«استیون کوک» ستوننویس نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» و پژوهشگر ارشد اندیشکده شورای روابط خارجی در واکنش به جنایت جدید رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن «یحیی سنوار» نوشت، شاید اسرائیل و متحدانش حذف فیزیکی «یحیی سنوار» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت حماس را یک پیروزی جلوه دهند، اما نگاهی به تاریخ مبارزات سیاسی جنبش مقاومت حاکی از آن است که ترور رهبران هرگز به منزله پایان راه این جنبش نبوده و نیست و پیروان مقاومت به مبارزه ادامه خواهند داد.
وی نوشت: «در سال ۱۹۴۸، محمود النقراشی پاشا، نخستوزیر وقت مصر تصور میکرد با ممنوعالکار کردن گروه اخوانالمسلمین، ثبات به کشورش باز خواهد گشت. سه سال پس از چنین اقدامی، اخوان رهبری شورش، اعتصاب و اقدامات خشونتباری را بر عهده داشت که ترور نخستوزیر و وزیر دارایی این کشور را در بر داشت. ممنوعیت فعالیت اخوانالمسلمین موجب شد فعالیتهای این گروه خشونت بیشتری پیدا کند و شاخه مسلح این گروه، امور را بهدست خود گرفته و در نهایت به ترور النقرشی هم منجر شد. از آن روز تا حالا، دولت مصر برای چندین دهه تقلا میکند تا اخوانالمسلمین را سرکوب کند.»
کوک با تأکید بر اینکه «اندیشهها قابل ترور نیستند»، تصریح کرد: «این عبارت کلیشهای حرف درستی است؛ اما نکته ظریف داستان این است که نمیتوان با ترور، جنبش مقاومت را از بین برد. پیروان این جنبشها، (پس از ترور رهبرانشان) تلاش خود را مضاعف میکنند.»
وی افزود: «آیا کسی خلیلالوزیر را به یاد دارد؟ عباس الموسوی یا فتحی شقاقی را چطور؟ احمد یاسین؟ این افراد کسانی هستند که (رژیم) اسرائیل در گذشته از آنها اهریمن ساخته بود. الوزیر که به ابوجهاد شهره بود، به همراه یاسر عرفات شاخه مسلح فتح را رهبری میکردند و نیروهایشان در نهایت جذب ساف شدند. شقاقی پزشکی بود که هدایت جهاد اسلامی فلسطین را بر عهده داشت. الموسوی پیش از حسن نصرالله، رهبر حزبالله بود و احمد یاسین، پس از ایجاد شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین در اواخر دهه ۱۹۸۰، حماس را رهبری میکرد. همه آنها در عملیاتهای اطلاعاتی یا نظامی (رژیم صهیونیستی) ترور شدند و این چنین بود که افسانه (قدرت) سرویسهای امنیتی (رژیم) اسرائیل ایجاد شد.»
پژوهشگر ارشد اندیشکده شورای روابط خارجی با اشاره به استمرار فعالیتهای جنبشهای مقاومت پس از ترور رهبرانشان، افزود: «اما شاخه مسلح ساف باقی ماند و در انتفاضه دوم نقشآفرینی کرد. سیدحسن نصرالله پس از ترور الموسوی، حزبالله را به مسلحترین بازیگر غیردولتی جهان تبدیل کرد و بعد از ترور نصرالله، گروه حزبالله جریان به ظاهر بیپایانی از موشکها را به سمت اسرائیل شلیک کرده و میکنند. در سال ۱۹۹۵، شقاقی در مقابل هتلی در مالت مورد اصابت پنج گلوله قرار گرفت، اما چندین دهه پس از او، جهاد اسلامی همچنان اسرائیلیها را با عملیاتهای انتحاری و موشک هدف قرار میدهد. ترور یاسین هم هرگز جانشینانش را وادار نکرد تا در استراتژی خود تجدیدنظر کنند. چرا کشتن سنوار باید متفاوت باشد؟»
در ادامه این تحلیل آمده است: «برخی این استدلال را مطرح میکنند که مرگ یحیی سنوار در نهایت کمر حماس را خواهد شکست. چنانکه در اظهارات جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده در مورد مرگ سنوار این نکته عیان بود؛ اما وقتی پای ایمان در میان باشد، پیروان آن جزئیات مهم و ناخوشایند را کنار میگذارند. این احتمال وجود دارد که اعضای حماس که حالا رهبری ندارند، بیشتر شبیه اخوانالمسلمین رفتار کرده و با خشم بیشتر به مبارزه ادامه خواهند داد و از دشمنان خود انتقام خواهند گرفت. مقاومت منفعل نیست و این ویژگی، جزء حیاتی هویت آن به شمار میرود. به همین دلیل بود که سنوار ترجیح میداد با گلوله تانک (رژیم) اسرائیل بمیرد، نه بر اثر سکته مغزی. او معتقد بود چنین مرگی برای استمرار مقاومت الهامبخش خواهد بود.»
وی با اشاره به بیهودهبودن راهبرد حذف فیزیکی، به تاریخچه اقدمات آمریکا اشاره و خاطرنشان کرد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در نظر بگیرید که نیروی قدس آن، بازیگر اصلی در محور مقاومت است. پس از حمله پهپاد آمریکایی به خودروی حامل فرمانده نیروی قدس، (سپهبد) قاسم سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سپاه قدس از حرکت نایستاد. بهنظر میرسد که امروز، کشتن سنوار برای اسرائیل یک دستاورد بزرگ است، اما با گذشت زمان، دیگران ـ همانند گذشته ـ به مقاومت ادامه خواهند داد.»