صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۷۶۱۶۲
مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

خلیج فارس، نیل فرعون زمان!

دوگانه «تسلیم ایران یا جنگ»را می خواهد بر روان ملت بزرگ ایران تحمیل کند،دوگانه ای که بایدترامپ بداند و بفهمد که ملت ایران تنها مذاکره عزتمندانه،حکیمانه وشرافتمندانه را می پذیرد

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

غائبان همیشگی کلاس تاریخ

مسعود اکبری
دونالد ترامپ رئیس‌جمهور دولت آمریکا روز گذشته در اجلاس کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در ریاض در اظهارنظری گستاخانه گفت:«ایران باید حمایت از تروریسم و جنگ‌های نیابتی را متوقف کند.» 
وی همچنین سه‌شنبه شب در مجمع سرمایه‌گذاری عربستان- آمریکا گفت:«من می‌خواهم با تهران توافقی انجام دهم تا جهان امن‌تر شود.» 
یک سؤال، آیا این ایران است که حامی تروریسم و ناامنی در منطقه غرب آسیاست؟ آیا دولت آمریکا به دنبال تبدیل جهان به مکانی امن‌تر است؟ آیا کارنامه دولت آمریکا، نشان‌دهنده مبارزه مستمر و بی‌وقفه با تروریسم است؟ آیا ترامپ مرد صلح و آبادانی و توافق است؟ مطمئنا از خواندن این سؤالات تعجب کرده و به دلیل بدیهی بودن پاسخ این سؤالات، خنده‌تان گرفته است.
حق دارید، اما قسمت اندوهناک ماجرا که حقیقتا باید برای آن ‌گریست، آنجاست که طیفی در داخل کشور چشمان خود را بر اراجیف و اظهارات بی‌شرمانه ترامپ بسته و اظهارات اخیر وی را با عناوینی چون «بده بستان در حجاز»، «اول تجارت، بعد سیاست»، «صید میلیاردها دلار نفتی»، «رقص دیپلماسی بر محور دلارهای نفتی» و... پوشش داده‌اند.
همین طیف در هفته‌های گذشته ضمن چشم‌پوشی و سکوت خفت‌بار در مقابل تهدید بمباران ایران از سوی ترامپ، وقتی کیهان در قالب مطلبی طنز از «شلیک چند گلوله به کله پوک ترامپ» نوشت، به رگ غیرتشان برخورد و فریاد وامصیبتا سر دادند که چه نشسته‌اید که عده‌ای مذاکرات با آمریکا را تحت‌الشعاع قرار دادند و دنبال جنگ‌طلبی هستند و...
به عقیده این طیف، مقامات دولت آمریکا حق دارند که هر اراجیفی را درباره ایران به زبان بیاورند اما ایران در مقابل، نباید به طرف آمریکایی، نازک‌تر از گل بگوید، چرا؟! چون این طیف مدعی است که تنها راه رفع مشکلات، بستن با آمریکا است. برای همین با تیتر درشت می‌نویسد «اول تجارت، بعد سیاست»؛ این یعنی بی‌خیال کشتار بی‌رحمانه زنان و کودکان معصوم در غزه بشوید و تجارت و معامله با آمریکا را بچسبید! این تیتر یعنی کارنامه سیاه آمریکا در جنایت علیه مردم ایران را فراموش کنید و تجارت با ترامپ را بچسبید. 
اما آیا راه‌حل رفع مشکلات، بستن با آمریکاست؟! آیا هرچقدر به آمریکا نزدیک‌تر شویم، پیشرفت و رفاه بیشتری داریم و با نزدیک شدن به آمریکا، مشکلات از بین می‌رود؟! به این نمونه‌ها توجه کنید:
«ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین وعده داده بود که «شعار من؛ تبدیل ‌کردن جهان به جایی بهتر؛ جهانی روشن‌تر و خوشحال‌تر با کمک‌ گرفتن از تمام ابزارهایی است که در اختیار داریم.»؛ برنامه اصلی دولت وی، دوستی و رابطه نزدیک با دولت آمریکا بود. نتیجه چه شد؟! جهان که پیشکش، زلنسکی حتی نتوانست اوکراین را به جایی بهتر تبدیل کند. اوکراینِ جنگ‌زده و ویران که یک پنجم خاکش را هم از دست داده، اکنون به لقمه‌ای راحت‌الحلقوم برای آمریکا تبدیل شده تا با خیال آسوده، منابع ملی‌اش را بالا بکشد و به واسطه آن، منافع سلطه‌جویانه خود را تأمین کند. 
ترامپ پیش از این خواهان ۵۰ درصد از درآمد منابع معدنی اوکراین و حق وتو در صدور مجوزهای استخراج شده بود. رئیس‌جمهور آمریکا قبلاً گفته بود که اوکراین باید هزینه حمایت مالی و نظامی واشنگتن را با اعطای دسترسی به معادن و منابع عظیم اما استفاده ‌نشده و عناصر کمیاب خود جبران کند. در نهایت زلنسکی قرارداد مواد معدنی [واگذاری اجباری نیمی از معادن اوکراین] را امضا کرد. این یعنی دولت آمریکا بعد از ویرانی و کشته و زخمی و آوارگی مردم اوکراین، در گام بعد، چپاول و غارت منابع این کشور را در دستور کار قرار داده است. 
نکته قابل تأمل اینجاست که اکنون ترامپ و دولت تروریست و غارتگر آمریکا، در پی آن است تا دقیقا مشابه رفتار با اوکراین را در سوریه تکرار کند. 
«اشرف غنی» رئیس‌جمهور سابق افغانستان، پس از سقوط کابل در اولین گفت‌وگوی رسانه‌ای خود با «نیک کارتر» رئیس سابق ستاد ارتش انگلیس در رادیو چهار بی‌بی‌سی گفت که بزرگ‌ترین اشتباه او به عنوان رئیس‌جمهور افغانستان، اعتماد به آمریکا بوده است. غنی گفت که چطور آمریکا او را برای آزادی پنج هزار زندانی طالبان تحت فشار گذاشت و موضوع مسائل داخلی افغانستان هیچ اهمیتی برای آمریکا در آن مقطع نداشت. ارتش سیصد هزار نفری افغانستان که دو دهه توسط برنامه «آیساف»- نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت افغانستان و وابسته به ناتو- آموزش داده شدند، در برابر نیروی هشتاد هزار نفری طالبان هیچ مقاومتی نشان ندادند و با یک حمله سریع کابل سقوط کرد. در آن مقطع «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا به صراحت گفت که تأمین امنیت داخلی افغانستان ارتباطی به آمریکا ندارد و بیش از این نمی‌خواهد در افغانستان هزینه کند. بنابراین پایگاه بگرام در حالی که طالبان پشت دروازه‌های کابل بود خالی شد و آن صحنه‌های حقارت‌آمیز و تأسف‌برانگیز از دویدن مردم پشت سر هواپیمای آمریکایی و آویزان شدن و سقوط از هواپیما در حوالی فرودگاه منتشر شد.
«حسنی مبارک» دیکتاتور سابق مصر در سال ۲۰۱۱ با انقلاب مردم برکنار شد. این رویداد و دادگاهی شدن وی شش ماه پس از آن و زمانی که حسنی مبارک پشت میله‌ها در دادگاه حاضر شد، یک پیام صریح به رهبران عرب مخابره کرد، مبنی بر اینکه باید نگران خالی شدن پشتشان از سوی آمریکا باشند. زمانی که حسنی مبارک پشت میله‌های آهنی در دادگاه حاضر شد، روزنامه یدیعوت آحارونوت به نقل از «ایتان گیلبواع» استاد دانشگاه و مشاور اسبق وزارت جنگ رژیم صهیونیستی نوشت: «زمانی که رهبران عرب مشاهده می‌کنند نزدیک‌ترین دوست منطقه‌ای آمریکا در قفسی تنگ انداخته و به کهنسالی و سرطان او هم رحم نمی‌شود، این پیام به همه رهبران جهان مخابره می‌شود که آمریکا قابل اعتماد نیست.»
در سال ۲۰۱۶ استرالیا با یک شرکت وابسته به نیروی دریایی فرانسه توافقی چند میلیارد دلاری برای ساخت ۱۲ فروند زیردریایی امضا کرده بود اما در آگوست ۲۰۲۱ به دنبال نشست سه‌جانبه رئیس‌جمهور آمریکا با نخست‌وزیران استرالیا و انگلیس اعلام شد که کانبرا با واشنگتن و لندن برای ساخت زیردریایی اتمی تحت عنوان پیمان «اوکاس» توافق کرده است. این پیمان به منزله لغو قرارداد استرالیا و فرانسه برای ساختن زیردریایی بود. ارزش این قرارداد برای فرانسه ۳۷ میلیارد دلار بود که با انعقاد اوکاس از دست رفت. «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه وقت فرانسه، با اشاره به این مسئله پیمان «اوکاس» را «خنجر زدن از پشت» از سوی آمریکا توصیف کرد.
دولت عربستان نیز که به گاو شیرده آمریکا مشهور است، با وجود درآمدهای هنگفت نفتی، با چالش‌های اقتصادی متعددی روبه‌روست. براساس آمارهای منتشر شده، بیش از یک چهارم جمعیت این کشور زیر خط فقر به سر می‌برند.
واقعیت این است که جریان غربگرا در داخل ایران، «غائب همیشگی کلاس تاریخ» است. نشان به آن نشان که همین طیف که امروز برای روابط آمریکا و عربستان، سوت و کف و هورا می‌کشد، پیش از این از رئیس‌جمهور اوکراین، یک قهرمان و الگوی بی‌نظیر ساخته بود. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

میراث مرجعیت در مواجهه با استعمار نوین

سیدعبدالله متولیان

در ۲۵ اردیبهشت، از مهم‌ترین رویداد‌های تاریخ مبارزات روحانیت شیعه رقم خورد. زمانی که میرزای شیرازی با یک فتوا، نه تنها امپراتوری بریتانیا را مجبور به عقب‌نشینی کرد، بلکه قدرت بسیج کنندگی و هدایت‌گری روحانیت شیعه را در عمل به نظام شاهی قاجار تفهیم کرد. این فتوا نه‌تنها مانع نفوذ اقتصادی و سیاسی استعمار شد، بلکه قدرت مرجعیت شیعه را در هدایت مردم و مقابله با چالش‌های عصر خود نشان داد. 
فتوای تحریم تنباکو در سال ۱۲۷۰، نمونه‌ای بارز از کارآمدی دین در عرصه اجتماعی بود. در حالی که بریتانیا با نفوذ در حکومت قاجار، امتیاز انحصاری توتون و تنباکو را به دست آورده بود، این فتوا به یک حرکت مردمی منتهی شد که دولت وقت را به لغو قرارداد مجبور کرد. بدون نیاز به خشونت، بدون نیاز به لشکرکشی، تنها با نفوذ مرجعیت، ملت ایران توانست در برابر قدرت‌های استعماری بایستد. 
استعمار نوین و چالش‌های جدید برای مرجعیت شیعه: امروز، با عبور جهان از نظم سرمایه‌داری به نظم جدید، شکل استعمار تغییر یافته است. کشور‌های غربی دیگر مستقیماً به اشغال نظامی نمی‌پردازند، بلکه با ابزار‌هایی نظیر تحریم‌های اقتصادی، جنگ‌های شناختی، و سلطه رسانه‌ای اهداف استعماری خود را دنبال می‌کنند. این تغییرات، روحانیت را با مسئولیت‌های جدیدی روبه‌رو کرده است. 
مقام معظم رهبری در پیام اخیر خود به مناسبت یکصدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم، تأکید کردند که حوزه‌های علمیه باید همگام با تحولات جهانی، راهکار‌های جدیدی برای مقابله با تهدیدات ارائه دهند. استقلال حوزه‌های علمیه، حفظ پیوند با مردم، و بهره‌گیری از ابزار‌های نوین ارتباطی از جمله راهبرد‌های ضروری برای حفظ جایگاه مرجعیت در جهان امروز است. 
میرزای شیرازی؛ الگوی مقابله با استعمار نوین: فتوای میرزای شیرازی نشان داد که مرجعیت شیعه می‌تواند از طریق بصیرت، نفوذ مردمی، و استقلال از حکومت‌ها در برابر سلطه‌جویان جهانی ایستادگی کند. حداقل چهار درس مهم از این واقعه تاریخی می‌توان آموخت:
۱. بصیرت مرجعیت: شناخت دقیق تهدیدات زمانه و اقدام بموقع. 
۲. شجاعت مرجعیت: شناخت فرصت‌ها و استفاده بموقع. 
۳. قدرت مردمی مرجعیت: حمایت عمومی از مرجعیت، عامل شکست استکبار. 
۴. استقلال روحانیت: حفظ استقلال از حکومت‌ها برای بقای تأثیرگذاری دینی. 
امروز نیز، با فشار‌های اقتصادی و تحریم‌های گسترده، همان راهکار‌ها می‌توانند در مقابله با استعمار نوین مؤثر باشند. حوزه‌های علمیه باید ضمن حفظ اصالت‌های خود، با بهره‌گیری از ابزار‌های مدرن مانند رسانه‌های اجتماعی، پژوهش‌های راهبردی، و ارتباطات بین‌المللی، نقشی فعال در تحولات جهانی ایفا کنند. 
مرجعیت شیعه در عصر تحولات جهانی: در شرایطی که استکبار جهانی سعی دارد با فشار‌های اقتصادی و تحریم‌ها، ملت ایران را به زانو درآورد، مرجعیت شیعه باید بار دیگر نقش تاریخی خود را ایفا کند. همان‌گونه که میرزای شیرازی از سامرا فتوایی صادر کرد که تهران را به لرزه درآورد، امروز نیز حوزه‌های علمیه می‌توانند با اتکا بر نفوذ مردمی و تحلیل دقیق شرایط، در برابر استعمار نوین وارد میدان شده و پرچمدار مقاومت در برابر نظام سلطه و استعمار نوین باشند. 
امروز دیگر مبارزه تنها در میدان سیاست و اقتصاد خلاصه نمی‌شود، بلکه در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و شناختی نیز جریان دارد. رسانه‌های غربی در تلاش‌اند با جنگ روایت‌ها، فرهنگ مقاومت را تضعیف کنند. در این میان، حوزه‌های علمیه باید با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین ارتباطی، پیام حقیقی اسلام و مقاومت را به جهانیان منتقل کنند. 
فتوای تاریخی میرزای شیرازی، صرفاً یک خاطره تاریخی نیست؛ بلکه یک نقشه راه برای مواجهه با چالش‌های امروز و فردا است. همانگونه که امام خمینی (ره) با الهام از همین سنت مبارزاتی، انقلاب اسلامی را رهبری کرد، امروز نیز مرجعیت شیعه باید با قوت از جایگاه راهبردی خود را در تحولات جهانی صیانت و حفاظت کند. این نه فقط یک وظیفه دینی، بلکه یک مسئولیت ملی است. روحانیت شیعه باید در کنار مردم و برای مردم باشد؛ چراکه آینده اسلام و استقلال ملت‌ها وابسته به همین پیوند تاریخی است. حوزه‌های علمیه با تقویت پیوند‌های اجتماعی، گسترش فعالیت‌های فکری و رسانه‌ای، و بهره‌گیری از تجربیات تاریخی، می‌توانند در برابر چالش‌های نوظهور ایستادگی کرده و جامعه را برای مقابله با زیاده‌خواهی دشمن راهبری کنند.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

ضرورت بهره‌گیری از فرصت‌های اتحادیه اوراسیا

حسین صمصامی

از امروز قرار است به‌واسطه عضویت کامل ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، تعرفه‌های تجاری میان ایران با این کشور‌ها در مورد ۸۷ درصد از کالا‌های مورد تبادل، صفر شود. این تصمیم نه‌تنها برای کشور‌های عضو این اتحادیه بلکه برای ایران نیز که در تلاش است روابط اقتصادی خود را با کشور‌های مختلف گسترش دهد، اهمیت ویژه‌ای دارد.

اگر ایران بخواهد از این فرصت بهره‌برداری کند، باید به نکات مختلف اقتصادی و تجاری، توجه ویژه‌ای داشته باشد. این یادداشت به بررسی ضرورت‌های بهره‌گیری ایران از صفر شدن تعرفه‌ها در اتحادیه اوراسیا می‌پردازد. در وهله اول باید توجه داشت که ورود ایران به بازار اوراسیا نوعی تمرین برای ورود به عرصه‌های بزرگ‌تر مانند بریکس خواهد بود. با این حال باید به یاد داشت که اقداماتی همچون صفر شدن تعرفه‌ها اگرچه از حیث زمینه‌سازی و تسهیلگری فضای کسب و کار گام مهمی است، اما ضرورت‌هایی برای بهره‌برداری از آن باید مورد توجه و اهتمام جدی قرار گیرد. در همین زمینه اولین و مهم‌ترین نکته، تحلیل ساختار تجاری و اقتصادی اتحادیه اوراسیا‌ست. کشور‌های عضو این اتحادیه شامل روسیه، قزاقستان، بلاروس، ارمنستان و قرقیزستان هستند. هر یک از این کشور‌ها مزیت‌های نسبی خاص خودرادر تولید کالا‌های مختلف دارد. به عنوان مثال، روسیه در تولید انرژی ومنابع طبیعی مانند نفت و گاز، قزاقستان درمحصولات کشاورزی و فلزات و بلاروس در صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات مزیت‌هایی دارند. ایران برای بهره‌برداری از این فرصت، باید ابتدا تحلیل دقیقی از مزیت‌های نسبی خود در مقایسه با این کشور‌ها انجام دهد و براساس آن استراتژی‌های تجاری خود را تعیین کند. همچنین یکی از اساسی‌ترین الزامات برای بهره‌برداری از تعرفه‌های صفر، تقویت ساختار تولید داخلی است. درحال حاضر، بسیاری از صنایع ایران با مشکلاتی همچون قطعی برق، افزایش هزینه‌های تولید و کاهش کیفیت مواجه هستند. به عنوان مثال، صنایع سیمان، فولاد و دیگر محصولات صنعتی همچون پتروشیمی در ایران با کاهش عرضه و افزایش قیمت‌ها روبه‌رو هستند و متاسفانه همچنان خام‌فروشی مقدار زیادی ازصادرات ما را دراین حوزه تشکیل می‌دهد. اگر ایران نتواند این مشکلات را حل کند، با حذف تعرفه‌ها نیز قادر نخواهد بود از فرصتی این‌چنینی بهره لازم را ببرد و حتی صفر شدن تعرفه ممکن است منجر به از دست رفتن بخشی ازتولید در داخل شود. یکی دیگر از نکات ضروری، توجه به استاندارد‌های بین‌المللی و ارتقای کیفیت کالاها‌ست. ایران باید محصولاتی با کیفیت مناسب برای صادرات به کشور‌های اتحادیه اوراسیا تولید کند. تجربه کشور‌های موفق در تجارت بین‌المللی نشان می‌دهد که تنها باتوجه مداوم به ارتقای کیفیت محصولات و رعایت به‌روزترین استاندارد‌های بین‌المللی، می‌توان در بازار‌های خارجی رقابت کرد. به‌خصوص که در این حوزه ما با انواع شرکت‌های چینی و ترک روبه‌رو هستیم. درغیر این صورت، حتی اگرتعرفه‌هاحذف شود، محصولات ایرانی نمی‌تواند در بازار‌های هدف جایگاه مناسبی پیدا کند. چراکه رقبا هر روز علاوه‌بر تنوع در تولید محصولات و پر کردن زنجیره تولید، به‌شدت روی کیفی‌تر کردن کالا‌های خود کار می‌کنند، چنان‌که درهمین ۱۰سال گذشته شاهد روند رو به رشد کیفیت کالا‌های چینی هستیم.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

منطقه دریاچه‌های بزرگ در التهاب

اردوان امیراصلانی
 

بیش از سه‌سال‌و نیم است که جمهوری دموکراتیک کنگو با تهاجم نظامی و غارت منابع معدنی در شرق کشور مواجه است.

در نوامبر ۲۰۲۱ گروه شورشی موسوم به 23 مارس (ام – 23) که با عنوان ارتش انقلابی کنگو نیز شناخته می‌شود و متشکل از اقلیت توتسی کنگو تحت حمایت رواندا هستند، حملات خود را در مناطق شمال و جنوب کیوو، واقع در شمال شرقی جمهوری دموکراتیک کنگو و هم‌‌مرز با رواندا، از سر گرفت.

ریشه این بحران به نسل‌کشی توتسی‌های رواندا در سال ۱۹۹۴ بازمی‌گردد، جنایتی که به دست دولت وقت رواندا به ریاست ژان کامباندا و با مشارکت نیروهای هوتو انجام شد. پس از سرنگونی آن رژیم، شمار درخورتوجهی از عاملان این نسل‌کشی به خاک کنگو گریختند و حضور آنها موجب شعله‌ور‌ شدن تنش‌های قومی و آغاز سلسله‌ای از درگیری‌های خونین در شرق کشور شد.

 

در ۲۳ مارس ۲۰۰۹ شورشیان و دولت مرکزی کنگو در کینشاسا توافق‌نامه‌ای را امضا کردند که به درگیری‌ها در شمال کیوو پایان داد و در آن الحاق نیروهای شورشی به ارتش رسمی کشور پیش‌بینی شده بود.

در پی نقض این توافق از سوی دولت مرکزی، گروهی شورشی به نام ام - 23 شهرت یافت و بار دیگر دست به شورش در شرق کشور زد. این شورش‌ها با دخالت ارتش کنگو FARDC و حمایت نیروهای سازمان ملل متحد MONUSCO سرکوب شد.

با وجود گزارش‌های رسمی سازمان ملل متحد مبنی بر نقش مستقیم رواندا در این درگیری‌ها، دولت کیگالی همچنان هرگونه دخالت در بحران را انکار می‌کند. در مقابل، دولت کنگو رواندا را به حمایت از ام - 23 و بهره‌برداری از تنش‌های قومی برای دستیابی به منابع عظیم معدنی استان‌های شمال و جنوب کیوو متهم می‌کند.

پس از سقوط شهرهای گوما و بوکاوو در ژانویه ۲۰۲۵، کنگو با یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های تاریخ خود روبه‌رو شده است. ارتش کشور تاکنون نتوانسته است پیشروی سریع ام - 23 را متوقف کند، و این در حالی است که مذاکراتی در دوحه و واشنگتن برای حل بحران در جریان است. تلاش‌های میانجیگرانه منطقه‌ای نیز تاکنون نتیجه‌بخش نبوده‌اند. روند صلح نایروبی که در بهار ۲۰۲۲ از سوی جامعه شرق آفریقا آغاز شد و همچنین ابتکار صلح لواندا به رهبری آنگولا در نوامبر همان سال، هر دو با شکست مواجه شدند. سرانجام، در ۱۸ مارس ۲۰۲۵ دولت کنگو و گروه‌ ام - 23 به همراه شاخه سیاسی آن موسوم به «ائتلاف رودخانه کنگو» بیانیه‌ای مشترک در دوحه در حمایت از آتش‌بس صادر کردند.

کمتر از یک ماه بعد، در ۲۵ آوریل ۲۰۲۵ دولت ایالات متحده به ‌طور رسمی حمایت خود را از توافق سه‌‌جانبه با کینشاسا و کیگالی اعلام کرد. در دوم ماه می، دولت‌های کنگو و رواندا پیش‌نویس طرحی برای صلح را به واشنگتن ارائه دادند تا با مشارکت هر سه طرف بررسی شود.

در شرایطی که اتحادیه اروپا، به‌ویژه بروکسل، سال‌ها در برابر اقدامات رواندا سکوت اختیار کرده بود، دولت کنگو اکنون امیدوار است تا از حمایت قدرت‌های آن ‌سوی اقیانوس اطلس برخوردار شود.

رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ، در چارچوب سیاست معامله‌‌محور خود در تلاش است تا از نقش میانجیگرانه خود بهره‌برداری سیاسی کند. واشنگتن و کیگالی در حال بررسی توافقی هستند که بر‌اساس‌آن مهاجران غیرقانونی حاضر در خاک ایالات متحده به رواندا منتقل خواهند شد.

در‌عین‌حال دولت جدید آمریکا بیش از هر چیز به ظرفیت استراتژیک جمهوری دموکراتیک کنگو توجه دارد؛ کشوری که حدود ۷۰ درصد کبالت جهان را که ماده‌ای حیاتی برای صنایع انرژی و دیجیتال محسوب می‌شود، در اختیار دارد. ایالات متحده درصدد است تا با بهره‌برداری از این ظرفیت، سلطه فزاینده چین بر منابع معدنی شرق آفریقا را کاهش دهد. در همین راستا، دولت کنگو که در تنگنا قرار گرفته، امیدوار است با جذب سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی در بخش معادن، از حمایت واشنگتن در برابر گروه‌ ام - 23 و حامی رواندایی آن برخوردار شود. در تاریخ سوم آوریل، رئیس‌‌جمهور فلیکس تشیسکدی میزبان مسعد بولوس، مشاور ویژه دونالد ترامپ در امور آفریقا بود تا درباره وضعیت منطقه و چشم‌انداز توافقات معدنی دوجانبه گفت‌و‌گو کنند.

آینده منطقه و دریاچه‌های بزرگ در سایه رقابت ژئو‌استراتژیک انرژی میان واشنگتن و پکن رقم خواهد خورد. باید دید آیا صلحی پایدار همان‌گونه که دونالد ترامپ وعده داده و امیدوار است تا پیش از ژوئن آن را نهایی کند، محقق خواهد شد یا خیر.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

مولفه‌های موثر بر وزن ژئوپلیتیکی

عبدالرضا فرجی راد

آهر کشوری که وزن ژئوپلیتیکی اش افزایش یابد، مشخصا تمایل دارد که در مناطق دیگر هم نفوذ کند. اخیرا کشوری در جزیره ای متعلق به فرانسه در اقیانوس آرام نفوذ کرده و با تحریک مردم آنها خواهان استقلال شده اند. پیشرفت سنگاپور هم در تنگه مالا همچون امارات است. آیا کشورهای دیگری همچون سوییس، نروژ، فنلاند؟ دانمارک، برونئی و قطر را هم گروه های خاص مدیریت می کنند؟ یهودیان هم مثل دیگر اقوام در تجارت و مدیریت نقش دارند.
نقش چین را در توسعه این کشورها را کم نگیرید. هر تکنولوژی که چین در کشور خود بکار میبرد در ده سال اخیر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به کار گرفته می‌شود.
نقش خود ایرانی ها از تجارت تا گردشگری هم کم نیست.
امارات ۴۰ سال پیش، قطر ۲۰ سال پیش، عربستان ۷ سال پیش، ترکیه ۳۵ سال پیش و سنگاپور ۵۰ سال پیش شروع کردند و هرکدام بر اساس زمانی که داشته اند بخاطر رهبران مبتکر پیشرفت کرده اند. طبیعی است کشورهایی همچون امارات و قطر که پول فراوان نفت را در اختیار داشته اند در توسعه سرعت بیشتری داشته اند.
همه اینها از فضای خالی استفاده کرده اند. از تحریم‌های ایران بهره برده اند. از سرمایه گذاریهای نشده در ایران و جذب آن سرمایه ها استفاده کرده اند. از متخصصین مهاجرت کرده ایرانی بهره برده اند. از توریست چندین میلیونی ایرانی استفاده کرده اند و زیر بنای خود را با این ها ساختند.
با افزایش قیمت نفتی که ایران و عراق در ۴۵ سال گذشته باعث شدند ولی خودشان از این افزایش قیمت استفاده نکردند ولی امارات و قطر و عربستان بهره بردند و در مسیر توسعه قرار گرفتند و وزن ژئوپلیتیکی خود را بیشتر کردند.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

بازی کثیف ترامپ با روان ملت ایران

خلیج فارس ،نیل فرعون زمان

کوروش شجاعی

«خلیج فارس»قبل ازکوروش کبیر بسیار بعید است که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا نداند که سابقه «خلیج‎ فارس» و قدمت نام سترگ این پهنه آبی چیست!
یعنی او نمی داند که ده‎ها سند معتبر درباره نام خلیج‎فارس در معتبرترین و بزرگ‎ترین مجامع بین المللی و صدها سند دست نخورده تاریخی در نهادهای علمی پژوهشی و تحقیقاتی معتبر جهان از جمله در خود آمریکا وجود دارد؟ آیا این فرد از وجود نقشه های قدیمی فراوانی که نام خلیج‎فارس در آن به روشنی ذکر شده بی خبر است،آیا واقعا او از وجود صدها مستند و مقاله علمی پژوهشی در معتبرترین دانشگاه‌ها و مجامع علمی دنیا درباره خلیج‎فارس بی خبر است؛ نگارنده این امر را بسیار بعید می داند و بر این باور است که ترامپ این بار با حضور در منطقه غرب آسیا و در عربستان سعودی علاوه برکارت های سوز شده قبلی، می خواهد کارت های جدیدی برای بیشتر دوشیدن برخی سران کشورهای عربی و از طرف دیگر تداوم «بازی کثیف با روان ملت ایران» رو کند؛ اما ملت بزرگ و غیرتمند ایران بارها و بارها ثابت کرده است که به هیچ دشمن، بدخواه و زیاده گویی اجازه بازی با غیرت ملی و عزت ملی خود را نمی دهد و این مهم را بارها در طول تاریخ بیش از هفت هزار ساله خود در مقابله با مقدونیان، مغولان، افاغنه،عثمانی‌ها ،روس ها، پرتغالی ها، انگلیسی ها، صدامیان و... به منصه ظهور گذاشته است. ترامپ باید بداند و باور کند که اگر قرار باشد براین زیاده گویی‌ها و غلط های اضافه خود اصرار بورزد،خلیج‎فارس که حتی بسیار قبل تر از حکومت حکمران دانا و مقتدر و بزرگ ایران یعنی «کوروش کبیر» خلیج‎فارس بوده، می تواند «نیل فرعون های زمان» مانند ترامپ و نتانیاهو شود.
ایران جنگ طلب،آمریکای صلح طلب!!!
نکته و طنز تلخ دیگر این که آیا ترامپ نمی داند که مردم ایران و اکثر کشورهای جهان می دانند که سابقه آمریکا در همین سه چهار قرن شکل‌گیری‌اش دربرافروختن آتش جنگ های متعدد در جهان و خصوصا در منطقه غرب آسیا چه به صورت مستقیم و چه به صورت «نیابتی» چیست و چگونه است؟! 
آیا رئیس جمهور آمریکا نمی داند که مردم جهان می دانند که اساسا آمریکا بر دریای خون سرخ‎پوستان بومی بنا شده،آیا ترامپ نمی داند که دست امثال او تا مرفق به خون سیاه‎پوستان و دیگر رنگین‎پوستان آغشته است،آیا مدعی«کدخدایی جهان» فکر می کند ،مردم خاطره تلخ ریختن هزاران تن بمب برسر مردم ویتنام و قتل عام هزاران انسان را فراموش کرده اند؟!
آیا ترامپ و همفکرانش گمان می کنند که دنیا جنایت آمریکا و قتل عام ده هزار انسان بی‎گناه در«هیروشیما» و«ناکازاکی» با استفاده از بمب اتمی را فراموش کرده اند؟آمریکا به عنوان تنها کشور جهان که از سلاح هسته ای استفاده کرده چگونه به دنبال برچیدن تاسیسات هسته ای کشورمان است؛ آن هم تاسیساتی که بنابر گزارش های مکرر آژانس بین المللی انرژی هسته ای دچار انحراف به سمت ساخت سلاح هسته ای نیست و اساسا دکترین دفاعی ایران و از آن مهم تر این که رهبری به صورت آشکارا سلاح هسته ای را نفی و حرام اعلام کرده اند. چرا ترامپ و امثال او بر این تصورند که مردم فراموش کرده اند  این آمریکا بود که هواپیمای مسافربری ایران را بر فراز آسمان خلیج‎فارس،از روی ناو جنگی هدف موشک قرارداد و ۲۹۰ زن وکودک و پیر و جوان را تکه تکه کرد و به فرمانده ناو مدال شجاعت دادند.آیا ترامپ که نماینده و لژیونر نظام سلطه و استکبار است فکر می کند مردم ایران همدستی آمریکا با انگلیس را در کودتای ۲۸مرداد که به سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق منجر شد، فراموش کرده‌اند، آیا جنگ‎طلبان سلطه گر آمریکایی نمی دانند که مردم ایران هیچ گاه نقش نظام سلطه خصوصا آمریکا و البته شوروی سابق و بسیاری از کشورهای غربی و منطقه ای را در تهییج و تجهیز و حمایت صدام در تحمیل جنگ ۸ ساله به کشورمان فراموش نمی کنند،جنگی که به نابودی بسیاری از زیرساخت های کشور، تحمیل بیش از هزار میلیارد دلار خسارت(درآن زمان)و از همه مهم تر شهادت بیش از ۲۰۰ هزار فرزند ایران زمین انجامید.
چرا ترامپ از کارت سوخته جنگ طلب معرفی کردن ایران و بازی با روان مردم کشورمان استفاده می کند آن هم در حالی که فقط در همین کمتر از ۲سال گذشته رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا و ... و سلاح‌ها و بمب های چند۱۰ تنی آمریکایی و... بیش از ۶۰ هزار زن وکودک و جوان را در غزه قتل عام کرده و آشکارا و سبعانه بزرگ‎ترین«نسل کشی» قرن اخیر را مرتکب شده، آیا ایران جنگ طلب است یا آمریکا که تا همین چند روز پیش ده‌ها بار چند ده تن بمب و موشک برسر مردم گرسنه و پا برهنه اما مقاوم یمن فروریخت، آن هم یمنی که در اثنای قتل عام مردم غزه توسط رژیم صهیونی و سکوت و نظاره گری حتی کشورهای عربی به حمایت از این مردم مظلوم،رژیم غاصب را هدف موشک های خود قرارمی دهد.ترامپ به عنوان نماینده اصلی نظام سلطه آیا نمی داند که حالا برای بسیاری از مردم جهان روشن شده که رژیم غاصب «نیروی نیابتی»آمریکاست . نیروی نیابتی که نه تنها غزه و فلسطین را قتل عام می کند بلکه لبنان و سوریه را هدف تجاوزهای آشکار قرار می دهد.آیا این مدعیان گنده‎گو،گزافه‎گو، دروغ‎گو و فریبکار فکر می کنند که مردم جهان حمله آمریکا به افغانستان و عراق را فراموش کرده اند،آیا این خود ترامپ نبود که گفت داعش را ما درست کردیم،همان داعشی که خون هزاران انسان را در عراق وسوریه بر زمین ریخت،همان داعشی که به وسیله ایران به فرماندهی حاج قاسم عزیز سرکوب شد و آیا این سردار رشید وعزیزو محبوب قلوب ملت ایران و البته محبوب همه آزادیخواهان به ناجوانمردانه ترین شکل در کشور عراق توسط آمریکا ترور نشد و داغی عمیق و همیشگی بر دل ملت ایران نگذاشت، آیا خون صیاد دل ها،سپهبد علی صیاد شیرازی توسط منافقین تحت حمایت آمریکا به زمین ریخته نشد؟منافقینی که ۱۷ هزار انسان بی گناه را در کشورمان به شهادت رساندند. و آیا و آیا و آیا ... ایران جنگ افروز و جنگ طلب است یا آمریکا؟!!
کدام وجدان پاکی است که به روشنی پاسخ این سوال را نداند؟ و آیا این ترامپ نیست که امروز در عربستان با جولانی دست می دهد و سخن می گوید،همان احمدالشرع،همان محمد جولانی(سرکرده تحریرالشام) ،همان همدست داعش و جبهه النصره ،همان که آمریکا برای سرش جایزه تعیین کرده بود!!! عجب روزگاری شده است.نماینده استکبار و نظام سلطه و بزرگ ترین جنگ افروز و اصلی ترین و بزرگ ترین حامی رژیمی که درکمتر از ۲ سال گذشته خون حدود۶۰هزار کودک و زن و پیر و جوان را برزمین ریخته و بزرگ‌ترین فروشنده سلاح در جهان است وکسی که همین دیروز قرارداد۱۴۲ میلیارددلاری فروش سلاح به عربستان سعودی را منعقد کرد ،مدعی صلح است.
دوگانه تسلیم یا جنگ 
طرفه این که ترامپ این مسائل و کارها را در موقعیتی مطرح می کند و انجام می دهد که ایران و آمریکا در حال برگزاری مذاکرات غیرمستقیم درباره مسائل هسته ای هستند،همان مذاکراتی که چندسال پیش در قالب «برجام»با آمریکا و ۵ کشور اروپایی انجام شد و اما ترامپ آمد و زیر میز زد و همه را بر باد داد، و گویا اکنون ترامپ رویایی در سر می پروراند که محقق شدنی نیست.بنابراین دوگانه «تسلیم ایران یا جنگ»را می خواهد بر روان ملت بزرگ ایران تحمیل کند،دوگانه ای که بایدترامپ بداند و بفهمد که ملت ایران تنها مذاکره عزتمندانه،حکیمانه وشرافتمندانه را می پذیرد،مذاکره ای که به تحصیل حقوق حقه ایران منجر شود و هیچ گاه بر طبل جنگ نمی کوبد هر چند امروز آن قدر قوی شده است که آمریکا با وجود گنده گویی و عربده کشی هایش، تجربه اش در مقابل یمن،جرئت حمله به کشورمان را نکند و اما اگر چنین حماقت واشتباه محاسباتی بکند، خواهد فهمید که به لطف خداوند و همت مردم،ایران بازنده آن جنگ احتمالی بسیار بعید ،نخواهد بود.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

پتروپالایشگاه‌ها زودبازده‌ترین سرمایه‌گذاری برای تولید

محمدکاظم انبارلویی

1- حضرت امام خامنه‌ای در ديدار كارگران فرمودند: «خريد جنس توليد داخل كمک به كارگر و سرمايه‌گذار ايرانی است اما خريد نوع خارجی آن در واقع كمک به كارگر و سرمايه‌گذار خارجی و خلاف انصاف و انسانيت است.»
بخش خصوصی ايران اكنون در 9 كشور مشغول پالايشگاه‌سازی است.
دولت نيز در ۲ كشور خارجي به همين كار تحت عنوان صادرات فنی - مهندسی مشغول است. سؤال كليدي اين است: در حالی كه دولت در ۲ سال گذشته بيش از 5 ميليارد دلار بنزين وارد كرده است، آیا درست است به جای پالايشگاه‌سازی در داخل برود بنزين وارد كند؟!
2- مديرعامل شركت پخش و فرآورده‌هاي نفتي اخيرا اعلام كرد ساخت پتروپالايشگاه شهيد سليمانی به دليل عدم پيشرفت فعلا منتفی شده و اولويت با طرح‌های ديگر است! وی افزود: «اين پروژه بیشتر از ۳-۲ درصد پيشرفت نداشته که آن‌ هم مربوط به دريافت مجوزها و زمين تخصيصی به اين طرح است».
ساخت پالايشگاه عظيم خليج‌ فارس با 4 ميليارد دلار انجام شد. چه چيز مانع پالايشگاه‌سازی در ايران برای دوری از خام‌فروشی نفت است؟ پول داريم 5 ميليارد دلار بنزين وارد كنيم اما پول نداريم پالايشگاه بسازيم؟!
چرا كشوری كه بيش از يكصد سال سابقه صنعت نفت دارد بايد برود از خارج بنزين وارد كند اما برخی كشورها كه نفت وارد می‌كنند يكی از صادرات آنها فرآورده‌های نفتی و بنزين است؟!
3- گاهی از برخی مسؤولان شنيده می‌شود قيمت تمام‌شده هر لیتر بنزين 45 هزار تومان است اما ما آن را ۱۵۰۰ و ۳ هزار تومان می‌فروشيم. اگر اين گزاره درست باشد بايد پالايشگاه‌های كشور همه ورشكسته شده باشند در حالی كه صورت‌هاي مالی آنها نشان می‌دهد هر كدام بالای 50 همت سود می‌کنند. كدام سرمايه‌گذار در جهان پيدا مي‌كنيد جنسی را 45 هزار تومان تولید کند و ۳ هزار تومان بفروشد و بنگاه اقتصادي او نه‌‌تنها زيان‌ده و ورشكسته نباشد بلكه سود هم بدهد؟! اين از عجايب روزگار ماست كه حتی آدام اسميت هم در خواب نمی‌تواند آن را ببيند!
4- خدا رحمت كند مرحوم آيت‌الله رفسنجانی را يك وقت در نماز جمعه گفت: «كشورهای واردكننده نفت به اندازه كشورهای صادركننده نفت درآمد دارند. چون از نفت وارداتی 100 درصد ماليات می‌گيرند لذا اندازه كشورهای صادركننده درآمد دارند».
مفهوم آن گزاره اين بود كه سرمايه‌گذار خارجی فرآورده‌هاي نفتی را 100 درصد بالای قيمت بازار جهانی توليد می‌كند. خب! او اگر بيايد ايران پالايشگاه‌ بسازد می‌تواند نفت را با پيشنهاد 50 درصد بالای قيمت فوب خليج‌فارس بخرد به شرط اين‌كه محصول خود را هر طور خواست در داخل  يا خارج ايران بفروشد.
آن وقت به ذهن مبارک آقاي رفسنجانی نرسيد با اين گزاره می‌تواند در داخل حداقل بالای 50 درصد فوب خليج فارس بفروشد تا هم نقطه پايان قاچاق سوخت باشد و هم امنيت فروش نفت را با وجود تحريم‌ها تأمين كند و هم درآمد كلانی برای كشور بياورد! او گرفتار مديرانی در نفت بود كه می‌گفتند پالايشگاه‌سازی كثافت‌كاری است!
5- رهبر حکیم انقلاب ۳ سال پيش در ابلاغ سياست‌هاي كلی برنامه هفتم پیشرفت، ۳ مطالبه اصلی از  دولت مطرح فرمودند:
الف- درآمد و هزينه شركت‌های دولتی را شفاف كنيد
ب- درآمد و هزينه شركت ملی نفت را شفاف كنيد
پ- ميزان بدهی‌های دولت و زمان‌بندی تأديه بدهی‌ها را شفاف كنيد
نگاهی به بودجه سال 1404 كه بر مبنای برنامه هفتم پیشرفت تدوين شده، نشان می‌دهد اين مطالبه پاسخ درستی نداشته است.
به عنوان مثال درباره هزينه‌های شركت ملی نفت وفق تبصره 3 بودجه 1404 گفته شده است:
الف- چهارده و نیم درصد فروش نفت خام به خارج به عنوان سهم شركت برای هزينه‌ها تخصيص يابد.
ب- سود سهام شركت ملی نفت نياز نيست به خزانه وارد شود؛ مال شركت باشد!
ج- شركت ملی نفت به عنوان بزرگ‌ترين بنگاه اقتصادی دولت نياز نيست ماليات بدهد(!)
د- درباره فروش نفت خام در داخل هم هيچ حساب و كتابی به عنوان واريز اين فروش به خزانه نيست؛ جزء منابع داخل شركت به عنوان تهاتر با فرآورده‌ها قرار گيرد.
هـ - در جداول آخرين صفحات بودجه سال 1404، یک 80 همت و یک 130 همت به عنوان منابع حساب بهينه‌سازی مصرف انرژی و حساب سرمايه‌گذاری نفت و گاز تخصيص يابد.
و- بنا بر گزارش مركز پژوهش‌های مجلس، 80 درصد منابع صندوق توسعه ملی به انرژي اختصاص يافته است.
با اين حساب كسی ‌می‌تواند در دولت و مجلس به اين سؤال پاسخ دهد: بالاخره هزينه‌های شركت ملی نفت چقدر است؟
گزارش تفريغ نفت كه توسط ديوان محاسبات تهيه می‌شود به اين سؤال پاسخ نمی‌دهد. آخرين تفريغ خوانده شده در مجلس حاكی از آن است ابهاماتی در حساب و كتاب نفت وجود دارد و درباره بودجه شركت‌های دولتی، هم دولت و هم مجلس در پيش‌بينی درآمدها و برآورد هزينه‌ها صددرصد خطا كرده‌اند!
6- امسال که سال سرمايه‌گذاری برای توليد است، درباره پرسودترين، زودبازده‌ترين و راهبردی‌ترين توليد كه ساخت پتروپالايشگاه‌هاست، تصميمی در سطح ملي گرفته می‌شود؟

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات