صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۷۵۷۹۹
مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

تبلیغ رایگان موساد در تهران

مقام معظم رهبری در آبان ۱۴۰۳ این نکته را متذکر شدند که مسئولان کشور همان‌گونه که درباره امنیت مرز‌ها و کوچه و خیابان وزندگی مردم وظایف مهمی دارند، درزمینه حفظ امنیت روانی مردم نیز کاملاً مسئول‌اند. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

دستگاه رسانه‌ای دولت آب به آسیاب دشمن نریزد 

مسعود اکبری
در روزهای گذشته خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری رسمی دولت) در مطلبی با عنوان «شکاف بین اسرائیل و آمریکا در موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران در حال افزایش است» نوشت: «اختلافات میان رژیم صهیونیستی و آمریکا در رابطه با مسئله مذاکرات ایران، باعث شده است تا مجددا مواضع و خواسته‌های این رژیم در رابطه با ایران، از سوی آمریکا مورد توجه قرار نگیرد، چرا که خواسته‌های مطرح شده از سوی مقامات این رژیم، با واقعیت موجود همخوانی ندارد.»
همزمان روزنامه اعتماد- متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت- در مطلبی مشابه نوشت: «به ادعای ناظران میان اسرائیل و ایالات‌متحده شکاف‌های عمیقی وجود دارد که به برنامه هسته‌ای ایران مربوط می‌شود.»
این قبیل تحلیل‌ها از سوی رسانه‌های منتسب به دولت در حالی است که تجربه ثابت کرده است که اختلاف آمریکا و اسرائیل در مسئله ایران، صرفا اختلافی تاکتیکی است و این دو، در استراتژی مواجهه با ایران، هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند. 
به عبارت دیگر، هدف آمریکا و اسرائیل در مسئله ایران، هدفی واحد و مشترک است و صرفا ممکن است در گزینه‌ها و روش‌های رسیدن به این هدف با یکدیگر اندک اختلاف‌نظری داشته باشند. 
بر همین اساس به هیچ عنوان نمی‌توان این استراتژی واحد و اختلاف تاکتیکی را به عنوان «شکاف عمیق» در نظر گرفت. 
درخصوص هماهنگی آمریکا و اسرائیل در مسئله ایران، مستندات متعددی وجود دارد که در این‌جا فقط به 2 مورد که مربوط به روزهای اخیر است، اشاره می‌کنیم:
روز گذشته «بتسالل یوئل اسموتریچ» وزیر دارایی رژیم صهیونیستی در مصاحبه با خبرگزاری صهیونیستی «JNS» گفت: «نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران هم خواسته ترامپ و هم خواسته اسرائیل است.» 
پیش از آن، ترامپ در مصاحبه‌ با شبکه NBC گفته بود:«هدف از مذاکره با ایران برچیدن کامل برنامه هسته‌ای است.» 
8 اردیبهشت سال جاری، روزنامه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» در مطلبی نوشت: «یک مقام اسرائیل گفت: واشنگتن و تل‌آویو از نزدیک و آشکارا درباره برنامه هسته‌ای ایران در تماس هستند و گفت‌وگوهای آن‌ها ادامه دارد ما با آمریکایی‌ها در حال گفت‌وگو هستیم و این گفت‌وگو یک‌طرفه نیست. ما همچنان مواضع خود را بیان می‌کنیم. گفت‌وگوی ادامه‌داری در بسیاری از سطوح انجام می‌شود. روابط خوب و صمیمانه‌ای در این خصوص میان اسرائیل و آمریکا وجود دارد.» 
تفاوت‌های تاکتیکی آمریکا و اسرائیل نباید موجب سوءتفاهم درباره ماهیت روابط آن‌ها در قبال ایران شود. آنچه مشخص است، نوعی تقسیم کار میان آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف راهبردی‌شان علیه ایران است. در واقع، اختلاف در تاکتیک‌ها، نه‌تنها تهدیدی برای همکاری‌شان نیست، بلکه مکملی برای پوشش جامع‌تری از حوزه‌های مقابله با ایران به شمار می‌رود.
رژیم صهیونیستی در مواجهه با ایران عمدتا در پی اقداماتی از قبیل ترور، خرابکاری و عملیات‌های سیاه است ولی دولت آمریکا رویکرد چندلایه‌تری دارد و به عنوان نمونه، تحریم و مذاکره را همزمان در پیش می‌گیرد، نشان به آن نشان که در هفته‌های اخیر و دقیقا چند روز قبل از مذاکرات غیرمستقیم با ایران، واشنگتن چندین بسته تحریمی جدید را علیه ایران اعمال کرده است.
سطح همکاری‌های اطلاعاتی و عملیاتی میان آمریکا و اسرائیل در رابطه با ایران نیز یکی از مصادیق این هماهنگی است. به عنوان نمونه، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم اسرائیل در رصد فعالیت‌های هسته‌ای و نظامی ایران همکاری بسیار نزدیکی دارند. 
علاوه‌بر این، جلسات منظم میان مقامات امنیتی و نظامی آمریکا و رژیم اسرائیل برای هماهنگی سیاست‌ها در برابر ایران، حتی در زمان اختلافات سیاسی، همچنان در سطوح بالا برقرار بوده است.
همچنین پشتیبانی نظامی و انتقال فناوری‌های پیشرفته نظامی آمریکا به اسرائیل نیز بخشی از استراتژی مقابله با تهدیدات ایران است.
اسرائیل در طول دو دهه گذشته، با ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، انجام حملات سایبری و خرابکاری در تأسیسات نظامی و هسته‌ای، نشان داده است که نقش «پلیس بد» را در پروژه مشترک آمریکا و اسرائیل ایفا می‌کند. در مقابل، آمریکا با ژست مذاکره و استفاده از ابزار تحریم و فشار اقتصادی، همان اهداف رژیم صهیونیستی را دنبال کرده ولی با چهره‌ای فریبنده‌تر. دولت‌هایی چون اوباما و بایدن، در ظاهر به‌دنبال اجرا و بازگشت به برجام بودند، اما عملاً با حفظ ساختار تحریم‌ها و حمایت بی‌قید و شرط از جنایات صهیونیست‌ها، چهره واقعی خود را آشکار کردند. به عنوان نمونه، ترور دانشمندان هسته‌ای ایران در دوره اوباما به وقوع پیوست. مستندات منتشر شده از حمایت ویژه دولت اوباما از رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران حکایت داشت.
همکاری میان سرویس‌های امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران به‌حدی نزدیک بوده است که بسیاری از عملیات‌های تروریستی به صورت مشترک طراحی و اجرا می‌شوند؛ از جمله: اجرای عملیات مشترک خرابکاری در سایت‌های هسته‌ای ایران مانند نطنز و فردو، ترور ناجوانمردانه دانشمند شهید محسن فخری‌زاده با هماهنگی مستقیم موساد و سیا و همکاری در ایجاد و هدایت گروه‌های ضدایرانی در خارج کشور و بهره‌گیری از جنگ رسانه‌ای و سایبری.
آمریکا و رژیم صهیونیستی که یکی از شاخه‌های در اختیار آمریکاست و بدیهی است که نمی‌توانند در پروژه ایران‌ستیزی کاملاً هماهنگ و هم‌راستا نباشند. هر دو به‌خوبی می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر منطق مقاومت و مردم‌سالاری دینی، تهدیدی جدی برای نظم آمریکامحور و موجودیت رژیم جعلی اسرائیل است.
در سال‌های اخیر، دستگاه تبلیغاتی غرب تلاش کرده است تا اختلافات ظاهری میان آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره ایران را بزرگنمایی کند و چنین وانمود نماید که گویی آمریکا به‌دنبال تعامل و مذاکره با ایران است، در حالی‌که اسرائیل طرفدار اقدام نظامی است. این دروغ بزرگ، تنها پرده‌ای است بر هماهنگی راهبردی این دو دشمن ملت ایران.
در مجموع، آنچه به‌عنوان اختلاف میان آمریکا و اسرائیل در قبال ایران مطرح می‌شود، بیشتر به تفاوت در روش‌ها و ابزارها مربوط است تا تفاوت در اهداف. هدف نهائی هر دو کشور حفظ موازنه قوا به ضرر ایران، جلوگیری از قدرت‌گیری بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه و ممانعت از دستیابی آن به دستاوردهای هسته‌ای و نظامی است. این هماهنگی استراتژیک، حتی در بستر تغییرات سیاسی داخلی در واشنگتن یا تل‌آویو، همچنان پابرجاست و نشان می‌دهد که تعامل آمریکا و اسرائیل در موضوع ایران، نه حاصل توافقات لحظه‌ای، بلکه بخشی از یک چارچوب امنیتی گسترده و بلندمدت است.
بررسی دقیق رفتارهای راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که هرگونه تصور درباره تضاد منافع میان این دو در قبال ایران، ناشی از ساده‌انگاری سیاسی یا القائات جریان تحریف است. آنچه از دل اسناد، عملکردها و هماهنگی‌های میدانی و اطلاعاتی بیرون می‌آید، تصویر واضحی از اتحاد استراتژیک نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران است. پروژه مهار ایران، از مذاکرات برجام تا ترور دانشمندان هسته‌ای، همگی دو روی یک سکه‌اند.
امروز بیش از هر زمان، باید به این واقعیت توجه داشت که هرگونه امید بستن به چرخش سیاست آمریکا، یا دل‌خوشی به اصطکاک‌های ادعایی میان واشنگتن و تل‌آویو، خطای راهبردی است. دشمن، اگرچه با دو چهره ظاهر می‌شود، اما یک دل و یک نیت دارد و آن چیزی نیست جز مهار «ایرانِ مقتدر و انقلابی»
در این میان انتظار آن است که دستگاه رسانه‌ای دولت، با هوشیاری و هوشمندی بیشتری عمل کرده و پازل عملیات روانی دشمن را تکمیل نکند. دشمن با نمایش «پلیس خوب-پلیس بد» در پی ایجاد ایجاد اختلال محاسباتی در طرف ایرانی است. در این میان، دستگاه رسانه‌ای دولت نباید آب به آسیاب دشمن بریزد. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

تبلیغ رایگان موساد در تهران

مرتضی سیمیاری 

آمار‌ها نشان می‌دهد که هرسال با آغاز فصل بهار و بعد از آن تابستان میزان آتش‌سوزی‌ها در کشور بالا رفته است. بخشی از این حوادث اقلیمی است و برخی دیگر نیز به دلیل دستکاری‌های انسانی، به‌ویژه رعایت نکردن مسائل ایمنی، صورت گرفته است. 
سازمان مراتع و جنگلبانی در گزارشی که سال گذشته منتشر کرده نوشته است که ۶۵۰۰ هکتار از جنگل‌ها به دلیل گرما و نیز سهل‌انگاری عامل انسانی از بین رفته است. این دست اخبار آن‌قدر در میان خبر‌های متعدد طبیعی است که معمولاً جامعه را درگیر خود نمی‌کند، اما چرا آتش‌سوزی‌های اخیر که برخی بسیار دامنه کوچکی داشته و مثلاً شامل یک کارگاه کوچک نیز بوده آن‌قدر بزرگنمایی شده که پای عامل خارجی را وسط کشیده است؟
به عبارت خیلی ساده‌تر، درباره آتش‌سوزی‌های اخیر چنان بحث‌های عجیبی در رسانه شکل‌گرفته و به سادگی پای عناصر جنگ خاکستری بازشده است که حتی دشمن نیز به آن میزان برایش تبلیغ نکرده و حتی در پذیرفتن مسئولیت آن نیز واهمه دارد. واقعیت آن است که تبلیغات رایگان برای سرویس اطلاعاتی خارجی به ویژه سازمان‌های تروریستی و متخاصم در هیچ کشوری امکان‌پذیر نبوده و فقط در ایران است که خرابکاری عامل خارجی عادی‌سازی می‌شود. 
درواقع، برخی رسانه‌ها و نیز تعدادی از فعالان فضای مجازی بدون دریافت حق‌العمل برای واحد یا اداره عملیات روانی یک سرویس امنیتی خارجی کار می‌کنند بدون آنکه اطلاع داشته باشند که در سطح یک افسر برای آن مجموعه آورده داشته‌اند. در ادبیات اطلاعاتی به این موضوع «جنگ در حلقه سوم» گفته می‌شود. 
در این طرح روانی با ماهیت امنیتی به این موضوع نیز اشاره‌شده است که علاوه بر تکثر نظامی در اطراف ایران باید خطوطی را طراحی کرد که به آشوب‌های خشن و مستمر و ایجاد «حس بحران» در داخل دامن بزند، زیرا تهدید خارجی بدون پیوست داخلی امکان عملیاتی شدن پیدا نخواهد کرد. 
سرویس اطلاعاتی با وسط کشیدن پای عامل خارجی برای آتش‌سوزی‌های اخیر که بسیار هم محدود بوده، در تلاش است خودش را از منطقه خاکستری خلاص کرده و وارد نقطه قرمز شود. در این بازه زمانی نقل و انتقالاتی به صورت رایگان برای موساد کار می‌کنند و در واقع کارگر بدون دستمزد هستند آن‌هم برای اخباری که کیلومتر‌ها از واقعیت دور است. 
اما چرا درحالی‌که عمق آتش‌سوزی‌ها در مناطق اشغالی به بیخ گوش مراکز مهم امنیتی و نظامی صهیونیستی رسیده در داخل برای دشمن دستاورد‌سازی رایگان صورت گرفته است؟ پاسخ به این سؤال نیاز به شناخت رفتار اطلاعاتی دشمن در بازه زمانی میان سال‌های ۹۸ تا ۱۴۰۱ دارد. 
در آن مرحله اتاق عملیات مشترک امریکایی و صهیونیستی برای پر کردن نقطه‌چین میان منطقه خاکستری و قرمز در حلقه سوم در مقطعی به عامل ترکیبی شبکه اراذل‌واوباش و گروهک‌های تجزیه‌طلب متمسک شده و در مقطعی نیز روی عامل کانونی نفاق سرمایه‌گذاری کرده بود، اما هر دو سکو به دلیل نداشتن جایگاه طبقاتی نتوانست اجتماعی شود و زیر ضرب اطلاعاتی و عملیاتی رفت. 
در حال حاضر سرپنجه‌های عملیاتی دشمن به صورت کامل یا رسوب رفته یا آنکه قابلیت‌های قبلی خود را از دست‌داده است، آنچه برای دشمن باقی‌مانده جنگیدن در نقطه اختلال ادراکی است. رهبر انقلاب حداقل دو بار به‌صورت علنی درباره ایجاد امنیت روانی در فضای رسانه‌ای اشاراتی داشته‌اند. 
مقام معظم رهبری تیرماه ۱۴۰۲ از امنیت روانی به‌عنوان یکی از حقوق عامه نام بردند و لزوم ورود منضبط، با برنامه‌ریزی و قاعده‌مند قوه قضائیه به مدیریت فضا را یادآور شدند و همچنین در آبان ۱۴۰۳ این نکته را متذکر شدند که مسئولان کشور همان‌گونه که درباره امنیت مرز‌ها و کوچه و خیابان وزندگی مردم وظایف مهمی دارند، درزمینه حفظ امنیت روانی مردم نیز کاملاً مسئول‌اند. 
در حال حاضر پخش شایعات عجیب، تحلیل‌های گوناگون و تفسیر‌های پس‌ازآن درباره آتش‌سوزی‌های موردی که در رسانه بزرگنمایی شده نه تنها به تهدید امنیت روانی محسوب می‌شود بلکه بخشی از همان عملیات حلقه سوم است که برخی در داخل به‌صورت رایگان آن را اشتراک کرده‌اند. 
از همین روی همان‌قدر که در برخورد با لایه سخت همکار با سرویس متخاصم حساسیت داریم، در برخورد با عامل رایگان و ژله‌ای آن نیز باید اهتمام داشت، البته دست بردن در این لایه نرم نیاز به‌دقت، ظرافت و هوشمندی بیشتری دارد!

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

اسرائیل به دنبال فتنه‌گری در لبنان است

دکتر حسن حردان

این یک نکته روشن است که از زمان اعلام آتش‌بس، تجاوزات صهیونیست‌ها به خاک لبنان متوقف نشده است. من باور دارم اسرائیلی‌ها این تجاوزات و تعدیات را با چراغ سبز آمریکا انجام می‌دهند.

در این زمینه ایالات متحده آمریکا از از ارائه هرگونه حمایت از اسرائیل برای دست زدن به حملات نظامی علیه لبنان دریغ نمی‌ورزد. البته هدف اصلی اسرائیل از تجاوزات روزمره‌اش، اعمال فشار بر دولت لبنان و نیز تحریک مردم علیه مقاومت در لبنان است که نهایتا موجب بروز فتنه و دودستگی میان مردم و ارتش لبنان با مقاومت گردد. این موضوع البته برای مردم لبنان و مقاومت امری شناخته‌شده است و نسبت به اهداف صهیونیست‌ها آگاهی کاملی وجود دارد. من معتقدم اظهارات اخیر مسئولان لبنانی می‌تواند بهانه‌های اسرائیلی‌ها را بی‌اثر و خنثی سازد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

سرمایه اجتماعی و مسئولیت حرم رضوی

سید عباسعلی وهاب زاده موسوی

امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر امنیت ملی کشورها شناخته می‌شود. میان افزایش سرمایه اجتماعی و توان بازدارندگی کشورها در برابر تهدیدات داخلی و خارجی، همبستگی مثبتی وجود دارد. از این رو، هر نظام و حکومتی باید به‌طور مستمر سرمایه اجتماعی خود را رصد نموده و سازوکارهایی را دنبال کند که هرآن چه را به این داشته صدمه می‌زند، اصلاح کرده و اقداماتی را برای تقویت این سرمایه مهم برنامه ریزی نماید.
کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست و همواره شاهد تلاش دشمن برای کاهش این سرمایه حیاتی هستیم. در این میان، یکی از ظرفیت‌های مهمی که می‌تواند به تقویت سرمایه اجتماعی کمک کند، ظرفیت بارگاه ملکوتی حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام است. از آنجا که سرمایه اجتماعی نتیجه اعتماد عمومی، مشارکت شهروندان، شبکه‌های اجتماعی و همبستگی اجتماعی است، در جوامع دینی همانند کشور ما، نقش مکان های مذهبی همچون حرم مطهر رضوی در افزایش مشارکت مردم، جلب اعتماد عمومی و ایجاد شبکه‌های کنشگر بسیار پررنگ است. مردم به حرم مطهر امام رضا(ع) ارادت خاصی داشته و به آن اعتماد عمیقی می‌کنند. این تعلق قلبی و روحی به امام هشتم، انگیزه‌ای قوی برای مشارکت در فعالیت‌های مرتبط با حرم مطهر و نام مبارک ایشان ایجاد می‌کند و به‌طور خودجوش شبکه‌های اجتماعی را بین خود سامان می‌دهند. مناسبت‌هایی مانند دهه کرامت یا دهه آخر صفر در مشهد مقدس، نمونه عینی از اعتماد، مشارکت، شبکه‌سازی و همبستگی اجتماعی بین زائران و مجاوران است. 
اما این ظرفیت عظیم در کشور ما غالباً به زمان‌ها و مناسبت‌های خاص محدود شده و از آن در سایر زمان‌ها و مکان‌ها، به ویژه در حوزه حکمرانی، بهره‌برداری نشده است.
 حرم مطهر رضوی می‌تواند با ایجاد شبکه‌های هم‌عرض در بدنه مردم، این ظرفیت را به‌طور مستمر در اختیار گیرد. ایجاد چنین شبکه‌ای نیازمند رعایت نکات زیر است:
۱) تقویت عناصر هویت‌ساز: ایجاد و تقویت نشان‌ها، سرودها، هویت بصری و مناسک ویژه که نمایانگر اتصال کنشگران و مردم به حرم مطهر رضوی باشد.
۲) گسترش زمان و مکان برنامه‌ها: برنامه‌ها نباید منحصر به زمان و مکان خاص باقی بمانند، بلکه باید به‌صورت نرم توسعه‌ زمانی، مکانی و موضوعی متناسب با اهداف از پیش تعیین‌شده ایجاد شوند. به‌عنوان مثال، شبکه خادمیاران رضوی، شبکه خیرین سلامت رضوی، شبکه مبلغین جهادی رضوی  و شبکه نوجوانان رضوی می‌توانند در طول این اتصال تعریف شوند.
۳) رعایت بوم فرهنگ محلی: استفاده از شبکه معتمدین محل برای توسعه این شبکه بسیار حائز اهمیت است.
۴) شفافیت در فرایندها: شفافیت در فرایندها و اقدامات، عاملی مهم برای اعتماد و افزایش تعلق شهروندان به شبکه کنشگران است، لذا باید اقدامات شفافیت‌ساز از ابتدا در طراحی دیده شود.
۵) استمرار ارتباط با مخاطب: حفظ ارتباط با اعضای شبکه در یک فرایند مشخص، سبب پایایی آن خواهد شد. باید تلاش شود تا اعضای شبکه به بهانه‌های گوناگون به ارتباط خود با آستان قدس رضوی ادامه دهند.
۶) فعال‌سازی افراد صاحب‌نام: اتصال افراد صاحب‌نام مشغول به خدمت داوطلبانه در حوزه خدمات عمومی و خیرخواهانه به حرم مطهر رضوی، مسیر را هموارتر خواهد کرد.
۷) تقویت مرجعیت حرم مطهر: تقویت مرجعیت حرم مطهر رضوی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و معنوی، شبکه ذیل آن را منسجم‌تر و مؤثرتر خواهد کرد.
۸) طراحی نقش برای اعضای شبکه: طراحی نقش برای هر یک از اعضای شبکه و مشارکت آفرینی، حس دلبستگی به آن را در بین ایشان تقویت خواهد کرد.
۹) جلوگیری از رقابت با بخش خصوصی: ضروری است این شبکه‌ها به‌گونه‌ای طراحی شوند که رقیب بخش خصوصی و مجموعه‌های داوطلب هم‌عرض تلقی نشوند.
 ایجاد چنین شبکه‌های به هم پیوسته پیرامون حرم مطهر امام رضا(ع)، نه‌تنها سبب شکل‌گیری سرمایه اجتماعی بزرگ و گسترده‌ای برای آستان قدس رضوی می‌گردد، بلکه حس تعلق به یک نهاد مذهبی و انقلابی، افزایش سرمایه اجتماعی نظام را نیز به دنبال خواهد داشت. این امر موجب می‌شود جامعه‌ای پایدارتر و پویاتر از گذشته شکل گیرد و شهروندان در بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشند.
 در نهایت، تقویت سرمایه اجتماعی از طریق ظرفیت‌های حرم مطهر رضوی، می‌تواند به ایجاد جامعه‌ای همدل و هم‌پیمان منجر شود که در آن، همگان در سایه عنایات امام رضا(ع) برای ارتقای کیفیت زندگی و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی خود تلاش کنند.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

برای حفظ ایران!

مسعود پیرهادی
در سرزمینی که رودهایش به خشکی لب دوخته‌اند و آسمانش معمولا خساست می‌ورزد، سخن از مصرف آب و انرژی، دیگر گفت‌وگویی ساده میان اقتصاددانان نیست، بلکه ضرورتی حیاتی در زیست جمعی ماست. ایران، کشوری با منابع طبیعی محدود در اقلیم خشک و نیمه‌خشک، در سال‌های اخیر با روند نگران‌کننده‌ای از مصرف بی‌رویه آب، برق، گاز و دیگر حامل‌های انرژی مواجه بوده است؛ آن‌هم در شرایطی که نه میزان تولید متناسب با این مصرف است، نه قیمت حامل‌ها بازتابی از ارزش واقعی‌شان.
بر پایه آمار رسمی، سرانه مصرف آب در ایران حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ لیتر در روز برای هر نفر است؛ این در حالی ا‌ست که میانگین جهانی چیزی بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ لیتر است. در شهرهای پرجمعیتی چون تهران، این رقم گاه از ۳۰۰ لیتر در روز هم عبور می‌کند. از سوی دیگر، سرانه مصرف برق در ایران حدود ۳۰۰۰ کیلووات‌ساعت در سال برای هر نفر است، که این عدد، تقریبا دو برابر میانگین جهانی است؛ در حالی‌که کشورهایی مانند آلمان و ژاپن با اقتصادهایی بسیار صنعتی‌تر، سرانه‌ای پایین‌تر دارند و مصرف‌شان هدفمند و مدیریت‌شده است.
در حوزه گاز نیز، ایران با تولیدی بالغ بر ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب در روز، بخش قابل‌توجهی را در داخل مصرف می‌کند. سهم سرانه مصرف گاز در ایران حدود ۲۳۰۰ مترمکعب در سال است، که این رقم در مقایسه با کشورهای صنعتی جهان بسیار بالاست؛ این در حالی ا‌ست که سرانه مصرف گاز در اتحادیه اروپا حدود ۸۰۰ مترمکعب است.
اما نکته تأمل‌برانگیز دیگر، قیمت حامل‌های انرژی در ایران است. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، ایران یکی از بالاترین سطوح یارانه انرژی در جهان را دارد. قیمت برق خانگی در ایران به‌طور میانگین کمتر از ۳ سنت به ازای هر کیلووات‌ساعت است، در حالی‌که این رقم در بسیاری از کشورهای اروپایی بیش از ۲۰ سنت است. همین اختلاف قیمت‌ها، عامل مهمی در مصرف غیرمنطقی و اتلاف منابع است.
از نگاه سیاست‌گذاری، این مصرف بالا نه‌تنها پایدار نیست، بلکه تهدیدی علیه امنیت انرژی، محیط‌زیست و آینده معیشتی مردم است. 
بحران‌های پی‌درپی کم‌آبی، خاموشی‌های برق در تابستان و زمستان، و کسری گاز در مناطق صنعتی، همه نتیجه غفلت از مدیریت تقاضا و فرهنگ‌سازی مصرف بهینه است.
راهکارها چیست؟ نخست، اصلاح تدریجی و هدفمند قیمت حامل‌های انرژی با اولویت حمایت از اقشار آسیب‌پذیر. دوم، آموزش عمومی و فرهنگ‌سازی مصرف منطقی از دوران مدرسه تا رسانه‌ها. سوم، حمایت از صنایع کم‌مصرف و توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر. چهارم، ارتقای بهره‌وری در سیستم‌های آبیاری، شبکه‌های انتقال و لوازم خانگی. پنجم، شفاف‌سازی وضعیت واقعی منابع و ایجاد مسئولیت اجتماعی در قبال آن‌ها.
ما نمی‌توانیم بیشتر از طبیعت بگیریم بدون آنکه بهایش را بپردازیم؛ یا به‌صورت قبض‌های محیرالعقول در آینده، یا به‌صورت فروپاشی زیرساخت‌ها و فروکاهیدن کیفیت زندگی. مسیر اصلاح، هرچند دشوار و نیازمند تدبیر، اجتناب‌ناپذیر است. زیبایی سرزمین ما در کوه و دشت و باد و آفتابش نیست، در این است که فرزندانش بیاموزند چگونه مسئولانه با نعمت‌های الهی رفتار کنند. و این آموختن، ضرورتی است نه فقط برای اصلاح الگوی مصرف، بلکه برای حفظ ایران.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

روایت واقعیت ایران و رسانه‌های آلترناتیو

محمند رستم‌پور

همان ساعتی که انصارالله یمن یک موشک مافوق صوت داغ را از سامانه‌های تاد و پیکان پدافند رژیم صهیونیستی عبور داد و از 2150 کیلومتر دورتر به محوطه فرودگاه بن‌گوریون در فاصله ۳۵۰ متری باند فرودگاه در فلسطین اشغالی کوبید، «احمد سعدالدین» فیلمساز آمریکایی و موسس رسانه (Propaganda & co) در نمایشگاه فناوری هوافضا در تهران به تن سرد موشک هایپرسکونیک ایرانی بوسه زد. سعدالدین میهمان جشنواره صبح است. مثل «شرمینه ناروانی» خبرنگار لبنانی که از دانشگاه کلمبیا مدرک روزنامه‌نگاری گرفته و ۳ روز پیش در واکنش به یک حساب کاربری اسرائیلی در فضای مجازی که ادعا کرده بود در تهران خرابکاری اتفاق افتاده، نوشته بود: «من در تهران هستم، خبری نیست!». بعد هم یک ویدئو از فراز اتاقش در یکی از هتل‌های تهران پیوست کرده بود تا مخاطب واقعیت ماجرا را خودش ببیند. تحریم در ۲۰ سال گذشته، فراتر از خسارت‌های اقتصادی جبران‌ناپذیری که معیشت ایرانیان را دچار چالش‌های اساسی کرده، بر «واقعیت» ایران نیز سایه انداخته است. دهم مرداد 1399، رهبر معظم انقلاب، جریان تحریف را مکمل جریان تحریم دانستند و گفتند: «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعا شکست خواهد خورد». از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جریان تحریف با هدف واژگون نشان دادن واقعیات ایران با ۲ هدف ضربه به روحیه مردم و ناامیدسازی آنها و آدرس غلط دادن برای رفع تحریم‌ها به موازات تحریم پیش می‌رود. هفتم آبان سال گذشته نیز رهبر انقلاب از این سخن گفتند که رژیم صهیونیستی دچار خطای محاسباتی شده و باید این خطا را به هم زد و قدرت ملت را به آنها فهماند. این بیانات، نخستین اظهارنظر رهبر انقلاب پس از حمله هوایی اسرائیل به ایران بود که انتقام قانونی و رسمی ایران در قالب عملیات «وعده صادق 3» را زمینه‌سازی کرد. «په‌په اسکوبار» روزنامه‌نگار مطرح برزیلی ۳ روز پیش در حاشیه بازدید از نمایشگاه فناوری هوافضا در تهران همین موضوع را از یکی از فرماندهان سپاه پرسید. اسکوبار در آسیاتایمز ستون ثابت دارد و درباره رقابت‌های ژئوپلیتیک غرب آسیا تحلیل‌های معتبری ارائه می‌کند. آن ژنرال سپاه در پاسخ گفت: «نبرد ما با آمریکا و رژیم صهیونیستی نه دیروز آغاز شده و نه فردا پایان می‌یابد. تاکتیک‌هایی که برای این جنگ طولانی انتخاب می‌کنیم، بر اساس نیازهای راهبردی خودمان است. هیچ تفسیر خارجی‌ای مسیر ما را تعیین نمی‌کند». 
مسیری که سردار علی بلالی از آن سخن می‌گوید، ۲ رکن اساسی دارد: «روایت و واقعیت»، «نرم‌افزار و سخت‌افزار». ۲۹ بهمن‌ سال پیش، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم تبریز ضمن برشمردن این تقسیم‌بندی در بیانی هشدارگونه از اهمیت نرم‌افزار گفتند: «ایران اسلامی از لحاظ توانایی‌های مقابله‌ با تهدیدهای سخت، در یک سطح عالی قرار دارد و مردم از این جهت احساس امنیت می‌کنند.  بنابراین مساله امروز ما تهدید سخت‌افزاری دشمن نیست اما یک تهدید مهم دیگری وجود دارد که باید برای آن آماده شد و آن، تهدید نرم‌افزاری است». تهدید نرم‌افزاری یا به تعبیر ایشان ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی، همان جریان تحریف است که ۲ سویه داخلی و خارجی دارد. در سویه داخلی، تاب‌آوری مردم ایران را هدف گرفته و در سویه خارجی، ذهنیت سیاستمداران و تصمیم‌گیرانی که با پرونده ایران روبه‌رو هستند؛ در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها، شوراها و سازمان‌های بین‌المللی، نهادهای سیاسی و ساختارهای پارلمانی مانند پارلمان اتحادیه اروپایی؛ جایی که «کلر دالی» و «میک والاس»، میهمانان این روزهای جشنواره صبح چندین سال در آن عضویت داشتند. والاس ۲ ماه پیش هم به صنعا سفر کرده بود. دالی از همان روزهای نخست تجاوز وحشیانه اسرائیل به نوار غزه در پارلمان اتحادیه اروپایی فریاد می‌زد وقتی اسرائیل بیمارستان‌ها، غیرنظامیان و مدارس را هدف می‌گیرد، یعنی با حماس نمی‌جنگد و به دنبال نسل‌کشی است. والاس و دالی معتقدند این امپریالیسم است که به اسرائیل اجازه تجاوز می‌دهد. این امپریالیسم است که به دنبال ایجاد یک خفقان عمومی در سراسر جهان است تا هر گونه اعتراض به بربریتی که در نوار غزه در جریان است، سرکوب شود. در روزهایی که لایک پست‌های مربوط به فلسطینی‌ها در شبکه‌های اجتماعی در کشورهای مختلف جریمه و پیگیری قضایی به دنبال دارد(!) چنین واکنش‌هایی از سوی سیاستمداران و فعالان رسانه‌ای انگلیسی و ایرلندی شگفت‌آور و درخور تحسین است اما کلر دالی چنین باوری ندارد. او وقتی روی سن تقدیر از برگزیدگان سومین دوره جشنواره صبح رفت، بی‌آنکه هیجان‌زده شود، گفت: «من خودم را شایسته این تقدیر نمی‌دانم. وظیفه من بوده است که از فلسطین دفاع کنم». اگر پیش از ۷ اکتبر 2023 برای دفاع از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی، سختکوشی در استدلال و تبیین لازم بود، حالا با جریانات تلخی که در یک سال و ۸ ماه گذشته رخ داده، کمتر نیاز است بگوییم با بشریت و فلسطین چه نسبتی داریم. با این همه، در خط مقدم دفاع از فلسطین جای بسیاری خالی است و ایران همچنان سرسلسله است؛ موضوعی که «جورج گالووی» نماینده سابق پارلمان انگلیس - که او نیز این روزها میهمان جشنواره صبح است - گفت و تیتر ‌اینترنشنال هم شد: «هیچ کشوری در جهان به اندازه جمهوری اسلامی ایران با ثبات و استواری از آرمان فلسطین حمایت نکرده است». 
سعدالدین، ناروانی، اسکوبار، دالی، والاس، گالوی و دیگرانی مثل مکس بلومنتال، از کسانی‌اند که کوشش کرده‌اند در شبکه‌های اجتماعی رسانه‌های متعددی بسازند و در خلأ روایت‌ها و تصاویری که واقعیت رخدادها را نشان می‌دهد، با جریان تحریف مبارزه کنند. 
تحریف کاری کرده که تصویر ایران با کشورهای دیگر غرب آسیا که از نظر فناوری و علمی، واجد پیشرفت یا صاحب تولید نیستند، تمایز و تفاوتی نداشته باشد. پیش از این، سفر گردشگرانی از کشورهای مختلف جهان کمک می‌کرد تا ایران واقعی به رسانه‌های جهان راه یابد اما این تصویر، در برابر آن هجوم سیاه و تاریکی که رسانه‌های جریان اصلی ساخته‌اند، همچنان کم‌سو است. تبادلات ایران و فعالان و چهره‌های رسانه‌های آلترناتیو می‌تواند تصویری واقعی‌تر، دقیق‌تر و با جزئیات بیشتر برای مردم در کشورهای دیگر فراهم کند. اگر تحریم، رسانه خودش یعنی تحریف را ساخته، باید تولید هم رسانه خودش یعنی تبیین را بسازد. تحریم و تحریف، فراتر از جغرافیا و ملیت و نژاد به جنگ با ایران آمده‌اند؛ ایران هم باید در یک جبهه جهانی از دیگر نژادها و ملیت‌ها و جغرافیاها راوی بگیرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات