نقل است در مقاتل الطالبین که حضرت ابوالفضل مردی خوش قامت و زیبارو بود چون بر اسبی درشت هیکل و قوی می نشست و پای از رکاب بیرون می کرد پاهایش بر زمین کشیده می شد. به علت زیبایی رخسار به او قمر بنی هاشم می گفتند اما فضایل این قمر جمال افروز به فضایل جسمانی ختم نمی شود بلکه آنچه جمال و زیبایی ابوالفضل را به ابدیت متصل و برای همیشه زمان ماندگار کرده است، فضایل روحانی و سیرت باطنی آن بزرگوار است. ردپای سیرت زیبای ابوالفضل در عاشورا- همانجا که جز زیبایی چیزی رؤیت نمی شود (مارأیت الاجمیلا)- عیان است. ابوالفضل علمدار سپاه سپید زیبایی در برابر سپاه سیاه زشتی اول کسی است که آمادگی خود را در یاری از امام و ولی خویش اعلام می کند. در شجاعت از پدر ارث برده است و وصیت علی(ع) به عقیل در انتخاب همسری که «ولدتها الفحوله» باشد، اینک در عاشورا به ثمر نشسته و ابوالفضل این ولد ام البنین به مصداق عینی شجاعت تبدیل شده است. سقا و آب آور است، آنگاه که عطش طاقت طفلان را نشانه رفته، ابوالفضل به نشان مهرورزی و به حکم امامش به لشکر دشمن می زند که تا چهارهزارنفر شمارش شده اند اماعبور از معبر خطر در بزنگاه های حساس کار ابالفضل است. اگرچه خود عطش دارد، اما عطش شهودی خود را از کف می نهد و آب را بر آب می ریزد... تا آنگاه که بانگ رسای حیدری اش را بر قلوب بی معرفتان به وسعت طول تاریخ در همه اعصار طنین می اندازد که یاریگر دین و امام خود باشید: والله ان قطعتم یمینی انی احامی ابداً عن دینی و عن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهرالأمین بخش اصلی و مهم در مرامنامه این مبارز عاشورایی بارز بودن خصیصه ادب است. ادب در برابر اطاعت از امام زمانش که ناشی از فهم ایدئولوژیک او در ولایت پذیری است از همین رو در زیارت نامه سرخ ابوالفضل(ع) می خوانیم: السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله ولرسوله ولامیرالمؤمنین والحسن والحسین. ادب ابوالفضل(ع) به او آنچنان شور ولایی توأم با شعور مکتبی بخشیده که در شناخت شناسی معرفت او فقط باید به این کلام دل بست که؛ آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید این ادب و عمق معرفت تا بدانجاست که امام معصوم و ولی مطلق خدا حضرت سیدالشهدا خطاب به این برادر باوفا می فرمایند: بنفسی انت یا اخی ابوالفضل هم تمام وجودش و بلکه ذره ذره هستی اش را در قیام لله و در جهت قرب الی الله ایثار کرد و کافی است تا دو دست بریده اش وثیقه شفاعت رسول الله قرارگیرد چنانکه در معالی السبطین منقول است که در روز قیامت پیامبر اعظم(ص) به علی(ع) می فرماید به فاطمه بگو برای شفاعت و نجات امت در این فزع اکبر چه دارید؟ علی (ع) پیام را به دخت رسول الله ابلاغ می کند و آن که خود شفیعه روز جزاست در پاسخ اظهار می دارد: کفانا هذاالمقام الیدان المقطوعتان من ابنی العباس- برای ما در مقام شفاعت دو دست بریده پسرم عباس کافی است. دیگر هیچ واژه ای را نمی توان به عاریت گرفت، کلمات و عبارات همگی رنگ باخته اند، سکوت الفاظ مشهود است، فقط از بن جان و ضمیر دل می توان گفت: عشق است ابوالفضل...