صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۳  ، 
کد خبر : ۳۷۷۵۵۷
مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

افسانه‌هایی که فرو ریخت معادلاتی که به‌هم خورد

دشمن می‌پنداشت که با ترور سرداران، با جنگ ترکیبی و با تحریم و تهدید، سازمان رزم ملت ایران و محور مقاومت از هم می‌پاشد، اما امروز باید دوباره بنشیند و طراحی کند؛ چون ما در بازسازی نه‌تنها سریعیم، بلکه خلق ابتکار از دل بحران را نیز خوب بلدیم. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

اعتراض نیست گلایه‌ای دوستانه است 

حسین شریعتمداری
۱- یادداشت پیش‌روی همان‌گونه که در تیتر آمده، گلایه‌ای دوستانه از کم‌توجهی نسبت به چند اقدام ضروری و حیاتی است که اگر بموقع خود صورت می‌پذیرفت از برخی خسارت‌ها پیشگیری می‌کرد و در همان حال ابراز خشنودی از این که امروزه مسئولان محترم کشورمان، ضرورت انجام مواردی که به آن اشاره خواهیم کرد را به وضوح دریافته و درپی تحقق آن هستند بی‌تردید و به لطف خداوند قادر متعال، تاکید این روزها بر اتخاذ تصمیم کنونی، می‌تواند کاستی‌های ناشی از تاخیر را جبران کرده و بپوشاند. ماجرای پیش‌روی درباره پیشنهادهای مکرر کیهان برای خروج از NPT، بستن تنگه هرمز به روی شناور کشورهای متخاصم و محدود کردن دسترسی بازرسان آژانس به اطلاعات نظامی کشورمان است که اگرچه بموقع مورد توجه قرار نگرفت ولی این روزها به عنوان دو اقدام راهبردی در دستور کار نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی قرار دارد. بخوانید!
۲- اوایل اسفند ماه ۱۳۸۱ و بعد از دومین سفر «محمد البرادعی‌» مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران، با اشاره به خواسته‌های آژانس که به بهانه‌جویی شبیه بود و با متن پیمان «‌منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای-NPT‌» نیز همخوانی نداشت، طی یادداشتی در کیهان نوشتیم که برنامه هسته‌ای کشورمان، موضوع اصلی چالش نیست و با استناد به متن معاهده NPT و اظهارات البرادعی، آورده بودیم که برنامه هسته‌ای کشورمان بهانه‌ای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. در آن یادداشت با اشاره به ماده ۱۰ پیمان NPT، تنها راه پیش‌روی را خروج از این پیمان دانسته و تاکید کرده بودیم از آنجا که چالش هسته‌ای فقط یک بهانه است، هرگز به نتیجه نخواهد رسید‌... 
۳- چند سال بعد -۱۳۹۱ / ۲۰۱۲-‌ «جرج فریدمن» مدیرکل آژانس اطلاعات و مراقبت راهبردی آمریکا که به خاطر آثارش در حوزه‌ پیش‌بینی‌های استراتژیک شهرت جهانی یافته و از نزدیکان مورد اعتماد کاخ سفید است، با انتشار کتاب «دهه‌ آینده» به بیان راهبردهای آمریکا در دهه آینده پرداخت و نوشت «‌راهبرد کلیدی آمریکا تلاش برای پیشگیری از ظهور قدرت‌های منطقه‌ای است‌» و تاکید کرد «اولویت دولت آمریکا در خاورمیانه، جلوگیری از پیشروی ایران است». فرید‌من در پاسخ به خبرنگار روزنامه آمریکایی «یو. اس.‌ای.‌تودی» که از وی درباره تنش هسته‌ای میان ایران و آمریکا سؤال کرده بود، می‌گوید؛ «مشکل آمریکا با ایران مسئله هسته‌ای این کشور نیست، مسئله آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا، بلکه در حال تخاصم و دشمنی با آمریکا می‌توان بزرگ‌ترین قدرت نظامی و تکنولوژیک منطقه بود. این پدیده ایران را به یک الگو برای کشورهای اسلامی منطقه تبدیل کرده است‌».
۴- گفتنی است، برخی از خبرگزاری‌های خارجی نیز با اشاره به استفاده آمریکا از اهرم آژانس برای فشار بر ایران، پیشنهاد کیهان را طبیعی دانسته بودند، مخصوصاً آنکه خروج از NPT در ماده دهم معاهده نیز پیش‌بینی شده و مجاز تلقی شده بود. یونایتد‌پرس در‌این‌باره نوشت «مدیر کیهان در یادداشت خود با اشاره به ماجرای حمله آمریکا به عراق تاکید کرده است، آمریکایی‌ها در سال ۱۹۹۱ میلادی پشت دروازه‌های بغداد بودند، ولی با توجه به اطلاعات نا‌تمامی که از توان نظامی عراق داشتند برای جلوگیری از تلفات سنگین نیروی انسانی خود، ادامه تهاجم را به تاخیر انداختند. راهکار آمریکا در آن زمان این بود که از مراکز نظامی عراق بازرسی‌های مکرر انجام گیرد و این مراکز را به دست خود عراقی‌ها و به بهانه بازرسی تسلیحات کشتار جمعی نابود کند» و در ادامه آورده بود «کیهان مدعی است پروتکل الحاقی برای اطلاع دقیق آمریکا از توان نظامی ایران است‌». پروفسور «ساژینا»‌، مشاور انرژی اتمی روسیه نیز با اعلام اینکه یادداشت کیهان به عنوان یک «سند» در نشست اتحادیه اروپا ثبت شده است، اعلام کرد: «‌نگرانی کیهان آن است که هدف از بازرسی‌های آژانس کسب اطلاعات از توان نظامی ایران باشد‌». و اکنون بعد از گذشت بیست و چند سال از چالش بی‌حاصل و خسارت‌بار هسته‌ای، ضرورت خروج از NPT و کنترل تنگه هرمز مورد توجه مسئولان محترم قرار گرفته است که اگرچه دیرهنگام است ولی اقدامی ضروری و کارساز خواهد بود.
۵- تنگه هرمز يکي از مهم‌ترین نقاط گلوگاهي جهان است که هر روز حدود 16 تا ۱9 ميليون بشکه نفت خام که معادل ۴۰ درصد کل نفت حمل شده توسط کشتي‌هاي نفت‌کش و نزديک به ۲۵ درصد کل عرضه جهاني نفت است، از این تنگه عبور می‌کند.
پیش از این در چند یادداشت و گزارش کیهان به استفاده از این اهرم برای مقابله با تحریم‌ها و تهدیدهای آمریکا و اروپا اشاره کرده و آورده بودیم که تنگه هرمز در آب‌های ساحلی ایران قرار دارد و براساس قوانین پذیرفته شده بین‌المللی، کنترل این تنگه و صدور مجوز عبور و مرور به کشتی‌ها و شناورها از این آبراهه، حق قانونی ایران است و جمهوری اسلامی ایران با استناد به کنوانسیون‌های 1958 ژنو و 1982 جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراه‌های بین‌المللی و حق عبور کشتی‌هاست» حق دارد و می‌تواند در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگه‌هرمز را به روی تمامی کشتی‌های نفتکش و حتی کشتی‌های حامل کالای تجاری و تسلیحاتی کشورهای متخاصم و حامیان آنها ببندد و دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگه‌‌ای که در آب‌های سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند. 
۶- نکته درخور توجه که انتظار می‌رفت و می‌رود از سوی مسئولان اطلاعاتی و امنیتی پیگیری شود این که هرگاه کیهان بر ضرورت استفاده از اهرم یاد‌ شده پرداخته است، بلافاصله با دو حرکت به ظاهر متفاوت و در نهایت همسو رو‌به‌رو شده است. از یک سو، رسانه‌ها و برخی از مقامات غربی و صهیونیستی به شدت از طرح موضوع ابراز عصبانیت همراه با نگرانی کرده‌اند و از سوی دیگر، برخی از جریانات مشکوک سیاسی، زبان و قلم به استهزاء گشوده و کوشیده‌اند این اهرم قدرتمند را نادیده بگیرند! آیا بررسی هویت این عده ضرورت ندارد؟!
۷- اشاره به این نکته نیز ضروری است و می‌تواند در تصمیم نمایندگان محترم مجلس نقش برجسته‌ای داشته باشد و آن، این که؛ در تیرماه ۱۳۹۷ آقای روحانی رئیس‌جمهور وقت در واکنش به تهدید آمریکا و اروپا مبنی بر جلوگیری از صادرات نفت ایران خطاب به غربی‌ها گفت «‌کسی که اندکی سیاست بفهمد، نمی‌گوید جلوی صادرات نفت ایران را می‌گیریم. تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست‌». بعد از این اظهار‌نظر آقای روحانی، رهبر معظم انقلاب فرمودند «سخنان رئیس‌جمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد» سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است. وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی این‌گونه مواضع رئیس‌جمهور است‌».
و در همان هنگام شهید بزرگوار سپهبد قاسم سلیمانی در نامه‌ای خطاب به آقای روحانی نوشت:‌ «آن‌چه از فرمایشات حضرتعالی در رسانه‌ها منعکس شد، مبنی بر این‌که اگر نفت جمهوری اسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمی‌باشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است‌... دست شما را برای ایراد این سخنان بموقع، حکیمانه و صحیح می‌بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم‌».
۸- و بالاخره، امید آن که نمایندگان محترم مجلس با بهره‌گیری از جایگاه قانونگذاری خود و سوگندی که برای دفاع از حقوق ملت و منافع ملی یاد کرده‌اند، استفاده از اهرم‌های یاد شده را که حق مشروع ایران عزیز است و در حقوق بین‌الملل نیز به رسمیت شناخته شده است، به قانون تبدیل کنند. اقدامی که مخصوصاً در جریان جنگ اخیر از همیشه ضروری‌تر به نظر می‌رسد. کنترل تنگه هرمز از سوی ایران اسلامی و باب‌المندب که در اختیار نیروهای پاکباخته اسلامی یمن است، گلوگاه اقتصادی و تامین انرژی رژیم صهیونیستی و دولت‌های حامی آن را با فشاری سخت و خفه‌کننده رو‌به‌رو خواهد کرد. این فرصت تعیین‌کننده و نقش‌آفرین را نباید از دست داد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

مارش پیروزی  در ایران متحد

تقی دژاکام

در یکی از گروه‌های دوستانه در فضای مجازی، هرگاه بعد از شهادت یکی از اسطوره‌های بزرگ مقاومت کشورمان یا امت اسلامی، تهدیدی متوجه رژیم صهیونی می‌شد و پس از آن آژیر‌های خطر در یکی از شهر‌های رژیم به صدا درمی‌آمد، یکی از اعضای گروه که برادر شهید هم است، با عصبانیت زایدالوصفی می‌نوشت که حاج قاسم یا هنیه یا سنوار یا سیدحسن نصرالله یا نیلفروشان یا... شهید شده و ما یک سردار بزرگ را از دست داده‌ایم و در ایلات و حیفا و تل‌آویو فقط آژیر به صدا درآمده و این جانیان یا حامیان جانیان کمی ترسیده‌اند. این جای خوشحالی دارد؟! از دست دادن نصرالله و هنیه کجا و صدای آژیر کجا قابل مقایسه‌اند؟! و بقیه اعضای گروه ساکت می‌شدند یا می‌کوشیدند به لطایف‌الحیل و توجیهات ناموجه این برادر شهید را آرام کنند. 
این‌بار، اما ماجرا کمی و فقط کمی فرق کرده است؛ حالا پس از بار‌ها خویشتنداری حساب‌شده یا نشده پس از حملات مکرر رژیم صهیونی به اتباع ایرانی و سرداران و دیپلمات‌های ایرانی و به سران و مهمانان خارجی مهمان ایران و تجاوز‌ها و صدمات مکرر کوچک و بزرگ به تأسیسات و مراکز علمی و تحقیقاتی و نظامی کشورمان از سوی اسرائیل، و درست در میانه مذاکرات رسمی دیپلماتیک میان ایران و امریکا، رژیم متجاوز با حمله به خاک کشورمان و در پایتخت، تنی چند از بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی و چهره‌های علمی و محققان و مدرسان دانشگاهی ما را به همراه ده‌ها تن از مردم که در میان آنها کودکان و زنان فراوانی هم دیده می‌شوند، هدف قرار داد و به شهادت رساند و رسماً مسئولیت این ترور‌ها را هم به عهده گرفت و از عزم جدی خود برای نابودی بیشتر تأسیسات علمی و نظامی و زیرساختی ازجمله فرودگاه‌ها و راه‌آهن و پالایشگاه‌ها و کشتن مسئولان رده‌های مختلف کشورمان برای روز‌های آینده خبر داد، در حالی که تصور نمی‌کرد که جانشینان آن سرداران به سرعت انتخاب شوند و کار را با جدیت و سرعت بیشتر ادامه دهند و حملات مرگبار خود را به مراکز مختلف اسرائیل آغاز کنند و در میان چشم‌های شگفت‌زده جهانیان، سامانه‌های موسوم به گنبد آهنین و تاد و... را به فجیع‌ترین وضع ممکن تحقیر کنند تا موشک‌های مختلف ساخت کشورمان دقیقاً به اهداف مورد نظر اصابت کند. حالا دیگر کار خیلی از آژیر و خطر گذشته و مادران این جانیان به عزای آنها نشسته‌اند. 
از این‌طرف، باز هم علی‌رغم تصورات و توهمات دشمنان، این ماجرا موجب اتحاد بیشتر میان همه اقشار و سلیقه‌های مختلف مردم ایران شده و این همبستگی لحظه‌به‌لحظه بیشتر هم می‌شود. حالا مردم پای گیرنده‌های خود در کنار تصویر اصابت‌های بی‌وقفه موشک‌های ایرانی به مراکز مختلف اسرائیل، پس از ۳۷ سال مارش پیروزی می‌شنوند و جوانانی که شاید آنها را دلزده و وازده تصور می‌کردیم در هیجانی‌ترین روز‌های زندگی خود به سر می‌برند و آرزوی پیوستن به مجاهدان ارتش و سپاهی دارند که دوش‌به‌دوش هم در این میدان جنگ حضور دارند. 
یک اتفاق دیگر هم افتاده است که شاید حاشیه‌ای تلقی بشود، اما دقیقاً متن اصلی ماجراست؛ در میان کسانی که با این انتقام و عملیات وعده صادق ۳ همراهی می‌کنند کسانی دیده می‌شوند که بعضاً تا امروز جزو مخالفان، معارضان یا منتقدان جدی نظام و مسئولان و حتی رهبر انقلاب بوده‌اند. کسانی که به دلایل امنیتی مدت‌ها در زندان بوده‌اند، کسانی که الان در خارج کشور به سر می‌برند، کسانی که در فتنه‌های گذشته با دشمنان و فتنه‌گران همنوایی و همراهی داشته‌اند، کسانی که حجاب خود را کنار گذاشته بودند، اما در این چند روز با صراحت و با شجاعت از انتقام‌گیری مجاهدان اسلام و حمله به منافع دشمن صهیونیستی دفاع می‌کنند. شاید کار زائدی باشد که در این نوشته از آنها و از متن‌های کوتاه و بلندی که در فضای مجازی نوشته‌اند یاد کنیم و لابد مخاطبان این متن بسیاری از آنها را که در این چند روز فراوان بازنشر شده دیده و خوانده‌اند؛ کسانی که حتی در جلوی دوربین شبکه رسمی موساد، اسرائیل را بدنام‌ترین حکومت معرفی کردند و گفتند با همه انتقاداتمان از جمهوری اسلامی، در این جنگ در کنار مردم و حکومت خودمان ایستاده‌ایم. 
در حاشیه همین حاشیه هم کسان اندکی دیده شده و می‌شوند که در فرسته‌های خود، به سمت جانیان کودک‌کش و قاتلان زنان و کودکان ایرانی و فلسطینی و لبنانی غش کرده و بدین‌ترتیب رسماً مهر پایانی بر انسانیت خود زده و از دور خارج شده‌اند؛ کسانی که پیش از این جزو سوپرانقلابی‌های تندرو محسوب می‌شدند. 
اینجاست که باید عبارت پرمغز سردار شهید دکتر مصطفی چمران را یادآور شد که گفت: «هنگامی که شیپور جنگ نواخته می‌شود، مرد از نامرد شناخته می‌شود.» و معلوم است که در تمام تاریخ، برد از آن مردان بوده است و نه نامردان.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

جایگاه مردم در بحران‌ها

محمد نمازی

کاملا واضح است که در تناسب بین سرزمین،کشور،مردم و نظام حکومتی اولویت اول مردم هستند و این موضوع واقعیتی است که حکومت ها با هر درجه خلوص از نظر مردمی بودن برای توجیه و مشروعیت خود و یا مشروع نشان دادن تصمیم ها،عملکردها و مواضع خود مرتب از خواست و رضایت ملت و یا اهالی حیطه مدیریت خود نام می برند.
جالب است که هر چه از کارکرد دموکراتیک فاصله داشت باشند بیشتر از همراهی و حمایت مردم یاد می کنند.
تجریه کلی کشورهای پیشرفته موید درست بودن فلسفه وجودی حکومت های دموکراتیک و شیوه کارکرد آنها مبنی بر جلب رضایت اکثریت جامعه خود است.
اکثریت قاطع مسئولین نظام جمهوری اسلامی و ملت شاهد و گواه هستند که خود و کشور در مشکل مهمی گرفتار آمده است.
اگرچه اصل شروع و ادامه غنی سازی اورانیوم با اطلاع مردم و تایید نمایندگان آن‌ها نبوده است و اصل بسیار با اهمیت «قاعده هزینه فایده» در باره آن رعایت نشده است و مورد اخیر نگاه کنیم به هزینه فیزیکی،انسانی و اعتباری حمله دیروز و امروز اسرائیل؟!!!
وجود شبکه های مجازی و ماهواره ای صحنه های اصابت موشک،پهپاد و…در ایران و اسرائیل را در معرض دید مردم می گذارد و بدون توجه به آمارهای رسمی حکومت ها واقعیت ها را تا میزان قابل توجهی می بینند و قضاوت می کنند.
سوال از مسئولین امر در ایران این است که از کجا متوجه درستی شیوه های خود در روند مذاکرات شده اند؟
مگر از ابتدا اعلام نشد که در صورت عدم توافق گزینه حمله نظامی به صورت جدی مطرح است.
خود نگارنده در چند نوبت نوشتم و گفتم با عنایت به تغییرات کلی که در منطقه و جهان رخ داده و شرایطی که حاکم است نباید اجازه داد که روند به گزینه دوم و یا حمله نظامی نزدیک شود.
کاملا هویدا بود حرکت به این سمت مورد دلخواه اسرائیل است.چرا نه تنها توجه نگردید؛بلکه اظهارات و اعلام مواضع تحریک کننده هم بیشتر گردید!
بعد از تجاوز اسرائیل به ایران باز با توجه به شرایط موجود بارها تکرار شد صرف مقابله به مثل گزینه نامناسبی است و نتایج حاصله کاملا بر خلاف منافع و امنیت ملی،خود حاکمیت و مردم است.
در اظهارات امام راحل رحمه الله علیه و مقامات نظام جمهوری اسلامی ایران روشن و مشهود است که خواسته و می خواهند در راستای خواست و مطالبه اکثریت عمل نمایند.
خوب با اعلام آتش بس گزینه های محتمل را از طریق همه پرسی در معرض قضاوت آنها قرار داده و به نتیجه عمل نمایند.
با مرور اظهار نظر ها در شبکه های مجازی و ماهواره ای اکثریت قاطع با پاسخ نظامی و ادامه آن مخالف و خواهان آتش بس و ادامه جدی مذاکرات هستند.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

چند پیشنهاد برای مواجهه با شرایط حساس اخیر

احسان هوشمند
درحالی‌که سه روز از آغاز حملات اسرائیل به کشور می‌گذرد، اخبار این رویارویی نظامی در سطح داخلی و بین‌المللی بازتاب بسیار گسترده‌ای داشته است. هنوز زود است درباره ابعاد داخلی شرایط جدید تحلیلی ارائه شود اما در این شرایط تدوین سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور متناسب با بروز درگیری با اسرائیل نیازمند تدبیر و عقلانیت و جامع‌نگری و پرهیز از هر نوع شتاب‌زدگی یا هیجان‌زدگی است.

1- در این شرایط طبیعی است که نظام رسانه‌ای تمرکز فراوانی بر ابعاد مستقیم درگیری‌های نظامی و خسارات ناشی از آن یا بازتاب حملات و رویدادهای جنگی داشته باشد اما این مهم نباید موجب کم‌توجهی دولت و دیگر ارکان اداره کشور و نیز رسانه های کشور به وجوه حیاتی و با اهمیت دیپلماتیک و سیاسی شود. اگر به‌حق توجه به ابعاد نظامی و جنگی رویدادهای اخیر بسیار مهم است اما بعد حساس و چندلایه و پیچیده دیگر از جنگ و درگیری نظامی وجوه دیپلماتیک و سیاسی آن است.

اگر برای چگونگی خروج از بحران راهکارهای دیپلماتیک در ساختار حکمرانی اندیشیده نشود ممکن است این راهکارها توسط عامل خارجی بر طرفین درگیری یا یکی از طرفین درگیری تحمیل شود و با تأخیر یا کوتاهی در این مورد خسارات بزرگی متوجه مصالح ملی شود، بنابراین ابتکار عمل و پویایی و تدبیر و تقویت دیپلماسی وجه مهم و راهبردی دیگری برای مدیریت شرایط فوق‌العاده حساس روزهای اخیر است. کشوری که تجربه جنگ هشت‌ساله با عراق را اندوخته، کشوری که تجربه رویدادهای پس از جنگ نخست و دوم خلیج فارس را در حافظه تاریخی خود دارد، باید از این تجارب به نحو مطلوبی استفاده کند.

فعال‌کردن تمام ظرفیت‌های دیپلماتیک کشور برای مدیریت ابعاد بحران روی‌داده و جلوگیری از گسترش و توسعه دامنه درگیری به حوزه‌های حساس و دیگر کشورها از جمله اهدافی است که حکمرانی کشور باید بدان توجه کند. گسترش رفت‌و‌آمد با همسایگان و دیگر کشورهای منطقه و نیز طرف‌های اروپایی و یافتن راه‌حلی برای پیگیری مذاکرات با آمریکا به شرط قطع درگیری‌های نظامی در شرایط موجود از جمله موضوعاتی است که برای آن باید تدبیر کرد.

2- توجه به سیاست داخلی و یکی از وجوه بااهمیت آن یعنی افکار عمومی بعد دیگری از بایسته‌های شرایط حساس امروز کشور است. افکار عمومی در این شرایط تابعی از واقعیات میدانی و دیگر شاخص‌هایی است که با زندگی روزمره و عمومی هم‌وطنان در ارتباط است. مدیریت این شرایط به‌ویژه شرایط اقتصادی و حتی میزان تلفات انسانی جنگ نیازمند هماهنگی بین میدان و فرماندهی جنگ و شیوه‌های درگیری و ابعاد درگیری با احتساب آینده‌نگری و محاسبات دقیق از پیامدهای هر اقدامی با شرایط داخلی به‌ویژه با شرایط اقتصادی و رفاهی است. هماهنگی همه ارکان اداره کشور در این برهه بیش از هر زمان دیگری ضروری است.

3- بیش از 14 استان کشور به نوعی به‌صورت مستقیم تحت تأثیر رویداد جنگی روزهای اخیر قرار گرفته‌اند. آنچه در این روزها در اخبار داخلی بازتاب بسیار گسترده‌ای داشته، اخبار و رویدادهای جنگی روی‌داده در تهران است. ترور فرماندهان نظامی، ترور شخصیت‌های علمی و هسته‌ای، تخریب مراکز مسکونی و کشته‌شدن شهروندان غیرنظامی از جمله اخباری است که در این روزها در رسانه‌های کشور منتشر شده و بازتاب رسانه‌ای داشت. با وجود اهمیت اساسی این دست از اخبار که در سطح پایتخت و تهران روی داده و در سطح ملی نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما واقعیات جنگ تنها متمرکز بر تهران نیست و همان‌طورکه در بالا اشاره شد، بخش بزرگی از دیگر نقاط غربی و مرکزی و جنوبی کشور به‌ویژه استان‌های مرزی نیز به درجاتی درگیر عوارض درگیری‌های نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل شده‌اند.

بخشی از ابعاد درگیرشدن دیگر مناطق کشور و استان‌ها با رویدادهای اخیر، حملات اسرائیل به مراکز نظامی و غیرنظامی مختلفی است که در دیگر استان‌های کشور به جز تهران روی داده است. متأسفانه این دست از رویدادها که گاه ابعاد بسیار غم‌انگیزی نیز داشته‌اند، مانند حمله اسرائیل به کارخانه خودروسازی فردا موتورز در بروجرد (استان لرستان)، از جمله پیامدهای حملات اسرائیل به مناطق غیرنظامی است که البته بسیاری از رسانه‌های کشور در پوشش اخبار حملات اسرائیل به مناطق نظامی و غیرنظامی در دیگر استان‌های کشور نیز مشارکت گسترده و جدی نداشته‌اند.

تعریف‌نشدن سیاست رسانه‌ای کشور به‌ویژه پوشش مستقیم و دقیق رویدادهای جنگی در استان‌ها و مناطق مختلف کشور از جمله مسائلی است که در سیاست رسانه‌ای کشور نیازمند تجدید نظر است. اینکه به گفته مسئولان استانی در استان آذربایجان شرقی تاکنون ده‌ها نفر کشته و زخمی شده‌اند، نمایانگر پیامدهای درگیری‌های اخیر در برخی از استان‌های کشور است که به اندازه کافی بازتاب رسانه‌ای نداشته است.

توجه شود که افزون بر ابعاد نظامی و راهبردی چرایی سازمان‌یافتگی حملات هوایی اسرائیل به استان‌های مرزی و دیگر استان‌های کشور برای بازشدن راه دسترسی ساده‌تر به تهران، چرایی حملات گسترده در استان‌های مرزی ابعاد دیگری هم دارد که در این شرایط نباید از آن غفلت کرد. برهم‌خوردن نظم ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک و استراتژیک منطقه و حتی استفاده ابزاری احتمالی از برخی نیروهای ضد ایرانی و وابسته برای پیشبرد اهداف راهبردی اسرائیل از جمله دلایل تمرکز بر حملات در غرب و شمال غرب و جنوب کشور است. این مسئله با اهمیت بیش از پیش نیازمند توجه و مراقبت جدی است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

به مردم چه بگوییم؟

امیرحسین یزدان پناه 

اتفاقاتی که از پنج شنبه گذشته در کشور رخ داد، شاید تلخ‌ترین اتفاقات حداقل ۳ دهه گذشته ایران باشد. شهادت ناگهانی جمعی از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هسته‌ای در کنار ریختن خون زنان و مردان و کودکان بیگناه براثر حملات عوامل رژیم صهیونیستی، صحنه‌های تلخ و هولناکی را برای ایران رقم زد. درباره این اتفاقات و شوک تلخی که به مردم وارد شد، چند نکته محل تامل است؛
۱- از دست دادن چند فرمانده ارشد و موثر نظیر شهیدان باقری، حاجی زاده و سلامی و دیگر فرماندهان شهید، اگر پیش از اتفاقات تلخ سال گذشته رخ می‌داد، قطعا شوک جدی تر و تلخ تری بر افکار عمومی و نیز ساختار نظامی و امنیتی کشور بود. اما در یک سال اخیر، ساختار و توان نظامی ایران، سناریوهای مختلف دشمن را بررسی و برای هرکدام از آن ها، تدابیر مختلفی اندیشیده شده بود. شوک ناشی از شهادت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه و فرمانده هوافضای سپاه سنگین بود اما به محض مشخص شدن جانشیان این شهدای گرانقدر، ساختار نظامی ایران به سرعت خود را بازیابی کرد و تا قبل از ۲۴ ساعت، هم توان پدافندی به خصوص در تهران احیا شد و هم عملیات‌های آفندی طبق نقشه به اجرا درامد. حتما فقدان فرماندهان ارشد بسیار سنگین است اما سازمان و ساختار دفاعی ایران چه در حوزه پدافند و چه آفند، مشابه ساختار هیچ گروه یا سازمان دیگری نیست و فرایندهای اجرایی آن آنقدر دقیق طراحی شده که می‌تواند به سرعت با بحران‌ها مقابله و خود را بازیابی کند.
۲- توان نظامی ایران بیش از هرچیز بر قدرت موشکی استوار است و همه طراحی‌های نظامی ما مبتنی بر این قدرت انجام می‌شود اما فراموش نکنیم که طراحی عملیات‌های موشکی، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. این‌گونه نیست که با فشردن یک دکمه موشک‌ها شلیک شوند. حداقل ۴ حلقه پدافندی شامل پدافندهای برخی کشورهای عربی، آمریکا و برخی متحدان اروپایی، ناتو و سرانجام گنبد آهنین مقابل موشک‌های ایران قرار دارد و عبور از همه این سامانه‌های پدافندی کار راحتی نیست و نیاز به طراحی‌های فنی و عملیاتی پیچیده دارد. طبیعی هم هست که برخی از موشک‌ها توسط پدافند سرنگون می‌شوند اما مهم این است که طراحی عملیات به نحوی باشد که برایند موج‌های مختلف موفقیت آمیز باشد. لذا نباید با سرنگونی یک موشک ناامید شد و تصور کرد همه چیز از دست رفته است. جنگ آن هم جنگ موشکی یک فرایند بسیار فنی، مهندسی  و امنیتی است که نباید آن را ساده دید و تحلیل‌ها درباره آن را ساده سازی کرد. ایران تنها کشوری در دنیاست که عملیات موشکی موفق زمین به زمین آن هم با صدها فروند شلیک همزمان انجام داده است. بدانیم که قرار نیست در هر عملیات، حداکثر توان و قدرت موشکی را همیشه استفاده کنیم و باید اجازه دهیم فرماندهان ما، در فضایی آرام و منطقی بهترین تصمیم را برای ضربه زدن به دشمن بگیرند. 
۳- برخلاف برخی تحلیل‌ها که تلاش می‌کند این طور القا کند که جنگ ممکن است یکی دو روزه تمام شود، خوب است به صورت مستدل و منطقی برای مردم تببین شود که چرا این گزاره غلط و حتی خطرناک است. ما و اسرائیل در یک تونل جنگی هستیم که انتهای آن مشخص نیست. حتما به دنبال کش دادن جنگ نیستیم اما نباید با عادی سازی بیش از اندازه فضای کشور، این تصور را ایجاد کنیم که جنگ به سرعت تمام می‌شود. ساختارهای نظامی و دفاعی ما در صورت نیاز برای چندین سال جنگ مدام با دشمن صهیونی آماده‌اند و این آمادگی باید به مردم هم منتقل شود. البته در این زمینه دولت وظایف جدی در تامین مایحتاج ضروری و کالاهای اساسی دارد که باید به وظیفه خود به سرعت عمل کند. در این زمینه خوب است وزارتخانه‌های اقتصادی و حتی هیئت دولت یک ستاد اقتصادی خاص شرایط جنگی ایجاد کنند و اجازه ندهند تصمیم ها، طولانی و بی اثر شود. 
۴- در حوزه رسانه و محتوای مربوط به اخبار جنگ، هیچ دستورالعمل و سیاستگذاری انجام نشده است. در مقابل طرف صهیونی بگیر و ببندهای سفت و سخت برای انتشار فیلم‌ها و حتی تحلیل‌های مربوط به جنگ دارد و در این همین دوسه روز تعدادی را در اراضی اشغالی به اتهام انتشار محتوای نادرست از جنگ، بازداشت کرده است. لذا لازم است به سرعت یک قرارگاه رسانه‌ای ایجاد و مسئولیت آن به یک فرد آگاه و مسلط به امور رسانه‌ای که بین گروه‌های و اقشار مختلف رسانه، مورد وثوق باشد سپرده شود تا شاهد نا به سامانی‌هایی در انتشار برخی تصاویری که این روزها در کانال‌های و صفحات مجازی شاهدیم و گاهی کمک به بخش نظامی دشمن است نباشیم.  مثلا مردم باید بدانند که چرا نباید هر تصویری را در فضای مجازی فوروارد کرد یا چرا نباید به هر سوالی پاسخ داد؟ یا چرا نباید هر ابهامی درباره نقاطی که هدف قرارگرفته را رفع کرد‌. اینها نیاز به دستورالعمل‌های دقیق و اقناعی دارد‌.
۵- مهم است که صداوسیما در این فضای جنگی بتواند به وظیفه اصلی خود یعنی ۱- ارتباط گیری با «همه» مردم و ۲- تبیین فشای واقعی جنگ عمل کند. لذا اولا هرگونه کار سیاسی و حزبی که باعث دلزدگی قشرهایی از مردم شود در ایام جنگ اکیدا ممنوع است و دستگاه‌های مرتبط باید به سرعت با آن برخورد کند. ثانیا لازم است مجریان و کارشناسانی که در برنامه‌های مربوط به جنگ حاضر می‌شوند، از بیان حرف‌های بی سند و تحلیل‌های غیرواقع بینانه و هزینه ساز که نظام محاسباتی مخاطب را مختل می‌کند به شدت پرهیز و بر ارائه تحلیل‌های دقیق مبتنی بر مبانی گفتمانی انقلاب اسلامی و نیز داده‌های مستدل و منطقی تمرکز کنند. در این زمینه یکی از دم دست‌ترین راهنماها که الزامی است فصل الخطاب همه باشد، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز دوم جنگ است که نکات مهم و سیاستگذاری‌های دقیقی در آن نهفته بود. هیچ رسانه و تحلیلگری نباید خارج از آن سیاست‌ها عمل کند. 
همگرایی و همراهی حداکثری «همه» مردم با نهادهای مختلف حکمرانی و فرماندهان نظامی در جنگ، یک اصل مهم برای مقاومت در برابر حملات دشمن و پیروزی در جنگ است و ان شاء ا... با اهتمام همه دست اندرکاران شاهد زمینه سازی برای این همگرایی حداکثری باشیم.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

افسانه‌هایی که فرو ریخت معادلاتی که به‌هم خورد

مسعود پیرهادی
در روزهایی که گمانه‌زنی‌ها درباره آینده مقاومت به اوج رسیده بود، حمله‌های دقیق و حساب‌شده جمهوری اسلامی ایران به عمق سرزمین‌های اشغالی که در پاسخ به تجاوز وحشیانه رژیم صهیونی تعریف می‌شود، ورق بازی را برگرداند. معادلاتی که سال‌ها با پول و پروپاگاندا بر روی میز قدرت‌های جهانی چیده شده بود، یک‌به‌یک از هم فروپاشید. رژیم صهیونیستی که همواره در رسانه‌های غربی به‌عنوان یک «ابرقدرت شکست‌ناپذیر منطقه‌ای» معرفی می‌شد، حالا ناچار است لاشه غرورش را از زیر آوار ترس و تردید بیرون بکشد.
موشک‌ها و پهپادهایی که از هزاران کیلومتر آن‌سوتر عبور کردند و با عبور از سپرهای آهنین، کبر و غرور آهنین‌تر صهیونیست‌ها را شکستند، نه‌فقط قدرت نظامی که تصویر رسانه‌ای رژیم را نیز هدف گرفتند. افسانه‌ها گاهی برای دشمن، سرمایه‌ای بزرگ‌تر از تانک و تفنگ‌اند. و این افسانه، به‌روشنی، دیگر افسانه نیست.
در پس این رخدادها، باید یک واقعیت مهم را به‌یاد بیاوریم: هزینه مقاومت، کماکان کمتر از هزینه سازش است.
هر جا ایستاده‌ایم، روی هزینه‌ها ایستاده‌ایم. اما اگر ایستاده‌ایم و نه در زانوگاه تسلیم، به این معناست که راهی که آمده‌ایم، دست‌کم کرامت‌مند بوده. سازش، به‌ویژه با دشمنی که نه‌تنها به هیچ عهدی پایبند نیست، بلکه اساسا موجودیت تو را برنمی‌تابد، بازی باخت-باخت است. تاریخِ ملت‌هایی که دست به سازش زده‌اند، دفترهای دردناکی دارد؛ ما اما هنوز می‌توانیم با غرور از ایستادگی‌مان بگوییم.
در این میان، صحنه داخلی نیز تصویر دیگری از مردم ایران به رخ کشید. مردمی که اگرچه ممکن است در روزمره‌ها از هم دور باشند، اما در وقت‌های سخت، بی‌هیچ دعوت‌نامه‌ای کنار هم می‌ایستند. همان‌طور که در بدر و خیبر ایستادند، همان‌طور که در روزگار تحریم و ترور ایستادند.
دشمن می‌پنداشت که با ترور سرداران، با جنگ ترکیبی و با تحریم و تهدید، سازمان رزم ملت ایران و محور مقاومت از هم می‌پاشد، اما امروز باید دوباره بنشیند و طراحی کند؛ چون ما در بازسازی نه‌تنها سریعیم، بلکه خلق ابتکار از دل بحران را نیز خوب بلدیم. 
امروز سازمان رزم ما تنها شامل ارتش و سپاه و حزب‌الله و انصارالله نیست، بلکه ملتی شده که از دل خاکسترها، ققنوس‌وار سربرمی‌آورد.
حمله‌هایی که گذشت، بیشتر از آن‌که پایان راه باشند، آغاز دورانی تازه‌اند. دورانی که در آن، پوشالی‌بودن هیمنه دشمن روشن‌تر، منطق مقاومت پررنگ‌تر و ایمان مردم ما به راهی که می‌روند، ریشه‌دارتر خواهد شد. اگر قرار است افسانه‌ها بریزند، بگذار بریزند. ما واقعیتی هستیم که ایستاده‌ایم.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴

ترامپ و 3 کشور اروپایی، شرکای نتانیاهو
پیروزی ایران در تشدید حملات است

یونس مرادی

جنگ ما و اسرائیل تازه شروع شده است. تردید نداشته باشید این جنگ به این زودی‌ها تمام نخواهد شد. آنها یک جنگ موجودیتی را علیه ایران آغاز کرده‌اند. صحبت‌های دیروز ترامپ و مکرون و سایر مقامات اروپایی مبنی بر آمادگی برای توقف جنگ را باید دقیقا در راستای عملیات فریب قلمداد کرد. ترامپ روز گذشته گفت آماده است درگیری میان ایران و اسرائیل را متوقف کند. او حتی مدعی شد اقداماتی در حال انجام است اما همین ترامپ، کسی است که تنها چند ساعت قبل از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، در مقابل رسانه‌ها ظاهر شد و گفت توافق با ایران محتمل است و به این توافق نزدیک شده‌ایم. او حتی تاکید کرد حمله رژیم صهیونیستی به ایران قریب‌الوقوع نیست، در حالی ‌که  بود. کما اینکه وال‌استریت ژورنال چند ساعت پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران نوشت مذاکره ابزار فریب ایران بود. این را تایمز اسرائیل هم نوشت. این رسانه صهیونیستی نوشت ایرانی‌ها تقریبا از حمله رژیم صهیونیستی مطمئن بودند اما به خاطر اینکه روز یکشنبه قرار بود دور ششم مذاکرات هسته‌ای با آمریکا را انجام دهند، تصور می‌کردند تا قبل از این مذاکرات، اسرائیل به کشورشان حمله نخواهد کرد. ترامپ نه‌تنها از نقشه حمله به ایران مطلع بود، بلکه کاملا در آن حضور داشت. او در 3 ماه اخیر انواع موشک‌های دوربرد بالستیک و هلفایر و همین‌طور موشک‌های سنگرشکن نسل جدید آمریکایی را برای نتانیاهو ارسال و این ارسال‌ها را نیز اعلام کرد. پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران نیز در گفت‌وگو با نمایندگان تعدادی از رسانه‌های آمریکایی، ضمن اعلام اینکه از این حمله و زمان آن مطلع بوده، تاکید کرد این حمله باید اتفاق می‌افتاد. او حتی به مدت زمان 60 روزه‌ای که به زعم خود برای توافق اعلام کرده بود اشاره کرد و گفت حمله به ایران روز 61 انجام شد. در واقع ترامپ با این اظهارنظر تلویحا اعلام کرد حمله رژیم صهیونیستی با هماهنگی او انجام شده است. کشورهای اروپایی نیز دقیقا همین رفتار را مرتکب شده‌اند. میدان‌داری آنها برای صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نهایتا منجر به این شد تنها چند ساعت قبل از حمله رژیم صهیونیستی، شورای حکام این قطعنامه را علیه ایران تصویب کند. در واقع، 3 کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان به همراه آمریکا تلاش کردند با صدور قطعنامه در شورای حکام و متهم کردن ایران به عدم همکاری با بازرسان آژانس، زمینه روانی - رسانه‌ای برای حمله رژیم صهیونیستی را فراهم کنند. طی 3 روز گذشته نیز این 3 کشور ضمن اعلام حمایت مستقیم از رژیم تاکید کردند در کنار اسرائیل ایستاده‌اند. این کشورها در زمینه نظامی هم کمک‌های مستقیم به رژیم اشغالگر قدس انجام داده‌اند. در روزهای اخیر جنگنده‌های انگلیسی و فرانسوی در کنار جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به مقابله با موشک‌ها و پهپادهای ایرانی پرداخته‌اند. ضمن اینکه برخی گزارش‌ها حاکی است هواپیماهای سوخت‌رسان انگلیسی، وظیفه بخشی از سوخت‌دهی به جنگنده‌های رژیم صهیونیستی را بر عهده داشته‌اند.
بنابراین 3 کشور اروپایی و آمریکا، عملا شرکای نتانیاهو در حمله به ایران هستند. کما اینکه در جنگ صدام علیه ایران نیز تمام‌قد در کنار وی ایستاده بودند. بر همین اساس، ایران تفکیک خاصی میان این کشورها و رژیم صهیونیستی قائل نیست.
تهران بر این اساس چراغ سبز این کشورها برای آتش‌بس و از سرگیری مذاکرات هسته‌ای را یک عملیات فریب دیگر ارزیابی خواهد کرد؛ چرا؟ ورود ترامپ و 3 کشور اروپایی در این مرحله از جنگ و طرح موضوع آتش‌بس، دقیقا یک بخش از پازل طراحی‌شده جنگ علیه ایران است. آنها اکنون وارد میدان شده‌اند تا با توجه به ضرباتی که رژیم صهیونیستی به ایران وارد کرده است، تلاش کنند ایران را پای میز مذاکره بکشانند و در نهایت تهران را مجبور به عقب‌نشینی از غنی‌سازی کنند. 
اما دلیل دوم موضع آمریکا مبنی بر آمادگی برای برقراری آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونیستی، روند جنگ بویژه در شب سوم درگیری یعنی شامگاه شنبه و بامداد یکشنبه است. ایران شامگاه شنبه و بامداد یکشنبه بی‌سابقه‌ترین حملات را علیه رژیم صهیونیستی انجام داد. حمله به مراکز نظامی، انرژی و مراکز تحقیقات نظامی رژیم در حیفا، تل‌آویو، ایلات و سایر مناطق سرزمین‌های اشغالی، آنقدر شدید بود که بر اساس اظهارات مقامات صهیونیست، بی‌سابقه‌ترین حملات در تاریخ پیدایش این رژیم بوده است. صهیونیست‌ها مدعی‌اند تلفات‌شان در این حمله 11 نفر بوده اما برخی گزارش‌های میدانی تعداد کشته‌های آنان را در این حملات تا 35 نفر تخمین ‌زده ‌است. در کنار حجم بزرگ آتشباری ایران، حملات دقیق به مراکز مهم نظامی، تحقیقاتی و هسته‌ای رژیم اشغالگر نشان می‌دهد بانک اهداف ایران بویژه پس از عملیات نفوذ اخیر وزارت اطلاعات در سرزمین‌های اشغالی، تکمیل است.
این ضربات بزرگ و هدفمند که هزینه‌ هنگفتی بر رژیم صهیونیستی وارد کرده است 2 پیام مهم دارد:
الف- قدرت آتش ایران نه تنها بر اثر حملات گسترده رژیم صهیونیستی به مراکز موشکی ایران از بین نرفته، بلکه ایران توانسته قدرت آتش خود را همچنان حفظ کند. در این نبرد بزرگ، تداوم آتش موثر، برگ برنده ایران است؛ امتیازی که قطعا حفظ آن، بزرگ‌ترین نگرانی صهیونیست‌ها و حامیان آنهاست.
ب- ایران نه تنها آتش خود را حفظ کرد، بلکه به مرور بر شدت آن افزود. این برنامه‌ریزی هدفمند نشان داد ایران به دنبال آن است به مرور و در روزهای آینده ابتکار میدان نبرد را در اختیار بگیرد. تشدید حملات ایران، منجر به اخلال در سرعت برنامه‌های جنگی رژیم صهیونیستی خواهد شد و از آنجا که در این جنگ، زمان به زیان نتانیاهو است، این موضوع نشانه شکست وی خواهد بود.
بر همین اساس هم ترامپ و هم 3 کشور اروپایی تلاش می‌کنند قبل از تغییر روند جنگ، آتش‌بس را محقق کنند. مواضع مقامات دیپلماتیک ایران در این باره تا الان مناسب بوده است.
از ترامپ و 3 کشور اروپایی، جز نیرنگ و دروغ و فریبکاری، چیزی حاصل نمی‌شود. آنها قطعا تلاش می‌کنند در این جنگ نهایت تلاش خود را برای پیروزی رژیم صهیونیستی انجام دهند. حتما خط قرمز آنها پیروزی ایران در این جنگ سرنوشت‌ساز است. بنابراین مطمئنا باید منتظر سناریوهای دیگری از سوی این کشورها در حمایت از رژیم صهیونیستی بود.
در این بین اما جمهوری اسلامی ایران به واسطه ماهیت سیاسی خود، یک نظام کاملا مستقل و متکی به خود است. مسیر پیروزی در اختیار خود ایران است. تنها راه پیروزی ایران در این جنگ سرنوشت‌ساز، تشدید و تصعید حملات است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات