در میان هزاران مفهومی که ذهن انسان را بهخود مشغول میدارد، هیچچیز به اندازه حقیقت، زلال و بیپیرایه نیست. «حق» همان است که با فطرت انسان گره خورده؛ حقیقتی که در عمق جان هر انسانی طنین میافکند و در برابر آن، دلها از سر تسلیم به لرزه میافتند. اما نکتهای که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، این است که درک و فهمیدن حق، با وجود سادگی آن برای روح بشر، یکچیز است و پذیرش، التزام و حرکت در مسیر آن، چیزی دیگر. حقیقت را میتوان شناخت، اما حق را فقط دلیران میپذیرند. آنانکه ترس از دست دادن منافع و داراییها، تمایل به مصلحتاندیشی، عافیتطلبی و شهرتدوستی را کنار میگذارند و در برابر ندای فطرت، سر تعظیم فرود میآورند. در دنیای امروز که همهچیز در گردباد تبلیغات، رسانه، قدرت، منافع سرمایهداران و دستکاری حقایق فرو رفته است، یافتن «حقیقت» همچنان ممکن است، زیرا فطرت انسانی هنوز خاموش نشده، اما راه رفتن در مسیر آن بهمراتب دشوارتر از شناخت آن است. وقتی انسان حق را شناخت، ناگزیر با پرسشی بنیادین روبهرو میشود: آیا شهامت پذیرش آنرا دارم؟ و آیا آمادهام بهای این انتخاب را بپردازم؟ در این نقطه، مسیر حق از مسیر راحتی جدا میشود.
پذیرش حق، یعنی پذیرش مسئولیت. یعنی دل کندن از منطقه امنی که سالها در آن زیستهایم و قدم گذاشتن در مسیری که شاید پر از خطر، درد، تهمت و تنهایی باشد. حقیقت همیشه زیباست، اما راههای منتهی به آن همیشه آسان نیست. چه بسیار کسانی که لب به تحسین حق گشودند. اما هیچگاه جرأت قدم برداشتن در مسیر آن را نیافتند، زیرا حق، تکلیف میآورد. حق، مسئولیت میطلبد. حق، انسان را به ایستادن در برابر باطل فرا میخواند و این ایستادگی، بهای سنگینی دارد. دین، اخلاق، انسانیت و فطرت، همه ما را بهسمت پذیرش و پیروی از حق دعوت میکنند. اما این دعوت، یک دعوت تشریفاتی نیست. این مسیر یک آزمونی واقعی است. کسیکه حق را میشناسد، اما به آن پشت میکند، در واقع، دروغی بزرگ به فطرت خویش گفته است. در مقابل، کسیکه با وجود همه تهدیدها، فشارها و وسوسهها، به حق «آری» میگوید، انسانی کاملتر میشود. چراکه خود را تسلیم حقیقتی فراتر از منافع و ترسهای زودگذر کرده است.
تاریخ گواه همین جدال همیشگی میان شناخت و شجاعت است. از قابیل و حضرت هابیل تا حضرت موسی و فرعون، از امام علی (ع) و معاویه تا همه آزادگان و مستکبران زمان، همواره کسانی حق را میشناختند، اما آنرا انکار میکردند. خداوند در قرآن میفرماید: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا»؛ آنها حقیقت را از روی ظلم و تکبر انکار کردند، در حالیکه در درون خود به آن یقین داشتند. (نمل/۱۴) این آیه، پرده از حقیقتی تلخ برمیدارد: شناخت حق الزاماً به پذیرش آن نمیانجامد، مگر آنکه انسان روحی مقاوم و دلیر داشته باشد. پذیرش حق، مستلزم انقلابی درونی است. انقلابی که غرور، خودخواهی، ترس، عادتهای پوسیده و تعصبات کور را کنار میزند. کسیکه بهدنبال راحتی و عافیت است، نمیتواند همزمان در جبهه حق بایستد. زیرا راه حق، همواره آمیخته به سختی است. پیروی از حق، فقط در دل یا زبان نیست؛ باید در رفتار و تصمیمها جلوهگر شود. ایمان قلبی بدون عمل، تأثیری در تغییر جهان ندارد. پیروی از حق، یعنی برخاستن و اقدام کردن؛ یعنی گفتن سخن حق، ایستادن در کنار مظلوم، نه گفتن به ظالم، ترک منافع ناحق و پذیرش تکالیف سنگین. اگر حق را تنها در دل بپذیریم ولی در عمل با آن مخالفت کنیم، در واقع خود را فریب دادهایم. آنگونه که امام علی (ع) فرمود: «به خدا سوگند، اگر شب را بر خارهای بیابان بهسر برم و با زنجیر به زمین بسته شوم، برایم خوشتر است از اینکه خدا و پیامبرش را در روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم کرده باشم.» (نهجالبلاغه، نامه۴۵) ما باید از خود بپرسیم؛ اگر حق را دیدیم، آیا حاضریم برخلاف جریان رودخانه حرکت کنیم؟ آیا حاضریم دوستان و منافع و امنیت ظاهری را قربانی کنیم تا در جبهه حق بایستیم؟ حق، مانند آتشی است که انسان را تطهیر میکند. تنها کسانی از آن عبور میکنند که دلشان را از تعلقات پوچ خالی کرده باشند.
البته مسئله فقط شجاعت نیست، بلکه ما باید راه و روش احقاق حق را نیز بیاموزیم. گاهی انسان به نیت دفاع از حق، به باطل گرفتار میشود، چراکه آداب آنرا نمیداند. حقطلبیِ خام، ممکن است به خشونت، تفرقه، خود برترپنداری یا حتی استبداد منتهی شود. همانقدر که بیتفاوتی به حق خطرناک است، تلاش جاهلانه برای اجرای آن هم آسیبزاست. از همینرو، دین ما تأکید دارد که همراه با حق، باید حکمت، صبر، توکل و تدبیر را نیز فراگرفت. امام حسین (ع) در اوج ظلمستیزی، حتی لحظهای اخلاق و عدالت را فدای خشم نکرد، زیرا حقیقت، هم در هدف و هم در روش متعالی است؛ بنابراین برای اینکه حقیقت در جامعه پیروز شود، فقط شناختن آن کافی نیست. باید کسانی باشند که در راه آن قیام کنند. کسانیکه از هزینهها نهراسند، از طعنهها نلرزند، از تهمتها اندوهگین نشوند و با همه توان در راه آن قدم بردارند. این، همان وعده الهی است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»؛ خداوند از کسانیکه ایمان آوردهاند، دفاع میکند. (حج/۳۸)