تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴  ، 
کد خبر : ۳۷۹۷۲۵

جمعیت؛ خط مقدم امنیت ملی!

پایگاه بصیرت / سید علی حسینی

در دکترین امنیت ملی، تهدیدات معمولاً به دو دسته تقسیم می‌شوند: تهدیدات سخت و آشکار، مانند تهاجم نظامی یا تروریسم، و تهدیدات نرم و پنهان، نظیر جنگ شناختی یا فروپاشی اقتصادی. اما در این میان، یک ابرتهدید ساختاری و فرساینده وجود دارد که اغلب از کانون توجه راهبردی ما دور می‌ماند و آن چیزی نیست جز «فرسایش دموگرافیک»! این تهدید، برخلاف دشمن خارجی، بی‌صدا و در طول چند دهه، بنیان‌های قدرت ملی را از درون تهی می‌سازد. فروکاستن مسئله جمعیت به یک چالش اجتماعی یا اقتصادی، یک خطای محاسباتی خطرناک است. حقیقت آن است که جمعیت، به‌ویژه جمعیت جوان، پویا و تحصیل‌کرده، خط مقدم دفاعی و ستون فقرات بازدارندگی یک کشور در قرن بیست‌ویکم محسوب می‌شود و غفلت از آن، امنیت ملی را در آسیب‌پذیرترین نقطه خود هدف قرار می‌دهد. نخستین و ملموس‌ترین پیامد این غفلت، فرسایش «قدرت سخت» است. توان رزمی و اطلاعاتی هر کشوری به کمیت و کیفیت نیروی انسانی آن گره خورده است. کاهش مستمر جمعیت جوان به معنای کاهش ظرفیت سربازگیری نیرو‌های مسلح، کمبود نیروی متخصص برای یگان‌های فناورمحور مانند پدافند هوایی و جنگ الکترونیک، و تضعیف توان اطلاعاتی کشور در جذب نیرو‌های جوان و نخبه برای مقابله با تهدیدات نوین است. در شرایطی که رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ما در حال سرمایه‌گذاری بر روی ارتش‌های حرفه‌ای و بزرگ هستند، تضعیف توان انسانی، قدرت بازدارندگی ما را به‌طور مستقیم کاهش می‌دهد. این بحران، تنها به میدان نبرد محدود نمی‌شود؛ نهاد‌های امنیتی و اطلاعاتی برای رقابت در عرصه سایبری و مقابله با سرویس‌های متخاصم، به یک جریان دائمی از استعداد‌های جوان نیازمندند. رقابت بر سر این استعداد‌ها با بخش خصوصی و مهاجرت نخبگان، در آینده‌ای با جمعیت جوانِ کمتر، به یک چالش امنیتی حاد تبدیل خواهد شد.

دومین بُعد این تهدید، ایجاد «گسل‌های امنیتی در داخل» است. یکی از خطرناک‌ترین پیامد‌های کاهش جمعیت، خالی شدن مناطق مرزی و روستایی است. این پدیده، که در حال حاضر نیز در برخی استان‌های مرزی ما قابل مشاهده است، به ایجاد «خلاء‌های امنیتی» می‌انجامد. مناطق کم‌جمعیت در مرزها، بستری مستعد برای فعالیت گروه‌های تروریستی، شبکه‌های قاچاق و تحرکات تجزیه‌طلبانه فراهم می‌کنند. حکمرانی مؤثر و کنترل سرزمینی در این مناطق بدون حضور جمعیت بومی وفادار، تقریباً ناممکن است. علاوه بر این، یک اقتصاد ضعیف‌شده با نیروی کار سالخورده، برای بقای خود ناچار به «واردات انبوه نیروی کار» خواهد بود. این راهکار، اگرچه در کوتاه‌مدت یک ضرورت اقتصادی به نظر می‌رسد، اما در بلندمدت یک بمب ساعتی امنیتی است که عوارض تلخ آن را در جریان ۱۲ روزه شاهد بودیم! تغییر بافت هویتی و فرهنگی، ایجاد اجتماعات بسته‌ی خارجی که در برابر ادغام مقاومت می‌کنند، و افزایش آسیب‌پذیری در برابر نفوذ و جاسوسی، تنها بخشی از تبعات امنیتی این پدیده است که می‌تواند انسجام ملی را به‌طور جدی به مخاطره اندازد. به طور کلی، افول جمعیتی به معنای فرسایش جایگاه ژئوپلیتیک کشورمان است. در عرصه بین‌المللی، پویایی جمعیتی یکی از شاخص‌های کلیدی برای سنجش قدرت و نفوذ یک کشور است. ملتی با جمعیت سالخورده و رو به کاهش، در نگاه رقبا و متحدان، یک قدرت رو به افول تلقی می‌شود. این تصور، می‌تواند محاسبات راهبردی دشمنان را تغییر داده و آنها را برای به چالش کشیدن منافع ملی ما جسورتر کند. قدرت نرم یک کشور نیز به جمعیت جوان آن وابسته است؛ از توانایی اعزام دانشجو و ترویج زبان و فرهنگ گرفته تا تأثیرگذاری از طریق دیاسپورای فعال در جهان. یک ایرانِ سالخورده، ایرانی منزوی‌تر و با نفوذ کمتر در معادلات منطقه‌ای و جهانی خواهد بود. از این منظر، سیاست‌های فعلی مبتنی بر مشوق‌های مالی محدود، راهکاری خطرناک و ناکافی است. امنیت ملی نیازمند یک «راهبرد جامع امنیت جمعیتی» است که فراتر از ابزار‌های اقتصادی، به موانع ساختاری مانند مسکن، اشتغال پایدار و زیرساخت‌های حمایتی برای خانواده‌ها بپردازد. قدرت دفاعی یک کشور تنها به تعداد موشک‌های آن نیست؛ بلکه به سرزندگی، امید و تعهد نسلی بستگی دارد که قرار است آینده آن را بسازد و از آن دفاع کند. این خط مقدم را نباید از دست داد.

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات