صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۲  ، 
کد خبر : ۳۷۰۶۹۶

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳

 تفاوت «می‌شود» و «نمی‌شود»، ایران سوریه نیست، رهبر انقلاب اذهان را به قدرت پیام روایتگری و رسانه معطوف می‌کنند؛ یادداشت برخی از روزنامه‌‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۱۲ دی

 تفاوت «می‌شود» و «نمی‌شود»

عباس شمسعلی
چند روز قبل یکی از همکاران روزنامه در بازگشت از نشست خبری یکی از معاونین وزرا حالت گرفته و ناراحتی داشت و درباره علت آن می‌گفت: «کل نشست این معاون وزیر به بیان «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» و طرح عمومی برخی مشکلات و تقریباً بدون بیان نکته‌ای امیدبخش گذشت».
آنچه در این بین قابل تامل و نیازمند توجه است اینکه، مشابه ماحصل منفی این نشست خبری مذکور را می‌توان در برخی دیگر از اظهارنظرهای چند وقت گذشته تعداد قابل توجهی از مدیران دولتی و حتی مسئولان ارشد دولت و با همین ادبیات و روحیه «نمی‌شود»، «نمی‌توانیم» و «نداریم» دید.
حتی چندین بار نیز به نوعی این ادبیات در کلام و صحبت‌های جناب رئیس‌جمهور در موضوعات مختلف تکرار شده است.
واقعیت آن است که وقتی مدام این ادبیات و روحیه منفی در بین مسئولان ارشد دولت به بهانه‌های مختلف تکرار می‌شود، تبدیل به یک باور مسلط در بین تمام زیر مجموعه‌ها از راس دولت تا بدنه اجرائی آن از مرکز تا دورترین نقاط کشور می‌شود.
وقتی در برخی موضوعات کلیدی و مورد مطالبه مردم دائم در راس دولت سخن از «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» و «نداریم» باشد، این رویه مطلوب‌ترین حالت برای مدیران کم کار، تنبل و بهانه‌گیر است تا به جای تلاش در رفع مشکلات و به جای پاسخگویی درخصوص مطالبه از عملکردشان، پشت همان دیوار «نمی‌شود‌ها» پنهان شوند. در این صورت هر گاه از این طیف مدیران از مرکز تا دورترین نقاط مطالبه شود که چرا فلان کار یا وظیفه قانونی یا کار بر زمین مانده مردم در حوزه مسئولیت خود را انجام نداده‌ای؟ پاسخ خواهید شنید: «شما مگر متوجه شرایط نیستید؟ مگر اینکه حتی خود رئیس‌جمهور یا آن دیگر مسئول ارشد دولتی هم گفته‌اند که «نمی‌شود»، «نمی‌توانیم» و «نداریم» را نشنیده‌ای؟!»
ترویج این روحیه و تفکر در بدنه اجرائی کشور بهترین هدیه به مدیران کم کار، تنبل و ناکارآمد است.
البته هیچ‌کس نمی‌گوید که در کشور مشکل و کمبود نداریم و امکانات و بودجه‌ها و شرایط همه در بهترین و بی‌نقص‌ترین حالت است، اما سؤال این است؛ آیا اگر بخشی از مشکلات و موانع هم در مسیر انجام وظایف و حل مشکلات و خواسته‌های به حق مردم وجود داشته باشد باید با تمام وجود برای رفع مشکلات و موانع تلاش کرد یا آنها را به بهانه‌ای برای عمل نکردن به وظایف یا توجیهی برای کم کاری‌ها تبدیل کرد؟
نگاهی به مقاطع سخت و دشوار کشور در چند دهه اخیر به وضوح نشان می‌دهد که بزرگ‌ترین دستاوردها و موفقیت‌ها در زمان‌هایی حاصل شده است که به ظاهر و به گمان بسیاری، امکان تحقق آن ناممکن یا دور از ذهن بوده است.
از سال‌های دفاع مقدس که جنگی تمام عیار به نظام نوپای اسلامی و مردم و کشورمان تحمیل شد می‌توان به عنوان یکی از مهم‌ترین نمونه‌های تحقق باور «ما می‌توانیم» و غلبه روحیه جهادی بر چرتکه انداختن‌های ظاهری درباره امکانات و باور «نمی‌شود» اشاره کرد.
در شرایطی که صدام با حمایت همه‌جانبه تسلیحاتی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و تامین مالی برخی حکام عرب منطقه، سرمست از توان نظامی بالا و در خیال تصرف چند روزه تهران به کشورمان تجاوز کرده بود، شاید تصور بسیاری از تحلیلگران این بود که با توجه به امکانات و در شرایطی که حتی خرید سیم خاردار هم تحریم شده بود، ما در جبهه‌ها امکان رویارویی با دشمن را نداریم. اما آنچه ورق را برگرداند به میدان آمدن روحیه جهادی و تحقق باور «ما می‌توانیم» بر «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» بود، تا جایی که دشمن دست از پا درازتر و با پذیرش شکست به عقب رانده شد و نقشه حامیان آمریکایی و غربی و عربی صدام هم برای شکست و نابودی نظام جمهوری اسلامی نقش بر آب شد.
اگر کسانی که امروز پرچمدار «نمی‌شود»، «نمی‌توانیم» و «نداریم» هستند، در زمان جنگ تحمیلی با این روحیه مسئولیتی داشتند و می‌خواستند جلوی دشمن بایستند که...
باید پذیرفت امروز هم جنگ دشمن با ما تمام نشده است و به عرصه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و... کشیده شده است. بی‌شک راه ایستادن در برابر دشمن چیزی جز همان نسخه دفاع مقدس نیست با این تفاوت که به فرموده رهبر انقلاب، «امروز بی‌تردید صد برابر از زمان جنگ تحمیلی قوی‌تر شده‌ایم و توانایی‌های کشور قابل مقایسه با آن زمان نیست».
پس از دفاع مقدس هم این باور جهادی و ایمان به توانایی‌ها و نماندن پشت سد کمبود امکانات در هر بخش و زمینه‌ای حاکم شد، دنیا متحیر شد؛ از رشد جهشی صنایع نظامی و موشکی تا جهش‌های چشمگیر علمی در حوزه‌های مختلف پزشکی، نانوتکنولوژی و... در شرایط تحریم، همه نتیجه همان روحیه جهادی و باور به دور زدن موانع است و هر جا اسیر باور منفی «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» شدیم در جا زدیم.
دولت شهید رئیسی را می‌توان یک تبلور عینی باور به «ما می‌توانیم» دانست. او که دائم تکرار می‌کرد «ما اصحاب می‌توانیم هستیم»، این باور را در عمل محقق کرد. در ایامی که شهید رئیسی دولت را تحویل گرفت، روزی 700 هموطن به علت کرونا جان خود را از دست می‌دادند. در شرایطی که مطالبه مردم تامین واکسن بود و عده‌ای در دولت قبل از دولت شهید رئیسی می‌گفتند «واکسن که سوهان قم نیست» و عده‌ای با آدرس غلط، تامین نشدن واکسن را به تحریم و FATF ربط می‌دادند، شهید رئیسی به جای تکرار حرف‌های ناامید‌کننده و بهانه جویی، با عزمی راسخ وارد میدان شد و در مدتی کوتاه با رایزنی‌های مداوم ده‌ها میلیون واکسن خریداری کرد و به لطف و یاری خدا که به حرکت، برکت می‌دهد، با نهضت واکسیناسیون سراسری، جان هزاران هموطن را نجات داد. این شهید خدمت در زمانی که کمبود آب در بخش‌هایی از خوزستان و همدان و سیستان به بحران تبدیل شده بود با پیگیری مستقیم و باور به قابل حل بودن مشکل، طی مدت کوتاهی این معضل را حل کرد. او هرگز اجازه نمی‌داد که «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» تبدیل به باور ذهنی مدیرانش شود و وقتی فرهنگ می‌شود و می‌توانی را در دولت حاکم کرد، دیگر هیچ مدیری نمی‌توانست پشت دیوار بهانه‌ها پنهان شود.
شهید سلیمانی عزیز هم که در ایام شهادتش هستیم در شکست حکومت داعش با آن همه حامی و در شرایطی که بسیاری امکان این پیروزی را ناممکن می‌دانستند با همین روحیه جهادی و ایمان به توانستن موفق شد.
اکنون هم رئیس‌جمهور محترم کشورمان قطعاً به اهمیت باور و روحیه جهادی در پیشبرد اهداف اعتقاد دارد و باید تلاش کند این روحیه در بدنه دولت حاکم شود. جناب پزشکیان باید از مشاورانی که در دام ذهنی «نمی‌توانیم» و «نمی‌شود» گرفتار هستند دوری کند. ایشان باید به جای تکرار آسیب‌رسان باور غلط چنین مشاورانی، خود سردمدار تفکر و روحیه جهادی شود.
پیش از این نگارنده در یادداشتی دیگر که 18 شهریور امسال با عنوان «نسخه درست همین است» در کیهان منتشر شد به تجلیل از یک موضع درست و دقیق جناب پزشکیان پرداخته و نوشته بود: «رئیس‌جمهور کشورمان در جریان بازدید از نمایشگاه فعالیت‌های زیربنایی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا (ص) و نشست با فرمانده کل سپاه پاسداران و فرماندهان و مسئولان این قرارگاه، با تاکید بر اینکه «ما هم بسیجی بوده، هستیم و خواهیم بود» اظهار داشت: «راه نجات کشور احیا و تکیه به روحیه جهادی و بسیجی واقعی همچون سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و همان روحیه و مجاهدتی است که جنگ را اداره کرد.» این سخنان رئیس‌جمهور محترم را می‌توان به عنوان آدرسی دقیق برای رسیدن به سرمنزل مقصود و نسخه‌ای شفابخش برای حل مشکلات کشور تعبیر کرد. سخنان دلنشینی که باید در عمل هم مورد توجه قرار بگیرد. این نسخه شفابخش آن‌قدر برای مردم ما آشنا و مورد پذیرش است که در صورت توجه جدی دولت و ورود به انجام وظایف با این روحیه و تفکر و نگاه، علاوه‌بر به میدان کشاندن ظرفیت‌های فراوانی از بخش مردمی، شاهد تسریع و جهش در روند اجرائی کشور خواهیم بود.»
اکنون هم انتظار از رئیس‌جمهور محترم حرکت در همین مسیر و تفکر و پرهیز از افتادن به دام اصحاب «ما نمی‌توانیم است». در این مسیر انتخاب درست مسئولان و مطالبه و بازخواست آنها در عمل به وظایف از سوی رئیس‌جمهور می‌تواند گره‌های زیادی را بگشاید.
رهبر انقلاب 31 تیرماه امسال در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس دوازدهم فرمودند: «به آنهایی که افق به نظرشان تاریک است و [معتقدند] کاری نمی‌شود کرد، نمی‌شود مسئولیّت‌های اساسی و کلیدی داد.»    
 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۱۲ دی

ایران سوریه نیست

حسین عبداللهی‌فر

با سقوط دولت اسد در سوریه موضوع «سوری‌سازی ایران» بر زبان برخی از سران باند تروریستی حاکم بر سرزمین‌های اشغالی و دولتمردان حامی آنها در غرب جاری شد که بی‌شک تحت تأثیر سرمستی ارتش کودک کش صهیونیستی در میدان خالی از حریف است. 
اگر همه مؤلفه‌های قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران از حکومت مردم‌سالار دینی، ملت شرافتمند، غیرت ملی و بصیرت دینی، نظام ولایی با رهبری حکیم و فرزانه، سرمایه انسانی ۸۰ میلیونی با استعداد فوق العاده جوانان ایران، منابع سرشار زیرزمینی، موقعیت جغرافیایی و سرزمینی با شرایط اقلیمی بسیار عالی، پیشرفت‌های علمی و اقتدار دفاعی و نظامی و... جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیریم، «حماسه یوم الله ۹ دی» به تنهایی برای اثبات برتری و بطلان هر گونه قیاس میان دو کشور کفایت می‌کند. حضور گسترده، متراکم، خودجوش، خداجویانه، حق‌طلبانه ملت ایران در نهم دی ماه ۱۳۸۸ ثابت کرد: 
رابطه امت و امام در ایران اسلامی چنان قوی و مستحکم است که امت بدون صدور فرمانی از سوی امام به یاری ولی خدا آمده و چشم جهانیان را از عظمت حضور خویش خیره می‌سازد. 
بصیرت مردم به اندازه‌ای بالاست که غبار فتنه‌های بزرگ و پیچیده هم نمی‌تواند مانع تشخیص حق و باطل گشته و بر انگیزه دفاع از جبهه حق تاثیر بگذارد. 
بیگانه ستیزی و دشمن شناسی در فرهنگ اسلامی - ایرانی به حدی است که پنجه‌های پولادین دشمن پشت دستکش‌های مخملی و انقلاب‌های رنگی تشخیص داده و دست رد بر سینه‌ها آنها می‌زند. 
ارزش‌های اسلامی و فرهنگ عاشورایی در ایران چنان قوی است که اهانت به عاشورا از سوی عده‌ای غیرت میلیون‌ها ایرانی را به جوش آورده و اجازه ادامه فتنه‌گری را به دشمن نمی‌دهند. 
همه اینها نشان می‌دهد ایران سوریه نیست و اگر اسد به یکی از این امکان‌ها نیز دسترسی داشت، می‌توانست از سقوط دولتش جلوگیری کند. حال سؤال اساسی این است که چرا دشمنان ملت ایران سخن از سوریه‌سازی و اجرای مدل فروپاشی این کشور به میان می‌آورند. به نظر می‌رسد آنچه دشمن را تشجیع نموده تا سخن از مشابهت‌سازی و اجرای مدل سوریه در ایران به میان آورد، شیوه و روش فروپاشی این کشور است که بر استفاده از هوش مصنوعی، تحلیل کلان داده‌ها و مدیریت اذهان عمومی حتی دولتمردان و فرماندهان ارتش سوریه تمرکز داشت؛ لذا دوستان و دشمنان سوریه می‌دانند که دولت اسد پیش از آنکه میدان را واگذار نماید، فضای رسانه‌ای و روانی، مدیریت اذهان و افکار مردم و نیرو‌های مسلح را واگذار نموده و در یک جمله به شیوه و شگرد نرم دشمنان خود باخت. اگرچه با این شیوه هم تصور فروپاشی نظام اسلامی حتی با کمک ابزار‌های نوین قابل ترسیم نیست، اما عدم استفاده از این روش، سوء استفاده از فرصت پیش آمده و شرایط داخلی کشور سبب می‌شود تا زمینه‌ای برای تست شانس مجدد فراهم آید. به ویژه آنکه سران صهیونیزم بهتر از هر کسی می‌دانند که حفظ امنیت سرزمین‌های اشغالی امروز حتی در تل‌آویو که میلیارد‌ها دلار برای گنبد آهنین آن هزینه شده ممکن نیست چه رسد به اینکه بخواهند دایره اشغالگری خویش را گسترش داده و دشمنان خود را مصمم‌تر و متحدتر کنند. 
آنچه در این میان به شکل دهی تصمیم دشمن کمک می‌کند یکی تحلیل‌هایی است که هوش مصنوعی از داده‌های هر ایرانی در فضای مجازی به دشمن می‌دهد. دوم اشتباهات نخبگان، دیر فهمان همسو و مغرضان غیرهمسو است که با ارسال پیام‌های غلطی مانند استعفا، استیضاح و... به فکر بهره برداری‌های سیاسی هستند. سوم نادیده گرفتن نقش عوامل نفوذی و لیدر‌های داخلی در سوق دهی مطالبه‌گری‌ها و نارضایتی‌ها به اعتراضات و تجمعات خیابانی می‌باشد. چهارم مرجفون و هراس افکنانی هستند که با مقصر‌سازی دیگران در تنور اختلافات خودی‌ها دمیده و دل دوستان را خالی می‌کنند. پنجم خناسان و وسوسه گرانی هستند که در لایه‌های عمیق‌تر و پشت صحنه، دشمن را در موقعیت برتر و نظام اسلامی را در شرایط سخت نشان می‌دهند. کاری که رسانه‌های غربی در سوریه کردند. 
با این توضیح دشمن صهیونیستی باید بداند آنچه که در اندیشه‌های خیالپردازانه سران این رژیم درباره نظام جمهوری اسلامی ایران جاری است، از اساس باطل است و نظام جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه عظیم مردمی از بحران‌ها و گردنه‌های به مراتب سخت تری عبور کرده و خواهد کرد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۱۲ دی

رهبر انقلاب اذهان را به قدرت پیام روایتگری و رسانه معطوف می‌کنند

رحیم مخدومی 

پیام رهبر معظم انقلاب به رئیس رسانه‌ملی کوتاه، اما بسیار بااهمیت است. این پیام سه بخش دارد؛ در بخش اول، تأیید دردآشنایی سازمان صداوسیما را می‌بینیم؛ این بخش نقش بی‌بدیل برای رسانه و تبلیغ در پیکار‌های کنونی جهانی قائل است. شناخت درد، امکان درمان را میسر می‌کند.

اگر درد شناخته نشود، چه بسا منجر به مضاعف شدن بیماری و مرگ خواهد شد. بخش دوم، تبیین اهمیت این دردآشنایی و اهمیت درمان است. حضرت آقا نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را با پیروزی یک طرف و شکست طرف دیگر مساوی می‌داند. این امر به حدی اهمیت دارد که ما شاید از ارکان نظامی چنین توقعی داشته باشیم، اما حضرت آقا اذهان را به قدرت پیام، روایتگری و رسانه معطوف می‌کنند که پیشتاز قدرت نظامی است. بخش سوم بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، رهنمود است. ایشان رهنمود‌هایی درخصوص آنچه هست، ارائه می‌کنند که در این راستا باید تلاش را مضاعف کرد. اگر تلاش، ابتکار و دقت ما مضاعف شود، امید به پیروزی وجود دارد و اگر درجا بزنیم یا عقبگرد داشته باشیم، باید طبیعتا منتظر تلخی شکست باشیم و خدا چنین روزی را نیاورد. ما معتقدیم خون شهدا اجازه چنین سرنوشت شوم و تلخی را نخواهد داد. امروزجامعه به‌شدت چشم‌انتظار وعده صادق۳ است. من ازپیام رهبرمعظم انقلاب اسلامی استنباط می‌کنم که کلید وقوع وعده صادق۳ در دست رسانه است. اگر رسانه نقش بی‌بدیل خود را در تبلیغات، رساندن درست پیام و روایت درست ازحقیقت به‌خوبی ایفا کند، سوخت در صحنه بودن مردم و مطالبه آنها خواهد شد. پیش از اینها حضرت آقا فرموده بودند «سوخت موشک‌ها مطالبات و حضور مردم است.» اگر این کلید توسط صداوسیما درست زده شود و مردم نقش خود را درست ایفا کنند، زمینه برای این‌که قوای نظامی نقش خود را به‌خوبی ایفا کنند، فراهم خواهد شد.

روزنامه شرق

مجازات دسته‌جمعی برای یک اتهام بدون متهم

میلاد صفائی 

در روزهای اخیر، خبر مسدودشدن هم‌زمان درگاه‌های ورودی ریالی پرداخت‌یارهای صرافی‌های رمزارز در فضای خبری و اقتصادی کشور منتشر شد؛ اقدامی که تقریبا همه صرافی‌های ارز دیجیتال را فارغ از میزان رعایت‌کردن یا رعایت‌نکردن ضوابط، در بر گرفته است. در‌این‌میان تنها یک منبع رسانه‌ای (خبرگزاری تسنیم) به‌ طور مشخص علت این تصمیم را «پول‌شویی و عملیات سفته‌بازی در بازار تتر» اعلام کرده است، اما هیچ مستند شفافی درباره این ادعا ارائه نشده و متهم مشخصی معرفی نشده است. به‌ عبارت دیگر، اتهامی کلی و جمعی مطرح و مجازاتی فراگیر اعمال شده است. این رویکرد دست‌کم از دو منظر حقوقی و اقتصادی، محل بحث جدی است.

 

اصل شخصی‌بودن جرم و مجازات: 

یکی از مهم‌ترین اصول پذیرفته‌شده در حقوق کیفری، «اصل شخصی‌بودن جرم و مجازات» است. به موجب این اصل، نمی‌توان صرفا با انگشت اتهام کلی -نظیر «پول‌شویی» یا «سفته‌بازی»- علیه یک صنف یا گروه گسترده، مجازاتی جمعی را اعمال کرد. هر نوع جرم یا تخلف باید در دادگاهی صالح و بر مبنای ادله روشن، برای متهم (حقیقی یا حقوقی) اثبات شود. بی‌تردید اگر یک صرافی یا شرکت پرداخت‌یار مرتکب تخلف یا پول‌شویی شده، باید همان واحد متخلف تحت پیگرد قرار گرفته و در صورت اثبات، مشمول مجازات قانونی شود. اما بستن دسته‌جمعی درگاه صرافی‌ها نه‌تنها مبنای حقوقی روشنی ندارد، بلکه به شکل پیش‌دستانه، هم متهم و هم غیرمتهم را مجازات کرده است.

ضعف در توجیه افکار عمومی و ایجاد فضای ناامن اقتصادی

از منظر اقتصادی، بستن هم‌زمان درگاه‌های ورودی تمام صرافی‌های رمزارز، بدون تفکیک متخلف از غیرمتخلف و بدون ارائه مستندات کافی، پیام‌های نامطلوبی به فضای کسب‌وکار مخابره می‌کند. پیش از هر اقدامی، فعالان اقتصادی حق دارند بدانند اتهام دقیق چیست، متهمان کدام‌اند و فرایند رسیدگی به چه شکل خواهد بود. وقتی اصل بر متهم‌بودن کل فعالان یک حوزه گذاشته شود، ریسک سرمایه‌گذاری به‌ طور چشمگیری بالا می‌رود و اعتماد عمومی به سیاست‌گذار و نهادهای نظارتی کاهش می‌یابد. علاوه‌بر‌این کسب‌وکارهای سالمی که مطابق با دستورالعمل‌های موجود عمل می‌کنند، نیز خسارات جبران‌ناپذیری را متحمل خواهند شد.

لزوم ارائه دلایل روشن و تبیین دقیق اتهام

از نهادهای مسئول انتظار می‌رود در صورت وجود هرگونه تخلف آشکار، مستندات لازم را -حتی به‌ طور خلاصه- در اختیار افکار عمومی قرار دهند تا مشخص شود چه صرافی یا پرداخت‌یار خاصی، به چه شکل و در چه ابعادی مرتکب پول‌شویی یا سفته‌بازی شده است. اگر این‌گونه شفاف‌سازی‌ نشود، بستن درگاه‌های پرداخت بدون شواهد اثبات‌شده، نه‌تنها به بی‌اعتمادی عمیق‌تر در جامعه دامن می‌زند، بلکه کسب‌وکارهای سالم را که می‌توانستند در چارچوب مقررات به فعالیت ادامه دهند، بی‌دلیل از گردونه رقابت خارج می‌کند.

پیشنهادهایی برای ساماندهی نظارت بر عملکرد صرافی‌ها

1. تدوین ضوابط روشن در قالب قانون یا آیین‌نامه

قانون‌گذار و نهادهای ذی‌ربط، باید در زمینه مبارزه با پول‌شویی و سفته‌بازی در بازار رمزارز، مجموعه‌ای از مقررات و آیین‌نامه‌های شفاف را تصویب کنند. این مقررات باید به‌صراحت تعیین کند چه رفتارهایی ممنوع یا مصداق تخلف است و سازوکار تشخیص آن تخلفات چگونه است.

2. برخورد موردی و قانونی با تخلف اثبات‌شده

به‌ جای توقف کلی فعالیت صرافی‌ها یا صدور مجوز انحصاری، هر صرافی که براساس مستندات دقیق تخلف کرده باشد، از طریق سازوکارهای قانونی (مثلا دستور قضائی یا کمیته تخصصی شبه‌قضائی) محدود یا مسدود شود. در‌عین‌حال صرافی‌های دیگر که به‌ صورت شفاف و مطابق مقررات عمل می‌کنند، بدون مشکل به کار خود ادامه دهند.

3. ارتقای ابزارهای نظارتی بانکی و مالی

بانک مرکزی و نهادهای نظارتی می‌توانند با تقویت سامانه‌های الکترونیک و فراهم‌کردن امکان ارسال گزارش‌های مردمی، شفافیت مکانیسم‌های نظارتی را افزایش دهند. به‌این‌ترتیب، بدون نیاز به صدور مجوز خاص یا مسدودسازی ناگهانی، می‌توان تخلفات را رصد و بررسی کرد.

در شرایط فعلی، آنچه به نظر می‌رسد، این است که اتهامی کلی با عنوان «پول‌شویی و سفته‌بازی در بازار تتر» مطرح شده، اما بدون معرفی متهمان یا ارائه شواهد متقن، مجازاتی دسته‌جمعی اعمال شده است. این روش برخلاف اصول حقوقی و به زیان پویایی اکوسیستم اقتصادی است. از‌این‌رو راه درست آن است که اولا صرافی‌ها و پرداخت‌یارهای متخلف (در صورت اثبات تخلف) به‌ طور شفاف معرفی شوند و ثانیا با تدوین قوانین و مقررات روشن، فضا برای فعالیت مشروع و قانونمند دیگر بازیگران سالم بازار رمزارز مهیا شود، چراکه تنبیه بی‌رویه همه فعالان، نه‌تنها کمکی به ریشه‌کن‌کردن تخلف نمی‌کند، بلکه صنعت نوپای رمزارز را که می‌توانست زمینه‌ساز توسعه فناوری‌های مالی در کشور باشد، دچار رکود و بی‌ثباتی خواهد کرد.

روزنامه خراسان

فصل بودجه‌ریزی  و حکمرانی در تاریکخانه !

سید عباسعلی وهاب زاده موسوی 

۱. این روزها که فصل رسیدگی بودجه نهادها در مجلس است-زمان حساسی که در آن تخصیص منابع به‌طور مستقیم بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد- اهمیت شفافیت بودجه و عملکرد موسسات و نهادهای عمومی و دولتی بیش از پیش نمایان می‌شود. شفافیت، به معنای «در دسترس بودن اطلاعات مربوط به بودجه و نحوه تخصیص برای عموم مردم، به شکلی که تک تک افراد جامعه بتوانند به آن مراجعه کنند و از عملکرد موسسات و نهادها  به تناسب بودجه‌ای که دریافت کرده اند، مطلع شوند»، علاوه بر افزایش اعتماد عمومی، می‌تواند کاهش فساد و بهبود کارایی نهادهای دولتی و عمومی را به دنبال داشته باشد.
۲. متاسفانه در سال‎های اخیر در فضای حکمرانی کشور، تاریکخانه‎هایی در سازمان‎ها و نهادها ایجاد شده است. آن‎ها خود را ملزم به پاسخگویی ندانسته  و اطلاعات لازم نسبت به هزینه‌کرد اعتبارات خود را ارائه نمی‌دهند. این اقدام سبب می‌شود از طرفی عموم مردم -که در حقیقت صاحبان حکومت هستند- اعتماد خود را به حکومت از دست داده و از سویی امکان قضاوت در مورد عملکرد موسسات را دیگر نخواهند داشت. 
۳. شفافیت در بودجه‌ریزی در گام اول و ارائه گزارش عملکرد متناظر با اعتباراتی که هزینه شده است در گام دوم، به نهادها این امکان را می‌دهد که به‌طور مؤثرتری با ذی‎نفعان خود ارتباط برقرار کنند. وقتی که مردم از نحوه تخصیص منابع و هزینه‌ها آگاه باشند، می‌توانند نظارت بیشتری بر عملکرد نهادها داشته باشند. در نتیجه، نهادها مجبور به پاسخگویی خواهند بود. این امر به ویژه در کشورهایی که با چالش‌های فساد و سوءمدیریت مواجه هستند، اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند. 
۴. در سطح جهانی، کشورهایی مانند نروژ به‌خوبی از شفافیت در بودجه‌ریزی بهره‌برداری کرده‌اند. نروژ با استفاده از سیستم‌های دیجیتال و پلتفرم‌های آنلاین، اطلاعات مربوط به بودجه را به‌راحتی در دسترس عموم قرار می‌دهد. این کشور با ایجاد یک فرهنگ شفافیت، نه‌تنها به افزایش اعتماد عمومی کمک کرده، بلکه به بهبود کارایی و کاهش فساد نیز دست یافته است. 
۵. در برخی کشورهای دیگر نیز با اجرای مدل «بودجه‌ریزی مبتنی بر نتایج»، شفافیت را در بودجه‌ریزی خود به‌طور جدی مدنظر قرار داده اند. این مدل این امکان را می‌دهد که نتایج و تأثیرات هزینه‌ها را به‌طور دقیق‌تری اندازه‌گیری کنند و در نتیجه، تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند. این رویکرد نه‌تنها به شفافیت بیشتر کمک می‌کند بلکه باعث می‌شود که منابع به‌طور بهینه‌تری تخصیص یابند. 
۶. درخور ذکر است که مقصود نگارنده از گزارش شفافیت در بودجه و عملکرد نه آن مدلی است که در گزارش‎های تخصصی که فقط برای حسابرسان و متخصصان ارائه می‌شود، بلکه مقصود گزارشی است که تک تک افراد بتوانند میزان بودجه یک نهاد و هزینه‌کرد آن و نتایج حاصله را با زبانی آسان درک کنند. البته مانعی نیست که بودجه نهاد‌های امنیتی را محرمانه تلقی کرد، ولکن اکنون تمام سازمان‌ها خود را امنیتی دانسته و بودجه خود را پنهان می‌نمایند. 
۷. برای افزایش شفافیت در بودجه‌ریزی و عملکرد، می‌توان راهکار‌های ذیل را استفاده کرد: 
۷-۱- استفاده از فناوری اطلاعات: ایجاد پلتفرم‌های آنلاین برای انتشار اطلاعات بودجه و هزینه‌ها به‌صورت شفاف و قابل دسترس. 
۷-۲- آموزش و فرهنگ‌سازی: برگزاری دوره‌های آموزشی برای نهادها و ذی‎نفعان به‌منظور افزایش آگاهی درباره اهمیت شفافیت و نحوه اجرای آن. 
۷-۳-تقویت نظارت عمومی: ایجاد سازوکارهای نظارتی که به مردم این امکان را می‌دهد که بر عملکرد نهادها نظارت داشته باشند و در صورت مشاهده تخلف، اقدام کنند. 
۷-۴-ایجاد قوانین و مقررات: تصویب قوانین و مقرراتی که نهادها را ملزم به ارائه اطلاعات شفاف و دقیق کند. 
۸.  کلام آخر: شفافیت در بودجه‌ریزی همچون جراحی‌ دردناکی است که می‌تواند غده چرکین ناکارآمدی و فساد را درآورده و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نظام را افزایش دهد. 
 با توجه به فصل بودجه‌ریزی، ضروری است که نهادها و به‎ویژه مجلس شورای اسلامی به این موضوع توجه ویژه‌ای داشته باشند و با استفاده از تجربیات جهانی، به سمت ایجاد یک سیستم شفاف و پاسخگو حرکت کنند. 
روزنامه رسالت

قوام مقاومت به قیام است

مسعود پیرهادی
یمن درختچه‌ای است که همواره از میان صخره می‌روید. هر جا تهدیدها به نهایت خود می‌رسد، فصل خودنمایی یمن نیز آغاز می‌شود. دولت انقلابی یمن امروز یک‌تنه در کنار مظلومان غزه ایستاده است. در زمانی که حزب‌الله جبرا آرام گرفته و سوریه فعلا از ظرفیت‌های محور مقاومت به حساب نمی‌آید، این تنها یمن است که نمی‌گذارد شعاع درگیری و مشغولیت رژیم غاصب به جغرافیای کوچک غزه محدود بماند‌. این ایستادگی در حالی است که یمن خود نیز از هر سو زیر تهدید است. چه از سوی نیروهای وابسته به رژیم سابق این کشور، چه از سوی ایالات متحده و انگلیس و چه از سوی خود اسرائیل. راهبرد یمن در این شرایط حفظ تهدید از جانب خود و آزار دشمن است؛ به‌نحوی که ادامه تجاوز او به غزه، به تمامه برایش بدون هزینه نباشد‌. طی این رویکرد ایثارگرانه، دشمن مجبور است علی‌الدوام بخشی از تمرکز خود را از غزه برگیرد و به صنعا اختصاص دهد. چراکه حوثی‌ها با اتخاذ مشی عملیات‌های متناظر، امکان نادیده انگاشتن خود را از دشمن ستانده‌اند. سرزمین عقیق به این ترتیب نظم ضربان محور مقاومت را حفظ کرد.

در این میان مهم است که رفتار جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهنده انسجام مقاومت باشد. منظور از این سخن نه صرفا افزایش حمایت‌های گوناگون از حوثی‌هاست و نه الزاما هدف قرار دادن رژیم اشغالگر؛ بلکه ایران نباید منفعل جلوه کند. عدم انفعال از یک‌سو می‌تواند به فعالیت‌های دیپلماتیک فرامنطقه‌ای و دعوت از قدرت‌های بزرگ و کوچک شرق برای ایفای نقش سازنده در غرب آسیا باشد و از سوی دیگر، بازتعریف سیاست‌ها در قبال سوریه جدید؛ به نحوی که دشمن گمان نبرد پرونده سوریه برای جمهوری اسلامی ایران بسته شده است. برخلاف صبر استراتژیک که باعث احتیاط دشمن می‌شود، انفعال او را به تجری وا می‌دارد‌. عدم انفعال حتی می‌تواند به معنای از کار انداختن ماشین ترور دشمن از طریق ایجاد سپرهای امنیتی و افزایش اشراف اطلاعاتی باشد. امروز وقت تحرک است و برای هر جزء از محور مقاومت به یک شیوه. اما نباید از یاد برد که قوام مقاومت به قیام است.
روزنامه وطن امروز
 
آرزویی که با کارتر دفن شد
مهدی بختیاری
 جیمی کارتر در میان روسای جمهوری آمریکا درباره ایران یک ویژگی داشت و آن اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 در حالی رخ داد که کارتر در آمریکا در مسند قدرت بود.
کارتر یکی از مهم‌ترین حامیان سلطنت پهلوی بود و تا جایی که در توان داشت به حمایت از رژیم محمدرضا ادامه داد، چرا که ایران در آن زمان یکی از مهم‌ترین متحدان استراتژیک آمریکا در منطقه خلیج‌‌فارس محسوب می‌شد.
حمایت نظامی و اقتصادی از شاه، به رغم نارضایتی گسترده مردم، اگر چه توانست برای مدتی محمدرضا را در قدرت نگه دارد اما در نهایت موجب تشدید مخالفت‌های مردمی و سقوط حکومت او شد.
جالب آنکه کارتر در اظهاراتی مشهور، تنها چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، ایران (یعنی حکومت پهلوی) را «جزیره ثبات در یکی از پرآشوب‌ترین نقاط جهان» نامید؛ ثباتی که در عمل مشخص شد بسیار شکننده است.
تنها چند روز پس از سخنان کارتر، راهپیمایی‌های عظیم مردمی علیه رژیم شاه 
- بویژه بعد از انتشار مقاله موهن ارتجاع سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات - به‌ راه افتاد و قیام 19 دی و سلسله قیام‌هایی که در چهلم شهدا در شهرها برگزار می‌شد، حرکت پرشتاب انقلاب را نشان داد که یک سال بعد به ثمر نشست.
کارتر و دولتش نتوانستند ماهیت انقلاب مردم ایران و شدت نارضایتی جامعه نسبت به رژیم پهلوی را بدرستی درک کنند و در کنار آن، از تأثیر گسترده رهبری حضرت امام خمینی و جنبه مردمی و دینی انقلاب نیز غافل بودند و در این اشتباه، تحلیل‌های نادرست اطلاعاتی و ضعف سفارت آمریکا در ارائه گزارش‌های واقعی به واشنگتن نقش بزرگی ایفا کرد.
 اما آنچه کارتر را به بزرگ‌ترین ناکام آن مقطع و رئیس‌جمهور تک‌دوره‌ای حزب دموکرات در ایالات متحده مبدل کرد، ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران و متعاقب آن، عملیات نظامی ناکام آمریکایی‌ها در صحرای طبس بود.
ناکامی کارتر در مواجهه با انقلاب ایران به دلیل ترکیبی از حمایت از شاه، درک نادرست از تحرکات داخلی ایران و ناکارآمدی در مدیریت بحران‌های پس از انقلاب، تأثیرات دیرپایی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت و زمینه‌ساز چالش‌های بزرگ‌تری مانند قطع روابط دیپلماتیک و تحریم‌ها شد.
در واکنش به این بحران، کارتر اقداماتی را برای اعمال فشار بر تهران انجام داد که شامل تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک بود.
مسدود کردن دارایی‌های ایران: نوامبر 1979 کارتر دستور مسدود کردن 12 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در بانک‌های آمریکا را صادر کرد. این اقدام به عنوان یکی از نخستین و مهم‌ترین تحریم‌های اقتصادی علیه ایران شناخته می‌شود.
قطع روابط دیپلماتیک: آوریل 1980 کارتر روابط دیپلماتیک با ایران را قطع و تحریم‌های بیشتری را علیه کشورمان اعمال کرد. این اقدامات شامل ممنوعیت واردات نفت ایران به آمریکا و محدودیت‌های تجاری دیگر بود.
فشارهای بین‌المللی: رئیس‌جمهور وقت آمریکا تلاش کرد حمایت بین‌المللی را برای فشار بر ایران جلب کند. او از متحدانش نیز خواست اقدامات مشابهی را علیه ایران انجام دهند، هرچند موفقیت این تلاش‌ها محدود بود.
تلاش برای آزادی گروگان‌ها: تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی بخشی از استراتژی کارتر برای وادار کردن ایران به آزادی گروگان‌های آمریکایی بود. با این حال، این اقدامات تا زمان پایان دوره ریاست‌جمهوری او به نتیجه نرسید و گروگان‌ها در نهایت پس از استقرار رونالد ریگان (رئیس جمهور بعدی از حزب جمهوری‌خواه) در کاخ سفید آزاد شدند. اقدامات کارتر بویژه تحریم‌ها تأثیرات بلندمدتی بر روابط ایران - آمریکا داشت. بدعت کارتر زمینه‌ساز تحریم‌های گسترده‌تری شد که در دهه‌های بعد نیز ادامه یافت و تاکنون نیز ادامه دارد. در واقع روسای جمهور آمریکا در طول 4 دهه بعد از ریاست جمهوری کارتر همین مسیر را با یک هدف مشخص دنبال کردند و آن هم براندازی نظام جمهوری اسلامی بود.
از میان 8 رئیس‌جمهور آمریکا پس از انقلاب اسلامی، 3 نفر دیگر در این دنیا نیستند (کارتر، ریگان و بوش پدر) و 5 رئیس‌جمهور بعد نیز هر آنچه در توان داشتند برای تحقق هدف براندازی در ایران به کار گرفتند اما هیچ کدام تا امروز به نتیجه نرسیده است.
کارتر بنیانگذار و آغازگر روند خصمانه با نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران بود و در حالی پس از 100 سال زندگی، این آرزو را با خود به گور برد که ژست‌های مخالفتش با جنگ و تلاشش برای تبدیل شدن به یک فعال سیاسی صلح‌طلب، مخالف جنگ و حامی حقوق بشر هم نتوانست نگاه مردم ایران به او و سیاست‌های ظالمانه آمریکا را تغییر دهد.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات