* این بار نه با ۵+۱ مذاکره میکردیم و نه با پیغام کشورهای حافظ منافع و دیگر روشها؛ جمهوری اسلامی پنج دور غیرمستقیم با فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا مذاکره کرد. امّا درست در همان میانه، باند جنایتکار و نیابتی آمریکا در منطقه به خاک ایران و خانههای شهروندان حمله کردند و برخی از مسئولان و فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای را شبانه ترور کردند. ترامپ هم وقیحانه در مصاحبه با سی. ان. ان با افتخار و رضایت گفت: «مذاکرهکنندگانی که من پیشتر در ایران با آنها سر و کار داشتم، همگی کشته شدهاند!» این جمله روشن کرد که آمریکا مذاکره را نه برای حل مسائل که برای تسلیم کردن طرف مقابل به کار میگیرد.
مذاکره در سیاست خارجی ابزاری شناختهشده است و جمهوری اسلامی نیز با مجوز رهبر انقلاب در مقاطع مختلف از آن بهره برده است، اما تجربه چهلوپنج ساله نشان میدهد هیچ مذاکرهای قادر به پایان دادن به دشمنی بنیادین آمریکا با ایران نبوده و نخواهد بود.
علت روشن است: دشمنی آمریکا نه به بهانه حقوق بشر است و نه به خاطر فناوری هستهای و امثال اینها؛ اینها صرفاً پوششاند. ریشه ماجرا چیز دیگری است. ایران حاضر نیست به خواسته آمریکا برای «تسلیم بیقید و شرط» تن بدهد. این ایستادگی است که آمریکا را خشمگین میکند و همین استقلال است که دشمنی را ماندگار ساخته است. کسانی که میگویند «شعار ندهید علیه آمریکا که عصبانی میشوند» یا کسانی که تحلیل میکنند «چرا با آمریکا مستقیم مذاکره نمیکنید تا مسائل حل شود»، بهواقع دچار ظاهربینیاند؛ چون باطن قضیه این نیست.
مذاکره و اقدامات دیپلماتیک با کشورهای غیرمتخاصم منافعی را در پی خواهد داشت همانطور که تحرکات دیپلماتیک وزیر محترم خارجه کشور در روزهای قبل و بعد جنگ در همسویی کشورها با جمهوری اسلامی موثر بود، اما باید دانست این کلید، قفل دشمنی آمریکا را باز نخواهد کرد. جنگ ۱۲ روزه نشان داد که تنها راه عقبنشاندن دشمن از تجاوز و توقف حملاتش، قوی شدن و بازدارندگی است؛ نه بستن با کدخدا. دنیای امروز فقط زبان قدرت را میفهمد. نمونه روشن دیگر این حقیقت، اوکراین است؛ کشوری که خواست خود را عضوی از ناتو و بازوی نظامی آمریکا تعریف کند و همه ظرفیتش را در اختیار غرب گذاشت. اگر قرار بود همپیمانی با آمریکا مشکلات را حل کند، اوکراین باید در بالاترین سطح حمایت میشد. امّا نهتنها حمایت واقعی ندید، بلکه پشتش خالی شد و گرفتار جنگی عمیقتر و ویرانگرتر گردید و امروز در کاخ سفید سر مقدار خاک تقدیمی به روسیه باید چانه بزند.
بخشی از ظاهربینها دچار ترس نیز هستند و سعی میکنند ترس خود از دشمن را پشت نقاب ادعای عقلانیت پنهان کنند. البته مشکل آنها در ترسیدن نیست، مشکل اینجاست که برای مواجهه با این ترس نسخه «خودکشی» را تجویز میکنند. آنان خیال میکنند با دادن برخی امتیازات و خالی کردن دست ایران از عناصر قدرت، دشمنی آمریکا تمام میشود در حالی که چنین نسخهای نتیجهای جز افزایش فشار و تهدید امنیت ملی ندارد.