در جهانی که عدم قطعیت به یک ویژگی پایدار تبدیل شده و «جنگ روایتها» سرنوشت رقابتهای ژئوپلیتیک را تعیین میکند، قدرتهای هوشمند دیگر به تعریف شدن توسط دیگران تن نمیدهند. آنها خود، هویت راهبردی، منافع ملی و چشماندازشان برای نظم منطقهای و جهانی را به صورت شفاف و مدون به جهان معرفی میکنند. در این میان، جای خالی یک «سند راهبردی امنیت ملی» عمومی و جامع برای کشورمان، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود؛ خلأیی که به دیگران اجازه داده است تا با برچسبهایی، چون قدرت اخلالگر، تصویری مخدوش و غیرواقعی از اهداف و نیات ما به افکار عمومی جهان مخابره کنند. تدوین و انتشار چنین سندی، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر برای گذار از انفعال به در دست گرفتن ابتکار عمل در این نبرد شناختی است.
انتشار عمومی یک سند راهبردی امنیت ملی، پیش از آنکه اقدامی برای افشای اطلاعات طبقهبندیشده باشد، یک بیانیه قدرتمند سیاسی و یک ابزار کارآمد در حوزه دیپلماسی عمومی است. این سند به جامعه بینالمللی و بهویژه به همسایگان ما نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران، بازیگری منطقی، دارای منافعی تعریفشده و صاحب دکترین برای آینده منطقه است. در شرایطی که پروژه ایرانهراسی بر مبنای «ابهامآفرینی» در مورد اهداف کشورمان بنا شده، ارائه یک متن رسمی که در آن بر اصولی، چون احترام به حاکمیت ملی کشورها، امنیت دستهجمعی، توسعه همکاریهای اقتصادی و مبارزه مشترک با تهدیدات فراملی مانند تروریسم و افراطگرایی تأکید شود، میتواند بخش بزرگی از تبلیغات مسموم رقبا را خنثی کند. چنین سندی به کشورهای پیرامونی این پیام روشن را میدهد که نگاه ما به منطقه، مبتنی بر ثبات، همکاری و پیشرفت مشترک است و این، سنگبنای اعتماد متقابل را تقویت خواهد کرد.
علاوه بر این، سند امنیت ملی میتواند و باید به عنوان متن مادر و مبنای نظری اقدامات روانی و شناختی کشورمان در مقابله با جنگ روایتها عمل کند. در غیاب چنین سندی، کنشگران ما در عرصههای مختلف بینالمللی اغلب بر اساس برداشتهای فردی یا واکنشهای مقطعی عمل میکنند که نتیجه آن، صدایی پراکنده و گاه متناقض است؛ ضعفی راهبردی که به راحتی توسط رقبا مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. یک سند مدون، این پراکندگی را به انسجام و این واکنشگرایی را به کنشگری فعال تبدیل میکند.
دیپلماسی رسانهای، تولیدات فرهنگی راهبردی و مواضع دیپلماتیک ما زمانی از انسجام و تأثیرگذاری حداکثری برخوردار خواهند بود که همگی به یک دکترین واحد، مدون و مورد اجماع ارجاع دهند. این سند، واژگان، مفاهیم و اولویتهای امنیت ملی را از منظر ما تعریف کرده و از آن پس، هر سفیر، هر رایزن فرهنگی و هر رسانه رسمی، با اتکا به این چارچوب مفهومی مشترک، پیام خود را به جهان مخابره خواهد کرد. تکرار هوشمندانه و هماهنگ این پیامهای منسجم در طول زمان، به تدریج روایتهای جعلی را فرسوده کرده و روایت اصیل کشورمان را در ذهن نخبگان و افکار عمومی جهان تثبیت مینماید.
این سند، ضمن تبیین دقیق تهدیدات، فرصتها و خطوط قرمز از منظر منافع ملی کشورمان، چارچوبی منسجم و قدرتمند برای تمام کنشگران حوزه سیاست خارجی و رسانه فراهم میآورد. این چارچوب به آنها اجازه میدهد تا به جای گرفتار شدن در دام پاسخگویی به اتهامات روزمره، پیشدستانه عمل کرده و روایتی یکپارچه، مستدل و آیندهنگر از نقش سازنده و ثباتساز ایران در تحولات جهانی ارائه دهند. در واقع، این اقدام، پدافند شناختی ما را از یک حالت واکنشی و دفاعی، به یک راهبرد تهاجم روایی و متمرکز برای شکلدهی به افکار نخبگان و ملتهای جهان تبدیل میکند؛ تهاجمی که سلاح آن، منطق، شفافیت و ارائه یک چشمانداز مثبت برای آینده منطقه و جهان است.
خوشبختانه، شرایط کنونی برای تحقق این مهم، مساعد به نظر میرسد. انتخاب دبیر جدید برای شورای عالی امنیت ملی و آغاز فصلی نو در فعالیت این نهاد راهبردی، فرصتی مغتنم برای برداشتن این گام بلند و تاریخی است. انتظار میرود که در دوره جدید، با درک عمیق از اهمیت جنگ ادراکی در هندسه نوین قدرت جهانی، تدوین و انتشار سند امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گیرد. این اقدام نه تنها پاسخی قاطع به سالها پروندهسازی و تصویرسازی منفی علیه کشورمان خواهد بود، بلکه فصلی جدید از شفافیت راهبردی را در سیاست خارجی ما خواهد گشود و جایگاه واقعی ایران را به عنوان لنگر ثبات و محور توسعه در منطقه تثبیت خواهد کرد.