مسعود اکبری
متأسفانه طیفی در داخل کشور، خواسته یا ناخواسته، پازل دشمن در جنگ ترکیبی را تکمیل کرده و به عبارت دقیقتر، آب به آسیاب دشمن میریزد.
به این اظهارات توجه کنید:
- تا زمانی که تحریم هستیم و FATF حل نشود نمیتوان کاری کرد.
- تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است.
- روا نیست این هزینههای سنگین را مردم بپردازند. باید تحریمها رفع شود و مسئله FATF را نیز حل کنیم.
- حل نشدن مشکل FATF به عنوان یکی از مسائل مهم بازدارنده در انسجامبخشی به فعالیتهای اقتصادی است.
- بدون رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی محدود خواهد بود.
حالا این اظهارات را بگذارید کنار گزارش اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» که در اوج اغتشاشات 1401 در نشریه نیوزویک منتشر شد. در این گزارش آمده بود: «باید محصول عملیات روانی علیه ایران این باشد که روزبهروز بر مردم خشمگین - از دانشآموز تا معلم - افزوده شود.»
یکی از ابزارهای عملیات روانی دشمن در جنگ ترکیبی که هدف اصلی آن عصبانی کردن مردم است، چیزی نیست جز ارائه آدرس غلط برای رفع مشکلات کشور. یک سؤال؛ آیا رفع مشکلات کشور منوط به رفع تحریمها و عضویت در FATF است؟! تجربه دولت سیزدهم، این ادعا را کاملا رد میکند.
به عنوان نمونه، در نتیجه زحمات شبانهروزی شهید رئیسی و دولتمردان، حدود ۸ هزار و ۸۰۰ طرح در نهضت احیای کارخانهها و کارگاههای تولیدی به چرخه تولید بازگشت و ۷۲۰ واحد راکد، نیمهفعال و غیرفعال نیز در حال احیا و بازگشت به چرخه اقتصادی کشور است. این در حالی است که پیش از آن، چرخیدن چرخ کارخانهها و احیای کارخانهها به رفع تحریمها منوط شده بود.
در تیرماه سال جاری، «تد کروز» نماینده جمهوریخواه در جلسه استماع مجلس سنای آمریکا خطاب به «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «ایران امروز حدود ۲ میلیون بشکه در روز نفت میفروشد. با این حساب با وجود تحریمها و کنترلهای صادراتی، آنها از این طریق حدود ۸۰ میلیارد دلار درآمد دارند... امروز ناوگان اشباح ایران (شناورهای بدون امکان مکانیابی) بیش از ۴۰۰ فروند شناور را در اختیار دارد.» و اما بلینکن در بخشی از اظهارات خود در پاسخ به تد کروز، از توصیف جالبی استفاده کرد؛ وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «علت این مسئله آن است که آنها (جمهوری اسلامی ایران) مصمم هستند که این کار را انجام دهند.»
اهتمام دولت شهید رئیسی در ساخت مسکن، از دیگر مصادیق تلاش برای رفع مشکلات کشور بدون اتکا به رفع تحریمها و FATF بود. نهضت ملی مسکن، یادگار گرانقدر شهید رئیسی در این خصوص است.
اگر در ۸ سال دوره فعالیت دولت مدعی تدبیر و امید، بیعملی و ترک فعل رخ نداده و بازار مسکن ساماندهی شده و برای مردم مسکن ساخته میشد، بیشک امروز شاهد کاهش قدرت خرید مسکن عموم مردم جامعه نبودیم که کام بسیاری از مستأجران را تلخ کند. اگر نگاهی به میانگین قیمت مسکن در طول دوره فعالیت دولت یازدهم و دوازدهم بیندازیم باید بگوییم قیمت مسکن در کلانشهر تهران به طور میانگین از متری ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به متری ۳۲میلیون تومان رسید و این یعنی رشد ۱۰۰۰ درصدی قیمت!
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی، نرخ تورم در تابستان ۱۴۰۰ و در پایان دولت دوازدهم به حدود ۶۰ درصد رسید. نکته تأمل برانگیز اینجاست که خرداد ۱۴۰۱ و در شرایطی که هنوز یکسال هم از روی کارآمدن دولت رئیسی سپری نشده بود، ۶۱ نفر از مدیران منتسب به طیف مدعی اصلاحات در نامهای سرگشاده درباره سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم هشدار دادند که تورم سهرقمی در راه اقتصاد ایران است.اما برخلاف این فضاسازیها و در نتیجه عملکرد دولت سیزدهم، آمار تورم به حدود 40 درصد رسید.
در یک نمونه دیگر، دولت شهید رئیسی موفق شد حجم بزرگی از بدهیها و تعهدات دولت یازدهم و دوازدهم را تسویه کند. در همین رابطه، در مجموع قریب به ۶۰۰ هزار میلیارد تومان از بدهیهای دولت یازدهم و دوازدهم توسط دولت سیزدهم تسویه شد.
علاوه بر تجربه موفق دولت سیزدهم، در اظهارات طرف غربی نیز، مستندات قابل توجهی مشاهده میشود. به عنوان نمونه، «ریچارد نفیو» که از او به عنوان یکی از معماران شبکه تحریمها علیه ایران یاد میشود در اواخر تابستان سال جاری در یادداشتی در «انستیتو سیاستهای خاور نزدیک» نوشته بود: «در حال حاضر به راه انداختن مجدد کارزار تحریمهای ایران بسیار دشوار خواهد بود... اینبار ایرانیها با کارآمدی بیشتری از خودشان و داراییهایشان محافظت میکنند. شکست فشار حداکثری، این مسئله را تأیید میکند... در دولت بایدن هیچکدام از تحریمهای ضدایرانی از لحاظ فنی رفع نشدند اما این موضوع نه ایران را به سمت سقوط پیش برد و نه به سمت پذیرش توافق سوق داد.»
و اما جریان مدعی اصلاحات، طوری وانمود میکند که گویی ایران تاکنون ارتباطی با سازمان FATF نداشته و اگر در آینده به آن بپیوندد و دستورات آن را اجرائی کند، فتحالفتوح اقتصادی رخ خواهد داد.
این ادعا در حالی است که دولت یازدهم و دوازدهم (دولت مدعی تدبیر و امید) در اقدامی تأملبرانگیز از سال ۹۵ به بعد، ۳۷ بند از ۴۱ بند تعهداتی را که مخفیانه به FATF داده بود و به عبارتی حدود ۹۰ درصد دستورات FATF را اجرا کرد.
این در حالی است که کشورهای دیگر چهبسا اصلا این حجم از تعهدات را نیز انجام نداده و به عضویت این سازمان درآمدند. پس برخلاف ادعای حامیان FATF، اینطور نیست که در آینده دستورالعمل FATF را اجرا کرده و از منافع اقتصادی آن بهرهمند شویم، بلکه دولت یازدهم و دوازدهم دستورالعملهای این سازمان را اجرا کرد و نتیجه این همکاری افزایش تحریمها به جای کاهش آن بود. چرا؟! چون فلسفه تشکیل سازمان مافیایی FATF، نه رفع تحریمهای ضدایرانی، بلکه بازویی در اختیار وزارت خزانهداری آمریکا برای اثرگذاری بیشتر تحریمهاست.
اگر از کارکرد اصلی FATF هم چشمپوشی کنیم، بدترین شرایطی که FATF میتواند برای یک کشور بهوجود آورد، «اقدام متقابل» است که از آن تحت عنوان «لیست سیاه» یاد میشود. در یادداشت تفسیری توصیه شماره 19 این نهاد، مصادیقی از اقدامات متقابل علیه کشورهای هدف ذکر شده است. مطابق این یادداشت تفسیری، نهایت فشاری که «اقدام متقابل» میتواند بر کشور هدف وارد کند، افزایش مراقبت کشورهای دیگر درباره آن است و نه قطع همکاری. بر همین اساس تاکنون FATF در مبادلات تجاری و اقتصادی ایران با دیگر کشورها هیچ تأثیر منفیای نداشته است.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در خصوص بازی در پازل دشمن از تعبیر بسیار زیبایی استفاده کرده بود. این شهید بزرگوار گفته بود: «کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن در جامعه و حساسیت جامعه را از بین بردن و جامعه را سرد کردن و در درون آن تفرقه ایجاد کردن خیانت است. این بعد مهمی است و ابعاد گوناگونی دارد که باید به آن توجه کرد.»
جعفر حسنخانی
از سقوط نظام سیاسی سوریه چند روزی گذشته است و طرفین حاضر در ماجرا اظهاراتی داشتهاند که ابعاد ماجرا را روشنتر از قبل کرده است. در این میان پنج نکته قابل تأمل است:
۱- شورش مسلحانه نیروهای وابسته نه انقلاب مردمی: آنچه در سوریه اتفاق افتاد اندک شباهتی به انقلاب نداشت. اساساً جامعه سوریه در طول بیش از یک دهه جنگ، فروپاشیده و همه امکانهای کنشگری خود را از دست داده بود و لذا مردم هیچ عاملیتی در ماجرا نداشتند. نیروهای شورشی که بخش قابل توجهی از آنان را نیروهای خارجی شامل میشدند، با حمایت نظامی و اطلاعاتی خارجی، یک شورش مسلحانه را علیه نظام سیاسی سوریه در پیش گرفته و در نهایت موفق شدند نظام سیاسی سوریه را ساقط کنند. آنچه در سوریه اتفاق افتاد یک شورش مسلحانه با عاملیت خارجی بود نه انقلاب مردمی.
۲ - بازیگری امریکا نه پیروزی همسایه شمالی: آنچه از ظاهر ماجرا پیدا است، این است که «محور اخوانی» در منطقه، بازیگران اصلی ماجرای سوریه بودند. ترامپ هم در تأیید همین «ظاهر ماجرا» اظهار داشته که سوریه زمین بازی امریکا نیست و امریکا تمایلی به نقش آفرینی در آن ندارد. اما دم خروس کجا است؟ رهبر انقلاب در دیدار اقشار مردم در تاریخ ۲۱ آذر درباره تحولات سوریه در فرازی از بیانات خود چنین اظهار داشتهاند: «ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم. آمدند اینجا به من گفتند که همه امکاناتی که برای سوریها امروز لازم است، ما آماده کردیم، آمادهایم که برویم، [اما]آسمانها بسته بود، زمین بسته بود؛ رژیم صهیونیستی و امریکا، هم آسمان سوریه را بستند، هم راههای زمینی را بستند». این یعنی امریکا با همراهی سگ نگهبان خود رأساً در روزهای منتهی به سقوط دولت سوریه، نقشآفرینی کرده است. آسمان سوریه در روزهای منتهی به سقوط، توسط امریکاییها تبدیل به منطقه پرواز ممنوع شده است. پر واضح است که همین یک اقدام و ایجاد اخلال مؤثر در روند حمایت ایران از متحد خود، مؤید این است که امریکا برای رضای آنکارا و دوحه مداخله نظامی مستقیم مؤثر نکرده، بلکه طرح خود را به پیش برده است. لازم به توضیح است که در طول تاریخ یکصد ساله گذشته، جریان اخوانی در بیشتر مواقع یا بازی امریکاییها را خورده است، یا در بازی امریکاییها بازی کرده است. ماجرای اخیر سوریه را نیز باید به آن کارنامه سیاستورزی سادهانگارانه جریان اخوانالمسلمین در منطقه افزود.
۳ - فروپاشی ارتش از درون نه قدرت نظامی مخالفان: در جریان حمله شورشیان از ادلب به سمت حلب، حما، حمص و در نهایت دمشق نیروهای ارتش سوریه به شکل گسترده و ناباورانه دست از جنگ کشیده و فرار کردند. ارتش و نیروهای مسلح هر کشور مهمترین تکیهگاه مردم در هنگامه خطر هستند. اما این تکیهگاه در سوریه در برابر کمتر از ۳۰ هزار نیروی مسلح که عدد قابل اعتنایی نیست، دست از جنگ کشیدند. در این میان دو احتمال وجود دارد: ۱. حقوق پایین نیروهای ارتشی و وضعیت اقتصادی بد، آنان را از وضعیت دلسرد کرده و در نهایت به تصمیم نجنگیدن رسانده است و ۲. برخی از فرماندهان میانی مؤثر ارتش با دشمن تبانی کردهاند و در ازای دریافت مبالغی ارتش را از دفاع باز داشتهاند. البته وجود هر دو این احتمالها با هم، احتمال سوم است. آنچه مهم است، این است که همه طرفها از سرعت فروپاشی ارتش در سوریه غافلگیر شدند. پایش وضعیت سختافزاری و نرمافزاری ارتش سوریه به بیان دیگر بررسی وضعیت تجهیزات نظامی و روحیه رزمی این ارتش، برای دولت سوریه و همچنین دولتهای همراه آن یعنی روسیه و ایران ضروری بوده است. این هر سه بازیگر اصلی درباره اطلاعات خود از تحرکات شورشیان مسلح و تروریست سخنانی را بیان کردهاند، اما درباره اطلاع خود از وضعیت ارتش سوریه تا کنون چیزی نگفتهاند.
۴ - مردمِ تماشاچی نه مخالفت و موافقت مردمی: در تصاویر منتشر شده از جشنهای پیروزی هیئت تحریر شام، هیچ جمعیت گسترده مردمی دیده نمیشود. شورشیان مسلح به همراه خانواده و اندک حضور مردمی در میدانهای اصلی. خانواده زندانیان به همراه زندانیان نظام سابق در جلو زندانها به عنوان تنها تصاویر حمایت مردمی از شورشیان منتشر شده است. مردم مهمترین غایبان این رویداد فروپاشی بودند. ایران نیز دوبار در تاریخ خود شاهد چنین وضعی بوده، سقوط اصفهان در زمان شاه سلطان حسین به دست شورشیان داخلی و سقوط تهران در دوران رضا شاه پهلوی از سوی دشمنان خارجی. در هر دو مورد مردم تماشاچی بودند. این وضعیت در سوریه هم اتفاق افتاد، البته با یک تفاوت و آن اینکه جامعه سوریه در طول یک دهه جنگ بسیار ضعیف شده و تقریباً چیزی از آن باقی نمانده است. تماشاچی بودن مردم سوریه انتخاب آنان نبود بلکه توانی جز این کار نداشتند.
۵- سرزمین اشغال شده نه آزاد شده: سوریه امروز پس از بشار اسد، چیزی نیست جز سرزمین اشغال شده. از طرفی همسایه شمالی مایل است به وسعت سرزمینهای اشغالی خود در سوریه بیفزاید، و همچنین بخش قابل توجهی از شورشیان حاضر در سوریه، نیروهای خارجی هستند که در این کشور حاضر شدهاند، از دیگر سو هم رژیم کودککش و فرصتطلب صهیونی از جنوب سوریه اشغال را توسعه داده است.
البته که چنین لقمهای برای رژیم بسیار بزرگ است. زمانی که استالین پس از جنگ جهانی دوم، شرق اروپا را از آن خود دانست، چرچیل به روزولت گفته بود که این لقمه برای استالین بزرگ است و در گلوی او گیرخواهد کرد. لقمهای که در نهایت در گلوی شوروی گیر کرد و به فروپاشی آن انجامید، جنوب سوریه هم برای رژیم لقمه گلوگیر است و تداوم آن برایش بسیار خطر آفرین خواهد شد. فارغ از این، آنچه در اینجا محل بحث است این مهم است که برای فردای سقوط بشار اسد، برای سوریه نامی سزاوارتر از «اشغال» نیست. این سرزمین از موقعیت جنگ داخلی به وضعیت اشغال سقوط کرده است.
علی رحیم پور
«ایرانیان» نامِ عام همهی «ما»، یعنی مردمانی است که به طور تاریخی، از کهنترین روزگاران تا کنون در سرزمین تاریخی ایران سکونت گزیده اند. این «ما» کثرت همهی ایرانیانی است که از هزارههای پیشین، در زمانهایی و از مکانهای گوناگون، مهاجرت کرده و این سرزمین بزرگ را برای سکونت خود برگزیدهاند. لذا همه آنان سهمی در فرجام و نافرجام آن دارند و تاریخ، تمدن و فرهنگ این کهن سرزمین را آفریدهاند.
تاریخِ ادب و فرهنگِ ایرانی ایرانشهری است و قلمرو فرهنگی ما همان است که از ابتدا بوده است.
مرزهای سیاسی آن نیز همان است که هست، اما مرزهای ایران فرهنگی همان مرزهایی است که بهطور تاریخی بودهاند. از اینرو، ایران متمایز از بسیاری کشورها، تنها یک کشور نیست، بلکه یک تمدن با کارکردهای فرهنگی متعدد و فراگیر است که جشن شب یَلدا یا شب چلّه به عنوان یکی از کهنترین جشنهای ایرانی در این گستره نمود پیدا کرده است.
ایرانِ جغرافیای سیاسی کنونی تنها ناحیههایی از این ایرانزمینِ فرهنگی است. ایران میراث همهی اقوامی است که سهمی در آفریدن این میراث مشترک دارند.
همهی ایرانیانی که از کهنترین روزگاران تاکنون در بخشهایی از ایرانزمین ساکن شده و در گذر تاریخ از هسته مرکزی جدا و به «ملّت» در معنای دقیق و جدید آن تبدیل شدهاند. اگر بخواهند ایرانی وهویت تاریخی خود را نفی کنند خویشتنِ خویش را نفی کرده اند.
قلمرو فرهنگی ایران از شمال شرق چین تا دریای آدریاتیک و غرب بالکان و کروات ها در اروپا، جنوب روسیه(اوستیای جنوبی)، قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی،آسیای مرکزی، افغانستان و بخشهایی از پاکستان و شمال عراق در گستره قلمرو فرهنگی تمدن ایران زمین تعریف می شود. همه این اقوام در رخدادها، جشن ها و گرامیداشت ها با آداب و سنن متنوع و متعدد شریک بوده و از هر فرصتی برای کنارهم و باهم بودن بهره برده و کانون پر مهر خانواده را بویژه با ارج نهادن به بزرگان خویشان خود مملو از شادی کرده اند. یلدای زیبا و ستاره باران یکی از این مراسم ها بوده است.
شب چله در آیین میترا و مهر پرستی، شب تولد مهر است و میلاد خدای خورشید و لحظهای است که خورشید از دید ما در بیشترین فاصله با زمین قرار دارد و یلدا دختر شبهای زمستان با انقلاب زمستانیاش آغازگر روشنایی بیش از پیش برای افزایش طول مدت روزهای گرم و نورانی برای مادر زمین است. در تاریخ باستان، انقلاب زمستانی منشأ بسیاری از جشنها و آئینهای خجسته در فرهنگها و تمدنهای بشری از جمله یلدای ما ایرانیان بوده است. لذا شب زیبای چله را برای حفظ هویت و اصالت خویشتن خویش و پاسداشت از مهر پیشنیان گرامی بداریم. یلدا فرصتی است تا بار دیگر دریابیم که ایران ظرفیت های زیادی دارد و می تواند به کانون دیپلماسی منطقه ای بدل شود زیرا ارتباطات فرهنگی گسترده ای با همسایگان دارد.
کوروش شجاعی