«ساواک» سازمانی گسترشیافته بود که مأموریتهای خود را در داخل کشور تعریف نکرده بود و تعاملات بیرونی بسیاری را نیز طرحریزی کرده بود. ساواک برای خارج از کشور بودجه عظیمی داشت. بهعلاوه از طریق وزارت خارجه شبکه وسیعی ایجاد کرده بود، آمد و رفت ایرانیان به خارج به طور کامل تحت نظارت ساواک بود، به نحوی که گاهی این کنترل موجب اعتراض مقاماتی از کشورهای خارج شد.
بررسی سنای آمریکا در آن سالها نشان میداد، پنج کشور خارجی که در آمریکا در مبارزه با مخالفان دولت خود تجسس داشتند، عبارت بودند از فیلیپین، تایوان، شیلی، رژیم صهیونیستی و ایران. روش این مبارزه اعزام گروه گرم (مقصود تروریست) است. سنای آمریکا افشا کرد که شاه مخلوع طی سه سال آخر دوران قدرتش بارها به مقامات آمریکایی گفته بود که اگر از فعالیتهای جاسوسان ایرانی در آمریکا جلوگیری کنند، او هم متقابلاً مأموران سیا را از ایران بیرون میکند. «ریچارد هولمز» سفیر آمریکا در ایران و نیز «ویلیام مولیان» آخرین سفیر آمریکا این اخطارها را به واشنگتن اطلاع دادند. هولمز تلگرافی به «کیسینجر» نوشت که در مورد فعالیت جاسوسان شاه در آمریکا نگه داشتن جانب احتیاط ضرورت دارد، زیرا ما در اینجا در یک محیط اطلاعاتی و جاسوسی به سر میبریم و آسیبپذیر هستیم. ساواک ایران طی ۱۵ سال همکاری محرمانه که با اداره آگاهی فدرال آمریکا داشت، فعالیتهای سیاسی غیردیپلماتیک امنیتی و پلیسی خود را در آمریکا بهترین سازمان دید. معالوصف ساواک همواره از هدایت سیا بهرهمند میشد و به هم کمک متقابل میکردند و غالباً از متخصصان خارجی بازنشسته هم استفاده میکرد و به همین دلیل وزارت خارجه و نمایندگیهای آن در خارج پایگاه اصلی ساواک بودند.
رئیس سیا «استانلی ترتر» در تاریخ ۱۹۷۷ میگوید: «بر اساس موافقتنامه دوجانبه امنیتی در سال ۱۹۵۹ بین ایران و ایالات متحده نوعی موافقت ضمنی در مورد عملیات ما در کشور شما و بالعکس بین دو دولت وجود دارد. ما موافقیم که در مورد مطالب امنیتی مورد توجه هر دو کشور اطلاعاتی ردوبدل کنیم... سازمان سیا در این مسائل بسیار بیدار بوده است و شاه هم طی مصاحبه با «مایک ولاس» در اکتبر ۱۹۷۶ در مورد اینکه مأموران ساواک در آمریکا با آگاهی و تأیید مقامات آمریکایی به فعالیت مشغولند، موجب شد تا یک مشاور رئیسجمهور و یک سخنگوی کاخ سفید و یک رئیس سازمان سیا دروغگو جلوه کنند. کیسینجر در آن تاریخ طی یک مصاحبه مطبوعاتی... (کیسینجر مشاور رئیسجمهور بود) اینطور جواب داد: «این صحت ندارد که ایالات متحده از عملیات مأمورین اطلاعاتی ایران در خاک آمریکا یعنی جاسوسی و آزار مخالفین که در آمریکا زندگی میکنند بیاطلاع است.» همچنین اعلام کرد، کمیتهای در کاخ سفید مأمور رسیدگی به این جریانها خواهد شد. ۱۲ روز بعد معاون کیسینجر به ملاقات «اردشیر زاهدی» رفت و به او اعلام داشت آمریکا هیچ نوع عمل غیرقانونی ساواک را در آمریکا تحمل نمیکند. سپس سخنگوی کاخ سفید اعلام داشت، هیچ دلیلی مبنی بر صحت تهمتهای وارده در مورد اعمال غیرقانونی وجود ندارد و سفارت ایران به ما اطمینان داده که هیچ کدام از مقامات ایرانی مرتکب چنین اعمالی نمیشوند.
خلعتبری در مورد نفوذ ساواک در وزارت خارجه مینویسد: «.. ساواک پیوسته سعی داشته است که نفوذ خود را از راههای مختلف در تمام قسمتهای وزارت خارجه بگستراند و برای این منظور به وسیله مأمورین رسمی شناخته شده و مأموران مخفی و اداره حفاظت و سفیران ساواکی و مستخدمین جزء و کارشناسان در رشتههای مختلف اقدامات خود را انجام دهد. ساواک در همه نمایندگیها دارای دو یا سه نوع مأمور بود.
یک یا چند مأمور که با اطلاع وزارت امورخارجه از تهران اعزام میگردند، اینها تحت پوشش وزارت خارجه بودند و به دولت محل به عنوان عضو رسمی و سیاسی نمایندگی معرفی میشدند. یک یا چند مأمور مخفی شناخت نشده با سمت و تحت عنوانی در نمایندگی به خدمت مشغول بودند. اینها ممکن است از کارمندان رسمی اداری یا سیاسی وزارت خارجه باشند که مخفیانه با ساواک همکاری داشتند و یا ممکن است از ایرانیان با افراد محلی باشند که به عنوان «کارمند محلی» نمایندگی انتخاب میشدند. یک یا چند کارمند جزء محلی مانند راننده با پیشخدمت (ایرانی یا محلی).
محمدتقی جوان رئیس ساواک شیراز در دادگاه انقلاب اسلامی مطالب بسیاری در مورد اقدامات ساواک در خارج کشور با کمک سازمان امنیت کشورهای دیگر از جمله آلمان ترکیه، اسرائیل همان بیان کرد و توضیح داد که چگونه مأمورین ساواک در سازمانهای دانشجویی خارج از کشور وارد میشوند. وی که از سال ۱۳۵۰ دبیر اول سفارت ایران در بن بود، اعتراف داشت که ساواک با اسرائیل مرتباً در تماس بوده و خودش چندین مرتبه به اسرائیل مأموریت داشته است و مسئول هماهنگ کردن کارهای ساواک در خارج بوده است.
اعزام افسران و افراد وابسته به ساواک به عناوین مختلف و از جمله آموزش از برنامههای اصلی بود. گزارش مأموران ساواک از نظریات سازمانهای بینالمللی، مثل صلیب سرخ و عفو بینالملل باعث میشد که نمایندگان این سازمانها از ورود به این کشور منع شوند. عملیات ساواک در خارج کشور مورد تأیید رؤسای جاسوسی غرب بود؛ به ویژه در خلیج فارس، مصر و لبنان نمره خوب گرفته بود. زیرا در هیچ مورد یک مأمور ساواکی ایران به دام نیفتاد.»