واژه «لَدُن» در قرآن، به اشکال گوناگون، از جمله «لَدُنّا»، «لَدُنک»، «لَدنّا»، «لَدنِی» آمده است و در ارتباط با نسبت دادن چیزی به «جانب خداوند» استفاده میشود (برای نمونه، «وَعَلَّمْناهُ مِن لَدُنّا علماً» در آیه ۶۵ سوره کهف). این آیه به داستان خضر نسبت داده شده و در آن خداوند میگوید که به آن بنده، «رحمت» از نزد خویش داده و «علمی» از نزد خود (لَدُنّا) تعلیم داده است. این «علم من لدنّا» بهصورت برجسته در تفسیرها و کلام اسلامی به «علم لدنی» تعبیر شده و یکی از مفاهیم مهم معرفت شناسی دینی است. از مصادیق برجسته، آیه ۶۵ سوره کهف است: «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً»؛ مفسران عمدتاً «رحمت» را بهمعنای نبوت، ولایت یا فیوضات الهی تفسیر کردهاند و «علم لَدُنّا» را به علم غیب یا دانشی که از مبدأ الهی صادر میشود، نسبت دادهاند. تفاسیر دیگری نیز این علم را در زمره افاضات خداوندی و انوار الهی دانستهاند. به عقیده برخی علما، این علم معادل عقل کل، عصمت از خطا و علم به امور ماورائی است که انبیاء و اولیا به آن دست مییابند. همچنین، بعضی معاصران علم لدنی را منحصر به انبیا دانستهاند. مرحوم نراقی (ره) نیز تقسیم بندیهایی برای علوم غیبی ارائه داده است و یکی از دستههایی را علمی دانسته که از قول خدا به بشر اعطا شده است و آن را عالیترین علم خوانده است. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر «المیزان» تأکید میکند که این علم در قلمرو الهی است و «حس و فکر» در حصول آن نقشی ندارد. طبق نظر او، «من لَدُنّا» به منزله خاستگاه علم است و درک آن فراتر از کسب و تجربه است؛ همچنین وی تفسیر آیه را مرتبط با «تأویل حوادث» میداند.
در کلام اسلامی، مسئله انتقال علم غیب و تدخّل خداوند در افاضه علم به انسان، موضوع بحثی مهم بوده است. شیخ صدوق در کتاب «توحید» دو گونه علم را مطرح میکند: علم خاص که حتی ملائکه و پیامبران از آن بیاطلاع هستنند و علم عام که ملائکه و پیامبران نیز از آن برخوردارند؛ یعنی برخی جنبههای غیب فقط نزد خداوند باقی است. شیخ حر عاملی نیز به مشابهت افزوده است که پیامبران و ائمه به برخی اسرار غیبی آگاه میشوند؛ اما علم غیب مطلق، نزد خداست. از دیدگاه فلاسفه و متکلمین، مهمترین چالش این است که چگونه دانشی که در عین حال غیبی و غیر اکتسابی است، به انسان منتقل میشود بدون آنکه ابزار عادی ذهنی دخیل باشد؟ برخی عرفا چنین علم را از راه شهود، مکاشفه یا فیضی غیرمادی میدانند. ملاصدرا در «حکمت اشراق»، علم لدنی را علمی میداند که بدون تأمل و فکر و محاسبه، از جانب خداوند به نفس ناطقه عطا میشود؛ یعنی علم حضوری است. او این حالت را در سطوح عالی نفس میداند که نفس بتواند در سیر عرفانی با ادراک مستقیم از حقیقت متصل شود. در میان عرفا، تقسیماتی برای علم آمده است: علم خفی، علم جلی، علم لدنی و منشأ علم لدنی را همان آیه ۶۵ سوره کهف دانستهاند. در اندیشه امام خمینی (ره) علم نبوی و شأن پیامبر نسبت به انسانهای عادی با تأکید بر دریافت آفاتی از عالم غیب مطرح میشود. ایشان حدیث مشهور «أنا مدینة العلم وعلی بابها» را محور قرار داده و پیامبر (ص) را شهری از علم دانسته و امیرالمؤمنین (ع) را در ورودی آن. حضرت امام (ره) معتقدند کسانیکه وارد آن شهر میشوند، با کسب اجازه از صاحبان علم (پیامبر و اهلبیت) از نسیم عالم امر بهرهمند میشوند. در تبیینی عرفانی، امام خمینی (ره) علم پیامبر اسلام (ص) را به نور تشبیه میکنند و ارتباط آن را با آیه نور (آیه ۳۵ سوره نور) میدانند: همانگونه که خداوند نور آسمانها و زمین است، پیامبر مظهر نور الهی است و علمش نیز «مصباح» و «مشکات» است که در سینه علی (ع) جای گرفت.
«علم لدنی» بر فضیلت انسانهایی که با فیض الهی از اسرار عالم بهرهمند میشوند صحه میگذارد و در تقابل با دانش عادی، ارزش خاصی مییابد. این علم نه صرفاً یک توانایی خاص پیامبر (ص)، بلکه راه و نشانهای از اتصال وحی، ولایت و اسرار الهی است. پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) حاملان آن هستند و کسانی که وارد «شهر علم» میشوند، از این فیض بهرهمند میشوند. البته این نظریه با پرسشهای جدی معرفت شناختی روبهروست، اما همچنان یکی از چارچوبهای مهم در فهم ارتباط میان انسان، وحی و رازهای غیبی در الهیات اسلامی به شمار میرود. آنچه متعین است، علم لدنی به تقوا و عمل صالح افراد که آنان را به اهل بیت (ع) نزدیک کرده، برمیگردد. با توجه به این استدلالها شخصیتهای بزرگی، مانند حضرت عباس (ع)، حضرت زینب کبری (س)، حضرت معصومه (س) و امثال ایشان، بهدلیل اتصال معنوی بدون انفصال به اهل بیت (ع) دارای علم لدنی بودند. البته میتوان رشد و بالا بردن ظرفیت برای کسب بیشتر این علم را هم متصور بود. ذوات مقدسهای که صدها سال منشأ فیض الهی هستند در این جایگاه اهل ایمان را به نور اهل بیت (ع) و نور خداوند متصل میکنند. ارتباط و اتصال به انوار الهی و شخصیتهایی که نام برده شد، میتواند اسباب اتصال به علم عظیم و بینهایت الهی را فراهم کند.