صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۸۶ - ۰۹:۱۳  ، 
کد خبر : ۱۰۳۴۹

توصیه های رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ به مداحان و ذاکران اهل بیت(ع)(متن کامل)

کارتان سخت است عزیزان! کار شما بر خلاف اینکه بعضیها خیال میکنند چهار کلمه حفظ کنیم و یک صداى بازى هم داشته باشیم، بس است؛ نه، کار، خیلى سخت است. کار، هنرمندانه، مؤثر، هدایتگر و جهت‏بخش باشد.

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

به یکایک برادران عزیز این عید بزرگ و میلاد مسعود را تبریک عرض میکنیم. خیلى هم از همه‏ى حضار محترم؛ بخصوص برادران عزیزى که برنامه اجرا کردند؛ مجرى محترم برنامه، یکایک مداحان عزیز، شعرائى که این شعرها را سروده بودند و شاعر عزیزمان، تشکر میکنم؛ از همه‏تان یکایک متشکرم. محفل و دل ما را با مناقب دختر پیامبر اعظم و بزرگترین زن تاریخ بشر نورانى کردید.

این خود یک معجزه‏ى اسلام است؛ یعنى فاطمه‏ى زهرا (سلام‏اللَّه‏علیها) در عمر کوتاه خود به مقامى میرسد که سیده‏ى نساء عالمین است؛ یعنى از همه‏ى زنان بزرگ و قدّیس طول تاریخ برتر است. این چه عاملى است، این چه نیروئى است، این چه قدرت متحول‏کننده‏ى عمیق درونى است که از یک انسان در این مدت کوتاه، میتواند یک چنین اقیانوس معرفت و عبودیت و قداست و عروج معنوى بسازد؟ خود این، معجزه‏ى اسلام است.

یک جنبه‏ى دیگر، نسل مبارک این بزرگوار است که تطبیق سوره‏ى کوثر با فاطمه‏ى زهرا (سلام‏اللَّه‏علیها) - اگر در آثار حدیثى ما هم نیامده باشد - یک تطبیق مصداقى درست است؛ این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمه‏ى هدى (علیهم‏السّلام)! عالم پُر است از نغمه‏هاى دلنواز فردى و اجتماعى و دنیائى و اخروى که از این حنجره‏هاى پاک برخاسته؛ حسین‏بن على، زینب کبرى، امام حسن مجتبى، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید چه غوغائى است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این بزرگواران و درسهاى آنها و معارف آنها! این نسل فاطمه‏ى زهراست.

خیلى خدا را شکر کنیم - در بعضى از این شعرهائى هم که دوستان خواندند همین معنا بود - نعمت بزرگى است تولّاى فاطمه‏ى زهرا و صدیقه‏ى کبرى (سلام‏اللَّه‏علیها) براى ما. خدا را شکر که او را شناختیم؛ خدا را شکر که خودمان را به ذیل عنایت او متوسل کردیم و خدا را شکر که نعمت وجود او را قدر دانستیم، به او توسل جستیم، از او معرفت خواستیم، به او محبت ورزیدیم. اینها نعمتهاى بزرگ خداست؛ اینها را باید حفظ کنیم.

نقش شما مداحان عزیز هم حرف دوم ماست. دین اگر چه که پایه‏اش عقلانیت و فلسفه و استدلال است؛ در این هیچ شکى نیست، اما هیچ مبناى عقلانى و فلسفى و حِکمى بدون آبیارى شدن از عاطفه و ایمان قلبى امکان ندارد که رویش پیدا کند و ریشه بدواند و در تاریخ بماند. ادیان، خصوصیتشان همین است؛ با مکاتب دیگر، با این ایدئولوژى‏ها، با این فلسفه‏هاى گوناگون فرقشان همین است که ایمانها را جلب میکند. ایمان، غیر از علم است؛ ایمان غیر از استدلال است؛ ایمان غیر از فلسفه است؛ ایمان یک امر قلبى است. جایگاه ایمان با جایگاه عاطفه و احساس یکجاست. ایمان یعنى دل سپردن، سر سپردن، دل دادن. بنابراین، دل نقش پیدا میکند؛ عواطف جایگاه خود را در طول تاریخ ادیان به این شکل حفظ میکنند.

با اینکه در جنگ فلسفه‏ها با یکدیگر، هیچ فلسفه‏اى نیست که بتواند در مقابل فلسفه‏ى ادیان و فلسفه‏ى توحید مقاومت کند؛ بخصوص فلسفه‏اى مثل فلسفه‏ى مدون اسلامى، اما مسئله این نیست؛ خیلیها مبانى و مفاهیم اسلامى را هم بلدند، حقیقتى را هم میدانند، اما به آن حقیقت دل نسپرده‏اند. شما فکر میکنید حقانیت على‏بن‏ابى‏طالب را در صدر اسلام، آن کسانى که از خود پیغمبر درباره‏ى على‏بن‏ابى‏طالب آن حرفها را شنیده بودند، نمیداستند؟ علم داشتند. ما در اخبار خوانده‏ایم آنها از دو لب پیغمبر شنیده بودند؛ علم داشتند؛ اما آنچه کم بود، ایمان به آن معلوم بود؛ ایمان به آن چیزى بود که علم به او پیدا شده بود: یعنى دل دادن. چه چیزى جلوى ایمان را میگیرد؟ خیلى چیزها؛ که حالا این یک باب واسع دیگرى است.

نقش هنر، نقش شعر، نقش ادبیات، نقش حضور در میدانهاى عملى در پرورش این روح ایمانى، نقشى است که بسیار بسیار کارساز و مؤثر است. شما جاى مداح و ذاکر اهل بیت را اینجا ببینید؛ نقش ایمان‏آفرین، نقش فرهنگ‏ساز، نقش مستحکم‏کننده‏ى پیوند قلبى بین پیروان و بین آن محبوبان؛ یک چنین نقشى است. این نقش، بسیار نقش مهمى است.

بنده در طول این سالهائى که این جلسه را داشته‏ایم - که الان بیست‏وچند سال است که هر سال، ما این جلسه را با مداحهاى محترم داشته‏ایم؛ از زمان ریاست‏جمهورىِ من؛ سالهاى دهه‏ى شصت، که هر سال این جلسه بوده - هر سال ما یک کلمه راجع به مسئله‏ى مدح و مداح و ذاکر و اینها عرض کرده‏ایم؛ نمیخواهم اینها را تکرار کنم، میخواهم عرض بکنم برادران مداح اهمیت این کار را درک کنند. وقتى اهمیت معلوم شد - به موازات اهمیت، مسئولیت است - مسئولیت این کار را درک کنند. مسئولیت یعنى چه؟ یعنى از ما سئوال خواهند کرد. در دعاى مکارم‏الاخلاق میخوانید: «و استعملنى بما تسألنى غداً عنه»؛ فردا؛ در روز قیامت، از من سئوال خواهى کرد؛ پروردگارا! حالا کمک کن که آن چیزى را که بناست فردا از من سئوال کنى، من جوابش را امروز در عمل خودم آماده کنم؛ معناى این فقره‏ى دعا این است. پس شما مسئولیت دارید. این مسئولیت، یعنى سئوال میکنند. کارى کنیم که عمل ما بتواند پاسخگوى آن سئوال باشد.

وقتى این معلوم شد، آن وقت میرویم سراغ اینکه حالا چطور؟ همه‏ى حرفهائى که ما زدیم - حرفهائى که افراد پُرمسئولیت، دانا، فهیم در جامعه‏ى مداحان بر زبان آوردند، جلسه درست کردید، مطالبى گفتید - در پاسخ همین سئوال است که: چه کار بکینم؟ این «چه کار بکنیم» یک کلمه‏اى است که یک کتاب جواب دارد. اگر سه جمله از این کتاب را بخواهیم عرض بکنیم، یکى‏اش این است که:

وقتى شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعرى را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنى را انتخاب نمیکنیم؛ جورى میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب. این البته گفتنش آسان است؛ آدم بالاى گود بنشیند و یک دستورى به آن پهلوان وسط گود بدهد. عمل کردنش سخت است. اما شماها میتوایند عمل کنید. شماها صدایتان خوب است، حافظه‏تان خوب است، نیرو و نشاطتان خوب است؛ میتوانید همه‏ى این کارهائى را که گفتم، انجام بدهید.

به جوانها توصیه میکنم شیوه‏هاى پیشکسوتها را بکلى کنار نگذارند؛ دست نکشند. من با نوآورى موافقم؛ نوآورى هیچ اشکالى ندارد؛ اما اگر بخواهید در این نوآورى کمال پیدا کنید، بایستى این نوآورى در امتداد شیوه‏ى گذشتگان باشد.

«العلى محظورة الّا على من بنى فوق بناء السّلفى». یک طبقه ساخته‏اند، شما روى آن طبقه یک طبقه بسازید؛ دیگرى بیاید روى آن طبقه‏ى شما یک طبقه بسازد؛ آن وقت بناء میشود مرتفع. و الّا یکى ساخت، شما بیائى خراب کنى، یک طبقه بسازى؛ یکى دیگر بیاید آن را که شما ساختى، خراب کند، باز یک طبقه بسازد، همیشه همان یک طبقه خواهید ماند. محسّنات اساتید، پیشکسوتها و کسانى را که در این کار از شما یک پیراهن بیشتر پاره کرده‏اند، یاد بگیرید و چیزى بر آن اضافه کنید. شیوه‏هاى جدید، این‏جورى درست بشود، خوب است.

ما در قدیم از زبان موسیقیدانهاى معروف شنیده بودیم که میگفتند موسیقى اصیل ایرانى را نوحه‏خوان و شبیه‏خوانها حفظ کرده‏اند؛ موافق‏خوان، مخالف‏خوان، على‏اکبرخوان، قاسم‏خوان. هر کدام یک دستگاهى را به اینها میدادند که باید در آن دستگاه بخوانند. این موجب شد که موسیقى نانوشته‏ى ایرانى - که نه نُت داشت، نه نوشته داشت و نه چیز دیگرى داشت - بتواند برسد به دست کسانى که اینها را با نُت و شیوه‏هاى جدید بتوانند ثبت و ضبط کنند. حالا جوان امروز، چه خواننده‏ى رادیو و تلویزیون - که متأسفانه آنجا از این جهت وضع خوبى هم ندارد - چه خواننده‏ى جلسه‏ى مداحى، ناگهان بیاید آهنگهاى اروپائى را - آن هم به شکل غلط و نابلد بنا کند خواندن؛ سبکهائى که فرض کنید حالا فلان خواننده‏ى غربى یا مقلد عربِ آن غربى یکوقتى خوانده، ما این را از او یاد بگیریم و بنا کنیم خواندن! که قبل از انقلاب هم متأسفانه همین کارها را کردند. موسیقى اصیل ایرانى را که میتوانست نوع حلال هم داشته باشد - البته همان موسیقى اصیل، یک نوعش هم حرام است؛ فرقى بین ایرانى و غیر ایرانى نیست - همان را هم ضایع کردند. البته بعد از انقلاب بهتر شد؛ اما حالا مثلاً مداح یا خواننده‏ى ما بیاید در رادیو و تلویزیون به تقلید - آن هم غلط - آهنگ غربى یا آهنگ مجالس لهو را در مجلس ایمان و در مجلس معنویت تکرار کند، این درست نیست؛ این غلط است. نوآورى، درست؛ اما نه این‏جور. این مربوط به آهنگ است. البته صداى خوب را میتوان با آهنگ بد خراب کرد؛ صداى متوسط را میتوان با آهنگ خوب آرایش داد. خود آهنگ یک مسئله است.

برویم سراغ شعر، کلام. داستان مفصلى اینجاست. اولاً لفظ شعر، لفظِ خوب باشد؛ همه شعر خوب را نمیشناسند. هر شعرى که یک آدم ناوارد تصور کرد این خوب است، دلیل بر این نیست که آن خوب است. شعر را بایستى آدم شعرشناس تصدیق کند که خوب است. فایده‏ى شعر خوب چیست؟ فایده‏اش این است که بدون اینکه من و شما ملتفت شویم، تأثیرگذارى‏اش در مخاطب بیشتر است؛ هنر، این است دیگر. یک هنر عالى، ولو مخاطب آن هنر تشخیص ندهد که این عالى است، اما تأثیر او در نفس آن مخاطب، تأثیر عمیقترى خواهد بود از یک هنر سطحىِ مبتذل بازارى؛ فایده‏اش این است. لفظ، باید لفظ قوى، خوب، زیبا؛ مضامین، مضامین جذاب، جالب، تازه، غیرتکرارى و مطلب - که عمده این است - آموزنده باشد.

غیر از لفظ و غیر از مضمون‏سازى لفظى، مقوله‏اى هست به نام مقوله‏ى مطلب. یعنى آنچه شما دارید بیان میکنید، باید آموزنده باشد. فرض کنید یک واعظى برود بالاى منبر و از اول تا آخر منبر حرفهائى بزند که یک ذره بر معرفت مردم، بر بصیرت مردم درباره‏ى آن موضوع اضافه نشود. خوب، این وقت خودش و دیگران را تلف کرده. مداح هم همین‏جور است. شعرى شما بخوانید؛ ولو لفظ هم لفظ خوبى باشد، راجع به حضرت زهرا (سلام‏اللَّه‏علیها) هم باشد، اما چیزهائى باشد که مستمع هیچ استفاده‏ى از او نمیتواند بکند؛ نه معرفتش نسبت به آن بزرگوار بیشتر میشود، نه از مقامات توحیدى او چیزى میفهمد، نه از مجاهدت او چیزى میفهمد، نه از رفتار و سجیه‏ى آن بزرگوار که درس است - چون معصوم است و هر حرکت او براى بشر درس است؛ سرمشق است - چیزى میفهمد، اشکال خواهد داشت.

پس کارتان سخت است عزیزان! کار شما بر خلاف اینکه بعضیها خیال میکنند چهار کلمه حفظ کنیم و یک صداى بازى هم داشته باشیم، بس است؛ نه، کار، خیلى سخت است. کار، هنرمندانه، مؤثر، هدایتگر و جهت‏بخش باشد.

امروز چقدر مسئله ما داریم؛ نه فقط مسئله‏ى امریکا و انرژى هسته‏اى، که اینها مسائل بسیار مهمى است؛ بلکه امروز تمام مراکز و قطبهاى قدرت فکرى و تبلیغات دنیا دارند طراحى میکنند که چطور بتوانند این ریشه‏ى ماندگار و محکمى را که در این سرزمین جا گرفته و این ایمان اسلامى، این پایبندى به تعهد اسلامى و قرآنى و این دلهاى مؤمن را از هم بپاشند. شما اینجا نشسته‏اید خیال میکنید که همین‏طور زندگى دارد میچرخد. نه آقا! یک جنگ است؛ یک جنگ حقیقى است الان بین این جامعه، این نظام، متفکران این نظام، فعالان این نظام در رده‏هاى مختلف، از جمله خود شما که مداح مجموعه‏ى کشور هستید از یک طرف، با یک طرف دیگر؛ کسانى که میخواهند ریشه‏ى این ایمان را از این خاک مقدس و از این دلهاى پاک دربیاورند؛ چون فهمیده‏اند آن نظامى، آن بنائى که بر این اساس شکل گرفته، با منافع سودجویانه و زورگویانه و زیاده‏خواهانه اینها سازگار نیست؛ با دست‏اندازى و سیطره‏طلبى دنیاى استکبار بالاخره کنار نخواهد آمد؛ این را فهمیده‏اند. دنبال اینند که فکر توحیدى را، فکر ولایت را، محبت اهل بیت را، محبت به قرآن را، تعصب و غیرت نسبت به مبانى دینى و اعتقاد به مبارزه‏ى با ظالم را، اعتقاد به قبح و زشتى ظلم‏پذیرى را از دل این مردم با انواع حیله‏ها بیرون بکشند. انواع و اقسامش را دارند انجام میدهند و آن را بیان هم میکنند.

کنگره‏ى امریکا گفته فلان قدر میلیون مثلاً براى اشاعه‏ى دمکراسى در ایران خرج میکنیم! البته اسمش را هم دمکراسى میگذارند! خوب، آزادند هر اسمى که میخواهند بگذارند، بگذارند؛ حقیقت معلوم است چیست. آن چیزى که آنها میخواهند، بر هم زدن پایه‏ى مستحکم فکرى است که بر این مردم، بر این دلها، بر این روحها کاملاً تسلط دارد و این جهت صراط مستقیم، آن را هدایت میکند. هدفشان این است، غرضشان این است.

این پولهائى که میگویند، میخواهند صرف این کار بشود. این پولها صرف بمب و گلوله و اینها خیلى نمیشود؛ عمده صرف همین کارهاى تبلیغاتى، همین کارهاى فرهنگى با شکلهاى مختلف میشود. البته از این طرف هم مقاومت و بلکه هجوم میشود. بنابراین یک جنگ است. در این جنگ طبقه‏اى که با ایمان مردم، با دل مردم، با معارف مردم، با نام مبارک ائمه (علیهم‏السّلام) و اهل بیت سر و کار دارد، وظیفه‏ى سنگینى دارد. برادران عزیز! این وظیفه را درست بشناسند؛ درست از آن استفاده کنند.

 

الحمدللَّه چیزهاى خوبى انسان از افراد میشنود؛ البته گوشه‏کنار حرفهائى هم هست. یکى از چیزهائى که من بخصوص میخواهم تکیه کنم، مسئله‏ى «انسجام اسلامى» است که ما گفتیم. انسجام اسلامى یعنى عصبیتهاى بین‏المذاهبى مسلمانها نباید تحریک شود. شما نباید کارى کنید که عصبیت آن مسلمانِ غیرشیعه علیه شما تحریک شود؛ او هم متقابلاً نباید کارى کند که غیرت و عصبیت شما را علیه خودش تحریک کند. آنها همین را میخواهند. الان شما ببینید دو تا گروه فلسطینى در فلسطین دارند با هم میجنگند! براى اسرائیل چه از این بهتر! به جاى اینکه تفنگها به طرف آنها متوجه شود، علیه همدیگر دارند میجنگند! خوب، این خیلى چیز خوبى براى اسرائیل است. چقدر خرج کند، مى‏ارزد که یک چنین وضعى پیش بیاید. فرض بفرمائید در لبنان هم یک گروهى پیدا میشوند و بنا میکنند با یک گروه دیگرى مبارزه کردن و جنگیدن. چه نعمتى بزرگتر از این براى اسرائیل و امریکا! این بهتر است یا اینکه یک گروهى مثل حزب‏اللَّه بیاید جلو، همه هم دنبالش - بعضى از روى دل و ایمان، بعضى هم از روى ترس از افکار عمومى - و اسرائیل را شکست بدهند؟ معلوم است که وضعیت اختلاف براى آنها بهتر است. در دنیاى اسلام، قضیه همین است. آیا مسلمانهاى مصر و اردن و عراق و پاکستان و هند و ترکیه و جاهاى دیگر، اگر به خیابانها بیایند و به نفع جمهورى اسلامى شعار بدهند، براى امریکا بهتر است یا کارى کند که اگر در یک مسئله‏اى، ایران اسلامى صدائى بلند کرد، همه‏ى این ملتها خاموش بشوند؛ بعضیها اظهار مخالفت هم بکنند؟ پیداست دنبال دومى‏اند. چه جورى میشود؟ چطور ممکن است این کار؟ خیلى آسان است. کارى کنند که عصبیتهاى شیعه و سنى را زنده کنند. به آنها تفهیم کنند اینها شیعه‏اند؛ اینها صحابه را سب میکنند؛ اینها مقدسین شما را چنین و چنان میکنند. جدائى بیندازند؛ آنها این را میخواهند. منادى وحدت شیعه و سنى، از اوّلى که این فکرها پیدا شده، این چیزها مورد نظرش بوده است. یک عده‏اى چرا نمیفهمند؟ امام بزرگوار ما که منادى اتحاد بین مسلمین بود، از همه‏ى اینهائى که مدعى‏اند، ولایتش و اعتقادش و ارادتش و عشقش به ائمه (علیهم‏السّلام) بیشتر بود. او بهتر میفهمید ولایت را یا فلان آدم عامى که حالا به اسم ولایت کارهاى خلاف میکند، حرفهاى بى‏ربط میزند در مجالس عام و خاص؟ وحدت را حفظ کنید.

اگر دیدید در جامعه بین شما کسانى هستند که عکس این رفتار میکنند، آنها را طردشان کنید؛ مخالفت خودتان را به آنها ابراز و اعلام کنید؛ اینها ضرر میزنند؛ ضربه میزنند. ضربه‏اى به اسلام میزنند، ضربه‏اى به تشیع میزنند، ضربه‏اى به جامعه‏ى اسلامى میزنند. این از جمله مسائل بسیار مهم است.

امروز وحدت اسلامى به نفع نظام اسلامى است؛ به نفع جمهورى اسلامى است. علیه این جهتگیرى حرکت کردن، به نفع امریکاست؛ به نفع صهیونیستهاست؛ به نفع همان گردن‏کلفتهائى است که در دنیاى اسلام جیبهایشان را از دلارهاى نفتى پُر کردند و دلشان نمیخواهد که عنصرى مثل جمهورى اسلامى، مثل ملت ایران اصلاً وجود داشته باشد. به هر حال، از خداى متعال میخواهیم همه‏ى ما را هدایت کند.

پروردگارا! این دلهاى پاک، این دلهاى روشن، این زبانهاى مادح و ذاکر را مشمول تفضلات و لطف خودت قرار بده. پروردگارا! از طرف همه‏ى ما، از طرف شهیدان ما، از طرف گذشتگان ما، از طرف امام بزرگوار ما، امروز سلام و درود بى‏پایان به روح مطهر فاطمه‏ى زهرا (سلام‏اللَّه‏علیها) نثار و ابلاغ کن. پروردگارا! ما را مرضى آن ذات مقدس و آن وجود مقدس قرار بده؛ ما را پیرو آن بزرگواران قرار بده. پروردگارا! ملت ما را روز به روز سربلندتر بفرما؛ قلب مقدس ولى‏عصر را از ما راضى و خشنود کن.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات