در همه مصلحتسنجیها باید این نکته مدنظر باشد که خروجی آنها به حفظ و دفاع از دستاوردهای انقلاب و مبانی اسلام منتهی شود. ارکان تصمیمگیرنده در ساختار حکمرانی جمهوری اسلامی باید به این اصل توجه داشته باشند که خروجی تصمیمها نباید دستاوردهای انقلاب را به تاراج دهد یا مبانی اسلام را زیر پا گذارد. برای نمونه، اگر بر اساس یک پیمان و قراردادی، بخشی از دستاوردهای نرم یا سخت انقلاب از بین برود و هیچ آورده مهمتری نسبت به آن دستاوردها برای کشور به دست نیاید، آن پیمان و قرارداد نه تنها به مصلحت مردم نخواهد بود؛ بلکه باعث متضررشدنِ آنهاست.
حال مبتنی بر همین اصل، به توافقنامه برجام نگاهی میاندازیم؛ قرار بود با معاملهشدن دستاوردهای هستهای نظام جمهوری اسلامی، تحریمهای ظالمانه رفع شود؛ اما نه تنها این تحریمها رفع نشد، بلکه به موازاتِ از بین رفتن این دستاورد مهم نظام جمهوری اسلامی، شاهد افزایش تحریمها هم بودیم.
نمونه دیگر از تصمیمهایی که میتوانست به زیرپا گذاشتن مبانی اسلام منجر شود، سند ۲۰۳۰ بود. رهبر معظم انقلاب درباره این سند و اجرای مخفیانه آن فرمودند: «این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعه بهاصطلاح بینالمللیای ـ که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیاست ـ این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است ... جمهوری اسلامی خودش ممشی دارد، خطّ و ربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم، ما میدانیم باید در زمینههای آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چه کار کنیم؛ احتیاج به این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بیسروصدا اجراییکردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام هم کردهایم به دستگاههای مسئول. بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گلهمند هستم؛ آنها باید مراقبت میکردند، نباید اجازه میدادند این کار تا اینجا پیش بیاید که ناچار بشویم ما جلوی آن را بگیریم و ما وارد قضیّه بشویم. اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی بتواند در اینجا اینجور اِعمال نفوذ کند.»