکوه و مفرحی با حضور چندین میلیونی اقشار و سلایق مختلف مردم در عید غدیر برگزار می‌شود از جمله راهپیمایی ده کیلومتری در تهران و مراسمات مشابه در استان‌های مختلف، از انعکاس تصاویر و خبرهای این نشاط جمعی خودداری می‌کنند!
عده‌ای در همین جریان رسانه‌ای همواره به روش‌های مختلف اصرار دارند که جامعه ایرانی از دینداری و عمل به شعائر مذهبی رویگردان شده است، اما همین رسانه‌ها وقتی به راهپیمایی عظیم اربعین و حضور چندین میلیون زائر ایرانی از اقشار و سنین مختلف در این مراسم یا مراسمات شب‌های قدر و ماه محرم و استقبال انبوه جوانان و مردم، یا حضور چشمگیر نوجوانان در همخوانی سرودهای مذهبی می‌رسند، بنا را بر سانسور یا عبور بی‌سرو صدا از کنار ماجرا می‌گذارند!
جریانی که طی 8 سال، همگام با دولت قبل، زندگی مردم و امورات کشور را به امضای «کری» و قدم زدن با او و به وعده‌های توخالی غرب گره زده بود و به قول و اعتراف یکی از مدیران مسئول این روزنامه‌ها عامدانه دست به بزک غیرواقعی برجام می‌زد، امروز وقتی افزایش تولید و فروش نفت و افزایش درآمد کشور، یا ساخت پروژه عظیم فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی به دست جوانان این کشور، پیوستن ایران به سازمان «شانگهای» یا پذیرش عضویت رسمی ایران در گروه «بریکس» و گشوده شدن دروازه‌های جدید جهانی به روی کشور بدون آن برجام بزک شده و مترسک FATF را می‌بیند، یا جریانی که ورود چند هواپیما پس از برجام را در صفحات خود تا حد جشن ملی‌پوشش می‌دادند اما امروز ورود 60 هواپیمای جدید به ناوگان کشور را نمی‌بیند، باز هم سانسور و عبور از کنار این خبرهای مهم را ترجیح می‌دهد.
حال سؤال این‌جاست، آیا خبرهای مهمی همچون؛ پیوستن ایران به سازمان «شانگهای»، عضویت رسمی ایران در گروه «بریکس»، ساخت پروژه عظیم فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی، راهپیمایی عظیم اربعین با حضور چندین میلیون زائر ایرانی، شادی و نشاط عمومی در راهپیمایی
ده کیلومتری عید غدیر، پایان خاموشی‌های گسترده، افتتاح چندین تصفیه خانه و بهره‌برداری از طرح‌های مهم و زیربنایی آبرسانی به مناطق دوردست، تولید موشک «هایپرسونیک» و ده‌ها نمونه دیگر از موفقیت‌ها و دستاوردهای اخیر، ارزش خبری نداشته‌اند یا تنها به جرم اینکه در دولتی غیرهمسو رخ داده و از طرفی کم‌کاری چندین ساله دولت مورد حمایت این جریان را بیش از پیش برملا می‌سازد و باعث افزایش امید در بین مردم می‌شود به تیغ سانسور و بایکوت سپرده می‌شوند؟
آیا این مدعیان حرفه‌ای بودن در کار رسانه که معمولاً غیر از فکر و مسیر خود را قبول ندارند، این مدل کار رسانه‌ای و سانسور شدید موفقیت‌های ملی و بین‌المللی و نپرداختن به کارهای بزرگ و امیدبخش انجام شده در کشور را حرفه‌ای می‌دانند؟ قطعاً با هر متر و معیاری چنین رویکردی نه حرفه‌ای و نه اخلاقی و نه وطن‌دوستانه است. آیا این جریان فکر نمی‌کنند مردم آن روستا یا شهری که رفع مشکل دیرین آب شرب یا گاز و راه ارتباطی خود به دست دولت را به چشم می‌بینند، نمی‌شود با تیترهای انحرافی و سانسور فریب داد؟!
نکته دیگر اینکه در موارد بسیاری می‌توان هماهنگی عجیب و قابل تامل درخصوص پرداختن یا نپرداختن به یک موضوع یا موفقیت و خبر را در بین جریان رسانه‌ای غربگرا با آنچه مطلوب و مورد توجه غربی‌هاست مشاهده کرد، آیا این هماهنگی اتفاقی است یا...
در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که رویکرد روزنامه کیهان در سال‌ها و دولت‌های مختلف و از جمله در هشت سال مدیریت دولت قبل که طبیعتاً از نظر سیاسی و تفکر متفاوت و غیرهمسو محسوب می‌شد، با همه کم‌کاری‌های آزاردهنده آن دولت، ضمن نقد و نظر و بیان مخالفت‌ها، پرداختن به اقدامات مفید یا پوشش مناسب و مصور خبرهایی از افتتاح پروژه‌ها یا سفرهای استانی رئیس‌جمهور، همچنین انتشار خدماتی که می‌توانست امیدبخش باشد بود تا جایی که بارها افراد مختلف تاثیرگذار در جریان سیاسی مقابل، در بین خود، از این اقدام کیهان و قربانی نکردن منافع ملی پای اختلافات سیاسی و پوشش خبری مناسب خدمات دولتی غیر‌همسو، به عنوان اقدامی حرفه‌ای و اخلاقی و قابل تحسین یاد کرده بودند.
 
روزنامه رسالت
 
سیاستمدارانی که دیر به حرف می‌آیند

حنیف غفاری

مواضع اخیر نیکولاسارکوزی، رئیس‌جمهور سابق فرانسه و انتقاد شدید وی  نسبت به آنچه حرکت غرب بر لبه آتشفشان توصیف‌شده است، سیاستمداران اروپایی را شدیدا آشفته ساخته و حتی روند بررسی اتهامات سیاسی و مالی وی را در دوران برگزاری رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری سال‌های نه‌چندان دور در فرانسه با سرعت و وسواس بیشتری به جریان انداخته است. اتهام اصلی و غیر اعلامی علیه سارکوزی، به چالش کشیدن بسترها و تصمیمات پرهزینه ایست که اروپائیان در مواجهه با تحولات جاری در نظام بین‌الملل اتخاذ کرده‌اند.نقطه اوج این مسئله، جنگ اوکراین است:جایی که منطق راهبردی ادعایی اروپا جای خود را به بازی مطلق در زمین واشنگتن و حرکت قاره سبز درمسیر بازتولید بحران‌های  ژئو استراتژیک در این حوزه می‌باشد. 

اما در اینجا سؤال دیگری به ذهن خطور می‌کند که لازم است نسبت به آن پاسخ داده شود:اینکه چرا اکثر سیاستمداران سابق آمریکایی و اروپایی پس از خروج از مدار قدرت، به یاد ساختارهای نامتوازن و رفتارهای پرهزینه غرب افتاده و نسبت به آن‌ها هشدار می‌دهند؟ در اینجا باید بر روی رابطه ساختار-کارگزار در آمریکا و اروپا متمرکز شد.به نظر می‌رسد  در دل ساختارهای جاری قدرت در آمریکا و اروپا  «عقلانیت» مجالی برای بقا ندارد و سیاستمداران بیشتر از آنکه تابع قواعد و ایستارهای واقعی باشند تابع ایده آل گرایی مضحکانه کانون‌های تصمیم‌گیرنده آشکار یا پنهان قدرت هستند.

اما زمانی که سیاستمداران از قدرت فاصله می‌گیرند ناگهان «عقلانیت سیاسی»به افکار و نگرش آن‌ها بازمی‌گردد!رئالیست‌ها آرمان‌گرا می‌شوند و حتی کار به جایی می‌رسد که مسئولین سابق غربی در کتاب‌های خاطرات خود دکترین و فرمول‌های کلان اعلامی در دوران ریاست جمهوری یا نخست وزیر خود را به چالش می‌کشند. سارکوزی در دوران  ریاست جمهوری خود ( بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ میلادی) یکی از اصلی‌ترین حامیان اروپایی آمریکا محسوب می‌شد. حتی وی نومحافظه کاران  جنگ‌طلب در آمریکا مانند بوش پسر و دیک چنی را می‌ستود و پس از سرکار آمدن اوباما نیز نسبت به بازی مطلق کاخ الیزه در زمین کاخ سفید عزمی راسخ داشت! 

آیا باید میان گفتار یک سیاستمدار، قبل و بعد از خروج از قدرت تا این حد فاصله وجود داشته باشد؟به‌راستی هندسه سیاسی حاکم بر آمریکا و اتحادیه اروپا  چگونه است که به‌راحتی منجر به تغییر رنگ مقامات این کشور می‌شود؟
درهرصورت،قدرت مانند چارچوب و ظرفی با ابعاد محدود   است که سیاستمداران غربی  در آن زیست سیاسی ، امنیتی و راهبردی  تعیین‌شده‌ای دارند.در این هندسه نامرئی،  «عقلانیت سیاسی»نسبت به «نگاه هیجانی و ابزاری نسبت به تحولات جهانی »حالتی مغلوب دارد.ازاین‌رو زمانی که سیاستمدارانی مانند سارکوزی از این مجموعه بسته خارج شوند فرصت می‌یابند تا بازگشتی نسبی به عقلانیت مفقوده در زمان قدرت خود داشته باشند.نکته اساسی اینجاست که عقلانیت در سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آمریکا به‌جای آنکه در عرصه تصمیم سازی‌های کلان و حساس خود را نشان دهد، معمولا در کتاب‌های خاطرات «سیاستمداران سابق» و در سال‌های  پایانی عمر آن‌ها ظهور و بروز می‌یابد!

روزنامه وطن امروز
 
پدافند در خط مقدم
امیر سرتیپ ستاد علیرضا صباحی‌فرد
 از زمان‌های کهن تا همین دوران معاصر، نجد ایران شاهراهی برای نهضت ملل و انتقال افکار بوده است. ایران مرکز خطوط بزرگ ارتباطی‌ بود و مانند پلی میان خاور دور و سرزمین میان‌رودان عمل ‌کرده و مشرق را به مغرب متصل می‌کرد. این نجد و خطوط ارتباطی آن افزون بر اینکه معبر کاروان‌ها بوده است، مهاجمان نیز همواره به آن چشم طمع داشته و دارند.
امنیت و آرامش سیاسی - نظامی از فاکتورها و مؤلفه‌های مهمی است که هر وقت در ایران حاکم شده و تداوم یافته است، رفاه و آسایش برای مردم این سرزمین رقم خورده است.
امنیت، فرآورده‌ای است که توسط نیروهای نظامی و مسلح هر کشور تولید می‌شود. هر قدر نیروهای مسلح کشوری مستقل و خوداتکا باشند، فرآورده تولیدی آنها یعنی امنیت، روزبه‌روز عمق‌تر شده و پایداری بیشتری می‌یابد و بر عکس، هر قدر وابسته و تحت اداره مستشاری قدرت دیگری باشند، امنیت در آن کشور شکننده است.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی با دکترین «نه شرقی، نه غربی»، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران فارغ از هرگونه وابستگی، برای دستیابی به استقلال و خوداتکایی کامل در حرکتند و به بخش بسیار عظیمی از قطع وابستگی در این حوزه دست یافته‌اند.
جمهوری اسلامی ایران اکنون با استقلال و خوداتکایی نیروهای مسلح نه‌تنها در منطقه غرب آسیا، بلکه در عرصه جهانی تبدیل به یک قدرت مؤثر شده است. قدرت نیروهای مسلح درون‌زا سبب شده است امنیت و آرامش در سرزمین ایران عمق و پایداری و قوت بیشتری یابد و این امنیت و آرامش ما را در رسیدن به قله هر چه بیشتر امیدوار می‌کند.
یکی از حوزه‌های تولید قدرت و امنیت در جمهوری اسلامی ایران «نیروی پدافند هوایی ارتش» است. نیروی پدافند هوایی 15 سال قبل با تدبیر و آینده‌نگری فرمانده معزز کل قوا از نیروی هوایی تفکیک و به ‌عنوان نیروی دوم در ساختار چهارگانه نیروهای ارتش (زمینی، پدافند هوایی، هوایی و دریایی) قرار گرفت.
این تدبیر، همگام با تغییرات در جنگ‌ها و پیشرفت‌های نظامی و با توجه‌ به اهمیت جایگاه پدافند هوایی در دفاع از کشور انجام شد. 
سازمان‌های موفق سازمان‌هایی هستند که تغییرات را رصد و متناسب با آن تغییر می‌کنند. ما تجربه ۸ سال دفاع‌مقدس، جنگ‌های اخیر از جمله جنگ اول و دوم خلیج‌فارس و جنگ افغانستان را داشته‌ایم. فناوری‌ها بشدت در حال‌ توسعه و پیشرفت است و همه این تغییرات به ما یادآور می‌شود کشور ما که همیشه در معرض تهدیدات مختلف و چندوجهی است، نیاز به یک نیروی قدرتمند پدافند هوایی دارد.
اگر کشوری قصد حمله نظامی سخت به کشور هدف را داشته باشد، ابتدا از عملیات شناسایی و جاسوسی که از نیروی هوافضا شروع می‌شود کار خود را آغاز می‌کند و این هدف را با عملیات حجیم، پرشدت و وسیع هوافضا اجرا می‌کند تا زیرساخت‌های دفاعی کشور هدف را نابود و شرایط را برای حمله زمینی و سایر حوزه‌ها فراهم کند.
تا زمانی که کشور حمله‌کننده استیلای هوایی کسب نکند، نمی‌تواند در زمین و دریا تهاجمی را شکل دهد و تصرفی اتفاق بیفتد، لذا دشمن سعی می‌کند با اتکا به فناوری پیشرفته خود با تهاجم هوافضایی بر آسمان کشور استیلا داشته باشد و در مرحله بعد شرایط حمله زمینی را فراهم کند.
پس نخستین نیرویی که وارد عمل می‌شود، نیروی پدافند هوایی است. اگر کشوری نیروی قدرتمند پدافند هوایی داشته باشد، می‌تواند با دشمن مقابله و از زیرساخت‌های خود محافظت کند.
ما به خود می‌بالیم در ارتشی خدمت می‌کنیم که فرمانده ما ولی‌ امر مسلمین جهان، سرمایه اجتماعی ما پشتوانه مردم قدرشناس و سرمایه معنوی ما ایمان و اعتقاد الهی کارکنان ولایی و وظیفه ما فدای ملت شدن است.
دشمن از چنین ارتشی که مجهز به قدرت خوداتکا و درون‌زاست و درس‌آموز مکتب حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) است، هراس دارد.
فرهنگ حسینی به ما آموخته، در دفاع از آزادگی در برابر ظلم، سر خم نکنیم و از کثرت و قدرت نظامی دشمن هراسی به دل راه ندهیم، بلکه شوق شهادت برآمده از فرهنگ عاشورایی، موتور حرکت ما بوده و خواهد بود.
پیشرفت‌های شگرف کشور بویژه در حوزه نظامی و امنیتی در 4 دهه گذشته  برای همه، از حلاوت و شیرینی خاصی برخوردار بوده است، چرا که دشمن تمام توانش را به کار گرفته تا با اعمال فشار، تهدید و ایجاد اجماع سیاسی و اقتصادی علیه ایران، از پیشبرد اهداف عالی و دستیابی به پیشرفت و فناوری جلوگیری کند اما ملت ایران ثابت کرد هر قدر فشارها بیشتر شد، با تبدیل تهدیدها به فرصت، انگیزه برای تقویت مؤلفه‌های قدرت ملی نیز افزایش یافت.
دشمن ما را تحت شدیدترین فشارها و تحریم همه‌جانبه قرار داد و تبادل مالی کشور را قطع کرد ولی ملت عزیز بداند نیروی پدافند هوایی در حال حاضر در طراحی و تولید انواع سامانه‌های جمع‌آوری اطلاعات، تجهیزات جنگ الکترونیک و سایبر با بالاترین فناوری‌ها به خودکفایی رسیده و نیازهای دفاعی خود را در انواع و اقسام مختلف، متناسب با تهدیدهای پیشرفته هوافضایی طراحی و تولید می‌کند.
به‌ حکم رهبر عظیم‌الشأن‌مان، در شعار سال جاری، فعالیت‌های دانش‌بنیان جهت دستیابی به فناوری‌های نوین از جمله نانو، لیزر، کوآنتوم، هوش مصنوعی، پلاسما، فناوری‌های فضایی و... و استفاده از آنها در سامانه‌های پدافندی، با جدیت و شدت بیشتری پیگیری می‌شود و ان‌شاءالله در آینده نزدیک خبرهای مسرت‌بخش و امیدوارکننده‌ای خدمت ملت عزیز عرضه خواهد شد.
دنیا در گزارش شهر پهپادی شاهد بود در حال حاضر نیروهای مسلح بویژه نیروی پدافند هوایی با اتکا به توان داخلی و جوانان دانشمند خود، به قطب و قدرت برتر پهپادی غرب آسیا بدل شده است.
ما برای تأمین نیاز سامانه‌های توپخانه‌ای و موشکی در برد و ارتفاعات عملیاتی مختلف به هیچ کشوری وابسته نیستیم و به خودکفایی در طراحی و تولید سامانه‌های پیشرفته درگیری هیبریدی رسیده‌ایم.
در حال حاضر برای هر عرصه دفاعی در آسمان کشور، بیش از 3 نوع سامانه درگیری بومی را تولید انبوه کرده‌ایم. طراحی و تولید سامانه‌های ترکیبی از سیاست‌های تأمین تسلیحات پدافندی است که با هدف ارتقای پایداری، اثربخشی و افزایش اطمینان عملیاتی، در حال پیگیری است.
سامانه فرماندهی و کنترل پیشرفته موجود در پدافند هوایی کاملا بومی طراحی و تولید شده و به طور مستمر در برابر انواع آسیب‌ها و تهدیدهای نرم، نیمه‌‌سخت و سخت در حال به‌روزرسانی است و ارتقای قابلیت‌های پایداری، هوشمندسازی و افزایش ظرفیت سامانه از محورهای بهینه‌سازی سامانه است.
نیروی پدافند هوایی با انجام ماموریت‌های دائم و 24 ساعته، برگزاری انواع تمرینات و رزمایش‌ها در مقیاس‌های مختلف در طول سال و با تعمیر و نگهداری، بهینه‌سازی، نوسازی تجهیزات و تربیت و آموزش کارکنان متخصص، ماهر و متعهد از آماده‌ترین نیروها از لحاظ  سامانه‌ای و بعد انسانی است. این تجربه را دشمنان نظام مقدس  باید درک کرده باشند که تقابل بیشتر با ملت قهرمان ایران، مردم ما را قوی‌تر و مصمم‌تر از قبل برای مواجهه با هر گونه بی‌عدالتی و زیاده‌خواهی  خواهد کرد.
ما رزمندگان مدافع آسمان کشور، در پیشگاه خداوند متعال و شما ملت شریف با ولی‌ امر مسلمین جهان پیمان می‌بندیم، برای دفاع از حریم کشور و عزت و آزادی و دستاوردهای نظام مقدس با حفظ و ارتقای مستمر آمادگی و توان رزمی خوداتکا، جان خود را فدای ملت و کشور کنیم
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات