تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۴  ، 
کد خبر : ۳۸۵۵۲۸

امنیت ملی در عصر تولید محتوا

پایگاه بصیرت / سید علی حسینی

امروزه، سپهر رسانه‌ای و ادراکی یکی از مهم‌ترین میدان‌های نوین امنیت ملی است؛ جایی که «معنا» تولید می‌شود، «هویت» شکل می‌گیرد و «وفاداری» یا «واگرایی اجتماعی» بازتعریف می‌شود. در این میدان، مرجعیت رسانه‌ای نقشی هم‌سنگ زیرساخت‌های حیاتی، مانند زیرساخت‌های دفاع سخت نظامی ایفا می‌کند و تضعیف آن، به‌تدریج بنیان‌های انسجام ملی را فرسایش می‌دهد و موجب فروپاشی یک جامعه و کشور می‌شود.
بر کسی پوشیده نیست که کشورمان طی سال‌های اخیر، به دلایل گوناگون از جمله تحولات فناورانه، فشار‌های بیرونی و شکاف‌های نسلی، با چالش کاهش مرجعیت رسانه‌ای در میان بخش‌هایی از جامعه، به‌ویژه نسل جوان مواجه شده است. این وضعیت، نه نتیجه یک تصمیم مقطعی، بلکه نتیجه انباشت سیاست‌هایی است که تغییرات سریع ذائقه مخاطب و منطق جدید مصرف رسانه را کمتر جدی گرفته‌اند. در نتیجه، طی سال‌های اخیر، به ویژه پس از تجربه حوادث تلخ سال ۱۴۰۱، این سؤال همیشه برای سیاست‌سازان و سیاست‌گذاران مطرح بوده که چگونه می‌توان مرجعیت رسانه‌ای را در شرایط جدید احیا کرد و مانع از توفیق رسانه‌های بدخواه کشور در عرصه هدایت ادراکی شهروندان و خاصه جوانان شد؟
واقعیت آن است که نسل جوان کشور، در زیست‌جهانی متفاوت از نسل‌های پیشین تنفس می‌کند. این نسل مخاطب منفعل رسانه نیست، بلکه کنشگری است که انتخاب می‌کند، مقایسه می‌کند و در صورت عدم اقناع، به‌سرعت مسیر خود را تغییر می‌دهد. ذائقه رسانه‌ای او مبتنی بر سرعت، روایت، صمیمیت، خلاقیت و احساس دیده‌شدن است. در چنین وضعیتی، تلاش برای تأمین نیاز‌های ارتباطی این نسل با الگو‌های سنتی برنامه‌سازی، نه‌تنها کارآمد نیست؛ بلکه می‌تواند به تشدید شکاف اعتماد منجر شود. از منظر امنیت ملی، این شکاف صرفاً یک مسئله فرهنگی یا رسانه‌ای نیست؛ بلکه تهدیدی نرم، اما مستمر علیه سرمایه اجتماعی به شمار می‌آید. به عبارت بهتر، هرچه مرجعیت رسانه‌ای داخلی تضعیف شود، میدان برای روایت‌سازی بازیگران خارجی، رسانه‌های رقیب و شبکه‌های غیرهمسو با منافع ملی بازتر خواهد شد. تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد، خلأ روایت، همواره به دست دیگران پر می‌شود و این پرشدن، الزاماً به نفع امنیت و ثبات کشور‌ها نیست. نکته کلیدی در احیای مرجعیت رسانه‌ای، بازشناسی این واقعیت است که مهارت ارتباط با نسل جدید، الزاماً در اختیار برنامه‌سازان سنتی و گاه معروف کشور نیست! این به معنای نفی تجربه یا دانش نسل‌های پیشین نیست، بلکه پذیرش یک تقسیم کار هوشمندانه است. برنامه‌سازان جوان، به‌دلیل نزدیکی زیستی، زبانی و ذهنی با نسل مخاطب، توانایی بالاتری در درک دغدغه‌ها، شوخی‌ها، ترس‌ها و امید‌های آنان دارند. این مزیت، یک سرمایه امنیتی است که نادیده گرفتن آن، هزینه‌ساز خواهد بود!
باید بپذیریم که احیای مرجعیت رسانه‌ای مستلزم عبور از نگاه کنترلی صرف و حرکت به‌سوی اعتماد هدایت شده است. امنیت پایدار، نه از طریق حذف صداها، بلکه از مسیر مدیریت هوشمند تنوع صدا‌ها حاصل می‌شود. اگر برنامه‌ساز جوان احساس کند که امکان خطا، اصلاح و رشد دارد و هر لغزش کوچک به حذف کامل منجر نمی‌شود، انگیزه‌ای واقعی برای ماندن و تولید در داخل کشور خواهد داشت. در غیر این صورت، کوچ رسانه‌ای نخبگان خلاق، به‌صورت خاموش، اما مستمر ادامه خواهد یافت. از منظر راهبردی، باید میان «محتوای مخاطب‌پسند» و «محتوای سطحی» تمایز قائل شد. مخاطب‌پسند بودن به‌معنای تهی‌بودن از معنا یا ارزش نیست؛ بلکه به‌معنای ترجمه مفاهیم عمیق به زبان قابل فهم، جذاب و روزآمد است. اتفاقاً یکی از ضعف‌های جدی رسانه‌ای در کشورمان، ناتوانی در روایت‌سازی جذاب از مفاهیم مهم ملی، تاریخی و هویتی است؛ خلأیی که دیگران به‌خوبی از آن بهره‌برداری کرده‌اند.
در پایان باید تأکید کرد، احیای مرجعیت رسانه‌ای، یک پروژه صرفاً فرهنگی نیست، بلکه باید بخشی جدایی‌ناپذیر از راهبرد امنیت ملی کشورمان باشد. سرمایه‌گذاری بر برنامه‌سازان جوان، بازنگری در سیاست‌های رسانه‌ای، پذیرش منطق جدید ارتباطات و حرکت از «انحصار پیام» به «رقابت روایت»، می‌تواند سپر نرم، اما مؤثری در برابر تهدید‌های ادراکی و شناختی ایجاد کند.
در پایان باید بر این نکته تأکید کرد که در عصر جنگ روایت‌ها، کشوری موفق‌تر است که بتواند روایت خود را با صدای خودی، به زبان نسل خودی و در بستر‌های جذاب و قابل اعتماد بازگو کند. این مسیر اگرچه نیازمند شجاعت در تصمیم‌گیری و انعطاف در سیاست‌گذاری است، هزینه آن به‌مراتب کمتر از هزینه از‌دست‌دادن مرجعیت رسانه‌ای در آینده خواهد بود.

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات