تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۲۳  ، 
کد خبر : ۳۸۳۵۲۹

پیشگیری از فساد سیستماتیک!

پایگاه بصیرت / سیدحسین خاتمی خوانساری

درک چرایی و چگونگی قیام امام حسین (ع) در برابر حکومت یزید تنها با توجه به جنبه‌های ظاهری حادثه کربلا ممکن نیست. اگر چه فاجعه عاشورا در ظاهر برخوردی نظامی یا عقیدتی میان سپاه حق و باطل شناخته می‌شود؛ اما در عمق خود، نشانه‌ای از مقابله با خطر بزرگی است که در بطن تاریخ اسلام در حال شکل‌گیری بود؛ آن خطر بزرگ «سیستماتیک شدن فساد»! بود. حال سؤال این است که معاویه از سوی امام حسین (ع) به‌عنوان کسی که می‌توانست فساد را سیستماتیک شناسایی کند، شناخته نشد و در برابر او صبر کرد؛ اما در مواجهه با رفتار‌های یزید سکوت را جایز ندانست و خطر حکومت یزید را چیزی فراتر از یک پادشاهی فاسد، بلکه نمونه‌ای از یک «نظام فاسد نهادینه شده» می‌دانست.
برای فهم دقیق موضوع، باید ابتدا تفاوت میان سه نوع فساد در امر حکومت را روشن کنیم. 
«فساد فردی» به رفتار ناصواب یا غیرقانونی افراد درون حکومت اشاره دارد؛ رفتار‌هایی مانند رشوه، خیانت یا سوءاستفاده شخصی از قدرت که ممکن است در هر نظامی رخ دهد.
«فساد سیستمی» به مرحله‌ای گفته می‌شود که بخش‌های متعددی از ساختار قدرت درگیر فساد می‌شوند و تخلف دیگر امری استثنایی به شمار نمی‌آید؛ اما هنوز در قانون و نهاد‌ها با فساد مخالفت می‌شود و برخورد با آن تخلف حتمی است.
«فساد سیستماتیک» خطرناک‌ترین نوع فساد در یک حکومت است. در این وضعیت، نه تنها افراد فاسدند، بلکه خودِ سیستم، سازوکار و قانون، فاسد طراحی شده است. فساد در چنین نظمی دیگر انحراف نیست، بلکه «قاعده» است. هرکس بخواهد درست عمل کند، با سیستم در تعارض قرار می‌گیرد. در این نقطه، اصلاح درون ساختاری تقریباً ناممکن می‌شود و تنها راه، قیام علیه اصل نظام است. باید توجه داشت در فساد سیستمی همه چیز پنهانی رخ می‌دهد یا افراد آن را قانونی جلوه می‌دهند، پنهان است و کسی در آشکار از آن سخن نمی‌گوید که ما فساد می‌کنیم، اما در فساد سیستماتیک اینطور نیست. همه چیز آشکار است، مسئولان حکومت آشکارا از فسادشان سخن می‌گویند و کسی نمی‌تواند با آنان مخالفت کند. البته این فساد را باید فساد در ذات دید که انسان عاقلی به آن شهادت می‌دهد.
یزید در آغاز خلافتش، در پی چنین نظمی بود. او نمی‌خواست تنها پادشاهی خوش‌گذران باشد، بلکه می‌خواست برای فاسد بودن، قالب و ساختار بسازد؛ برای ظلم قانون بنویسد و برای تحریف دین، تفسیر رسمی ارائه کند. از این‌رو، مخالفت امام حسین (ع) با او نه صرفاً اعتراض به شخصی گناهکار، بلکه مقابله با روندی تاریخی برای نهادینه‌سازی فساد بود.
این موضوع در زمان معاویه متفاوت بود. درست است که نظام دینی و سیاسی اسلام از مسیر اصلی خود منحرف شده بود؛ اما هنوز فساد به مرحله نهادینه و رسمی نرسیده بود. معاویه هرچند سیاست‌مداری حیله‌گر و اهل فریب بود، اما برای حفظ ظاهر دینی و مشروعیت سیاسی خود ناچار بود بسیاری از ارزش‌های اسلامی را به زبان محترم بشمارد. او از صحابه، قرآن و سنت سخن می‌گفت، نماز جمعه را برقرار می‌کرد، به ظاهر در پی وحدت امت بود و هرگز آشکارا به شراب‌خواری، فسق یا تمسخر دین اقدام نمی‌کرد. این ریاکاری البته زیانبار بود، اما هنوز فضای اجتماعی اسلام اجازه اعتراض را به‌طور کامل از بین نبرده بود. 
امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در زمان معاویه، با وجود علم به فساد حکومت، به جهت مصالح امت و پیمان صلح امام حسن (ع)، از اقدام مستقیم نظامی پرهیز کردند؛ اما آنان می‌دیدند که پایه‌های یک حکومت موروثی در حال شکل‌گیری است؛ حکومتی که با مرگ معاویه، چهره پنهان خود را آشکار خواهد کرد. معاویه بسترساز «فساد سیستمی» بود؛ اما یزید آن را به «فساد سیستماتیک» تبدیل می‌کرد. یزید را نمی‌توان تنها یک جوان بی‌بند و بار دانست. او نماد انحرافی بود که از درون تاریخ سیاسی اسلام برآمد. شراب‌خواری، آوازخوانی، حیوان‌بازی، تحقیر بزرگان دین و تجاهر به گناه، تنها نشانه‌هایی از شخصیتی نبود که از راه راست منحرف شده باشد، بلکه بیان‌کننده نوعی «ایدئولوژی جدید» بود؛ ایدئولوژی‌ای که می‌خواست شریعت را از درون تهی کرده و دین را تابع قدرت کند. در حکومت یزید، دیگر «حاکمیت قرآن» به «قرائت درباری از قرآن» تبدیل شد؛ قضاوت، وسیله‌ای برای تثبیت ظلم گردید و مهم‌تر از همه، مفهومی به نام «بیعت» به ابزار تحمیل مشروعیت بر باطل بدل شد. یزید خواستار بیعت امام حسین (ع) بود، نه به نشانه احترام، بلکه به منزله سندی تاریخی برای نظام خود. او می‌دانست که اگر فرزند پیامبر با او بیعت کند، دیگر هیچ معیاری برای تفکیک حق از باطل در ذهن مردم باقی نمی‌ماند. فساد او تنها در رفتار نبود، در معنا بود؛ در تحریف واژگان، در وارونه کردن ارزش‌ها. این یعنی «سیستماتیک کردن فساد».
گفتنی است، یکی از نشانه‌های بارز فساد سیستماتیک در نگاه دینی، از کار افتادن نهاد امر به معروف و نهی از منکر است. در جامعه فاسد، افراد خطاکارند، اما هنوز وجدان عمومی با امربه‌معروف زنده است. در جامعه دارای فساد سیستماتیک، امربه‌معروف کاملاً تعطیل شده و وجدان عمومی فلج می‌شود. اینجا بود که امام حسین (ع) نهضتی راه‌اندازی فرمود تا این فریضه الهی تعطیل نشود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات