این خود یک معجزهى اسلام است؛ یعنى فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) در عمر کوتاه خود به مقامى میرسد که سیدهى نساء عالمین است؛ یعنى از همهى زنان بزرگ و قدّیس طول تاریخ برتر است. این چه عاملى است، این چه نیروئى است، این چه قدرت متحولکنندهى عمیق درونى است که از یک انسان در این مدت کوتاه، میتواند یک چنین اقیانوس معرفت و عبودیت و قداست و عروج معنوى بسازد؟ خود این، معجزهى اسلام است. نقش شما مداحان عزیز هم حرف دوم ماست. دین اگر چه که پایهاش عقلانیت و فلسفه و استدلال است؛ در این هیچ شکى نیست، اما هیچ مبناى عقلانى و فلسفى و حِکمى بدون آبیارى شدن از عاطفه و ایمان قلبى امکان ندارد که رویش پیدا کند و ریشه بدواند و در تاریخ بماند. ادیان، خصوصیتشان همین است؛ با مکاتب دیگر، با این ایدئولوژىها، با این فلسفههاى گوناگون فرقشان همین است که ایمانها را جلب میکند. ایمان، غیر از علم است؛ ایمان غیر از استدلال است؛ ایمان غیر از فلسفه است؛ ایمان یک امر قلبى است. جایگاه ایمان با جایگاه عاطفه و احساس یکجاست. ایمان یعنى دل سپردن، سر سپردن، دل دادن. بنابراین، دل نقش پیدا میکند؛ عواطف جایگاه خود را در طول تاریخ ادیان به این شکل حفظ میکنند. بنده در طول این سالهائى که این جلسه را داشتهایم - که الان بیستوچند سال است که هر سال، ما این جلسه را با مداحهاى محترم داشتهایم؛ از زمان ریاستجمهورىِ من؛ سالهاى دههى شصت، که هر سال این جلسه بوده - هر سال ما یک کلمه راجع به مسئلهى مدح و مداح و ذاکر و اینها عرض کردهایم؛ نمیخواهم اینها را تکرار کنم، میخواهم عرض بکنم برادران مداح اهمیت این کار را درک کنند. وقتى اهمیت معلوم شد - به موازات اهمیت، مسئولیت است - مسئولیت این کار را درک کنند. مسئولیت یعنى چه؟ یعنى از ما سئوال خواهند کرد. در دعاى مکارمالاخلاق میخوانید: «و استعملنى بما تسألنى غداً عنه»؛ فردا؛ در روز قیامت، از من سئوال خواهى کرد؛ پروردگارا! حالا کمک کن که آن چیزى را که بناست فردا از من سئوال کنى، من جوابش را امروز در عمل خودم آماده کنم؛ معناى این فقرهى دعا این است. پس شما مسئولیت دارید. این مسئولیت، یعنى سئوال میکنند. کارى کنیم که عمل ما بتواند پاسخگوى آن سئوال باشد. به جوانها توصیه میکنم شیوههاى پیشکسوتها را بکلى کنار نگذارند؛ دست نکشند. من با نوآورى موافقم؛ نوآورى هیچ اشکالى ندارد؛ اما اگر بخواهید در این نوآورى کمال پیدا کنید، بایستى این نوآورى در امتداد شیوهى گذشتگان باشد. برویم سراغ شعر، کلام. داستان مفصلى اینجاست. اولاً لفظ شعر، لفظِ خوب باشد؛ همه شعر خوب را نمیشناسند. هر شعرى که یک آدم ناوارد تصور کرد این خوب است، دلیل بر این نیست که آن خوب است. شعر را بایستى آدم شعرشناس تصدیق کند که خوب است. فایدهى شعر خوب چیست؟ فایدهاش این است که بدون اینکه من و شما ملتفت شویم، تأثیرگذارىاش در مخاطب بیشتر است؛ هنر، این است دیگر. یک هنر عالى، ولو مخاطب آن هنر تشخیص ندهد که این عالى است، اما تأثیر او در نفس آن مخاطب، تأثیر عمیقترى خواهد بود از یک هنر سطحىِ مبتذل بازارى؛ فایدهاش این است. لفظ، باید لفظ قوى، خوب، زیبا؛ مضامین، مضامین جذاب، جالب، تازه، غیرتکرارى و مطلب - که عمده این است - آموزنده باشد. امروز چقدر مسئله ما داریم؛ نه فقط مسئلهى امریکا و انرژى هستهاى، که اینها مسائل بسیار مهمى است؛ بلکه امروز تمام مراکز و قطبهاى قدرت فکرى و تبلیغات دنیا دارند طراحى میکنند که چطور بتوانند این ریشهى ماندگار و محکمى را که در این سرزمین جا گرفته و این ایمان اسلامى، این پایبندى به تعهد اسلامى و قرآنى و این دلهاى مؤمن را از هم بپاشند. شما اینجا نشستهاید خیال میکنید که همینطور زندگى دارد میچرخد. نه آقا! یک جنگ است؛ یک جنگ حقیقى است الان بین این جامعه، این نظام، متفکران این نظام، فعالان این نظام در ردههاى مختلف، از جمله خود شما که مداح مجموعهى کشور هستید از یک طرف، با یک طرف دیگر؛ کسانى که میخواهند ریشهى این ایمان را از این خاک مقدس و از این دلهاى پاک دربیاورند؛ چون فهمیدهاند آن نظامى، آن بنائى که بر این اساس شکل گرفته، با منافع سودجویانه و زورگویانه و زیادهخواهانه اینها سازگار نیست؛ با دستاندازى و سیطرهطلبى دنیاى استکبار بالاخره کنار نخواهد آمد؛ این را فهمیدهاند. دنبال اینند که فکر توحیدى را، فکر ولایت را، محبت اهل بیت را، محبت به قرآن را، تعصب و غیرت نسبت به مبانى دینى و اعتقاد به مبارزهى با ظالم را، اعتقاد به قبح و زشتى ظلمپذیرى را از دل این مردم با انواع حیلهها بیرون بکشند. انواع و اقسامش را دارند انجام میدهند و آن را بیان هم میکنند. امروز وحدت اسلامى به نفع نظام اسلامى است؛ به نفع جمهورى اسلامى است. علیه این جهتگیرى حرکت کردن، به نفع امریکاست؛ به نفع صهیونیستهاست؛ به نفع همان گردنکلفتهائى است که در دنیاى اسلام جیبهایشان را از دلارهاى نفتى پُر کردند و دلشان نمیخواهد که عنصرى مثل جمهورى اسلامى، مثل ملت ایران اصلاً وجود داشته باشد. به هر حال، از خداى متعال میخواهیم همهى ما را هدایت کند.