خاندان پهلوی که بدون داشتن حداقل صلاحیتهای حکمرانی و با حمایتهای بیگانگان به قدرت رسیده بودند، در طول دوران سلطنت حکومت را به فرصتی برای چپاول این سرزمین و پر کردن جیب خاندان خود بدل کرده بودند. در این مسیر از هر فرصتی برای چپاول ثروتهای ایران زمین بهره میبردند. این فساد آنقدر گسترده شده بود که همه آنهایی که به نحوی در دربار مشغول به کار بودند و همه آنهایی که در بروکراسی آن دوران به جایگاههای بالایی دست یافته بودند، نیز در این مسیر حرکت کردند.
از جمله مفاسد مشهور این دوران، رانتخواری افراد در دل قراردادهایی بود که به ظاهر برای توسعه و پیشرفت کشور بسته میشد و در قبال آن قراردادها، خاندان پهلوی نیز به نان و نوایی میرسیدند. برای نمونه، «احسان نراقی» از مرتبطان با دربار پهلوی در کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» مینویسد:
«موقعی که مورد خرید مراکز اتمی پیش آمد ما خود را تحت فشار دائمی والاحضرت اشرف احساس کردیم که میخواست پیشنهاد یک گروه آلمانی را بپذیریم؛ در حالی که مبلغ این پیشنهاد یک میلیارد فرانک بیشتر از سایر مؤسسات خارجی بود. چند روز پیش از آن آموزگار که نخستوزیر بود، اعتماد را به دفتر خود احضار کرده و به او متذکر شده بود که نظر والاحضرت حتماً باید تأمین گردد. در حالی که اعلیحضرت خودشان اعتماد را به این سمت گماشتهاند و میدانند که او هم با صلاحیت است و هم شرافتمند.
موردی دیگر را برایتان بگویم چند سالی است که دولت، با یک شرکت کانادایی قرارداد نصب و تجهیز یک کارخانه کاغذسازی را در شمال ایران و در سواحل دریای خزر منعقد کرده است. مبلغ قرارداد، نزدیک به هشتاد میلیون دلار بوده است. چندی پس از این قرارداد شرکت کانادایی والا گهر عبدالرضا را در این کار شریک میکند. او نیز از وزیر دارایی بسیار قدرتمندتان میخواهد که مبلغ بیست میلیون دلار به عنوان افزایش قیمت از دولت ایران درخواست کند. شرکت کانادایی هم متقابلاً در این حدود دوازده میلیون، به حساب والا گهر واریز میکند.»
