۱- بازتاب گسترده حضور رهبر انقلاب با قامتی استوار در مراسم عزاداری شب عاشورا در رسانههای جهانی و قطع ناگهانی برنامههای عادی برخی شبکههای خبری منطقه و پخش مستقیم حضور ایشان، بیسابقه بود و رهبران جهان را به حیرت واداشت و صهیونیستها و سران آمریکا و اروپا را در شوک دیگری برد. این نشان از پیامدهای مهمی در تحولات منطقه و جهان در میانه جنگ تمام نشده علیه ایران دارد. تحلیلگران و رسانههای دنیا اکنون روی چند گزاره مهم متمرکز شدهاند که حضور رهبری نشان داد: اولا همچنان تهدید جمهوری اسلامی برای اسرائیل تا محو کامل آن پابرجاست. ثانیا ترامپ، قمار را باخت و با گرفتار شدن در گرداب «ایران گیت» دیگری، وضعیت برای او بسیار پیچیدهتر شده است. ثالثا برنامه موشکی و هستهای و غنیسازی ایران سر جایش باقی مانده است و راه برای فعالیتهای هستهایاش هموارتر شد. رابعا ایرانیها شکست نخوردند و طرح ۲۴ ساعته و حداکثر یک هفتهای سقوط جمهوری اسلامی و نابودی ایران و جبهه مقاومت شکست خورد. خامسا تهدید سایه جنگ بر سر ملت ایران خنثی شد و بازدارندگی خود را از دست داد و آمریکاییها و اروپاییها دیگر نمیتوانند از این حربه برای ترساندن ملت ایران و به هم ریختن اقتصاد ایران استفاده کنند. سادسا ایران کنتور را برای آمریکاییها و اروپاییها صفر کرد و دیگر مذاکره با آنها از نظر ملت ایران بیمعنا شد و یقین کردند این موشک است که تضمینکننده به رسمیت شناختن آسایش و حقوق و امنیت است. سابعا رهبر ایران نه در پناهگاه که در کمینگاه مشغول طراحی محو اسرائیل در صورت هر حماقت دیگری بعد از با خاک یکسان شدن تلآویو و حیفا بود، و اکنون پس از این طراحی، حضورش فریاد «هل من مبارز» بود!
۲- رهبر انقلاب فروردین ۱۴۰۲ فرمودند: «[میگویند ]به حرفهای رهبری گوش نکنید، حرفهایش تکراری است. تکراری است؟ سالهاست که دشمن با صدای بلند اعلام میکند که میخواهیم جمهوری اسلامی را به زانو در بیاوریم. رهبری در مقابل میگوید «غلط میکنید»؛ این تکرار نیست؛ این استقامت است.» حال پس از این استقامت عاشورائی و شجاعت حیدری رهبر ایران در جنگ اخیر که جهان را به تحسین و حیرت و دنیای استکبار را به وحشت واداشته است، رهبران مردمی و سیاسی جهان از سر غرور و غیرت و حتی آمریکا و چند کشور خبیث اروپایی از سر ترس و نگرانی به دنبال این هستند که «باید تحقیق کرد تا راز شجاعت و استقامت ایرانیان و رهبر آن را بفهمیم» و اکثرا آشکارا و برخی در خفا تاکید میکنند «آیه الله خامنهای استقامت و شجاعت باورنکردنی از خود نشان داد چون ایران اولین کشوری است که پاسخ حمله دو کشور هستهای را با حمله داد»!
۳- عدم حضور رهبر انقلاب در دو شب اول و حضورشان در شب عاشورا؛ هر دو بدترین خبر برای آمریکا و اسرائیل بود. اولین پیام ذکاوت و هوشیاری و داشتن تحلیل دقیق از اهداف دشمن و شرایط منطقه و تحولات پیشرو از سوی رهبر معظم انقلاب بود و دریافتند که با رهبری به غایت هوشمند روبهرو هستند. دومین پیامی که برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع ) در بیت رهبری با حضور سران قوا و تمام مسئولین نظامی و کشوری و مردم ارسال شد این بود که موضع ایران همان موضع امام حسین (ع) یعنی مقاومت و استقامت در مقابل مستکبران بدون هیچگونه سستی و عقبنشینی است . قبلا رهبر معظم انقلاب
به طور صریح بیان داشتند که «حادثه کربلا حادثهای نیست که بشود جلویش را گرفت، اجتنابناپذیر میشود، امروز به برکت ملت هوشیاری مثل ملت ایران و انقلاب بزرگ اسلامی آمریکا قادر نیست بر دنیای اسلام حادثهای مثل حادثه صلح امام حسن را تحمیل کند. من به شما عرض میکنم که اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد». حضور رهبری در شب عاشورا تجسم عینی از جا کندنِ درِ قلعه خیبر و ضربه جبرانناپذیری به حیثیت سیاسی - رسانهای دشمن از جنس ضربه امیرالمؤمنین در خندق، و معادلهساز بود؛ و همانگونه که رسول خدا (ص) فرمود «ضربهًْ علیٍّ یوم الخندق افضل من عبادهًْ الثقلین»، محاسبات دو سوی میدان را با امیدآفرینی در یک طرف و ایجاد ترس عظیم در طرف دیگر دگرگون کرد. اما این استقامت رهبری در کنار ایستادگی ملت ایران در راه امام حسین(ع) تفاوتهای اساسی عاشورای ۱۴۰۴شمسی با عاشورای سال ۶۱ قمری را آشکار کرد که اولا به فرمایش امام راحل ملت ایران و توده میلیونی آن و بلکه امت اسلامی در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمؤمنین و سیدالشهدا هستند. ثانیا نشان داد اکنون ارض کربلا از فلسطین تا تلآویو و از تهران تا واشنگتن را دربر میگیرد و محدود به مکان جغرافیایی محدودی همچون کربلا نیست. ثالثا نشان داد گرچه در آن عاشورا سر حسین بر نیزه شد، اما در این عاشورا حماسی نتانیاهو شمر زمان و ترامپ ابن زیاد زمان بر سر نیزه شدند که در کاریکاتور پرمعنای کمال شرف هنرمند یمنی بهخوبی نشان داده شد. رابعا نشان داد گرچه در شب عاشورای سال ۶۱ با خاموش شدن چراغ، برخی حسین ولی زمان خود را تنها گذاشتند، اما در شب عاشورای ۱۴۰۴ یک میلیارد مسلمان از سراسر جهان فریاد لبیک یا خامنهای سر دادند و میلیونها غیرمسلمان هشتگ خامنهای قهرمان! «Khamenei Hero» زدند و ۸۰ میلیون ایرانی از نسل Z تا مخالفین مردد، و از پیر و جوان تا هر زن و مرد ایرانی در هر کجای جغرافیای جهان با فریاد «حیدر، حیدر» و «ای ایران عاشورائی در روح و جان من میمانی»!، با ولی زمان خود تجدید بیعت کردند و شدند ابوالفضل و علیاکبر و زهیر و حبیبِ ولی زمان خود! خامسا دنیا فهمید و دریافت که ملت ایران با خواندن سرود «ای ایران» زیر پرچم عزای سیدالشهدا منسجم و متحدند و محور این همدلی و اتحاد و عمود خیمه ایران، حسین است و فرزند حسین! حبالحسین یجمعنا! سومین پیام این بود ایران به هیچگونه آتشبس و صلح تحمیلی تن نداده و جنگ و شرایط جنگی را صددرصد جدی گرفته و با سیاستگذاری مقتدرانه، جنگ را بهروزرسانی و مدیریت کرده و بدون هیچگونه مذاکرهای برای هر شرایطی آماده است و اراده جدیاش بر این است که به اذن الهی در صورت گستاخی دشمن با قدرت پاسخ دهد و در مقابل آنها بایستد. چنانکه بعد از هدف قرار گرفتن پایگاه آمریکایی الحدید، استقرار اولین سامانه پدافند هوائی تاد و موشکهای بالستیک در عربستان و ایجاد پایگاه جدید ارتش آمریکا به نام منطقه پشتیبانی لجستیکی (LSA) جنکینز در نزدیکی بندر ینبع عربستان در دریای سرخ و سفر نتانیاهو به آمریکا و دهها قرائن دیگر نشان از پیشبینی ادامه شرایط جنگی در منطقه و خلیجفارس دارد و نشان میدهد کشورهای عربی مطمئن شدهاند در صورت هرگونه تجاوزی از سوی آمریکا و اسرائیل با واکنش قاطع ایران در هدف قرار دادن پایگاههای آمریکا در خاک خودشان و همچنین هدف قرار دادن هر کشوری که به اسرائیل و آمریکا چه با در اختیار قرار دادن حریم هوائی و چه غیره کمک کند، روبهرو خواهند شد.
۴- در چنین شرایطی همچنان به انسجام و وحدت آحاد مردم و تمام مسئولین و سیاسیون و مؤثرین در فضای سیاسی-رسانهای و هوشیاری تصمیمگیران و آمادگی صد در صد نیروهای مسلح کشور نیازمندیم و همگان باید مراقبت کنند که این انسجام و وحدت خدشهدار نشود. یکی از مواردی که میتواند خدای ناکرده به این انسجام و وحدت کشور و آمادگی نیروهای مسلح خدشه وارد کند، زمزمه روزانه مذاکره و توافق علیرغم تهدیدات وجودی دشمن است. لذا همانگونه که رهبر معظم انقلاب تاکنون درباره ادعاهای متکبرانه آمریکا و اروپاییها در خصوص مذاکره سکوت کردهاند، مسئولان امر نیز سکوت را سیاست دیپلماتیک خود قرار دهند؛ چراکه در چنین شرایطی هرگونه سخنی در خصوص مذاکره از سوی ترامپ و اروپاییها و واسطهها یاوهگوییهایی است که «ارزش پاسخ دادن ندارد»!
۵- گروسی قبل از تجاوز به ایران ادعائی میکند و گزارشی میدهد تا زمینهساز حمله به ایران شود و بعد از حمله اذعان میکند «ما هیچ برنامهای که نشاندهنده حرکت به سمت تولید سلاح هستهای در ایران باشد، ندیدهایم»! کمااینکه قبل از این نیز بیش از ده بار خود آژانس اتمی بر عدم انحراف فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران تاکید و نهادهای اطلاعاتی آمریکا به آن اذعان کرده بودند. تامر هیمن افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی هم اذعان میکند «ایران در آستانه هستهای شدن نیست»! روزنامۀ انگلیسی گاردین هم با بیان اینکه «نه ادارۀ اطلاعات آمریکا و نه سازمان ملل، هیچکدام ادعای نتانیاهو مبنی بر تسلیحاتی شدن برنامۀ هستهای ایران را تأیید نکردند»، تیتر میزند «آمریکا و اسرائیل بر اساس یک دروغ به ایران حمله کردند»! رسانههای خود آمریکا نیز خطاب به ترامپ میگویند «خودت که بیش از ۴۰ هزار دروغ در دوران ریاست جمهوریات گفتهای، چگونه آیتالله را به عدم صداقت در مورد جنگ متهم میکنید؟ این لحظهای باورنکردنی است»! با وجود این، دولتهای اروپایی نهتنها حاضر به محکوم کردن تجاوز به ایران نشدند بلکه بهطور مشمئزکنندهای دفاع مشروع ایران را محکوم و اعلام کردند ما کنار اسرائیل ایستادهایم و با مکانیسم ماشه علیه ایران اقدام میکنیم! این واقعیت قانون جنگل است که فریدریش مرتس صدراعظم آلمان بهخوبی و بیپرده و خلاصه در یک جمله بیان کرد که «اسرائیل کار کثیف را از طرف همه ما و برای همه ما انجام میدهد»! و ترامپ هم با خباثت تمام مدعی سردمداری این دنیای کثیف و قانون جنگل شده است! لذا با جنگ اخیر، ملت ایران بهخوبی درک کردند که در این دنیا، قانون جنگل حاکم است و اگر قدرتمند نباشد نمیتواند به حیات خودش ادامه دهد و اراده کرده است با رهبری مقتدر به اذن الهی ایران قوی بماند و تا آخر بماند.
خاکریز جنگ شناختی پدافند ذهنی
محمدرضا طورانی
هدف در جنگ مدرن ادراکی، نهتنها روی آنچه افراد هدف فکر میکنند، بلکه روی چگونگی تفکر آنان و در نهایت چگونگی عملکردشان اثرگذاری میشود. ناتو تا سال ۲۰۲۰ پنج حوزه جنگی زمین، هوا، دریا، فضا، فضای سایبری را به رسمیت میشناخت. اخیرأ کارشناسان این سازمان میگویند عملاً یک حوزه دیگر را به پنج حوزه موارد فوق باید افزود: حوزه جنگ شناختی. جنگ شناختی، شناخت انسانها را با روش دستکاری روانشناختی یا مهندسی افکار مورد هدف قرار میدهد.
در این جنگ، به گفته «جیمز جوردانو»، ذهن انسانها به میدان نبرد تبدیل میشود. متخصص علوم اعصاب، مغز انسان را میدان نبرد قرن ۲۱ معرفی میکند.
آیا افرادی را دیدهاید که تا چند ماه قبل به اعتقادات خود به شدت پایبند بودهاند و اکنون همان اعتقادات را خرافات تلقی میکنند. این افراد مورد اصابت گلوله دشمن در جنگ شناختی قرار گرفتهاند. بدون اینکه هیچ جراحتی در بدن خود احساس کنند.
از ویژگیهای مهم این جنگ متکی بودن بر زیرساخت رسانههای نوین سایبری است؛ که تفکر آدمی را مورد هدف قرار میدهد. درک این نکته مهم است که مغز انسان مثل سایر اعضای او گاهی ممکن است عملکرد توأم با خطا داشته باشد. هدف جنگ شناختی همان هدف جنگ سخت است که در نهایت از پای درآوردن حریف است.
روش عمل در نبرد شناختی، مشروعیتزدایی، اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، قداستزدایی، ناامیدسازی و ناکارآمدنمایی است که در نهایت دشمن امیدوار است سبب رویگردانی جامعه و از بین رفتن سرمایه اجتماعی و نیروهای مردمی یک کشور شود. جوزف نای مبدع عبارت «SOFT POWER» نیز قدرت نرم یک کشور را از سه طریق فرهنگ، ارزشهای سیاسی و سیاست خارجه آن کشور قابل تأمین میداند.
پیوست دستکاری ذهنی در جنگ شناختی از مهمترین ابزارهای ایجاد (زهرهای شناختی) است که شامل:
دستکاری حسی، شناختی و روانشناختی سیاسی است. مرحله بعد از دستکاری ذهنی، کاربست تهاجم روانی است که با چهار تکنیک زیر عملیاتی میشود:
تبلیغات، ناامیدسازی، از کارانداختن انگیزه و ایستایی کردن جامعه.
جنگ شناختی، جنگ آینده با هدف تسخیر سهگانه ذهن، درک معنا، شکلدهی کنش و واکنش است. در این مسیر، استعمار پلتفرمی و سلاخی سایبری باهدف کاهش تابآوری اجتماعی با تاکتیک سیلاب اطلاعات و تکنیک غرق مصنوعی، بستر این نبرد است. قبل از شلیک گلولهها، متقاعد کردن مردم در طول خصومتها، پنهان کردن، تحریک و تهییج و پس از جنگ، ساکت کردن انتقاد و شکل دادن به برداشتهای شخصی شده، از روشهای موذیانه اقناعی تحمیلی در جنگ شناختی است.
در زمان پردازش اطلاعات نیز مخاطبان، قربانی میانبرهای شناختی میشوند تا در نهایت ناهمخوانی باورها در جامعه هدف، مرجعیت رسانهای و میدانداری روایت را به خلق بحرانهای جعلی و پلهای و غیرقابلمهار تبدیل کنند.
صلاح الدین هرسنی
بی طرفی رسانه ای، اصلی ترین، اخلاقی ترین و در عین حال حرفه ای ترین کارویژه یک رسانه است. به واقع اگر رسانه ای در چارچوب رسالت های ذاتی خود مانند بی طرفی فعالیت نکند و دچار قاعده «شیب لغزان» در خبر و تحلیل آن نشود، می توان گفت که قطعا مقاصد سیاسی خاصی را تعقیب می کند. تلویزیون «ایران اینترنشنال» که به ظاهر کار در قامتی دموکراتیک اصل بی طرفی را ملاک و الگوی عمل رسانه ای برای خود تعریف کرده است، اما از بدو تاسیس خود نشان داد که از اصول دموکراتیک و اصل بی طرفی عبور کرده و با سیاه نمایی تام و تمام، کارویژه و کارکرد خود را در مقام یک اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تعریف کرده و از نقطه نظر گفتمانی، درست خود را «پاد گفتمان» و نقطه مقابل صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشان داده است. دعوت از حجم وسیعی از تحلیلگران کنتراتی و مشخص در تحلیل و تفسیر خبر به ویژه در برنامه «چشم انداز» موید این واقعیت است.
اگر از اخبار این تلویزیون که از سایر رسانه های برون مرزی فارسی زبان دیگر و حتی از صدا و سیمای ما نیز رسانه ای می شود بگذریم، همین برنامه «چشم انداز» کافی است که نشان دهد که این تلویزیون با آن نا تحلیلگران و آنان دشمنان واقعی منافع ملی و آن مواجب بگیران تا چه میزان در لوای ایران دوستی کاذب و دروغین با جمهوری اسلامی ایران و کیان نظام دشمنی دارند؟!!
در شرایط حاضر کمتر کسی از دنبال کنندگان این شبکه فارسی زبان است که نخواهد در مهندسی تحلیل ها و سیاه نمایی این تلویزیون از عملکرد جمهوری اسلامی ایران تردید داشته باشد. به واقع سنتی که «آندره ژدانف» وزیر فرهنگ «استالین» در مهندسی روح در عصر استالینزه شدن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پایه گذاری کرده بود، این تلویزیون نشان داده است که قوام دهنده سنت «ژدانوویسم»است.
یعنی سیاه نمایی و تطهیر محض. البته چنین سنتی معلول سلسله عواملی است که مرجعیت رسانه را از تهران به لندن منتقل کرده است و قطعا آنچه از این رسانه در حوزه های تفسیر و تحلیل خبر پرزنت و به نمایش در می آید، صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی!
متاسفانه و شوربختانه یکی از مهمترین برگ از سیاه نمایی این تلویزیون، مربوط به اخبار جنگ ۱۲ روزه تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران بوده است. در طی این جنگ ۱۲ روزه این تلویزیون نه تنها روایتگر بی طرفی نبود، بلکه در قامت یک بازیگر فعال در مهندسی و کنترل «جنگ روایت ها» ظاهر شد و با بکارگیری تاکتیک های رسانه ای مانند: بازنمایی و تحریف واقعیت، کلیشه سازی، تکرار مفاهیم القایی مانند: فروپاشی اقتصادی، اعتراضات گسترده، سرکوب خونین،بی ثباتی ساختاری،تضعیف انسجام ملی تلاش کرد که نشان دهد که ضدیتی هدفمندی را در مقابل با جمهوری اسلامی ایران دنبال می کند. این تلویزیون حتی ابایی نداشت که با اتخاذ قانون حذف و سانسور روایت های جهت دار و هم صدایی را در جهت تقویت منافع رژیم صهیونیستی بکارگیرد.
گزارشات و سطح تحلیل ها و تفسیر های این تلویزیون نشان داد که نمی خواهد با وارونه نمایی از واقعیت و حقایق و دروغ پردازی عقب نیشنی کند و به واقع به تربیون تبلیغات جنگی اسرائیل- آمریکا علیه ایران تبدیل شد. همین کارکرد و کارویژه نادرست از سوی تلویزیون ایران اینترنشنال سبب شد که ۴۵۰ فعال مدنی بیانیه ای را جهت تحریم این تلویزیون منتشر کنند و امید است که اذهان عمومی نیز در سایه همان خودآگاهی ملی و ارگانیک تاریخی آشنای خود این شبکه را دنبال نکنند و یار دوازدهم دشمن در نبرد روایت ها نباشند.
این در حالی بود که ما شهرسازان از آقایان توقع داشتیم در چنین جلسهای درباره تسهیل امور مردم در پناهجستن در پناهگاههای مناسب، مراجع آواربرداری، چگونگی عکسالعملهای مناسب به هنگام آتشسوزیهای ناشی از بمبارانها، راههای تخلیه مناطق آسیبدیده، اسکان موقت، سلامت شبکههای آب و برق و گاز در مناطق شهری تهران و از این قبیل بشنویم. در عوض، در بخشنامه شورای شهرداران که خیلی سریع پای آن نامه دو صفحهای دقیق و حرفهای را امضا کرده بودند، صحبت از جرح و تعدیل یکشبه و تجدیدنظر آشکار در ضوابط و مقرراتی بود که ما شهرسازان سالها برای آن زحمت کشیده بودیم. اگرچه دکتر غلامرضا کاظمیان، معاون وزارت راه و شهرسازی و آقای چمران، رئیس شورای شهر تهران، فورا بعد از یک روز رسما نامههای اعتراضیه خود را به جناب زاکانی تقدیم کردند و بر این کار عجیب خط بطلان کشیدند، اما ما دیگر نه فراموش میکنیم و نه اعتماد! وقتی از دل ردههای بالای شهرداری چنین بخشنامه عجیبوغریبی بیرون آمده باشد، چه امیدی باید به ردههای پایین و محتاجتر داشت؟
تازه با علم به اینکه آقای زاکانی و شهردارانش اکثرا شاید اطلاعات زیادی از قوانین و ضوابط شهری و اهمیت آن در کار عملی شهرسازی نداشته باشند، نوک تیز فاجعه متوجه اقدام کارشناسانی میشود که در دستگاه شهرداری زیر بار رفته بودند که قوانین و مقررات را زیر پا بگذارند و در وضعیتی اضطراری و هیجانی، آلت دست قرار گیرند. آری، ما شهرسازان در حیرتیم که بعد از این امور شهر تهران در این دوران چگونه به پیش رانده خواهد شد؟
به هر روی، این یک اتفاق ساده نبود! به قول دکتر مرتضی جابریمقدم، استاد شهرسازی دانشگاه تهران، «معلوم نیست این مجوزهای خاطی از ضوابط مصوب شهری، با کدام منطق علمی-تخصصی و حکمرانی انطباق دارند؟». او با شجاعت و صداقت در وبیناری که روز 17 تیرماه 1404، در پژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو تحت عنوان «تأملی بر رویکردهای بازسازی پساجنگ؛ مروری بر تجربیات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی»، و با سخنرانی دو وزیر اسبق راه و شهرسازی، دکتر عباس آخوندی و دکتر سعیدیکیا، و نیز بزرگان و مسئولان دولتی و دانشگاهیان با شرکت 667 نفر به صورت مجازی برگزار شد، حق مطلب را به جا آورد و شهرداری را مورد نقد قرار داد.
اما همان یک هفته قبل، زمانی که ما در شوک بودیم و از چپ و راست چاره میجستیم... ابتدا صدای دبیر شورایعالی شهرسازی دکتر غلامرضا کاظمیان، معاون وزیر راه و شهرسازی به گوشمان رسید که طی مکاتبه با شهرداری تهران صراحتا گفته بود که دستورالعمل شورای شهرداران، غیرقانونی و در تعارض با ضوابط طرح تفصیلی است. و باید از ابلاغ و اجرای موارد مغایر اختیارات قانونی شهرداری ممانعت شود. مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، نیز در مکاتبهای با زاکانی، شهردار تهران، این صورتجلسه را فاقد وجاهت و اعتبار قانونی اعلام کرد. و ما امیدوار شدیم که ابلاغ آن به معاونتهای شهرسازی مناطق پس گرفته خواهد شد. روشن بود که این «بهاصطلاح تسهیلات اداری» دردی را از شهر بحرانزده دوا نخواهد کرد و تغییر کاربری مسکونی، افزایش طبقه و سطح اشغال به بهانه شرایط جنگی، در راستای تضعیف تابآوری شهری عمل خواهد کرد!
غلامرضا کاظمیان خطاب به زاکانی نوشت: «برخی مفاد صورتجلسه یادشده ازجمله تدوین دستورالعمل درباره تغییرات در ضوابط تراکم جمعیتی، ساختمانی، تعداد طبقات، سطح اشغال، تغییر عملکرد، ضوابط و مقررات باغها و فضای سبز صراحتا مصداق تغییرات طرح تفصیلی است... . این دستورالعمل با برخی قوانین موضوعه نظیر ماده 100 قانون شهرداریها، قانون حفظ و گسترش فضای سبز شهرها، قانون نظام مهندسی و آییننامه اجرائی آن، در تعارض است». دبیر شورایعالی شهرسازی و معماری همچنین اظهار کرد: این دستورالعمل نهتنها موجبات ناهماهنگی و عدم سهولت در فرایند اجرائی را فراهم خواهد آورد، بلکه حقوق عمومی شهر و شهروندان را خدشهدار کرده و عوارض و تهدیدات ناشی از آن ازجمله:
افزایش غیرمجاز و خارج از برنامه جمعیتپذیری کلانشهر تهران بدون تأمین زیرساختهای متناسب خدماتی، حملونقل، آموزشی و بهداشتی و...، کاهش تابآوری شهری در مواجهه با بحرانهای طبیعی یا انسانساخت به واسطه افزایش بدون ارزیابی ظرفیتهای سکونت و فعالیت، نقض اصول برنامهریزی شهری، تخطی از ضوابط طرح جامع و تفصیلی مصوب و تضعیف حاکمیت قانون در مدیریت کلانشهر تهران، و ایجاد ناهنجاری کالبدی، محیطی و اجتماعی، تخریب کیفیت زندگی شهروندان و بینظمی در توسعه فضایی پایدار را در پی خواهد داشت.
بررسیهای روزن آنلاین نیز نشان داد صورتجلسه ابلاغشده مغایر با ملاحظات پدافند غیرعامل نیز هست. پرسش این است که چگونه ممکن است در شرایط جنگی، امتیازات ویژهای در مغایرت با طرح تفصیلی تهران، با اهداف کلی «سهولت در فرایندهای اجرائی»، «ایجاد رضایتمندی عمومی» و «کارآمدی نظام اداری» داده شود؟ و مهمتر اینکه چگونه میتوان از توقف این دستورات اطمینان حاصل کرد؟ خلاصه اینکه اینگونه اقدامات دلبخواه شهرداری پیشبینیناپذیر شدهاند و دولت، حاکمیت و فعالان تشکلهای مردمی خوب است به هوش باشند.
شاهد بنی اسدی
از اول هم جنگ با آمریکا بود
مهرداد بذرپاش در یادداشتی نوشت: در پی تهاجم بامداد ۱ تیر رژیم آمریکا به کشورمان، برخی اینگونه تصور میکنند که حمله آن کشور به سایتهای هستهای ما اقدام جدیدی است؛ در حالی که به این نکته توجه ندارند که اصولاً جنگ ما از ابتدا هم با آمریکا بود و رژیم تبهکار صهیونیستی هرگز در حدی نبوده و نیست که طرف نبرد ایران باشد.
۱. جنگندههای اف ۳۵ برای آمریکاست یا اسرائیل؟ حملات هوایی رژیم علیه ایران با این جنگنده مدرن انجام میشود که ایالات متحده آن را در اختیار رژیم اشغالگر قرار داده است. گفته میشود تعدادی از خلبانان این جنگنده ویژه پیشرفته هم آمریکایی و عضو ارتش آن هستند و در کنار خلبانان رژیم صهیونیستی به ایران حمله میکنند.
۲. سامانه پدافندی پاتریوت را چه کسی در اختیار اسرائیل غاصب قرار داده است؟ سامانه پیشرفته تاد از کجا به دست صهیونیستها رسیده است؟ آمریکا! یعنی چه در تهاجم و چه در دفاع، این آمریکاست که تجهیزات نظامی را در اختیار صهیونیستها گذاشته است.
۳. در جنگ غزه، وقتی رژیم اسرائیل توسط گروه چند هزار نفره حماس غافلگیر شد، چه کشوری برای رژیم خط هوایی ایجاد و انواع و اقسام سلاحهای مخرب را ارسال کرد؟ آمریکا! تمام جنایاتی که رژیم اسرائیل در غزه مرتکب شده و میشود، با استفاده از سلاحهای آمریکاست.
۴. بمبهای سنگرشکن که بر محل حضور مجاهد بزرگ شهید «سیدحسن نصرالله» ریخته شد، توسط کدام جنایتکاری در اختیار صهیونیستها گذاشته شد؟ باز هم آمریکا! در زمینه نظامی واقعیت اسرائیل همین رژیمی است که حتی با گذشت ۲۰ ماه از جنگ غزه، نتوانسته به اهداف خود دست یابد و تنها موفقیتش کشتار ۶۰ هزار غیرنظامی بیگناه که ۷۰ درصدشان زن و کودک، بوده است؛ آن هم صرفا با سلاحهای آمریکایی.
۵. جدا از مسائل نظامی که صفر تا صد تجهیزات مخرب را آمریکا در اختیار رژیم قرار داده و حتی مستشاران نظامی خود را برای فرماندهی اتاق عملیات، راهی سرزمین اشغالی کرده است، در عرصه دیپلماسی نیز، این آمریکا بود که تمام قطعنامههای محکومیت جنایات اسرائیل در غزه و لبنان را وتو و بیاثر کرد. وقتی اغلب کشورهای عضو سازمان ملل بارها و بارها با نوشتن قطعنامه، رژیم را محکوم به توقف جنایاتش کردند، این آمریکا بود که با حق غیرمنطقی وتو، مانع صدور قطعنامه علیه اسرائیل شد. آمریکا در ۱۰ روز اخیر هم اجازه نداده قطعنامهای علیه رژیم صهیونیستی در محکومیت حمله به ایران صادر شود.
۶. مترسکی به نام رافائل گروسی با دستور چه کشوری گزارش سراسر کذب در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرائت کرد؟ این گزارش دروغین را چه کسی به وی دیکته کرد؟ آمریکا!
۷. با این تفاصیل، اینکه بگوییم آمریکا به خاک مقدس ایران حمله کرد، غیرواقعی است. حتی اینکه بگوییم اسرائیل ۱۰ روز پیش به ایران جسارت کرد نیز، درست نیست چون هم آن جنگندههای اف ۳۵ که با آنها مناطق غیرنظامی را هدف قرار میدهد و هم آن ریزپرندهها و پهپادهایی که مقامات ارشد نظامی کشورمان را ترور کرد و به شهادت رساند، آمریکایی است و مجدد تاکید میکنم اصلا اندازه رژیمی که پس از ۲۰ ماه از پس گروه کوچکی چون حماس برنیامده است، حمله مستقل به ایران اسلامی نیست.
۸. جمهوری اسلامی ایران با اراده مستقل و بدون کمک هیچ قدرت بینالمللی و منطقهای و بدون حضور در هیچ ائتلاف نظامیای مدتهاست با رژیم ایالات متحده در حال نبرد است. نه تنها در این صحنه کشوری به ایران کمک نکرده بلکه ما با موانع نیز مواجهیم. ما یکتنه با آمریکا در حال جنگیم و همانطور که موشکها و پهپادهای دقیقمان سامانههای پرخرج دفاعی آمریکا در فلسطین اشغالی را بلااثر کرده، ورود مستقیم ارتش ایالات متحده به جنگ نیز بیاثر خواهدشد.
وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ