صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۴  ، 
کد خبر : ۳۵۱۴۵۹

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۱۰ مهر

با منبع آب ایران چگونه سازگار شویم؟

مهدی زارع

کل مصرف خالص سالانه آب کشاورزی ایران حدود ۴۳ میلیارد متر مکعب در سال برآورد شده که حدود ۹۸ درصد آن برای مصارف داخلی است. در صورت استفاده از تمام اراضی ممکن برای کشاورزی، به حدود ۷۷ میلیارد مترمکعب آب نیاز است. حداکثر آب موجود بسیار کمتر از این مقدار است. با استفاده از تصاویر ماهواره ای، محاسبه شده که  کل تبخیر از زمین های کشاورزی حدود ۵۵ میلیارد مترمکعب برای سال ۱۳۹۹ برآورد شده است.

در سال زراعی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ سطح زیر کشت محصولات زراعی حدود ۱۱ میلیون هکتار بوده است که از این مقدار ۵۱ درصد متعلق به زمین های دیم و ۴۹ درصد زمین آبی بوده است.  سهم اندک زمین های زیر کشت دیم از محصولات نهایی  با تنها ۸ درصد از محصولات زراعی  از طریق این زمین ها برداشت شده است.  استان های خوزستان، فارس، اصفهان، خراسان رضوی، آذربایجان غربی و تهران بیشترین سهم را در وزن محصولات نهایی کشاورزی به خود اختصاص داده اند. حضور استان های فارس، اصفهان و خراسان رضوی در در رتبه های بالای تولید محصولات کشاورزی در حالی است که این سه استان به ترتیب رتبه های ۳، ۱۶ و ۱۱ را در بین سطح زیرکشت استانی به خود اختصاص داده اند و این یعنی تمرکز تولید در استان هایی است که هم اقلیمی خشک دارند و هم سطح زیر کشت کمتری به خود اختصاص داده اند.

بالا بودن سهم تولیدات کشاورزی در این استان ها به دلیل دارا بودن زمین های زراعی آبی است. کشاورزی دیم در برابر تغییرات اقلیمی آسیب پذیر است زیرا برای تولید محصول به بارش قابل پیش بینی بستگی دارند. تغییرات دما و الگوهای بارش، که به دلیل گرم شدن زمین شدیدتر می شوند، می توانند بر بهره وری کمتر کشاورزی دیم اثر بگذارند.  تغییرات نزولات جوی می تواند منجر به خشکسالی شدید و کاهش آب در برخی نقاط شود. بارندگی بیش از حد نیز می تواند خطر ابتلا به بیماری های عفونی را افزایش دهد.  بخش کشاورزی همچنین گازهای گلخانه ای را در جو منتشر می کند که به تغییرات اقلیمی کمک می کند.

این گازها گرمای خورشید را به دام می اندازند. مناطق خشک به ویژه از طریق تغییر الگوهای بارندگی و تخریب زمین تحت اثر تغییرات اقلیمی قرار می گیرند که توانایی گونه ها و مردم را برای مقابله با شرایط خشکی کاهش می دهند و فقر، ناامنی غذایی و آب را در مناطق خشک تشدید خواهد کرد . در کنار کاهش  انتشار گازهای گلخانه ای، باید اکوسیستم های خشک احیا شوند و برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی در زمین های خشک باید مدیریت زمین انجام شود.

زمین‌های خشک اکوسیستم‌هایی هستند که بیش از ۴۰ درصد از سطح زمین را اشغال می‌کنند و با تغییرات زمانی و مکانی زیاد بارندگی مشخص می شوند. از زمینهای خشک علفزارها بیش از یک پنجم سطح زمین را پوشش می دهند. مردم و گونه‌هایی که در مناطق خشک زندگی می‌کنند طی هزاران سال برای مقابله با تغییرات شدید اقلیمی سازگار شده‌اند. مداخلات جدید در محیط به ویژه در شصت ساله اخیر این سازگاری های فیزیولوژیکی و رفتاری منحصر به فردی را برهم زده است. به طور طبیعی جمعیت های انسانی خود را با راهبرد  های مدیریتی و رفتاری تطبیق می دهند که آنها را قادر می سازد از منابع بسیار متغیر استفاده کنند.

با این حال، تغییرات اقلیمی تهدیدی بی‌سابقه برای زمین‌های خشک با پیامدهای محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی بسیار گسترده است. تا پایان قرن بیست و یکم، زمین‌های خشک  تا ۱۰ درصد تحت سناریوی افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای  گسترش خواهند یافت،  و ۸۰ درصد از این گسترش در کشورهای در حال توسعه رخ می‌دهد. انتظار می رود تغییرات چشمگیر در الگوهای بارندگی ناشی از تغییرات اقلیمی بر کمیت و توزیع آب اثر بگذارد. از بین رفتن پوشش گیاهی می تواند منجر به سخت شدن سطح خاک، افزایش رواناب آب و در نتیجه کاهش تغذیه آب زیرزمینی شود. همچنین انتظار می‌رود که با تغییرات اقلیمی فراوانی و شدت خشکسالی افزایش یابد. این موضوع در مناطق خشک، جایی که گونه ها و جوامع در حال حاضر باید با تغییرات اقلیمی چشمگیر کنار بیایند، موجب نگرانی های ویژه است.

تغییرات اقلیمی تخریب زمین را تسریع می‌کند.  در زمین‌های خشک از این تخریب به عنوان بیابان‌زایی یاد می‌شود. تخریب زمین به عنوان از دست دادن بهره وری اکولوژیکی و اقتصادی زمین تعریف می شود. حدود ۲۰ تا ۳۵ درصد از زمین‌های خشک در حال حاضر به نوعی از تخریب زمین رنج می‌برند و انتظار می‌رود که این امر با سناریوهای مختلف انتشار گازهای گلخانه ای به طور قابل توجهی گسترش یابد. فرسایش خاک یکی از مهم‌ترین علل تخریب زمین در اراضی خشک است که منجر به از دست رفتن کربن آلی خاک موجود در ریشه و اجزای چوبی خاک و متعاقب آن کاهش بهره‌وری زمین می‌شود.

تبدیل مناطق دیم به کاربری های دیگر، به ویژه به زمین زراعی نیز می تواند باعث تخریب زمین شود. این می تواند منجر به از دست رفتن ۶۰ درصد کربن آلی خاک در زیر زمین و تا ۹۵ درصد از کربن در سطح زمین شود. این تلفات مستقیماً به غلظت گازهای گلخانه ای در جو کمک می کند و ظرفیت زمین های خشک را برای جذب کربن کاهش می دهد. روند تبدیل کشتزارها به باغ، در غرب و شرق تهران در دهه های اخیر رشدی بی رویه و قارچ‌گونه پیدا کرده است . این وضع در نواحی نزدیک به شهرها روندی پرشتاب تر به خود گرفته  و در بیشتر موارد کشت میوه هایی انجام می شود  که با وضعیت اقلیم و خاک آن محل همخوانی ندارد .  ایجاد باغ در اراضی دیم در ورامین، شهریار و برخی نواحی ری در ابتدای امر به دلیل کوچکی جثه درختان و نیاز اندک آنها به آب چندان مشکل ایجاد نمی کند و با یک تانکر نیز آبرسانی ممکن است، اما در سال های بعد، به ویژه از سال های هفتم و هشتم به بعد آبرسانی با تانکر به درختان تنومند باغ جواب نمی دهد و در نهایت منجر به خشکیدن درختان می شود.  حتی با وجود ممنوعیت تبدیل دیمزارها به باغ آبی، اینکه عده ای از آب رودخانه‌ها و به ویژه چاه ها برای آبرسانی به اراضی دیم باوجود منع قانونی، برداشت کرده اند و می کنند منجر به کاهش منابع آبی محدود منطقه برای آبرسانی به اراضی آبی شده است.

با سرمایه‌گذاری‌های نامناسب و شیوه‌های غلط مدیریت زمین  که به تخریب بیشتر کمک می‌کند، آسیب پذیری زمین های خشک در برابر شوک های محیط زیستی از جمله تغییرات اقلیمی افزایش یافته است. زمین های خشک  منبع بخش بزرگی از مواد غذایی و فیبر مورد استفاده در سراسر جهان هستند. علفزارها به تنهایی به ترتیب ۲۷ و ۲۳ درصد شیر و گوشت جهان را تولید می کنند و معیشت بیش از یک میلیارد نفر را تامین می کنند . تغییرات پیچیده در بهره وری زمین و اختلال در اکوسیستم های خشک به دلیل تغییرات اقلیمی، بیش از ۴۴ درصد از سامانه غذایی جهان را تحت اثر قرار می دهد و به ناامنی غذایی و فقر مداوم می انجامد منابع آب نامطمئن نیز اثر منفی بر بهره وری زمین و در نتیجه معیشت خواهد داشت.

خاکهای دیم حداقل یک سوم کربن آلی خاک جهان را ذخیره می کنند که در بهبود ساختار و عملکرد خاک و تعیین بهره وری خاک اهمیت دارد. علفزارها بیش از ۱۰ درصد کربن زمین را در خود نگه می دارند و می توانند تا ۷۰ تن در هکتار کربن خاک را ذخیره کنند.

علفزارها، به ویژه آنهایی که گیاهان چند ساله در آن غالب هستند، می توانند در شرایط دمای بالا و غلظت بالای دی اکسید کربن (CO 2 ) بیش از سایر گیاهان مقاومت کنند. این ویژگی ها به این معنی است که علفزارها فرصت هایی را برای سازگاری فراهم می کنند و می توانند به تولید علوفه برای چرای دام ادامه دهند زیرا غلظت CO 2 جو و دما به دلیل تغییرات اقلیمی افزایش می یابد. حفظ و احیای اراضی خشک فرصتی عظیم برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی در این محیط منحصر به فرد است. سرمایه گذاری در بازسازی زمین های خشک یک رویکرد مقرون به صرفه برای کاهش تغییرات اقلیم است. حفظ سلامت خاک و کربن آلی موجود در خاک را می توان با افزایش پوشش گیاهی به دست آورد. احیای اکوسیستم‌های دیم سلامت و عملکرد آنها را بهبود می‌بخشد، از جمله افزایش چرخه مواد مغذی و توانایی خاک برای جذب و ذخیره کربن و آب.

کلید انطباق با تغییرات اقلیمی در زمین‌های خشک در شناخت و احترام به نقش ساختارها و شیوه‌های حاکمیت سنتی در ایجاد انعطاف‌پذیری در برابر رویدادهای شدید نهفته است.  این راهبرد ‌های سازگاری شامل کاشت محصولات مقاوم به خشکی، روش‌های کشت کارآمد از نظر آب، شیوه‌های متنوع‌سازی گله که گله‌های مخلوط گاو، شتر، گوسفند یا بز را نگه می‌دارد، و حفظ تحرک دام در سراسر زمین‌ها است. بنابراین، فرآیندهای سیاستی حاکم بر توسعه سرزمین خشک باید به شدت با جوامع در چارچوب حاکمیت محلی موجود درگیر شوند.

تحرک یک راهبرد  سازگاری پیچیده با تغییر اقلیم در مناطق خشک است. این امر به بهره برداری از چرای پراکنده دام و منابع آب بستگی دارد. تحرک ریشه در سیستم بزرگ‌تری از حکومت، حقوق و مسئولیت‌ها دارد که به جوامع اجازه می‌دهد منابع را از طریق قراردادهای بلندمدت سنتی تصدی مدیریت کرده و به اشتراک بگذارند. این به انسان و دام اجازه می دهد تا از منابع طبیعی گسترده در یک چشم انداز بدون بهره برداری بیش از حد از مکان های خاص استفاده کند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز دوشنبه ۱۰ مهر

تاریخ فراموش شده سرزمین مادری
احمد میراحسان
آثار هنری، فیلم‌ها و مجموعه‌های گونه تاریخی، در تلویزیون، نیروی دراماتیکی با توان زیبایی‌شناسی و صورت‌بخشی خلاق است. یک نیروی بزرگ رسانا و بیداری‌بخش علیه فراموشی تاریخ در جهت به‌یادآوردن رنج‌ها، ایستادگی‌ها و فرازونشیب‌هایی که بر سرزمین مادری‌مان رفته است؛ این هم عبرت است و هم فراتر از عبرت، معرفت نو برای ساختن آینده‌ای دیگر.
فرض ما، باور به اهمیت نقل درست و نمایش واقع‌گرای تاریخ و پایبندی به حقیقت شخصیت و ماجرای تاریخی، برای تقرب به امر واقع و درس‌آموختن برای ساختن آینده است و فراموش‌نکردن درس تاریخ. درسی که به قیمت جان‌ها و زندگی‌ها و ستم‌کشی‌ها و شکیب‌ها و فاجعه‌ها و شکنجه‌ها و حماسه‌ها و ایستادگی‌ها به کف آمد و برای هیچ انسان خواهان عدالت و پیشرفت و رهایی از رنج‌های عقب‌ماندگی و ساختن سرزمین مادری‌اش، این موضوعی برای بی‌توجهی و ولنگاری فکری نیست، بلکه تکلیفی دارد که پروردگار هستی برای ضرورت بهبود حال و رشد فردی و اجتماعی به گردنش نهاده است. نمایش دراماتیک تاریخ درام خیالی نیست که به دلخواه شخصیت نیک را شرور نشان دهیم یا برعکس. یا در نشان‌دادن شخصیت‌ها ملاحظات متعصبانه قومی و هواداری قبیله‌ای را مقدم بداریم یا برعکس.
برای مسیر پیش‌روی انقلاب اسلامی تبدیل تاریخ به روایت واقع‌گرایانه، منصفانه بلکه حکیمانه، در داستان‌پردازی و نمایش برای عموم به‌صورت فیلم و سریال، امری مبرم است. این راهی جذاب برای تبدیل سینما و رسانه‌ملی به دانشگاه مردمی است. جایی که شناخت و علم ارزش دارد نه ملاحظات پوچ. باید شجاعانه نیک و بد تاریخی و جامعه خود را شناخت و به خود دروغ نگفت. رهبر عزیر و ولی‌فقیه حکیم، زمانی، از سستی روایت تاریخی‌مان به زبان فیلم و سریال گله کردند و درباره کشورهایی گفتند که تاریخ و پیشینه‌ای ندارند اما در سریال‌های صدقسمتی برای خود تاریخی مشعشع جهت هویت‌سازی و احراز وحدت ملی و پیوند محکم عمومی و دستامدهای جعلی علمی و فرهنگی دست‌وپا می‌کنند و کم‌کاری ما که یکی از سه تاریخ باستانی بزرگ و زنده جهان هستیم که هویت سرزمین کهن الهی و یکتاپرست خود را، چون مصر و عراق و سوریه، ازدست‌نداده‌ایم. 
در زبان فارسی اسناد عظمت دانش‌دوستی و دستاوردهای ماندگار فرهنگی و علمی ایرانیان مسجل است، چنان‌که خاتم‌النبیین صلوات‌ا...علیه وآله آن را امضا کرده و مهر تایید زده و تصریح کرده‌اند. خلاصه همه این تمهیدات آن است که بگویم برای ما سریال‌سازی جذاب و دراماتیک در ژانر تاریخی در سطح ملی و حتی مخاطب منطقه‌ای و جهانی، امری حیاتی و بس فراتر از سرگرمی جذاب است. باید با کار پژوهشی سترگ مناسب تحقیقات برای سریال‌سازی به شیوه علمی و سازمان‌یافته به‌ویژه درباره تاریخ نفوذ مدرنیته و سیاست استعماری، از انقلاب مشروطه تا کودتا و مدرنیزاسیون پهلوی کار کرد. سریال‌ها خرده تاریخ می‌نمایند اما نیروی کلان درک درونی و شهودی مشاهدات ژرف تحولات و روان‌شناسی اجتماعی را نهفته دارند و روایت زنده و با جزئیات روحی از زندگی ما هستند. مسلما این روایت‌های مؤثر و بیدارگر با منافع بسیاری سازگار نیست. خود سلطه‌طلبان و قدرت‌هایی که از جهل ملت برای هویت‌زدایی سود می‌جویند. اذناب داخلی آنان، اقشار ممتاز اقتصادی و سیاسی اشرافیت جدید و نومانکلاتورا که آگاهی انقلابی مردم را مخل رانت‌خواری خود می‌یابند، این روایت دراماتیک از تاریخ در قالب سریال را مزاحم می‌دانند. روحیه فشل نولیبرالی غربگرا که آگاهی مردم را مانع بند و بست با اربابان می‌داند و متحجرانی که ابزار هزار فامیل بازمانده قجر و پهلوی و ریزه‌خواران خوانین سابق و بازماندگان لاحق و هردو گروه با روایت مستقل تاریخ زاویه دارند ... .باید بر این موانع فائق آمد و ارزش سریال‌های قوی تاریخی، با ساختار محکم دراماتیک و فیلمنامه‌های استوار و صحیح را درک کرد و برای ساختن آنها و پخش منطقه‌ای‌شان ژرف‌ساخت‌های قوی و معتبر تأسیس نمود و برنامه و طرح علمی و سنجیده داشت. کار را سبک نگیریم.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۱۰ مهر
 
برنامه‌های دشمن برای مخدوش‌سازی وحدت ملی
حسین عبداللهی فر

از همان روزی که محمد بن عبدالله (ص) دیده به جهان گشود، آتشکده فارس خاموش شد، بت‌های بسیاری در معابد شکسته شد و بخشی از کاخ مدائن فرو ریخت تا موانع وحدت حول توحید کاهش یابد. بنابراین، راهبرد وحدت برای اعتلای کلمه الله در دستور کار قرار گرفت تعصبات قومی و جاهلی، برتری‌طلبی‌های نژاد، تحقیر رنگین‌پوستان، رسومات قبیله‌ای، دخترکشی، تبعیض طبقاتی و روحیات اشرافی رنگ باخت. وحدت و اتحاد هم دستور خدا بود و هم دلایل عقلی زیادی داشت که مهم‌ترین آن‌ها سوء استفاده دشمنان اسلام از اختلافات مسلمین بود. توطئه شومی که تا به امروز در دستور کار دشمن قرار گرفته و دارد. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی در اشاره به نقشه امروز دشمن، فرمود: «دشمن دو نقطه اساسی را هدف گرفته: یکی وحدت ملّی، یکی امنیت ملّی. وحدت ملّی مهم است؛ نگذارید وحدت را به هم بزنند.» در شرایطی که دشمنان ملت ایران برای برگزاری اولین سالگرد اغتشاشات برنامه‌ریزی کرده و قصد داشتند تا به هر شکل ممکن، شکست خود در جنگ ترکیبی علیه نظام اسلامی را انکار کنند، ضرورت حفظ وحدت بیش از پیش روشن می‌گردد که لازمه آن تبیین چیستی، چرایی و چگونگی آن است؛ لذا اولین پرسش این است که مقصود از وحدت چیست؟ سؤال مهمی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ آن فرمودند: «یعنی در مسائل اساسی کشور، آنجایی که پای منافع ملّت در میان است، اختلافات مذهبی، اختلافات سیاسی، اختلافات گروهی، اختلافات قومی باید به کنار گذاشته بشود.» پرسش مهم‌تر این است که در شرایط فعلی دشمنان اسلامی با چه طرح و اقداماتی سعی در بی‌ثبات‌سازی و ناامن‌سازی کشور داشته و دارند؟
در پاسخ به این سؤال کافی است به نقشه‌ها و توطئه‌های شوم دشمنان نظام اسلامی در شش ماه نخست سال جاری اشاره کرد که برای ناامن نشان دادن کشورمان طراحی و برنامه‌ریزی شده لکن با هوشیاری دستگاه‌های امنیتی و انتظامی کشورمان نافرجام مانده است:
طراحی عملیات تروریستی جهت قتل عام تعدادی از هموطنان کرد با لباس نیرو‌های خودی برای تحریک قومیت کردی که خوشبختانه عاملان این توطئه با اشراف اطلاعاتی نیرو‌های امنیتی بازداشت و دستگیر شدند.
برنامه‌ریزی جهت سوء استفاده از فوت شدگان محکومان امنیتی اغتشاشات سال گذشته که در جریان فوت جواد روحی مشاهده شد.
طراحی نقشه شوم برای کشته‌سازی از زندانیان سیاسی و محکومان امنیتی اغتشاشات سال گذشته با هدف تحریک جریان‌های سیاسی و تشدید اختلاف سیاسی.
طراحی برنامه‌ای کاملاً هوشمندانه جهت ناآرام‌سازی دانشگاه‌ها با تحریک دانشجوی اخراجی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که به دلیل سابقه بیماری مزمن، احتمال فوت ایشان پس از بازداشت مانند مهسا امینی وجود داشته است.
آموزش عناصر گروهکی و ضدانقلاب در خارج از کشور جهت عملیات‌های تروریستی و خرابکارانه و اعزام به داخل کشور به ویژه در استان‌های چند قومیتی و مذاهب متکثر.
راه اندازی رسانه‌های متعدد در فضای مجازی و ماهواره‌ای و حقیقی جهت تحریک قومیت‌ها و مذاهب.
سازماندهی و آموزش گروهک‌های تروریستی در استان‌های تهران، البرز، اصفهان، کرمان، مازندران، ایلام، گیلان، لرستان و....
سوء استفاده از ظرفیت گروه‌ها و تشکل‌های نوظهوری مانند فمنیست ها، بایو، اکنکار، بهایی ها.
برنامه‌ریزی برای تخریب زیرساخت‌های مهم کشور به ویژه تاسیسات برق و گازی.
سازماندهی بخشی از داعش برای کشته‌سازی با بمبگذاری در نقاط پرجمعیت و حساس از جمله جاماندگان اربعین.
هماهنگی با برخی از عناصر افراطی جریان‌های افراطی جهت دست زدن به اعتصاب غذا و صدور بیانیه‌های تحریک آمیز جهت تشدید اختلافات سیاسی.
برنامه‌ریزی و آموزش تعدادی از سلبریتی‌ها برای سوء استفاده از خانواده‌های آسیب دیده سال گذشته.
ساماندهی اراذل و اوباش یکی از استان‌های آذری نشین جهت برنامه‌ریزی برای ناآرام‌سازی استان.
برنامه‌ریزی برای سوء استفاده از دوقطبی‌های اجتماعی مانند عفاف و حجاب.
فراخوان عوامل اغتشاشگر برای برگزاری اولین سالگرد اغتشاشات.
برنامه‌ریزی جهت تجمع و اغتشاش به مناسبت رویداد‌های تلخ سال گذشته مانند حادثه زاهدان.
همان گونه که اقدامات فوق برای مخدوش‌سازی وحدت و امنیت ملی ناکام گردید برنامه‌های آتی آن‌ها نیز با تمسک به مشترکات بزرگی، چون وجود مقدس پیام آور وحدت خنثی خواهد شد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۱۰ مهر

دروازه ورود ایران به آفریقا
مصطفی منتظر

در فرایند تنش‌‌‌زدایی گسترده منطقه‌‌‌ای میان بازیگران رقیب، تحرکات در روابط ایران و مصر نیز بروز یافته و مقامات دو کشور سیگنال‌هایی را مبنی بر تجدید روابط دیپلماتیک پس از حدود چهار دهه فراز و فرود ارسال کرده‌اند؛ روابطی که در صورت بازگشت به وضعیت عادی با بازگشایی سفارتخانه‌ها و استقرار سفیر ضمن این که می‌تواند روند تنش‌زدایی در منطقه را در فرایندهای تثبیت قرار دهد، می‌تواند بر الگوهای دوستی و دشمنی و صف‌بندی‌های موجود نیز تاثیرات قابل‌توجهی بگذارد. واقعیت این است که مصر را با اهرام ثلاثه و قاریان قرآنش می‌شناسند، اما در عرصه سیاسی آن را باید به اهمیتش از لحاظ ژئوپلیتیک و جایگاهش در دنیای اسلام و جهان عرب شناخت. کشوری که برای سال‌هایِ سال پیشروی کشورهای عربی-اسلامی بوده و در این زمینه پیشینه‌ای ارزشمند دارد. البته تاریخ مصر به قرن‌ها قبل بازمی‌گردد. نقش مهم این کشور در تمدن اسلامی در کنار کشورهایی مانند ایران یا گذشته‌تر از آن در دوران پررونق تمدن مصری، نشانه اهمیت تاریخی و فرهنگی این کشور است. مصر به‌عنوان پرجمعیت‌ترین و بزرگ‌ترین ارتش کشور عربی، نقشی مهم و اساسی در این فضا دارد. این کشور اثرگذارترین دانشگاه دینی بین اهل سنت را دارد. نوع قرارگیری آن در اتصال دریاها از یک طرف و اتصال آسیا و آفریقا از طرف دیگر هم بسیار اساسی و مهم است. متاسفانه چرخش از نگرش‌های اسلام‌گرایانه به ملی‌گرایانه موجب برخی مشکلات از جمله دو شکست در جنگ با رژیم صهیونیستی و عقب نشینی از آرمان فلسطین و در نهایت سازش در مقابل آمریکا و اشغالگران سرزمین‌های عربی شد؛ اتفاقاتی که از نقش مصر در جهان اسلام و عرب کاست. عربستان در تمامی این سال ها تلاش کرده است تا جای مصر در این موارد را بگیرد؛ هم از لحاظ جایگاه دینی و هم از لحاظ سردمداری جهان عرب، اما نفع ایران از لحاظ سیاسی و ژئوپلیتیک در این است که مصر در این جایگاه باشد. ارتباط ایران با مصر هم از همین نظر اهمیت دارد. منافع گسترده سیاسی و اقتصادی این ارتباط برای هر دو کشور قطعا برای هر دو کشور اثرگذار است. یکی دیگر از نکات بسیار مهم احیای روابط تجار با مصر دسترسی ایران به بازارهای آفریقایی است که چندان در سیاست‌گذاری اقتصادی ایران مورد توجه قرار نگرفته است. مصر دروازه ورود به آفریقاست؛ قاره‌ای‌ که همزمان هم قابلیت صادرات منابع و هم توان جذب سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی را دارد. مصر به‌عنوان واردکننده انرژی، می‌تواند از ایران انرژی وارد کند. همچنین ایران به عنوان هاب انتقال کالاهای اساسی از روسیه می‌تواند به مصر کمک شایانی کند.در مقابل، ایران هم با استفاده از تولیدات مصری و همچنین فرستادن گردشگران به این کشور (به‌ویژه به جای ترکیه) می‌تواند نفع اقتصادی خود را ببرد، اما منافع سیاسی بسیار بیشتر خواهد بود. عادی‌سازی روابط با مصر قطعا به ضرر رژیم صهیونیستی است و می‌تواند زمینه را برای همکاری بیشتر گروه‌های فلسطینی مهیا سازد. موضوعی که علاوه بر منافع ایران، به نفع جهان اسلام و مسئله اول آن یعنی فلسطین است. به ویژه در شرایطی که رژیم صهیونیستی سعی دارد در مرزهای ایران برای خود پایگاه سیاسی و نظامی دست و پا کند.  در همین راستاست که مقام معظم رهبری با اصل همکاری سیاسی و ژئوپلیتیک با مصر موافقت کردند و دولت محترم هم توانسته است در دو، سه ماه اخیر به‌خوبی این موضوع را پیگیری کند. حالا و در آخرین تعامل سیاسی بین دو کشور، روسای مجالس ایران و مصر در حاشیه اجلاس بریکس با هم دیدار کرده‌اند تا علاوه بر تعامل دولتی و وزرای خارجه، پارلمان‌های دو کشور هم وارد تعامل سیاسی شوند. مشخص است که تعامل پارلمانی معمولا، تعاملات عمیق‌تری را ایجاد می‌کند و می‌تواند به روابط اساسی دو کشور منجر شود. امید‌که این دیدارها به‌زودی به نتایج سیاسی و اقتصادی ملموس تبدیل شود.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز دوشنبه ۱۰ مهر

آرمان‌گرایی و انسجام سیاسی

کوروش الماسی
یکی از عجایب سیاست‌ورزی در ایران وجود و حضور انبوهی از سیاست‌ورزان با عملکرد خنثی است. در ظاهر، فعالان اجتماعی و سیاسی بسیاری در قالب انواع و انبوه تشکل‌ها گرد هم می‌آیند، اما با وجود این همه به اصطلاح فعال سیاسی و مدنی، چالش‌های اجتماعی در همه عرصه‌ها پیوسته بیشتر و وخیم‌تر از گذشته می‌شوند. تحول‌طلبان در انواع و انبوه محافل، اجتماعات و گردهمایی‌ها، عملکرد مدیران را سرچشمه شرایط نامطلوب زیست اجتماعی، معرفی می‌کنند. اما موضوعی که به ندرت به آن پرداخته شده، «ناکارآمدی تحول‌طلبان (داخلی و خارجی) در تأثیرگذاری بر عملکرد مدیریتی» است. نکته درخورتوجه پیرامون ناکارآمدی، این است که عملکرد سیاسی تابع ساختار ژنتیک دولت‌هاست. به تعبیری عملکرد دولت‌ها ذاتی و ژنتیکی است. اینکه، بنابر شواهد بی‌شمار تاریخی و تجربی ساختار‌های مدیریتی، بر اثر  «غیرکاربردی شدن» یا بر اثر عوامل (نیروهای) بیرونی به‌طور اجتناب‌ناپذیری متحول خواهند شد. یکی از عوامل بیرونی مؤثر بر روند تحولات اجتماعی و سیاسی، اذهان و اراده‌های تحول‌طلب اجتماعی هستند. با توجه به وجود «انبوه» اذهان و اراده‌های خواستار تحولات اجتماعی و سیاسی، این موجز تلاشی برای طرح یک پرسش و درک پاسخی احتمالی برای آن است. اینکه دلیل (دلایل) ناکارآمدی (خنثی‌بودن) تحول‌طلبان چیست؟ به عبارتی، چرا، با وجود انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی، انبوه فعالان سیاسی و اجتماعی و تشکل‌های تحول‌طلب، فاقد انسجام رفتاری هستند؟ 

چرا تحول‌طلبان «نمی‌توانند» حول موضوعات مشترک و ملی سیاست‌ورزی کرده و بر عملکرد نامطلوب مدیران تأثیر بگذارند؟ از نگاه کاربردی، نظریه‌ها نمود فهم (ساختارمند) جهان پیرامون هستند. نکته درخور توجه، اینکه راهکارهایی که برای تهیه و تأمین انواع نیازها و حل‌وفصل انواع چالش‌های فردی، اجتماعی و ملی تدبیر می‌شود، مبتنی بر «درک و کیفیت تعامل ما با جهان پیرامون» هستند. اگر استدلال فوق منطقی و کاربردی تلقی شود، آن‌گاه می‌توان نتیجه گرفت که انواع و انبوه چالش‌ها و ناکامی‌های فردی، اجتماعی و ملی در عرصه‌های گوناگون به‌ویژه عرصه سیاسی، حاکی از «درک غیرکاربردی تحول‌طلبان از جهان پیرامون» است. یقینا بحث هدف و آرمان بسیار پیچیده و فراتر از مجال و توان یک موجز است. هدف این موجز تنها انداختن پرتویی بر یکی از اصلی‌ترین دلایل خنثی‌بودن تحول‌طلبان است. ازاین‌رو، تبیینی کلی و مختصر از مفاهیم آرمان و هدف ارائه می‌شود.

آرمان (آرمان‌گرایی)؟ دموکراسی، آزادی، عدالت، حمایت از سرنوشت ملت‌های دیگر، احیای اندیشه‌های تاریخی و متافیزیکی و... به کلی و کاربردی‌ترین بیان، آرمان‌هایی معطوف به برخی نیازها، اهداف، آرزوها، تمایلات و... طبیعی، روان‌شناختی، اجتماعی و بعضا غیرملی انسان‌هاست که به دلایل گوناگون «در زمان حال» امکان محقق‌شدن ندارند و به همین دلیل انبوه تلاش‌ها برای تحقق آنها بی‌نتیجه می‌ماند. «چرا آرمان‌گرایی مانع انسجام سیاسی و ملی است؟» آرمان معطوف به زمان آینده است. «آینده، نه وجود عینی که وجود ذهنی دارد». اینکه نمی‌توان برای پدیده‌ای که وجود عینی ندارد، برنامه‌ریزی یا برای تحقق آن به سازماندهی نیروها، امکانات، منابع، تخصص‌ها و... پرداخت. آرمان‌گرایی به تعبیری کاربردی به معنی زیستن در جهان مجازی  و ناموجود است.

هدف (سیاسی و اجتماعی)؟ حاکمیت قانون، غذا، مسکن، آموزش، توسعه علمی و صنعتی، بهداشت و درمان، اشتغال، نشاط، اعتبار و احترام بین‌المللی، امید، روابط خارجه مبتنی بر منافع ملی و... به تعبیری کاربردی، اهدافی دارای ریشه در انواع نیازهای ضروری و اجتناب‌ناپذیر در زمان حال دارند. ضروری به این معنی که انسان‌ها نمی‌توانند در کوتاه یا بلند مدت بدون آنها به حیات (اجتماعی) خود ادامه دهند و در نتیجه باید راهکارهایی برای تحقق آنها در زمان مشخص تدبیر و اجرا شود. از آنجا که انسان‌ها دارای انواع نیازها در زمان حال زیست می‌کنند، بنابراین، برای تحقق انواع نیازهای طبیعی، روان‌شناختی و اجتماعی، نیازمند تدبیر اهدافی به منظور تهیه و تأمین نیازهای گوناگون هستند. اینکه برای تحقق اهداف باید برنامه تدوین شود. بنابراین، از نگاه کاربردی می‌توان برای اهداف و نه آرمان‌ها برنامه تدبیر و اجرا کرد. برنامه‌ریزی به منظور تحقق اهداف جمعی (اجتماعی، ملی) مستلزم همکاری، تبادل نظر، هم‌فکری و... است. بنابراین «اهداف جمعی (ملی) بنیاد انسجام (همکاری، سازماندهی رفتاری، ساختار رفتار) ملی هستند».

آیا خطاست اگر گفته شود در شرایطی که کولبری، سوخت‌بری، فروش اعضای بدن، مهاجرت (خروج ناخواسته) انبوه شهروندان به ویژه متخصصان و نخبگان، ناامیدی، فقدان نشاط و... ویژگی زیست ملموس و روزمره (زمان حال) شهروندان است، پیگیری آرمان‌هایی چون دموکراسی، آزادی، عدالت، انتظار عملکرد کارآمد (ملی) از مدیریت و... حاکی از «عدم ارتباط تحول‌طلبان با زمان حال» است.

انسجام «سیاسی» محصول «پیگیری هدف (اهداف)» و «نه آرمان» (مشترک) است. پرداختن و تمرکز بر آینده (آرمان) آگاهانه یا ناآگاهانه، منجر به سردرگمی، آشفتگی، انفعال و رؤیاپردازی و در نتیجه خنثی‌شدن رفتار و عملکرد سیاسی خواهد شد. اینکه هیچ ذهن و اراده میهن‌دوست و آگاهی نمی‌تواند برای آرمان‌ها برنامه تدوین کند. چراکه برنامه برای تحقق اهداف و نه آرمان، کارکرد و معنی دارد. اینکه برنامه یا نقشه راه تحقق اهداف سیاسی، متشکل از دو بخش است. یک، بخشی معطوف به تبیین شرایط عینی و دو، بخشی معطوف به «تهیه ملزومات عملیاتی‌کردن برنامه»، یعنی تولید توان از طریق انسجام رفتاری به مثابه ابزاری برای تحت تأثیر قراردادن مدیریت کلان. اینکه داشتن یا تدوین برنامه، بدون «توان تأثیرگذاری (انسجام تحول‌طلبان پیرامون اهداف مشترک ملی) بر عملکرد مدیریتی، یک رؤیا یا توهم است. نکته‌ای بسیار کاربردی که تحول‌طلبان میهن‌دوست باید به‌جد به آن توجه ویژه داشته باشند اینکه «هدف و نه آرمان منجر به فعل سیاسی می‌شود».

«تحول‌طلبی بدون انسجام سیاسی از طریق سازماندهی رفتاری دغدغه‌مندان سلامت، امنیت و توسعه کشور در راستای «تحقق اهداف عینی» موجود در زمان حال، حرکت در مسیر بی‌مقصد خواهد بود». «مهم و نگران‌کننده‌تر اینکه اگر اندیشمندان، سیاست‌ورزان و جامعه روشنفکری به هر دلیل نتوانند سازوکاری مدنی برای مدیریت اختلافات جناحی به منظور انسجام سیاسی تدبیر کنند، «روندی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود که نهادهایی با حذف اندیشمندان، روشنفکران و سیاست‌ورزان (اصولگرا، اصلاح‌طلب، «حوزوی»، ملی‌گرا و...) از عرصه مدیریت سیاسی، سکان مدیریت را به دست خواهند گرفت».

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۱۰ مهر

امام راحل ما از کجا می‌دانست؟ 

حسین شریعتمداری
۱- این سخن از امام راحل - رضوان‌الله تعالی علیه - است که در آذرماه سال ۶۴ و در سالروز میلاد رسول اکرم‌(ص) و امام صادق‌(ع) بیان فرموده‌اند. «‌آن چیزى که مى‏‌خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول-‌صلى‌الله علیه وآله- قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چیست؟ از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى‏ و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده‏‌هاى فارس و ریختن بت‌ها به روى زمین... اینکه چهارده کنگره از کنگره‌‏هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى‏آید که یعنى‏ در قرن چهاردهم این کار مى‏شود، یا چهارده قرن بعد این کار مى‏شود‌»؟ 
۲- ماجرای شکست چهارده کنگره طاق کسری، خاموشی آتشکده فارس و فرو ریختن بت‌ها به هنگام ولادت رسول خدا‌(ص)، از آن هنگام تاکنون، بارها در نگارش و گویش مورخان آمده است اما، تفسیر امام راحل از این رخداد و خبر دادن از فروپاشی نظام سلطه در قرن چهاردهم (قرن حاضر‌)، تنها بر زبان حضرت امام جاری شده است. او چه می‌دید که دیگران نمی‌دیدند؟! چه کسی به او خبر داده بود؟! پیش‌بینیامام راحل مربوط به آذر ماه سال ۶۴ است، در اوج جنگ تحمیلی و هجوم همه‌جانبه قدرت‌های ریز و درشت جهانی به انقلاب نوپای اسلامی. همه شواهد از فروپاشی نظام خبر می‌داد ولی امام عزیز ما در ورای آتش و دود آن معرکه از فروپاشی نظام سلطه بین‌الملل خبر می‌دهند! به قول حافظ:
سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت 
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟
۳- نیم نگاهی به اطراف خود بیندازید! نظام سلطه را در حال فروپاشی نمی‌بینید؟ «‌پیچ بزرگ تاریخ‌» که بارها بر زبان حضرت آقا جاری شده است در حال وقوع نیست؟ دشمنان تابلو‌دار ایران اسلامی نیز با نگرانی از همین پیچ بزرگ خبر می‌دهند. بنیامین نتانیاهو طی سخنانی در کنگره آمریکا (خرداد ۱۳۹۰ / می‌۲۰۱۱) با اضطراب می‌گوید: ‫«6 ماه قبل که پشت همین تریبون ایستاده بودم درباره خطر ایران هسته‌ای هشدار دادم. اکنون زمان دیگری است. امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه‌جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنه‌ای قرار دارد. من هشدار می‌دهم که لولای تاریخ -‌HISTORY HINGE- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده می‌گیرند، سر خود را در شن(!) فرو کرده‌اند».‬ برژینسکی، در اجلاس سالانه «‌آتلانتیک‌» -کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس- که با حضور جیمز جونز و اسکوکرافت مشاوران امنیت ملی دولت‌های کارتر، فورد، بوش و اوباما تشکیل شده است و در آن دیوید پترائوس(رئیس‌سازمان سیا)، تامیر پاردو(رئیس‌موساد)، جان ساورز(رئیس‌‌MI6) نیز در آن حضور دارند، می‌گوید: «جهان در یک نقطه عطف تاریخی بعد از فروپاشی شوروی سابق قرار دارد که تحولات فراگیر خاورمیانه و شمال آفریقا و رخدادهای غیرمنتظره در آمریکا و اروپا نشانه‌های آن است. ما با چالش پیچیده‌ای رو‌به‌رو هستیم و تاریخ در حال تغییر مسیر است... ایران در این چالش نقش برجسته‌ای دارد و حمله نظامی به این کشور فاجعه‌آمیز است‌»... و صدها سند گویای دیگر که شرح آن به درازا می‌کشد.‬‬
۴- امام راحل ما(ره) می‌فرمود: «‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن، در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله -صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی -صلوات‌الله و سلامه علیهما- می‌باشند‌» و هم ایشان تاکید می‌فرمایند که «‌از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است» و در پیام دیگری اطمینان می‌دهند که «‌اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد». حالا به سه نمونه از ده‌ها نمونه که تأیید‌کننده نظر حضرت امام درباره مردم شریف ایران است توجه کنید! این نمونه‌ها را پیش از این نیز در برخی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم. بخوانید!
• اول: هزار و چهارصد و چند ده سال قبل -رسول خدا‌(ص) به خطبه نماز جمعه ایستاده بودند که ناگهان جارچی با صدای بلند از ورود کاروان تجاری یمن به مدینه خبر داد. بسیاری از نمازگزاران، نماز جمعه به امامت رسول خدا‌(ص) را ترک کردند و به سوی کاروان دویدند. این آیه از سوره مبارکه جمعه در این‌باره است «‌وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهًْ أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ‌اللهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَهًِْ وَالله خَیْرُ الرَّازِقِینَ... [آنها] چون تجارت و بازیچه‌ای ببینند به سوی آن می‌شتابند و تو را در نماز تنها می‌گذارند. بگو آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خدا بهترین روزی‌دهندگان است».
• دوم: باز هم روز جمعه است -۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳- و این بار در تهران‌. صدام از چند روز قبل اعلام کرده بود که نماز جمعه تهران را بمباران خواهد کرد. مردم، اما انبوه‌تر از همیشه در نماز جمعه حاضر شده بودند. کودکان را نیز با خود آورده‌ بودند. رهبر معظم انقلاب (رئیس‌جمهور وقت) خطبه دوم نماز را می‌خواند. ناگهان بمبی در میان جمعیت منفجر می‌شود و گوشت و پوست و خون شهدا به اطراف می‌پاشد. بلافاصله فریاد الله‌اکبر جمعیت در فضا طنین‌انداز می‌شود و شعار حسین، حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست به آسمان برمی‌خیزد. امام جمعه، با صلابت در جای می‌ایستد و مرحوم مرتضائی‌فر دست ایشان را می‌کشد که از تریبون جدا کند ولی امام جمعه تریبون را ترک نمی‌کند. هیچ‌کس از جای خود تکان نمی‌خورد (جز تعدادی که به انتقال شهدا و مجروحان می‌روند) در قنوت نماز عصر، هواپیماهای عراقی از راه می‌رسند، صدای مهیب بمب‌ها و شلیک ضد‌هوایی‌ها در فضا می‌پیچد. ولی انگار نه انگار که واقعه‌ای در پیش است... همان شب، حضرت امام(ره) ایستادگی و شجاعت مردم و صلابت امام جمعه تهران، حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را می‌ستایند.
• سوم: مالک غمزده است، علی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره‌ اشکی را که از چشمانش به‌گونه دویده است پاک می‌کند. آرام به سوی عمار می‌رود. «‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». 
عمار به مالک دلداری می‌دهد؛ «‌آن روز‌ها که آرزو می‌کنی در راه است. از رسول خدا‌(ص) وصف مردمی را شنیده‌ام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کرده‌ای فرا رسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما‌» گذشته‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند. علی‌(ع) را امام و مولا و مقتدای خود می‌دانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. در آن هنگام که پیش‌روی است و رسول خدا‌(ص) وعده داده است، حرامیان که پایان عمر این دنیایی علی را پایان اسلام می‌دانستند، وحشت‌زده به مقابله با یاران آخرالزمانی علی برمی‌خیزند و به مصداق «الکفر ملهًًْ واحده‌» همه یاران خود را فرا می‌خوانند و از هر سو به آنها می‌تازند. بار دیگر جمل و صفین و نهروان به تکرار می‌نشیند اما، این بار نه مانند جمل، ناکثین را توان ایستادن است‌ و نه مانند صفین از نیزه فریب زخم برمی‌دارند و نه با فتنه نهروانیان از راه باز می‌مانند. شیطان سراسیمه نعره می‌زند و بر سر لشکریان انس و جن خود فریاد می‌کشد که: 
«‌چه نشسته‌اید؟! اسلام بار دیگر و بعد از هزار و چهارصد و ده‌ها سال، حصار تاریخ را شکافته و بار دیگر به میدان آمده است».
۵- این نیز بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب است. نگاهی برخاسته از واقعیات که فروپاشی نظام سلطه را نوید می‌دهد. بخوانید! « امروز در دنیا از دو قطب سیاسى و اقتصادى عالم ‌-قطب شرق و قطب غرب- قطب شرق تقریباً متلاشى شد و چیزى به نام بلوک شرق، امروز در دنیا دیگر نیست. کسى این را باور نمی‌کرد. من می‌گویم دایره‌ گسترش و نفوذ اسلام از این خیلى بیشتر خواهد رفت و بشریّت در آینده‌ نه‌چندان دورى شاهد خواهد بود که حاکمیّت غرب و حاکمیّت فرهنگ سلطه و حاکمیّت ضدّارزش‌هاى حاکم بر بشر، متلاشى خواهد شد؛ و آن چیزى که امروز به نام بلوک غرب بر دنیا ظلم و جفا می‌کند هم متلاشى خواهد شد و از بین خواهد رفت. و این از برکات اسلام است‌».
 
روزنامه رسالت

نظام دانایی سیاست

محمدکاظم انبارلویی

۱- یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم (ص) این است که درس ناخوانده و مکتب ندیده بود.
احدی از مورخان ، مسلمان  یا غیرمسلمان مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به  دوران کهولت و پیری که دوران رسالت اوست، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است.(۱)
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد
پیامبر اسلام مؤسس یک نظام دانایی سیاست است، که امروزه دانشمندان علوم سیاسی از آن به عنوان «فلسفه سیاسی اسلام» یاد می‌کنند.
آن روز که پیامبر در مکه و مدینه خطوط فلسفه سیاسی اسلام را به فرموده خدا در قرآن بیان می‌کرد هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که او بتواند یک نظام سیاسی را در تاریخ به‌وجود آورد که در ابتدای ظهور خود همه قدرت‌های حاکم آن روزگار را با نظام‌های سیاسی متفاوت درهم بکوبد و یک تمدن جدید بنا کند. نظام دانایی سیاست پیامبر اسلام چه بود که هنوز علم از آن اعلام «بی‌خبری» می‌کند و عقلای عالم نسبت به آن احساس «بی‌حسی» دارند؟!
۲- نظام دانایی سیاست چیست؟ نظام دانایی سیاست به مثابه یک کوهی از تفکر و اندیشه است که قله آن «فلسفه سیاسی» است دامنه این کوه «نظریه‌های سیاسی» و کوهپایه‌هایش «تحلیل سیاسی» است.
فلسفه سیاسی، دانشی است که به دنبال درک و فهم حقایق امور سیاسی است.
فلسفه سیاسی از بایدها سخن می‌گوید و درباره شکل آرمانی سیاست می اندیشد.
زبان گویای سیاست از پس فهم «نظام دانایی سیاست» ممکن می شود.
آورده پیامبر اعظم (ص) نظام دانایی سیاست در حیات طیبه بشر است.
نظامی که حیات انسان  در این جهان و پس از این جهان را دربرمی‌گیرد.
امروز به یمن پیروزی انقلاب اسلامی و حیات روزافزون آن اغلب اندیشکده‌ها و اتاق‌های سیاسی جهان مشغول غور و بررسی رمز و راز نظام دانایی سیاسی اسلام و کشف اسرار کارآمدی، پویایی و حیات روزافزون آن هستند . اما هرچه بیشتر تلاش می کنند کمتر نتیجه می‌گیرند.
۳- نظام دانایی سیاست در اسلام بر کوهی از آورده‌های وحی در قرآن تکیه زده است.
در قله تبیین فلسفه سیاسی اسلام عمر سیره و روش ۲۵۰ ساله سیاست‌ورزی
 اهل بیت پیامبر اسلام و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) دیده می شود. نهج‌البلاغه حضرت امیرالمومنین و به‌ویژه نامه مالک اشتر و صحیفه سجادیه و دهها هزار حدیث امامان شیعه متکفل تبیین «نظریه‌های سیاسی» آن است. فرهنگ سیاسی
 اهل بیت (ع) در روبه‌رو شدن با حکومت‌های طاغوت خطوط کلی «نظام دانایی سیاست اسلامی» را نقطه به نقطه روشن کرده است.
۴- تاریخ ایران و جهان از امامین انقلاب اسلامی به عنوان اسلام اندیشانی یاد خواهد کرد که براساس نظام دانایی اسلام، مسیر تاریخ ایران و جهان را تغییر دادند.
امامین انقلاب اسلامی با تکیه بر فرهنگ عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(ع) که بخشی از نظام دانایی سیاست در اسلام است، راه و رسم ایستادن در برابر دشمنان بشریت را به آزادی‌خواهان جهان آموختند.
آموزه‌های کفرآمیز و شرک‌آلود قرون ۱۹و۲۰ و افتادن در دره الحاد مارکسیسم، فاشیسم و لیبرالیسم بشریت را با میلیون‌ها کشته و زخمی در جنگ جهانی اول و دوم خسته کرد.
مردم جهان از نظام دانایی سیاسی مبتنی بر مکتب‌های الحادی و دست‌ساز بشر خسته شده‌اند.
دلیل جنگ جهانی علیه ملت ایران و دولت جمهوری اسلامی طی نیم قرن اخیر این است که قداره‌بندان جهانی و ستمگران استبداد و استکبار جهانی یک دفعه چشم باز کردند دیدند ایران ، آسمانی‌ترین زمین است و مردانی در آن ظهور کرده‌اند که در اندیشه نجات بشریت براساس نظام دانایی سیاسی اسلام هستند.
صدها انسان پاکباخته در ایران درجنگ تحمیلی و جنگ با داعش و نبردهای نرم آمریکا علیه ملت ایران به خاک وخون افتادند و شهید شدند تا به جهان اعلام کنند ؛ «ما آمده‌ایم تا تغییر دهیم!» ایرانیان اعلام کردند ؛ «تا کفر و شرک هست، مبارزه هست. تا مبارزه هست ما نیز هستیم!»
۵- ما امروز در غرب با نسلی روبه‌رو هستیم که در فرهنگ حرام‌زادگی و حرام‌خواری ناشی از غارت ملت‌های مظلوم رشد کرده‌اند.
این نسل از چاله «خودحق‌بینی» به چاه «خودشیفتگی» سقوط کرده است.
چشمان این نسل با غرور، تکبر و خودبزرگ‌بینی کور شده است . حاضر نیستند حقایق عالم را ببینند و تحولات سیاسی نیم‌قرن اخیر جهان را تحلیل کنند. آنها در حال و هوای تفکرات استعماری قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم هستند.
نتیجه تقابل نسل خود برتربین غرب با ملت ما آن است که در ایران چرخه نسلی پس از انقلاب پدیده‌های انسانی شگرفی را تجربه کند.
الف- ظهور نسل قهرمان و حماسه‌آفرین در دفاع مقدس 
ب- ظهور نسل هنرمند، راویان صادق دفاع مقدس ، آفرینندگان فرآورده‌های هنری در فیلم، سریال، نقاشی، خطاطی، قصه، رمان و …
ج- نسل پیام‌آور نظام دانایی سیاست . نسلی که آزمون وفاداری به اسلام و انقلاب را در چند جنگ نرم دشمن از سال ۷۶ تاکنون به نمایش گذاشته است.
این نسل خود را متعهد می داند از آرمانگرایی و عدالت‌ورزی و حمایت از مظلومین جهان دفاع کند. نسلی که از تحولات معنوی و بلوغ فرهنگی و اوج حماسه در ایران آگاه است و تا پای جان برای صیانت از آن ازخودگذشتگی نشان می‌دهد.
این سه نسل تئوری چرخه‌های نسلی را در نیم قرن اخیر برای جهانیان در ایران به نمایش گذاشته‌اند و خط بطلان بر تئوری‌های کاذب و موهوم کشیده‌اند.
۶- نظام دانایی سیاست در اسلام با کتاب واحد و قبله واحد درنهایت پیروان محمد (ص)
 را سر یک سفره خواهد نشاند. وحدت و همگرایی جهان اسلام یک امر محتوم است. میلیون‌ها انسان موحد در ۵ قاره در صفوف فشرده برای مبارزه با کفر و شرک جهانی دارند خود را آماده می کنند.
به زودی پرچم لا‌اله‌الاالله بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درخواهد آمد.
پی‌نوشت :
۱- شهید مطهری – محمد خاتم پیامبران – صفحه ۵۴۳

روزنامه وطن امروز
 
آلمان؛ سگ‌های باز و سنگ‌های بسته
محمدحسین مهدوی‌زادگان
هتک حرمت مساجد و مراکز اسلامی در اکثر ایالات آلمان از «نورت راین» و «وستفالیا» تا «برلین» و «هامبورگ» نمود نگران‌کننده‌ای پیدا کرده است. همین مساله، نمایندگان جامعه مسلمانان ساکن آلمان را بر آن داشته تا نگرانی‌های خود را بابت این روند مستمر ابراز کنند. کمال آرگون، رئیس گروه مسلمانان ترک ساکن آلمان (IGMG) در این باره تاکید کرده است: «مسجدهای بیشتری در هفته‌های اخیر نامه‌های تهدیدآمیزی دریافت کرده‌اند. ما از این‌گونه تهدیدها نمی‌ترسیم و مرعوب نخواهیم شد اما ناامید‌کننده است که در بیشتر تلاش‌ها برای آتش زدن مساجد که ممکن است جان بسیاری از مردم را بگیرد، عاملان آن شناسایی یا دستگیر نمی‌شوند».
تحلیل محتوای ساده این جملات، حکایت از نوعی اسلام‌ستیزی سیستماتیک در سطح کلان تصمیم‌سازی‌های سیاسی - امنیتی در آلمان دارد. هزاران حمله اسلام‌ستیزانه‌ای که طی دو سال اخیر در آلمان رخ داده، قطعا مرهون خودآگاهی اجتماعی در این کشور یا تغییر عقاید شهروندان این کشور نیست! این حملات، خروجی منظومه پیچیده‌ای است که توسط دستگاه امنیتی آلمان طراحی شده و احزاب سوسیال - دموکرات، دموکرات - مسیحی، دموکرات‌های آزاد و حتی حزب سبز نیز خود را ملزم به تبعیت از آن می‌دانند. تکلیف حزب ضدمهاجر «جایگزینی برای آلمان» (AFD) نیز در این معادله کاملا مشخص است! این حزب افراطی که به مأمن نونازیست‌ها، نوفاشیست‌ها و نژادپرستان شناسنامه‌دار آلمان تبدیل شده، فعالیت‌های ضددینی و ضدمهاجرتی خود را تشدید کرده است. برخی مدعی هستند این حزب افراطی، حمله به مسلمانان را از یک قبح اجتماعی تبدیل به یک گزاره عادی و مباح ساخته است اما این روایت بسیار ناقصی از ماجراست! 
قطعا حزب جایگزینی برای آلمان، چنین قدرتی را ندارد که به تنهایی یک بازی را در یک ساختار بسته (به لحاظ امنیتی) طراحی و بدون هیچ‌گونه مانعی آن را اجرایی کند. در این معادله، باید به دنبال یک سیاست‌گذاری کلان ‌گشت که خروجی آن، سگ‌های باز و سنگ‌های بسته است! سگ‌های باز، همان مخالفان اسلام و حمله‌کنندگان به مساجد و مسلمانان هستند و سنگ‌های بسته، قوانین و مقررات محدود‌کننده وضع‌شده از سوی نهادهای رسمی قدرت در آلمان که اجازه دفاع حداقلی پیروان آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی برای حفاظت از اعتقادات و حتی جان خود را نمی‌دهد. آژانس اطلاعات فدرال آلمان (BND) در سال‌های دورتر، صرفا تبدیل مسلمانان به شهروندان درجه ۲ و ۳ را در این کشور اروپایی در دستور کار قرار داده بود. همگان به یاد دارند در ماجرای تلخ شهادت «مروه شربینی» زن محجبه مصری در مقابل دیدگان فرزند خردسالش در دادگاهی در شهر درسدن آلمان، دستگاه اطلاعاتی آلمان و حتی آنگلا مرکل، صدراعظم سابق این کشور چگونه تلاش در بی‌اهمیت جلوه دادن این واقعه کردند. نه تنها پس از آن فاجعه فعالیت گروه‌های اسلام‌هراس در شهر درسدن مهار نشد، بلکه جنبش ضداسلامی پگیدا تحت حمایت مطلق دولت و آژانس اطلاعات فدرال قدرت مانوری فوق‌العاده پیدا کرد. 
امروز وقاحت ژرمن‌ها نسبت به گذشته نیز بیشتر شده است؛ گروه‌هایی تحت عنوان نازی‌های زیرزمینی یا عناوین مشابه با ارسال نامه‌های تهدید‌آمیز که حاوی تصاویر صلیب شکسته (نماد نازی‌ها) است، از اقدامات بعدی خود جهت آتش زدن مساجد و حتی سوءقصد به نمازگزاران مساجد خبر می‌دهند. دولت پرادعا و دستگاه‌های امنیتی آلمان نیز طبیعتا در مقابل بازی خطرناکی که خود طراح و هدایتگر آن هستند اقدامی شکل نمی‌دهند. در این میان، پارلمان اروپا و گروه‌های مدعی حمایت حقوق بشر در قاره سبز نیز نه بیانیه‌ای صادر کرده و نه سخنی از حقوق شهروندی و حق آزادی بیان به میان می‌آورند! شاید آژانس اطلاعات فدرال آلمان، نمایندگان پارلمان (بوندس‌تاگ) و اعضای دولت چندتکه و ائتلافی اولاف شولتس زمانی متوجه عواقب و تبعات پر و بال دادن خود به سگ‌های باز شوند که شر این تروریست‌های متحرک به حامیان رسمی و غیررسمی آنها در برلین بازگردد. ادامه بازی خطرناک مقامات امنیتی و دولتی غرب در تقابل مطلق با مسلمانان، بدترین خطای محاسباتی و راهبردی ممکن از سوی کشورهای مدعی عقلانیت در جهان امروز محسوب می‌شود. اتفاقا این بازی خطرناک نشان‌دهنده حذف عقلانیت حداقلی از حوزه حکمرانی و تصمیم‌سازی در اتحادیه اروپایی است.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات