پیروزی مردم مظلوم غزه و فلسطین قهرمان در برابر رژیم غاصب و کودک کش صهیونی بر ملت های مسلمان و آزاده جهان مبارک باد
از شاخصههای مهم تفکر انقلابی که برآمده از انقلاب اسلامی است و در وجود امام راحل به منزله یک انقلابی واقعی، متجلی شده بود حمایت از محرومان و مستضعفان است. البته در تمام دنیا، دولتها به اشخاصی که در ادبیات انقلاب اسلامی، محرومان و مستضعفان خوانده میشوند، توجه دارند و سیاستهای حمایتی برای آنها در نظر میگیرند؛ اما نوع نگاه آنها به این قشر، هم در نامگذاری این طبقه از مردم تأثیرگذار است و هم در سیاستهایی که برای حمایت از آنها در نظر میگیرند. برای نمونه وقتی بخواهیم با اجرای سیاستهای صندوق بینالمللی پول، رشد سرمایه را در کشور محقق کنیم و بر اساس نسخههای لیبرال و نئولیبرال، چرخه اقتصاد را به حرکت درآوریم، ذهنیت حاکم بر عقل مدیران اقتصادی کشور، به محوریت رشد قالببندی میشود و به نحوه توزیع درآمد، کاری نخواهد داشت و البته برای نجات فقرا، به آثار نشتی این رشد در جامعه فقیر امید میبندند و معتقدند؛ وقتی رشد سرمایه در کشور محقق شود ثروتمندان بعد از سیر شدن، مازاد سرمایه خود را وارد بازار میکنند و فقرا از این مازاد سرمایه، بهرهای میبرند. در این فضا، فقرا و مستضعفان از ذهن مسئولان و ثروتمندان حذف میشوند و به تناسب این تغییر ذهنیت، در ادبیات سیاسی نیز واژه مستضعف، تبدیل به قشر آسیبپذیر میشود. این در حالی است که هر کدام از این واژهها، بار معنایی خاص خود را دارند؛ به این صورت که «منظور از اقشار آسیبپذیر کسانی هستند که منفعلند، یعنی خودشان کاری کردند که آسیبپذیر شدهاند؛ اما منظور از مستضعفین، یعنی کسانی هستند که به استضعاف کشیده شدهاند و باید با این استضعاف و کسانی که او را به استضعاف کشیدهاند، مبارزه شود». چنین تفکری قطعا از روحیه و مسلک انقلابی بیبهره است. تفکر و روحیه انقلابی، طرفدار عدالت اجتماعی است؛ لذا به دنبال ریشهکن کردن فقر و کمک به محرومان از طریق توزیع عادلانه است، نه رشد بیضابطه سرمایه و تجمیع آن در دست عدهای خاص. این همان چیزی است که در تفکر امام خمینی (ره) وجود داشت و به تعبیر رهبرمعظم انقلاب؛ «به معنای واقعی کلمه امام (ره) طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پر تکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام (ره) است؛ این یکی از اصول قطعی امام (ره) است... بر مصرف درست بیتالمال تأکید میکردند، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکردند. این هم یکی از خطوط اساسی است؛ مسئلهی عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجمّلگرایی و عمل در این جهت.»