مرتضی سیمیاری
آمارها نشان میدهد که هرسال با آغاز فصل بهار و بعد از آن تابستان میزان آتشسوزیها در کشور بالا رفته است. بخشی از این حوادث اقلیمی است و برخی دیگر نیز به دلیل دستکاریهای انسانی، بهویژه رعایت نکردن مسائل ایمنی، صورت گرفته است.
سازمان مراتع و جنگلبانی در گزارشی که سال گذشته منتشر کرده نوشته است که ۶۵۰۰ هکتار از جنگلها به دلیل گرما و نیز سهلانگاری عامل انسانی از بین رفته است. این دست اخبار آنقدر در میان خبرهای متعدد طبیعی است که معمولاً جامعه را درگیر خود نمیکند، اما چرا آتشسوزیهای اخیر که برخی بسیار دامنه کوچکی داشته و مثلاً شامل یک کارگاه کوچک نیز بوده آنقدر بزرگنمایی شده که پای عامل خارجی را وسط کشیده است؟
به عبارت خیلی سادهتر، درباره آتشسوزیهای اخیر چنان بحثهای عجیبی در رسانه شکلگرفته و به سادگی پای عناصر جنگ خاکستری بازشده است که حتی دشمن نیز به آن میزان برایش تبلیغ نکرده و حتی در پذیرفتن مسئولیت آن نیز واهمه دارد. واقعیت آن است که تبلیغات رایگان برای سرویس اطلاعاتی خارجی به ویژه سازمانهای تروریستی و متخاصم در هیچ کشوری امکانپذیر نبوده و فقط در ایران است که خرابکاری عامل خارجی عادیسازی میشود.
درواقع، برخی رسانهها و نیز تعدادی از فعالان فضای مجازی بدون دریافت حقالعمل برای واحد یا اداره عملیات روانی یک سرویس امنیتی خارجی کار میکنند بدون آنکه اطلاع داشته باشند که در سطح یک افسر برای آن مجموعه آورده داشتهاند. در ادبیات اطلاعاتی به این موضوع «جنگ در حلقه سوم» گفته میشود.
در این طرح روانی با ماهیت امنیتی به این موضوع نیز اشارهشده است که علاوه بر تکثر نظامی در اطراف ایران باید خطوطی را طراحی کرد که به آشوبهای خشن و مستمر و ایجاد «حس بحران» در داخل دامن بزند، زیرا تهدید خارجی بدون پیوست داخلی امکان عملیاتی شدن پیدا نخواهد کرد.
سرویس اطلاعاتی با وسط کشیدن پای عامل خارجی برای آتشسوزیهای اخیر که بسیار هم محدود بوده، در تلاش است خودش را از منطقه خاکستری خلاص کرده و وارد نقطه قرمز شود. در این بازه زمانی نقل و انتقالاتی به صورت رایگان برای موساد کار میکنند و در واقع کارگر بدون دستمزد هستند آنهم برای اخباری که کیلومترها از واقعیت دور است.
اما چرا درحالیکه عمق آتشسوزیها در مناطق اشغالی به بیخ گوش مراکز مهم امنیتی و نظامی صهیونیستی رسیده در داخل برای دشمن دستاوردسازی رایگان صورت گرفته است؟ پاسخ به این سؤال نیاز به شناخت رفتار اطلاعاتی دشمن در بازه زمانی میان سالهای ۹۸ تا ۱۴۰۱ دارد.
در آن مرحله اتاق عملیات مشترک امریکایی و صهیونیستی برای پر کردن نقطهچین میان منطقه خاکستری و قرمز در حلقه سوم در مقطعی به عامل ترکیبی شبکه اراذلواوباش و گروهکهای تجزیهطلب متمسک شده و در مقطعی نیز روی عامل کانونی نفاق سرمایهگذاری کرده بود، اما هر دو سکو به دلیل نداشتن جایگاه طبقاتی نتوانست اجتماعی شود و زیر ضرب اطلاعاتی و عملیاتی رفت.
در حال حاضر سرپنجههای عملیاتی دشمن به صورت کامل یا رسوب رفته یا آنکه قابلیتهای قبلی خود را از دستداده است، آنچه برای دشمن باقیمانده جنگیدن در نقطه اختلال ادراکی است. رهبر انقلاب حداقل دو بار بهصورت علنی درباره ایجاد امنیت روانی در فضای رسانهای اشاراتی داشتهاند.
مقام معظم رهبری تیرماه ۱۴۰۲ از امنیت روانی بهعنوان یکی از حقوق عامه نام بردند و لزوم ورود منضبط، با برنامهریزی و قاعدهمند قوه قضائیه به مدیریت فضا را یادآور شدند و همچنین در آبان ۱۴۰۳ این نکته را متذکر شدند که مسئولان کشور همانگونه که درباره امنیت مرزها و کوچه و خیابان وزندگی مردم وظایف مهمی دارند، درزمینه حفظ امنیت روانی مردم نیز کاملاً مسئولاند.
در حال حاضر پخش شایعات عجیب، تحلیلهای گوناگون و تفسیرهای پسازآن درباره آتشسوزیهای موردی که در رسانه بزرگنمایی شده نه تنها به تهدید امنیت روانی محسوب میشود بلکه بخشی از همان عملیات حلقه سوم است که برخی در داخل بهصورت رایگان آن را اشتراک کردهاند.
از همین روی همانقدر که در برخورد با لایه سخت همکار با سرویس متخاصم حساسیت داریم، در برخورد با عامل رایگان و ژلهای آن نیز باید اهتمام داشت، البته دست بردن در این لایه نرم نیاز بهدقت، ظرافت و هوشمندی بیشتری دارد!
اسرائیل به دنبال فتنهگری در لبنان است
دکتر حسن حردان
این یک نکته روشن است که از زمان اعلام آتشبس، تجاوزات صهیونیستها به خاک لبنان متوقف نشده است. من باور دارم اسرائیلیها این تجاوزات و تعدیات را با چراغ سبز آمریکا انجام میدهند.
در این زمینه ایالات متحده آمریکا از از ارائه هرگونه حمایت از اسرائیل برای دست زدن به حملات نظامی علیه لبنان دریغ نمیورزد. البته هدف اصلی اسرائیل از تجاوزات روزمرهاش، اعمال فشار بر دولت لبنان و نیز تحریک مردم علیه مقاومت در لبنان است که نهایتا موجب بروز فتنه و دودستگی میان مردم و ارتش لبنان با مقاومت گردد. این موضوع البته برای مردم لبنان و مقاومت امری شناختهشده است و نسبت به اهداف صهیونیستها آگاهی کاملی وجود دارد. من معتقدم اظهارات اخیر مسئولان لبنانی میتواند بهانههای اسرائیلیها را بیاثر و خنثی سازد.
سید عباسعلی وهاب زاده موسوی
محمند رستمپور
همان ساعتی که انصارالله یمن یک موشک مافوق صوت داغ را از سامانههای تاد و پیکان پدافند رژیم صهیونیستی عبور داد و از 2150 کیلومتر دورتر به محوطه فرودگاه بنگوریون در فاصله ۳۵۰ متری باند فرودگاه در فلسطین اشغالی کوبید، «احمد سعدالدین» فیلمساز آمریکایی و موسس رسانه (Propaganda & co) در نمایشگاه فناوری هوافضا در تهران به تن سرد موشک هایپرسکونیک ایرانی بوسه زد. سعدالدین میهمان جشنواره صبح است. مثل «شرمینه ناروانی» خبرنگار لبنانی که از دانشگاه کلمبیا مدرک روزنامهنگاری گرفته و ۳ روز پیش در واکنش به یک حساب کاربری اسرائیلی در فضای مجازی که ادعا کرده بود در تهران خرابکاری اتفاق افتاده، نوشته بود: «من در تهران هستم، خبری نیست!». بعد هم یک ویدئو از فراز اتاقش در یکی از هتلهای تهران پیوست کرده بود تا مخاطب واقعیت ماجرا را خودش ببیند. تحریم در ۲۰ سال گذشته، فراتر از خسارتهای اقتصادی جبرانناپذیری که معیشت ایرانیان را دچار چالشهای اساسی کرده، بر «واقعیت» ایران نیز سایه انداخته است. دهم مرداد 1399، رهبر معظم انقلاب، جریان تحریف را مکمل جریان تحریم دانستند و گفتند: «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعا شکست خواهد خورد». از نظر حضرت آیتالله خامنهای، جریان تحریف با هدف واژگون نشان دادن واقعیات ایران با ۲ هدف ضربه به روحیه مردم و ناامیدسازی آنها و آدرس غلط دادن برای رفع تحریمها به موازات تحریم پیش میرود. هفتم آبان سال گذشته نیز رهبر انقلاب از این سخن گفتند که رژیم صهیونیستی دچار خطای محاسباتی شده و باید این خطا را به هم زد و قدرت ملت را به آنها فهماند. این بیانات، نخستین اظهارنظر رهبر انقلاب پس از حمله هوایی اسرائیل به ایران بود که انتقام قانونی و رسمی ایران در قالب عملیات «وعده صادق 3» را زمینهسازی کرد. «پهپه اسکوبار» روزنامهنگار مطرح برزیلی ۳ روز پیش در حاشیه بازدید از نمایشگاه فناوری هوافضا در تهران همین موضوع را از یکی از فرماندهان سپاه پرسید. اسکوبار در آسیاتایمز ستون ثابت دارد و درباره رقابتهای ژئوپلیتیک غرب آسیا تحلیلهای معتبری ارائه میکند. آن ژنرال سپاه در پاسخ گفت: «نبرد ما با آمریکا و رژیم صهیونیستی نه دیروز آغاز شده و نه فردا پایان مییابد. تاکتیکهایی که برای این جنگ طولانی انتخاب میکنیم، بر اساس نیازهای راهبردی خودمان است. هیچ تفسیر خارجیای مسیر ما را تعیین نمیکند».
مسیری که سردار علی بلالی از آن سخن میگوید، ۲ رکن اساسی دارد: «روایت و واقعیت»، «نرمافزار و سختافزار». ۲۹ بهمن سال پیش، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مردم تبریز ضمن برشمردن این تقسیمبندی در بیانی هشدارگونه از اهمیت نرمافزار گفتند: «ایران اسلامی از لحاظ تواناییهای مقابله با تهدیدهای سخت، در یک سطح عالی قرار دارد و مردم از این جهت احساس امنیت میکنند. بنابراین مساله امروز ما تهدید سختافزاری دشمن نیست اما یک تهدید مهم دیگری وجود دارد که باید برای آن آماده شد و آن، تهدید نرمافزاری است». تهدید نرمافزاری یا به تعبیر ایشان ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی، همان جریان تحریف است که ۲ سویه داخلی و خارجی دارد. در سویه داخلی، تابآوری مردم ایران را هدف گرفته و در سویه خارجی، ذهنیت سیاستمداران و تصمیمگیرانی که با پرونده ایران روبهرو هستند؛ در دانشگاهها و رسانهها، شوراها و سازمانهای بینالمللی، نهادهای سیاسی و ساختارهای پارلمانی مانند پارلمان اتحادیه اروپایی؛ جایی که «کلر دالی» و «میک والاس»، میهمانان این روزهای جشنواره صبح چندین سال در آن عضویت داشتند. والاس ۲ ماه پیش هم به صنعا سفر کرده بود. دالی از همان روزهای نخست تجاوز وحشیانه اسرائیل به نوار غزه در پارلمان اتحادیه اروپایی فریاد میزد وقتی اسرائیل بیمارستانها، غیرنظامیان و مدارس را هدف میگیرد، یعنی با حماس نمیجنگد و به دنبال نسلکشی است. والاس و دالی معتقدند این امپریالیسم است که به اسرائیل اجازه تجاوز میدهد. این امپریالیسم است که به دنبال ایجاد یک خفقان عمومی در سراسر جهان است تا هر گونه اعتراض به بربریتی که در نوار غزه در جریان است، سرکوب شود. در روزهایی که لایک پستهای مربوط به فلسطینیها در شبکههای اجتماعی در کشورهای مختلف جریمه و پیگیری قضایی به دنبال دارد(!) چنین واکنشهایی از سوی سیاستمداران و فعالان رسانهای انگلیسی و ایرلندی شگفتآور و درخور تحسین است اما کلر دالی چنین باوری ندارد. او وقتی روی سن تقدیر از برگزیدگان سومین دوره جشنواره صبح رفت، بیآنکه هیجانزده شود، گفت: «من خودم را شایسته این تقدیر نمیدانم. وظیفه من بوده است که از فلسطین دفاع کنم». اگر پیش از ۷ اکتبر 2023 برای دفاع از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی، سختکوشی در استدلال و تبیین لازم بود، حالا با جریانات تلخی که در یک سال و ۸ ماه گذشته رخ داده، کمتر نیاز است بگوییم با بشریت و فلسطین چه نسبتی داریم. با این همه، در خط مقدم دفاع از فلسطین جای بسیاری خالی است و ایران همچنان سرسلسله است؛ موضوعی که «جورج گالووی» نماینده سابق پارلمان انگلیس - که او نیز این روزها میهمان جشنواره صبح است - گفت و تیتر اینترنشنال هم شد: «هیچ کشوری در جهان به اندازه جمهوری اسلامی ایران با ثبات و استواری از آرمان فلسطین حمایت نکرده است».
سعدالدین، ناروانی، اسکوبار، دالی، والاس، گالوی و دیگرانی مثل مکس بلومنتال، از کسانیاند که کوشش کردهاند در شبکههای اجتماعی رسانههای متعددی بسازند و در خلأ روایتها و تصاویری که واقعیت رخدادها را نشان میدهد، با جریان تحریف مبارزه کنند.
تحریف کاری کرده که تصویر ایران با کشورهای دیگر غرب آسیا که از نظر فناوری و علمی، واجد پیشرفت یا صاحب تولید نیستند، تمایز و تفاوتی نداشته باشد. پیش از این، سفر گردشگرانی از کشورهای مختلف جهان کمک میکرد تا ایران واقعی به رسانههای جهان راه یابد اما این تصویر، در برابر آن هجوم سیاه و تاریکی که رسانههای جریان اصلی ساختهاند، همچنان کمسو است. تبادلات ایران و فعالان و چهرههای رسانههای آلترناتیو میتواند تصویری واقعیتر، دقیقتر و با جزئیات بیشتر برای مردم در کشورهای دیگر فراهم کند. اگر تحریم، رسانه خودش یعنی تحریف را ساخته، باید تولید هم رسانه خودش یعنی تبیین را بسازد. تحریم و تحریف، فراتر از جغرافیا و ملیت و نژاد به جنگ با ایران آمدهاند؛ ایران هم باید در یک جبهه جهانی از دیگر نژادها و ملیتها و جغرافیاها راوی بگیرد.