صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۵  ، 
شناسه خبر : ۱۲۴۲۳۶
در کنار ستاد جنگ روانی کودتاگران در داخل کشور, ستاد خارج نشین این جریان نیز فعالیت های تبلیغی و تخریبی خود را با شدت مضاف آغاز نمود. اعضای اصلی این ستاد را اغلب فراریانی واداده ای تشکیل می دادند که در این سالها هر یک به بهانه ای دچار انحراف شده و از صفوف ملت جدا گشته و پناهندگی به بیگانگان را انتخاب نموده بودند.

بصیرت: در مجموع این جمع نامتجانس که کینه ها و عقده های مختلف آنها را در صف واحدی ضدیت با نظام اسلامی کشانده است را می‌توان در پنج بخش زیر تقسیم بندی نمود:
1- جمعی از روشنفکران سکولار که با حاکمیت دینی و حکومت اسلامی تعارض بنیادی داشته و جمهوری اسلامی را اندیشه‌ای پارادوکسیکال می‌خوانند.
2- قلم بدستان و روزنامه‌نگاران مطبوعات زنجیره‌ای که صحنه گردان عرصه "شالاتانیزم مطبوعاتی" در دوران حاکمیت دولت دوم خرداد بودند.
3- جمعی از چهره‌های افراطی جنبش دانشجویی که ایجاد اغتشاش و بلوا در دانشگاهها در بعد از دوم خرداد و خلق حوادث تلخی چون ماجرای 18 تیر سال 1378، درگیری‌های خرم آباد, نقش داشته و ایجاد انحراف و استحاله در بخشی از جنبش دانشجویی را در این دوران بر عهده داشتند.
4- بخشی از هنرمندان بریده از ملت و دارای ویژگی "کیش شخصیت" که هنر خود را در خدمت نظام سلطه و در ضدیت با حکومت دینی قرار داده و اسلام و انقلاب را بزرگترین مانع در برابر ترویج اندیشه های انحرافی‌شان در حوزه هنر مبتذل و گسترش اباحی گری ‌می‌دانند و به این بهانه به صف مخالفین پیوسته اند.
5- سلطنت‌طلبان، معاندین و ضدانقلابیون باسابقه، اعضای گروهک منافقین و دیگر گروهکهای ضدانقلاب
به غیر از جریان پنجم، که سابقه سه دهه مقابله با انقلاب اسلامی را در پرونده دارند و برخی از آنها دستان ناپاک آلوده به خون جوانان وطن را در آستین دارند, چهره های شاخص 4 گروه اول, اغلب کسانی هستند که نام و نشان ناچیز خود را نیز از انقلاب اسلامی وام دارند و این روزها نمک خورده و نمکدان شکسته, قلم و زبان ناتوان خود را در خدمت تهاجم به انقلاب اسلامی قرار داده‌اند.
این افراد که با پناه یافتن در دامن دشمنان انقلاب اسلامی زبان گشوده اند با صراحت لهجه بیشتری از سران کودتاگر داخل نشین, به ابراز باورها و عقاید پرکینه خود پرداخته و حتی خواسته ها و اهداف پشت پرده کودتاگران را در این ایام برملا کرده‌اند. به عبارتی بهتر حوادث اتفاق افتاده بعد از 22 خردادماه فرصت تاریخی برای انقلاب اسلامی بود تا این "فراریان واداده" و "پناهندگان به بیگانه" ماهیت حقیقی خود را نشان داده و ملت بصیر ایران اسلامی چهره واقعی این منافقین جدید را به خوبی بشناسند.
سخنان و مواضع اعلام شده دوستان و همپیمانان دیروز و امروز سران داخلی کودتای سبز, در حالی ایراد می‌گردد که اینها در تمامی روزهای قبل و بعد از انتخابات از حامیان اصلی سران شکست خورده انتخابات دهم بوده و حتی در بیانیه و سخنان رسمی خود از کاندیدای مشخصی حمایت کرده بودند. همچنین برخی از این افراد عضو رسمی ستاد انتخاباتی موسوی و کروبی بوده و احکام رسمی هم از این دو نفر برای فعالیت انتخاباتی دریافت نموده اند.
نکته قابل تامل دیگر اینکه اعلام مواضع ضدانقلابی این افراد در این روزها، هیچ‌گاه توسط موسوی, کروبی و خاتمی مورد نفی و نقد قرار نگرفته و با این نگاه تا قبل از برائت از این سخنان, می‌توان مواضع اعلام شده توسط این تیم خارج نشین کودتاگران را به حساب سران داخل نشین کودتای سبز از جمله موسوی و کروبی و خاتمی نوشت. به عبارتی بهتر شرایط افکارعمومی کشور و صفوف به همه پیوسته ملت و قوانین نظام جمهوری اسلامی اجازه چنین اظهار نظرات صریحی را به سران کودتاگر سبز پوش نمی‌دهد و شاخه خارج نشین این جریان در پناه حاشیه امن ایجاد شده توسط کشورهای غربی از زبان خود, سخنان سران داخلی کودتا را فریاد می‌کنند.
این افراد در چند ماه گذشته از تمامی ابزارهای موجود برای تهاجم سیاسی – رسانه‌ای همه جانبه علیه جمهوری اسلامی بهره جسته‌اند که در صدر فهرست اقدامات چندماهه اخیر سران خارج نشین کودتای سبز موارد زیر به چشم می‌خورد:
1- حضور در برنامه‌های شبکه‌های صهیونیستی چون B.B.C فارسی، VOA، رادیو آزادی و ...،
2- قلم فرسایی در وبلاگ‌هایی شخصی, سایتهای سیاسی و شبکه های اجتماعی اینترنتی که از بیرون کشور هدایت می‌شود همچون سایت گویا نیوز, بی.بی.سی, روزآنلاین, یوتیوب, فیس بوک و ...
3- بیانیه نویسی، نامه نگاری و قلم فرسایی و راه اندازی کمپین علیه انقلاب اسلامی به بهانه های مختلف
4- تلاش برای بسیج نمودن ضدانقلاب با راه اندازی تجمعات و گردهمایی‌ها در برابر سفارتخانه های جمهوری اسلامی, سازمان ملل و ... با هزینه‌های پرداختی توسط صهیونیست‌ها و با هدف تولید سوژه برای رسانه های غربی و افزایش فشار بین‌المللی بر جمهوری اسلامی
5- حضور در مراکز سیاسی بیگانگان از جمله مجالس و پارلمانهای کشورهای غربی و ایراد سخن در محکومیت جمهوری اسلامی
از سویی دیگر اهم محورهای تبلیغاتی این جریان را در موارد زیر می‌توان فهرست نمود:
1- حمله به جایگاه رهبری نظام اسلامی و ولایت مطلقه فقیه
2- هجمه به حاکمیت دینی و حکومت اسلامی
3- حمله به نظام مقدس جمهوری و متهم ساختن آن به ناپاکی و ناکارآمدی
4- زیر سوال بردن نهادهای قانونی نظام اسلامی از جمله شورای نگهبان, وزارت کشور, قوه قضائیه, نیروی انتظامی, وزارت اطلاعات، سپاه و بسیج و ...
5- تکرار دروغ بزرگ "تقلب در انتخابات"
6- هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران برای ایجاد ناامنی و آشوب
7- هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلی به نافرمانی مدنی
8- هتک حرمت بزرگان نظام اسلامی و توده‌های ملت حزب اللهی حاضر در صحنه
در راس همه محورهای تخریبی این جریان, تهاجم همه جانبه به جایگاه رهبری و ولایت مطلقه فقیه اشاره نمود که از عداوت و کینه دشمنان انقلاب اسلامی نسبت به این رکن رکین نظام اسلامی حکایت دارد. در فهرست اسامی این افراد وابسته و معلوم الحال می‌توان نامهای زیر را مشاهده نمود: اکبر گنجی، محسن سازگارا، عطالله مهاجرانی، محسن کدیور، عبدالکریم سروش, علی افشاری، سعید رضوی فقیه، محسن مخملباف، محمدرضا شجریان، فاطمه حقیقت جو، شیرین عبادی, حسین بشیریه, حسن یوسفی اشکوری، موسوی خوئینی ها، عبدالعلی بازرگان، مصطفی رخ صفت، مجید محمدی، مهرانگیز کار, ابراهیم نبوی، مهدی سحرخیز, علی‌اکبر اکبرین و ....
در ادامه به اعلام مواضع و رفتار سیاسی برخی از چهره های شاخص این جریان اشاره می نمائیم تا ابعاد و زوایای مواضع ضدانقلابی آنها بیش از پیش مشخص گردد.
الف- اظهار نظرات خیانت‌کارانه وطن فروشان پناهنده به غرب
اظهارات و سخن پراکنی های خارج نشینان کودتاگر را در قالب 8 محور عمده می‌توان بررسی نمود که نمونه‌هایی از آن ارائه می گردد.
1- حمله به جایگاه رهبری نظام اسلامی و ولایت مطلقه فقیه
سروش: «آقای خامنه ای!، می‌خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است ، آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیس از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.» 1
سروش: «آقای خامنه ای!
که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای؟/ ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند/که خفته ای تو در آغوش بخت خوابزده
در این قحط سال فضیلت و عدالت همه از شما شاکی اند و من از شما متشکرم. "زان یار دلنوازم شکری است با شکایت." نه اینکه شکایتی نداشته باشم. دارم و بسیار دارم اما آنها را با خدا در میان نهاده ام. گوشهای شما چندان از ستایش و نوازش مداحان پر و سنگین شده است که جایی برای صدای شاکیان ندارد. ولی من از شما بسیار متشکرم. شما گفتید که "حرمت نظام هتک شد" و آبروی آن به یغما رفت. باور کنید که در تمام عمر خود خبری بدین خوشی از کسی نشنیده بودم. آفرین بر شما که نکبت و ذلت استبداد دینی را اذعان و اعلام کردید.»2
محسن کدیور: «ما می خواهیم کشورمان به شیوه دمکراتیک بر اساس ارزشها اسلامی اداره شود. الگوی ما پیش نویس قانون اساسی سال ۱۳۵۸ خواهد بود که اثری از ولایت فقیه در آن نبود. به نظر من دوران ولایت فقیه هم به لحاظ عملی و هم نظری به پایان رسیده است. ولایت فقیه نه به لحاظ تئوریک و نه به لحاظ پراتیک قابل دفاع نیست.»3
2- هجمه به حاکمیت دینی و حکومت اسلامی
سروش: «شاید بتوان گفت حکومت دینی به دو دلیل نمی‌تواند بنا شود. یکی اینکه با قدرت نمی‌توانید ایمان و عشق بسازید و دوم اینکه اساس حکومت دینی بر تکلیف بنا شده در حالی که روزگار ما روزگار حق مداری است. این نکته خیلی مهمی است.» 4
3- حمله به نظام مقدس جمهوری اسلامی و متهم ساختن آن به ناپاکی، ناکارآمدی و استبداد
سروش: «ما نسل کامکاری هستیم. ما زوال استبداد دینی را جشن خواهیم گرفت. جامعه‌ای اخلاقی و حکومتی فرادینی طالع تابناک مردم سبز ماست.»5
سروش: «هیچ چیز مهیب تر از زخمی کردن غرور یک قوم نیست. سرمایه اعتمادشان را ستاندن وآب دهان برویشان افکندن. پلیدی و بی‌شرمی ازین بیشتر نمی‌شود. آدمیان دزدی و دغلی را تحمل می‌کنند اما اهانت مکرر به عزت وکرامت شان را هرگز. اینک روح مجروح و غرور رنجور ایرانیان بجوش آمده است وتا ننگ آن خیانت زدوده نشود و تا غاصبان بدست عدالت سپرده نشوند التهابشان فرو نمی‌نشیند.» 6
محسن کدیور: «در جنبش سبز ملت ایران قرار است نهال آزادی که در زمان رهبری آیت الله خامنه ای خشکیده است، دوباره سبز شود؛ عدالت سیاسی و اقتصادی و قضائی که چند دهه است با تبعیض و ستم زیر پاگذاشته شده است، احیا شود؛ بجای اسلامِ سیاه قساوت و خشونت و بی رحمی که در زبان و عمل نمایندگان ولی فقیه مشاهده کرده ایم، اسلام رحمانی، منطقی و دموکراتیک پایه ارزشهای مومنان باشد؛ به جای فقیه سالاری و حق ویژه اقلیتی با توهم انتصاب از جانب امام زمان و با اختیاراتی مطلقه، مردم سالاری با رعایت انتخاب شهروندان و مقید بودن کلیه مقامات به حدود قانونی ملاک و معیار باشد.»7
محسن کدیور: «چگونه جامعه را اداره کرده اید؟ اینکه بگوییم بالاترین آمار فروش کُلیه به دلیل فقر و نداری در کشور ماست، برای شما افتخاراست؟ اینکه بگوییم بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان ایران است، برای شما افتخاراست؟ بی شک، بسیاری از اموری که در ایران صورت می گیرد، به بهانه پیاده کردن موازین شرعی است، به بهانه دفاع از اسلام است. می پندارند درست عمل می کنند. می پندارند خوب و شرعی عمل می کنند. می پندارند از جانب خدا مامور اقامه دین شده اند. در حالی که آن چیزی که در ایران دارد اتفاق می افتد مساله دیگری است.» 8
4- زیر سوال بردن نهادهای قانونی نظام اسلامی از جمله شورای نگهبان, وزارت کشور, قوه قضائیه, نیروی انتظامی, وزارت اطلاعات، سپاه و بسیج و ...
محسن کدیور: «اکثریت مردم ایران وزارت کشور، شورای نگهبان، مقام رهبری و قوای امنیتی، انتظامی و شبه نظامی تحت امر ایشان، قوه قضائیه و اکثر راه یافتگان به مجلس شورای اسلامی را دست اندرکار خیانت در امانت ملی و ناصالح برای اداره کشور و فاقد عدالت و صداقت می شناسند و رئیس جمهور منصوب رهبری را غاصب و نامشروع و غیرقانونی می دانند. اگر بخواهیم با الفبای آیت الله خامنه ای سخن بگوئیم، زبان حال ملت ایران این است: حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در مسجد ضرار تنفیذ شد.»9
5- زیر سوال بردن انتخابات
عطااله مهاجرانی: «از نظر اقتدارگرایان بهترین شکل برای انتخابات ایران این بود که جمعیت عظیمی در آن شرکت کنند، هر چه بیشتر بهتر. هر چه فضا گرمتر و پر رونق تر بهتر، اما از این انتخابات باید آقای احمدی نژاد حاصل شود نه هیچ فرد دیگری... انگار مردم زینت اند و وسیله مشروعیت بخشیدن گه گاهی به حکومت آقایان.»10
اکبر گنجی: «ما ایرانیان همانطورکه مردم داخل کشور گفتند ما هم به همراه آنها می‌گوییم که این آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران نیست و ما او را به رسمیت نمی‌شناسیم و خواست مردم ایران این است که این آدم را به جایی که بیانیه حقوق بشر جهانی را انتشار داده، راه ندهند. این یک خواست سیاسی است، که ما داریم به جهان نشان می‌دهیم که ما چگونه فکر می‌کنیم.» 11
6- هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران برای ایجاد ناامنی و آشوب
«اطلاعیه سازگارا و مخملباف درباره مراسم پنجشنبه چهلم شهدا
روز پنجشنبه هشتم مرداد ماه، روزبزرگداشت تمام شهدای جنبش سبزایران است.
1. عزاداران ازصبحگاهان برای نثار گل به مزارشهدا می روند و شامگاهان به منازل ایشان جهت عرض تسلیت مراجعه می کنند. ( آدرس ومشخصات شهدایی که تا کنون دریافت کرده ایم درذیل این اطلاعیه آمده است.)
2. درتهران عزاداران شهدا به صورت میلیونی ازساعت شش بعدازظهر در مصلای بزرگ تهران (واقع دربزرگراه رسالت) حضور می یابند تا درکناریکدیگر با سکوتی سرشار از فریاد، وروشن کردن شمع پس ازتاریکی هوا، به ادای احترام شهدا بپردازند.
رئیس جمهور منتخب مردم وعلمای قم نیز درمراسم حضورخواهند یافت.
درصورتی که سرکوبگران بخواهند ازاین مراسم آرام، انسانی و اسلامی جلوگیری نمایند، مردم مثل همیشه درگیر نشده، درکمال آرامش به طرف خیابان ولی عصرمی روند و ازجلوی پارک ملت دردوجهت شمال وجنوب گرد هم خواهند آمد.
3. درشهرستان ها نیزمراسم مشابهی برگزارمی شود. نشانی محل تجمعات که توسط فعالین پاره ای ازشهرها تعیین شده، درذیل همین اطلاعیه درج شده است.
درصورت اشغال مراکزیادشده توسط سرکوبگران، عزاداران در جای دیگری که فعالین هرشهردرنظرگرفته اند حضور خواهند یافت. بدیهی است غیرازاین پانزده شهردربسیاری شهرها وروستاهای دیگرکشورهم مراسم مشابهی برگزارمی شود که نشانی آن تجمعات نیزتوسط فعالین هرمنطقه به آگاهی اهالی می رسد.
محسن سازگارا- محسن مخملباف - هفتم مرداد هشتاد و هشت»12
«هشدار به خبرنگاران خارجی و همینطور خبررسانان جنبش سبز
طبق اطلاعات واصله از ایران قرار است خبرنگاران خارجی به صورت کنترل شده، تنها در مکان های محدودی که نیروهای استبداد شعار می دهند، اجازه فیلمبرداری داشته باشند تا به دنیا اعلام کنند که احمدی نژاد بر اوضاع مسلط شده است.
برای مقابله با این طرح کودتاچیان لازم است هر چه سریعتر اخبار و تصاویر جنبش سبز از طریق مردمی که خود خبرنگاران جنبش سبزند، به خبرگزاری های دنیا ارسا ل شود تا مانع از دروغ بزرگ روز قدس باشیم.
نماد فردا: رنگ سبز و در صورت امکان پارچه های بزرگ سبز.
شعار فردا: "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران."
محسن سازگارا - محسن مخملباف - 26 شهریور 1388»13
7- هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلی به نافرمانی مدنی
محسن سازگارا: «در قسمت فلج سازی انواع واقسام روش ها که همونجور که عرض کردم حکومت ناپذیر کردن مملکت براشونه بفهمند در درجه اول که نمی تونند براحتی کشور را در اختیار بگیرند و مردم ایران به این سادگی زیربار ذلت نمی رند و لذا نمی تونند که ابزارها را در اختیار بگیرند و در درجه دوم که باز استفاده اینو قبلا هم صحبت کردیم با استفاده برق، مخابرات، کامپیوترو اعتصاب به سبک ایتالیایی ، کم کاری و غیرو باید نشون بدیم که اینطور نیست که یه دولت کودتایی وابسته به خارجی زورگو مثل یک قشون جنبی بتونه با آدمکشی وشکنجه و زندان مملکت رو دستش بگیره و اداره کنه ، باید نشون بدیم که نمی تونه حکومت بکنه و حکومت ناپذیر براشون . اما بعدش در واقع وارد آکسیون هایی می شیم که تحریم های مختلف از طرف مردم صورت می‌گیره ، با دولت همکاری نمی کنند و همینجور که اعلام کردیم که دولت آقای موسوی دولت قانونیه و او کابینه باید تشکیل بده باید به تدریج کارامونو از دولت بیاریم بیرون و ببریم در دولت واقعی و اونجا حل و فصل بکنیم ، آروم آروم نشون بدیم که دستگاه های دولت کار نمی کنه و در نهایت برسیم به اعتصابات بزرگ و اعتصابات عمومی که کشور را فلج بکنیم و بتونیم که کودتاچی ها را پایین بیاریم. خب، حالا در این مجموعه کارها یکی از بخش های بزرگ کار ما تحریم هایی است که می کنیم. تا الان کارهای که کردیم این بوده که مثلا کالاهایی رو که صدا و سیما تبلیغ می کنه، تحریم کردیم، نمی خریم و می ریم با سوپرمارکت محل، بقالی حتی صحبت می کنیم که این کالاها رو نیاربرای این که در رادیو تلویزیون تبلیغ شده و مؤثر هم بوده.»14
8- هتک حرمت بزرگان نظام اسلامی و توده های ملت حزب اللهی حاضر در صحنه
محسن کدیور: «درست است که ائمه محترم جمعه کشور و نمایندگان محترم ولی فقیه در نهادهای مختلف از جمله سپاه و ارتش و بسیج و ادارات و ... همگی قاطبتا از تصمیمات اخیر معظم له حمایت کامل کرده اند، اما تمام این سروران از منصوبین معظم‌له هستند و از ایشان حقوق می گیرند و در صورت عدم حمایت از مقام خود عزل می‌شوند، لذا پشتیبانی ایشان بواسطه عدم استقلال‌شان فاقد ارزش حقوقی است.»15
محسن سازگارا: «مسابقه استقلال و پرسپولیس که در استادیوم آزادی برگزار شد به ما نشان داد که زمانی که اتحاد وجود دارد می توان شعار داد و با همه ی تلاشی که حکومت کرده بود مردم کار خود را انجام دادند. حکومت چندین هزار را نفر از جانب خود به استادیوم فرستاده بود که من اسم این افراد را گذاشته ام "آدم های چند کاره"، چون در عین حال که ممکن است که دانشجوی دانشگاه امام حسین سپاه یا دانشگاه امام صادق باشند، حکومت شب آنها را به زندان می برد تا از زندانیان بازجویی کند و روز آنها را به خیابانها می فرستد تا شعارها را از روی دیوارها پاک کنند و بعد آنها را به استادیوم می برد تا برای حکومت فریاد بزنند و یا اینکه به آنها اسلحه می دهد برای کشتن مردم و خلاصه این که چندین کار را این تعداد اندک انجام می دهند. زمانی هم همچون روز قدس که انبوه مردم به خیابان ها می آیند مشخص می شود که تعداد آن عده ی اندک حکومتی واقعا چقدر است. به هر حال همین عده از سوی حکومت به استادیوم رفته و سعی کردند با سر دادن شعارهایی با شعارهای اکثریت مردم مقابله کنند.» 16
ب - اقدامات عملی خیانت‌کارانه وطن فروشان پناهنده به غرب
در فهرست اقدامات عملی ستاد خارج نشین کودتای سبز می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- تحصن در برابر مقر سازمان ملل: اولین اقدام در این زمینه که با پشتوانه رسانه‌ای قوی توسط حامیان صهیونیستی همراه بود, تحصن در مقابل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک بود. این اقدام توسط عنصر معلوم الحالی چون اکبر گنجی - که پیش از این با نفی الهی بودن قرآن کریم تا مرز ارتداد پیش رفته است - مدیریت شد. به دعوت اکبر گنجی از روز چهارشنبه ۳۱ تیر تا ۲ مرداد ماه (۲۲ تا ۲۴ جولای)، ایرانیان مقیم آمریکا، همراه با شهروندان آمریکایی در مقابل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک به اعتصاب غذا دست زدند.
تلویزیون سی ان ان، شبکه صدای آمریکا، شبکه فارسی بی بی سی و تعداد دیگری از شبکه های تلویزیونی برای پوشش خبری این برنامه حضور داشتند. 17
در فراخوان مشترک اکبر گنجی و 26 شخصیت شاخص دیگر18 که در تاریخ 21/4/88 صادر شده، آمده است: «مردم شریف ایران با حضور گسترده خود در انتخابات ۲۲ خرداد نشان دادند که علی رغم نقایص اساسی نظام انتخاباتی در ایران ترجیح می دهند که سرنوشت خود را به شیوه های مسالمت آمیز و دموکراتیک تغییر دهند. متأسفانه دولت حاکم بر ایران حق مشارکت مؤثر شهروندان ایرانی را در تعیین سرنوشت شان پاس نداشت و با تقلبی گسترده این حق اساسی مردم ایران را به نحو گسترده نقض کرد، و آشکارا علیه مردم خود دست به کودتا زد.
و تأسف بیشتر آنکه دولت برآمده از کودتا در برابر موج اعتراضات گسترده اما آرام و صلح جویانه مردم نسبت به نقض آشکار حقوق اساسی شان دست به سرکوبی بسیار خشونت آمیز و بی‌رحمانه زده است و شمار زیادی از فعالان سیاسی، روشنفکران، روزنامه نگاران، و مردم عادی در خیابانها را بر خلاف رویه های قانونی بازداشت و راهی سلولهای انفرادی کرده است، و بنا به اطلاعات موثق آنها را تحت انواع فشارهای شدید روحی و جسمانی قرار می دهد تا به جرائم ناکرده اعتراف کنند.
ما امضاکنندگان این نامه برای اعلام پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران، محکوم کردن تقلب گسترده درانتخابات، سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردمی، و بازداشت غیرقانونی صدها شهروند و فعال سیاسی و اجتماعی در ایران به مدّت سه روز از ۳۱ تیر تا ۲ مرداد ماه (۲۲ تا ۲۴ جولای) در برابر مقر سازمان ملل متحد در نیویورک دست به اعتصاب غذا خواهیم زد تا صدای مظلومیت مردم شریف ایران زمین را به گوش جهانیان برسانیم، و از اعضای مسؤول جامعه جهانی بخواهیم که مصرانه و بجدّ از دولت جمهوری اسلامی بخواهند که تمامی بازداشت شدگان را بسرعت و بدون هیچ قید و شرطی آزاد نمایند. با توجه به وضعیت نگران کننده ی در معرض خطر بودن جان و سلامتی بازداشت شدگان اخیر، خواستار دیدار نماینده ی دبیر کل سازمان ملل متحد با بازداشت شدگان و آزادی فوری نامبردگان هستیم.» 19
در پایان از ایرانیان مقیم آمریکا خواسته شده بود تا به این تجمع بپیوندند. اکبر گنجی همچنین در گفتگو با رادیو فردا درباره اهداف برگزاری اعتصاب غذا در مقابل سازمان ملل متحد گفت: «ما برای اینکه صدای اعتراض مردم ایران و زندانی‌ها را به گوش جهان برسانیم، تصمیم گرفتیم یک اعتصاب غذای سه روزه در برابر مقر سازمان ملل در نیویورک برگزار کنیم. خواست اصلی ما محکوم کردن سرکوب ها، بازداشت‌ها و شکنجه در ایران است و خواستار آزادی سریع تمامی بازداشت شده‌ها و تمام زندانیان سیاسی- عقیدتی هستیم.»
وی مدعی شد: «پس از برگزاری انتخابات و تقلب بزرگی که بر اساس آن محمود احمدی نژاد به عنوان فرد برنده اعلام شد، مردم اقدام به برگزاری تظاهرات مسالمت جویانه‌ای کردند. آنان در این تظاهرات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراض کردند که با برخورد خشونت بار نیروهای لباس شخصی، بسیج و نیروی انتظامی مواجه شدند. این نیروها مردم را به گلوله بستند و مورد ضرب و شتم قرار دادند. آنها همچنین صدها تن از بهترین جوانان این مرز و بوم را بازداشت کرده و در زندان‌ها در بدترین شرایط ممکن نگه داشته‌اند. در حال حاضر، زندانیان به لحاظ جسمی و روحی به شدت تحت فشار دارند تا به جرائم ناکرده برای اثبات سناریوی آقای خامنه‌ای مبنی بر این که غرب می‌خواهد در ایران انقلاب مخملی انجام دهد، اعتراف کنند.»20
پس از انتشار خبر تجمع، موجی از فعالیت رسانه‌ای برای بزرگنمایی این تجمع چندین نفره صورت گرفت و تلاش شد تمامی مخالفین از بازیگران و خوانندگان فاسد رژیم پهلوی تا ضد انقلابیون به نام, و حتی روشنفکران وابسته و قلم بدستان دیروز روزنامه‌های زنجیره‌ای که امروز به دامن غرب پناهنده شده‌اند را در جبهه‌ای واحدگردهم آورده و بر علیه نظام اسلامی و رای 40 میلیونی ملت متحد سازند.
"گوگوش" خواننده فاسد دوران پهلوی، "ابی" خواننده منحرف، "شهره آغداشلو" بازیگر فاسد، "فرامرز اصلانی" خواننده و آهنگساز، "شهیار قنبری" شاعر و ترانه سرا، " شیرین عبادی"، "سیمین بهبهانی"، "اسماعیل خویی"، "داریوش اقبالی"؛ "رضا براهنی", "رضا فانی"، "عبدالعلی رضایی"، "بنا عزیزی"، "شیرین نشاط"، "فرامز اصلانی"، و ... عناصر معلوم الحال دیگری بودند که در این مراسم حاضر شده و حمایت خود را از این جمع چندین نفره اعلام کردند.
نکته قابل توجه در مورد این تجمع اینکه در حالی که میلیونها ایران در آمریکا زندگی می‌کنند و علی‌رغم تبلیغات و اطلاع‌رسانی وسیعی که توسط رسانه‌های آمریکایی از این تجمع صورت گرفته بود، تنها تعداد معدودی که آمار آنها از چند ده نفر تجاوز نمی‌کرد، آن هم بطور پراکنده در مراسم حضور یافتند.
2- تجمع در روز جهانی اقدام برای اعلام همبستگی با جنبش مسالمت‌آمیز مردم ایران: اقدام دیگر صورت پذیرفته نامگذاری روز سوم مرداد به عنوان "روز جهانی اقدام برای اعلام همبستگی جهانیان با جنبش مسالمت‌آمیز مردم ایران" و تلاش تبلیغاتی وسیع برای برگزاری تجمعات متعدد علیه جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا بود که رهبری این جریان را "شیرین عبادی" برعهده داشت. به ادعای طراحان این صحنه, برگزاری تجمعات اعتراض آمیز بصورت همزمان در ۵۰ کشور و ۱۲۰ شهر جهان طراحی شده بود، که در اغلب آنها تعداد معدودی حتی کمتر از انگشتان دست حضور یافتند. شلوغ ترین تجمع که "شیرین عبادی" خود در آن سخنرانی کرده بود, در شهر آمستردام هلند برگزار گردید که به ادعای برگزار کننده 2 هزار نفر در آن شرکت کردند.
عبادی درباره محتوای سخنرانی خود به خبرنگار رادیو فردا می‌گوید: «موضوع سخنرانی من حول حوادثی بود که بعد از انتخابات در ایران اتفاق افتاد، تجزیه و تحلیل این حوادث، این که چگونه می‌شود اعتماد را به مردم برگرداند و مردم را به حکومت نزدیک‌تر کرد، که در این خصوص من گفتم که بایستی حداقل پنج شرط اتفاق بیافتد و آن این که خشونت‌های دولتی قطع شود، کلیه افرادی که بعد از انتخابات دستگیر شده‌اند، بدون قید و شرط فوراً آزاد شوند. سوم این که رسانه‌ها آزاد باشند و سانسور دولتی از بین برود و چهارم این که به خانواده قربانیان خشونت‌های اخیر و همچنین مصدومان خسارت پرداخت شود و از همه مهم‌تر انتخابات باطل شود و انتخابات دیگری تحت نظارت سازمان ملل متحد برگزار شود. در این صورت است که اعتماد مردم به سیستم و حکومت مجدداً جلب خواهد شد. در غیر این صورت دیدیم که مردم به چه صورت ناراضی بودند، چگونه به خیابان‌ها آمدند برای این که حرفشان را بزنند.» 21
همانطور که مشاهده می‌نمائید این مدعیان وطن پرستی به سادگی می‌پذیرند که بیگانگان وارد عرصه تصمیم‌گیری در نظام سیاسی کشور شده و ایران مقتدر همچون کشورهای ضعیف و عقب افتاده جهان, بیگانگان را متولی برگزاری انتخابات خود سازد!؟
3- نامه به کمیساریای عالی حقوق بشر: یکی دیگر از این اقدامات نوشتن نامه ای خطاب به خانم "ناوانتم پیلی" کمیساریای عالی حقوق بشر" سازمان ملل متحد است که مملو از اتهامات ناروا علیه مسئولین نظام اسلامی است و نشان از آن دارد که تنظیم کنندگان آن دلی سرشار از کینه نسبت به جمهوری اسلامی داشته و بطور کامل در خدمت بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامی قرار گرفته‌اند.
در بخشی از این نامه(19/5/88) که در حالتی فراخوان از ایرانیان سراسر جهان خواسته شده است تا پای آن را امضا نمایند, آمده است: «این رژیمی است که به طور سازمان یافته مخالفان و منتقدان را بازداشت و در سلول های انفرادی سپاه پاسداران، وزرات اطلاعات، نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه ی قضائیه، سازمان زندانها و بسیج شکنجه می کند. این رژیمی است که زنان را به دلیل درخواست برابری حقوقی با مردان بازداشت و مجبور به اعتراف به جرائم ناکرده می‌کند. این رژیمی است که نقض نهادینه و گسترده ی حقوق همه ی اقشار از جمله ی کارگران، دانشجویان، معلمان، جوانان و هنرمندان و نویسندگان و روزنامه نگاران را به عمال جاری دولت تبدیل کرده است. این رژیمی است که به باور میلیون ها ایرانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رأی مردم را ربود، آنها را مورد ضرب و شتم قرار داد، دهها تن را به شهادت رساند، هزاران تن را بازداشت و در سلول های انفرادی تحت فشارهای جسمی و روانی قرار داده است که به مرگ برخی از زندانیان منجر شده است.»
نویسندگان وابسته و وطن فروش در ادامه جهت وارد ساختن فشارهای بین المللی به جمهوری اسلامی, خواستار جلوگیری از ورود رئیس جمهوری ایران زمین به نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان در سپتامبر پیش رو(شهریور 1388) می شود. این خائنین به وطن، کار را به آنجا می‌رساند که حتی جلوتر از رژیم صهیونیستی خواستار معرفی سران نظام اسلامی به عنوان "جنایت کار" شده و دستگیری و بازداشت رئیس جمهوری 5/24 میلیونی ملت ایران را از دشمنان وطن خواستار می‌گردند. در این باره در متن این نامه آمده است:
«ما از شما درخواست می کنیم تا پرونده ی نقض برنامه ریزی شده و گسترده ی حقوق اساسی مردم ایران را به شورای امنیت بسپارید تا شورا پرونده ی سران رژیم را به عنوان “جنایت علیه بشریت” تصویب کرده و به دادگاه بین المللی کیفری ارسال نماید. مطابق قانون اساسی ایران، رئیس جمهور شخص دوم کشور و مجری قانون اساسی است. احمدی نژاد در سرکوب مردم ایران نقش مستقیم داشته و دارد. به همین دلیل، ما درخواست می کنیم تا محمود احمدی نژاد، و دیگر افرادی را که در سرکوب مردم نقش مستقیم داشته و دارند، به محض خروج از ایران بازداشت و به دست عدالت بسپارید.» 22
اکبر گنجی که این بار هم نقش محوری در این اقدام تبلیغی را برعهده دارد در گفتگو با خبرنگار دویچه‌وله درباره چگونگی تنظیم این نامه می‌گوید: «پس از موفقیت برنامه‌جمعی اعتصاب غذا مقابل سازمان ملل، دوستان قرار گذاشتند فعالیت‌های جمعی دیگری در این راستا داشته باشیم تا همه ایرانیان بتوانند با تنوع و تکثر برای رعایت حقوق بشر در ایران تلاش کنند. این رژیم به صورت سازمان‌یافته و برنامه ریزی شده، گروه‌های اجتماعی را سرکوب می‌کند و طبق اساسنامه دیوان کیفری لاهه، سرکوب‌هایی از این دست، جنایت علیه بشریت به شمار می‌رود.»
وی ناامید از به ثمر رسیدن اینگونه اقدامات خائنانه در ضربه زدن به جایگاه و اعتبار جهانی نظام اسلامی در پاسخ به این سوال خبرنگار که "وقتی منافع سیاسی و اقتصادی بسیاری کشورها ایجاب می‌کند که کاری به دولت ایران نداشته باشند، چه چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای برای این فعالیت‌ها می‌توان متصور شد؟" می‌گوید:
«ما در دنیای تراژیکی زندگی می‌کنیم که عدالت در آن به خصوص در روابط بین‌الملل وضع نامناسبی دارد. اما این‌که عدالت به امری واقعی در روابط بین‌المللی تبدیل نشده، باعث نمی‌شود ما خواست عدالت را کنار بگذاریم.» 23
4- نامه به دبیرکل سازمان ملل: آخرین نمونه از این دست اقدامات وطن فروشان بی‌خانمانی که زندگی در غرب را به بهای خیانت به ملت برگزیده‌اند, نوشتن نامه‌ای تکراری این بار به آقای "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل بود. این نامه بعد از یک ماه لابی‌گری و دریوزگی، به امضای 265 تن از اساتید دانشگاههای آمریکا و اروپا رسیده است24 و این در حالی است که اغلب آنها اطلاعات صحیحی از وضعیت سیاسی کشور ایران نداشته و اذهان آنها با اخبار نادرست منتقل شده توسط افرادی منحرفی چون اکبرگنجی و محسن سازگارا شکل گرفته است.
در ابتدای نامه که به قلم اکبر گنجی نوشته شده است, تلاش شده تا با بیان شبهات تکراری و پاسخ داده شده در مورد جایگاه رهبری, نظام اسلامی را به دیکتاتوری متهم نماید و در ادامه در مورد انتخابات در ایران می‌نویسد:
«انتخابات ایران در چارچوب این محدودیتهای تنگ برگزار می شود. تازه در این چارچوب تنگ مخالفان سیاسی حق کاندیدا شدن ندارند، و فقط کسانی می توانند کاندیدا شوند که به اسلام، قانون اساسی، و ولایت مطلقه فقیه اعتقاد و التزام عملی دارند. شورای نگهبان در انتخابات مجلس کنونی حدود ۲۰۰۰ تن از داوطلبانی واجد شرایط را رد صلاحیت کرد و به آنان اجازه شرکت در انتخابات را نداد. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز شورای نگهبان صلاحیت ۴۷۱ نفر را رد کرد و فقط صلاحیت چهار تن را که طی سه دهه گذشته از مسئولان اصلی نظام جمهوری اسلامی بوده اند، تأیید کرد. و از میان این چهار تن، رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه ۱۹ ژوئن در تهران، صریحاً اذعان کرد که نظرات او به یکی از کاندیداها، یعنی محمود احمدی نژاد، نزدیکتر است.
انتخابات روز ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ با مشارکت ۸۰ درصد مردم ایران و در همین چارچوب رقابتی تنگ و از پیش گزینش شده برگزار شد. اما متأسفانه همین آزادی محدود نیز در انتخابات اخیر عملاً نادیده گرفته شد، و محمود احمدی نژاد رسماً برنده این انتخابات اعلام گردید. اکثریت مردم ایران اعتقاد دارند که رأی آنها در این انتخابات خوانده نشده است.»
سپس در آخر نامه خواسته‌های 6 گانه خود از دبیرکل سازمان ملل را بیان می‌دارد. این خواسته ها که نشان از ماهیت وطن فروشانه گنجی دارد, عباراتی است که حتی از زبان بسیاری از دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی نیز بطور رسمی بیان نگردیده است. اینکه چطور چنین درخواست‌هایی از زبان یکی از فعالان جبهه دوم خرداد بیان می‌شود و واکنشی از سوی سران این جریان مشاهده نمی‌شود, به خوبی حکایت از اغراض پنهان سران کودتای سبز دارد. این خواسته‌ها به شرح زیر است:
«۱- تشکیل یک کمیته بین المللی حقیقت یاب به منظور بررسی فرآیند رأی گیری، شمارش آرا و اعلام نتایج موارد تقلب و دستکاری در آرای مردم.
۲- اعمال فشار به دولت ایران جهت ابطال انتخابات تقلبی و برگزاری انتخابات آزاد،رقابتی و منصفانه زیر نظر سازمان ملل متحد.
۳- اعمال فشار به دولت ایران جهت آزادی کلیه زندانیان اعتراض های اخیر.
۴- اعمال فشار به دولت ایران جهت رفع توقیف از رسانه های تعطیل شده در روزهای اخیر، و به رسمیت شناختن حق مردم ایران در زمینه آزادی اظهار نظر و اعتراض مسالمت آمیز به نتایج انتخابات اخیر.
۵- اعمال فشار به دولت ایران جهت ممانعت از هرگونه سرکوب و اعمال خشونت علیه مردم ایران.
۶- به رسمیت نشناختن دولت کودتایی احمدی نژاد و عدم همکاری با آن از سوی تمامی دولت ها و مجامع بین‌المللی.»25
5- حاشیه سازی برای سفر رئیس جمهور به سازمان ملل: حضور رئیس جمهور منتخب ملت ایران در نشست عمومی سازمان ملل در نیویورک، در شرایط متفاوتی از سالهای گذشته برگزار گردید. فتنه گران سبزپوش در ائتلافی همه جانبه با گروهکهای ضدانقلاب خارج نشین تلاش کردند تا حضور مقتدرانه تیم اعزامی از جمهوری اسلامی را - که همه ساله یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین تیم حاضر در این نشست می‌باشند - تحت الشعاع قرار داده و در این بین از تیم رسانه‌ای انگلیسی - آمریکایی و حتی رئیس جمهور رژیم صهیونیستی نیز بهره جستند. سایت بی بی سی در خبری اعلام داشت: «بسیاری از مخالفان و معترضان ایرانی گفته اند قصد دارند با تظاهرات در اطراف مقر سازمان ملل سفر نشان دهند که آقای احمدی نژاد را رئیس جمهور قانونی ایران نمی دانند.»26
صحنه گردانان این تجمعات که هفته‌های متمادی برای تحقق آن تلاش کرده بودند, چنین ادعا داشتند که خواهند توانست هزاران مخالف جمهوری اسلامی را از سراسر جهان در مقابل سازمان ملل جمع نمایند.
سایت نوروز متعلق به جبهه مشارکت در خبری می‌نویسد: «در آستانه ورود محمود احمدی نژاد به نیویورک برای حضوردر مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با نصب پوسترهایی بر روی کامیون‌هایی که در خیابان های شهر نیویورک حرکت می کنند و در آنها خشونت های اخیر علیه معترضین و نقض گسترده حقوق بشر به معرض دید عموم گذاشته می شود، توجه اعضای جامعه جهانی را که دیپلماتهای آنان از اقصی نقاط جهان به نیویورک آمده اند، به وضعیت حقوق بشر در ایران جلب می‌کند. روز گذشته نیز، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و سازمان دیده بان حقوق بشر در یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور خبرنگاران، از اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواستند که نماینده ویژه‌ای برای تحقیق و تفحص در وضعیت حقوق بشر ایران معرفی کنند.»27
نمونه‌ای از مطالب مندرج در سایتهای ضدانقلاب می‌تواند سطح وسیع تبلیغات انجام شده علیه نظام و تلاشهای صورت گرفته برای کشاندن مخالفین نظام به مقابل سازمان ملل متحد را به خوبی نشان دهد. در یکی از این گزارشها آمده است: «امسال و در همین هفته گروههای متنوع و متکثری از ایرانیان مقیم آمریکای شمالی، از سواحل غربی کالیفرنیا گرفته تا جنوب تگزاس و واشنگتن و ساکنین نیویورک و کانادایی ها به نیویورک خواهند آمد تا بزرگترین تجمع اعتراضی سبز نسبت به دولت کودتا در خارج از ایران را و در حمایت از ایرانیان سبز داخل کشور را برگزار کنند. نیویورک شهر مهمی است. مادر شهری مدرن که میزبان مردمان و رنگها و قومها و اذهاب و دسته ها و رویاهاست. نیویورک بازتاب صداهای جهان است.

البته این شهر پیش از این هم بازتاب صدای سبزها بوده است. از جمله اعتصاب غذای سیاسی روشنفکران و دانشگاهیان در برابر ساختمان سازمان ملل که پوشش رسانه‌ای وسیعی داشت و از بسیار مورد توجه محافل روشنفکری قرار گرفت و تجمع اعتراضی روز بیست و پنج جولای که در آن بزرگترین و منظم ترین راهپیمایی سبزها در سیصد شهر جهان و از جمله نیویورک برگزار شد و ایرانیان تمام خیابانهای مرکزی منهتن را سبز کردند. نیویورکی ها هم چنین با سامان دهی برنامه هایی در میادین و پارکهای شهرو با برگزاری یادمان برای شهدای وقایع اخیر تمام این روزها را در کنار مردم ایران بوده اند.

گروه "رای من کجاست؟ نیویورک" یکی از سازماندهان اصلی تجمعات اعتراضی در نیویورک، معترضان را دعوت به حضور در تجمعی اعتراضی در خارج از کشور نسبت به آنچه جنایات اخیر در ایران و نقض حقوق بشر و شهروندی در ایران ادعا می نموده است. این گروه در وب سایت خود پیام این حرکت عظیم اعتراضی را درخواست از جامعه جهانی برای حمایت از حقوق بشر در ایران و رد سیاستهای نظامی گرایانه در قبال ایران و اعلام انزجاراز شکنجه، کشتار و تجاوز معترضان به نتایج انتخابات اخیراعلام کرده است و خواهان آزادی بیان و تجمعات اعتراضی، آزادی زندانیان سیاسی و دگراندیش و محاکمه عاملان جنایات اخیر در ایران شده است. برنامه تجمعهای اعتراضی در نیویورک در روزهای 22 تا 24 سپتامبر در برابر سازمان ملل متحد، دفتر ایران در سازمان ملل و بر روی پل تاریخی بروکلین برگزار خواهد شد...

اما بمب رسانه‌ای این حرکت اعتراضی روز 24 سپتامبر و با حرکت طومار سبزدر امتداد پل تاریخی بروکلین است که بی‌شک بیشترین تاثیر را برای آگاه ساختن افکار عمومی آمریکا و جهان از وقایع اخیر ایران و صدای اعتراض مردم ایران خواهد داشت...

در روز 24 سپتامبر همچنین سخنرانانی چون حمید دباشی استاد دانشگاه کلمبیا، فاطمه حقیقت جو نماینده مجلس ششم، مسیح علی‌نژاد روزنامه نگار و بسیاری دیگر سخنرانی خواهند کرد و گروه کیوسک به اجرای موسیقی زنده خواهند پرداخت.»28

اما آنچه ناباورانه شاهد آن بودند, حضور اقلیتی چند ده نفر بود که اغلب آنها را هم اعضای اصلی گروهکهای ضد انقلاب تشکیل می‌دادند. ناتوانی گروههای اپوزیسیون در به صحنه آوردن هواداران و عدم همراهی جمعیت میلیونی ایرانیان ساکن آمریکا، به نحوی بود که داد مجریان تلویزیونهای لس آنجلسی را هم درآورد!

تلاش برای برگزاری تجمعاتی توسط شاخه خارج از کشور فتنه سبز را باید در راستای از دست دادن پایگاه مردمی این جریان در داخل کشور ارزیابی نمود. اقدامات ضدقانونی و خلاف مصالح کشور و در تضاد با شعارها و آرمانهای امام و ملت, موجب گردیده که روز به روز از حداقل پایگاه مردمی سران فتنه سبز کاسته شود و با آشکار شدن ماهیت براندازانه این جریان، هواداران به تدریج از اطراف آقایون جدا گردند. خلوت شدن صف حامیان فتنه سبز آنها را واداشته تا به عضوگیری از خارج نشینان بریده از ملت روی آورند، عناصر ضد انقلاب و معاند نظام اسلامی و فراریانی که سالهاست زندگی در آغوش بیگانگان را بر زیستن در ایران زمین ترجیح داده‌اند.

در میان صحنه گردان پشت پرده تجمعات اخیر، لابی صهیونیستی حاضر در آمریکا - که عداوت و دشمنی آنها نسبت به انقلاب اسلامی و رئیس جمهور منتخب مردم برای افکار عمومی پوشیده نیست - از نقش محوری برخوردار بوده است. برخی گروه‌ها و به خصوص لابی صهیونیستی آمریکا از هفته‌ها پیش مشکلاتی برای محل سکونت و هتل ویژه اسکان رئیس‌جمهور و هیئت همراه وی بوجود آورده و از سویی دیگر تبلیغات گسترده‌ای را از طریق رسانه های تحت اختیار خود برای برگزاری این تجمعها در نیویورک صورت دادند.

به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری عبری زبان "ان‌اف‌سی"، بسیاری از گروه‌ها و لابی‌های صهیونیست در داخل و خارج از سرزمین‌های اشغالی با همکاری لابی صهیونیست در داخل آمریکا با تبلیغات گسترده و دعوت از دیگر گروه‌های سیاسی و مخالف ایران قصد اختلال و بر هم زدن سخنرانی احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل را دارند.

بنا بر این گزارش این گروهای صهیونیستی با دعوت از گروه‌های سیاسی و مخالف در اروپا قصد لغو کردن کلیه برنامه‌ها و سخنرانی‌های احمدی‌نژاد در نیویورک را دارند.

گروه صهیونیستی "امنو "، جنبش کار صهیونیست در سراسر جهان و گروه صهیونیستی "هابونیم درور " و جنبش جهانی جوانان یهود با ارائه برنامه‌های از پیش تعیین شده به دنبال جلوگیری برنامه‌های احمدی‌نژاد در هتل‌هایی هستند که هیئت ایرانی در آنجا مستقر است. این گروه‌ها با فرستادن نامه و ایمیل به هتلی که احمدی‌نژاد قرار است در آنجا مصاحبه مطبوعاتی و ملاقات خارجی داشته باشد به دنبال وارد کردن فشار بر مسئول هتل هستند تا از میزبانی هیئت ایرانی انصراف بدهد.

این لابی صهیونیستی همچنین با ادعای کمک به جوانان ایرانی و پخش نامه‌های دروغین از طرف جوانان ایرانی در بین مردم آمریکا به دنبال تحریک افکار عمومی و همچنین جمع کردن افراد معمولی برای تظاهرات در مقابل سازمان ملل هستند.29

اینکه چطور صهیونیستها, سلطنت طلبان و منافقین نیز به صف حامیان فتنه سبز پیوسته‌اند و سران فتنه سبز یعنی موسوی و کروبی و خاتمی در قبال این اقدامات سکوت کرده و واکنشی از خود نشان نمی‌دهند و از سویی دیگر برخی سایتهای وابسته به این جریان چون سایت نوروز, آینده, ... به وجد آمده! و اخبار تجمع چند ده نفره ضدانقلاب در نیویورک را با آب و تاب نقل کرده‌اند, سوالات بی‌پاسخی است که توجه به آن ماهیت این جریان فتنه گر را بیش از پیش نمایان می‌سازد!

نکته آخر اینکه طراحان تجمعات که در بین آنها اسامی گروههای سلطنت طلب، منافقین، گروهکهای چپ مارکسیستی، گروههای ناسیونالیست ملی‌گرا و شبکه خارج نشین فتنه سبز به چشم می‌خورد, در حالی متولی این برنامه بودند که در درون به شدت با یکدیگر دشمنی و رقابت داشته و ناتوان از اجرای برنامه‌ای واحد می‌باشند.

آنها تلاش داشتند تا به هر نحو ممکن در قالب تجمعی یکدست و واحد گردهم آیند, لذا چنین مدعی می‌شوند که: «آنچه تجمع اعتراضی امسال را با سالهای پیش متفاوت خواهد کرد وحدت ایرانیان معترض به وقایع اخیر ایران و حضور سبز رنگشان است. رنگی که حرکت اعتراضی آنها را از گروههای تندرو یهودی و سایر گروه‌هایی با خط و مشی سیاسی و ایدئولوژیک متمایز می‌کند و مانع از استفاده تبلیغاتی ماشین دروغ پراکنی رسانه های حکومتی ایران از جمله صدا و سیمای خواهد شد.» 30

اما از سویی دیگر نمی‌توانند دغدغه خود را از ایجاد اختلافات شدید که موجب از هم گسیختگی تجمع گردید پنهان نمایند لذا چنین توصیه می‌کنند: «برگزار کنندگان تجمع سبزها نیویورک با هدف انعکاس صدای اعتراض مردم ایران و با اعلام حمایت خود از نمادها و پرچم ملی ایران از معترضان درخواست کرده‌اند که برای حفظ وحدت و یکپارچگی از به همراه آوردن هرگونه پرچمی به مراسم خودداری کنند و تنها از نمادهای سبز که نماد فعلی جنبش اعتراضی مردم ایران است استفاده نمایند.» 31

ولیکن رقابت برای کسب قدرت و اختلافات مبنایی این مخالفین نظام اسلامی که مصداق دعای "اللهم اشغل الظالمین بالظالمین" می‌باشد, اینبار نیز مانع از همگرایی آنها شد و لذا شاهد بودیم که این گروهها با گرفتن مجوز از پلیس امریکا به نوبت و در ساعات مختلف روز تجمعات خود را برگزار نمودند!

عدم موفقیت اپوزیسیون در اقدام موثر علیه نظام اسلامی را می‌توان در مقاله یکی از این افراد مشاهده نمود. محمد برقعی در مقاله‌ای با عنوان "تظاهرات خارج از کشور: یار شاطر یا بار خاطر"، به تحلیل وضعیت تجمعات اپوزیسیون در این روز می پردازد و می‌نویسد:

«کسانی که این روزها در تظاهرات شرکت می‌کنند، و به ویژه جمع کثیری که تصمیم دارند در تظاهرات بزرگ اعتراضی در مقابل ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک تظاهرات کنند را می‌توان، به سه دسته تقسیم کرد.

۱ ـ سرنگونی‌طلبان، که به‌طور عمده سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلق هستند و چند گروه کوچک پراکنده چون حزب کمونیست کارگری.

۲ ـ طرفداران آشکار جنبش سبز، که در جو موجود هر روز از تعدادشان کاسته می‌شود. اینان پرچم سبز با خود می‌آورند و عکس رهبران جنبش به پیشتازی میرحسین موسوی؛ را به دست می‌گیرند. عکس‌هایی که هر روز از تعداد آن‌ها کاسته می‌شود. ولی به هر صورت اینان بدون پرده‌پوشی از همان جنبش سبز درون ایران و خواسته‌های آنان حمایت می‌کنند و همان شعارها را هم می‌دهند.

۳ ـ سرگردان‌های بی‌هویت. اینان در تعریف خود می‌گویند که در نهایت خواسته گروه اول را دارند اما روش مبارزاتی گروه دوم را می‌پذیرند. و در این پذیرش هم شرط و شروط دارند. از جمله به جای پرچم سبز پرچم سه رنگ می‌آورند. رهبران جنبش درون ایران و زندانیان سازمانی آن را از خود نمی‌دانند و به همین سبب به جای عکس رهبران جنبش عکس ندا و سهراب و شهدای گمنام دیگر را می‌آورند؛ چهره‌هایی که ضمن آن که نشان دهنده جنایات نظام هستند اما مثل خود این افراد هویت سیاسی مشخصی ندارند. فصل مشترک این جمع پراکنده هزار رنگ با دو دسته دیگر مخالفت با نظام حاکم و دفاع از حقوق بشر است.»32

وی در ادامه می‌نویسد: «هر کس تجربه محدودی در سیاست داشته باشد می‌داند که از هر تظاهر اعتراضی و حرکت سیاسی یک تصویر کلی به جامعه انتقال می‌یابد و کسی دقتی به انواع شعارهایی که داده می‌شود نمی‌کند. فارغ از آن که چه شعارهایی اینجا و آنجا در جمع داده می‌شود و چه قطعنامه‌ای در آن شلوغ بازار خوانده می‌شود تنها همان تصویر کلی و پیام اصلی آن در اذهان مردم جاگیر می‌شود. لذا پیامی که از این تظاهرات به حکومت و مردم می‌رسد چنین خواهد بود: ۱ ـ جمعیت ساختارشکنان، ۲ ـ بی پشتوانه بودن رهبری، ۳ ـ حرکت توده‌وار»

وی در نهایت نتیجه‌گیری می‌کند: «تا زمانی که ما فرق میان "رهبر" و "نماد رهبری" را که در مقاله جنبش سبز شماره ۲ آورده بودم متوجه نشویم حمایت‌های ما از همین ویژگی پر از تردید و سر درگم و در نتیجه بدون ‌فایده عملی برخوردار خواهد بود.»

 

پی‌نوشت:

1- عبدالکریم سروش، "جشن زوال استبداد دینی"، سایت دکتر سروش، 18/6/88.

2- عبدالکریم سروش، "جشن زوال استبداد دینی"، سایت دکتر سروش، 18/6/88.

3- محسن کدیور، "خطبه های نماز عید فطر"، سایت کدیور، 30/6/88.

4- "عبدالکریم سروش در لندن، روح پوپر بر فراز تهران"، سایت دکتر سروش، 25/4/88.

5- عبدالکریم سروش، "جشن زوال استبداد دینی"، سایت دکتر سروش، 18/6/88.

6- عبدالکریم سروش، "روح مجروح و غرور رنجور "، سایت دکتر سروش، خرداد 1388.

7- محسن کدیور، "تنفیذ در مسجد ضرار"، سایت کدیور، 13/5/88.

8- محسن کدیور، "تنفیذ در مسجد ضرار"، سایت کدیور، 13/5/88.

9- محسن کدیور، "تنفیذ در مسجد ضرار"، سایت کدیور، 13/5/88.

10- "گفتگوی بی بی سی با عبدالکریم سروش و عطاءالله مهاجرانی"، سایت دکتر سروش، تیرماه 1388.

11- " مصاحبه با رادیوفردا: راه قانونی برای به رسمیت نشناختن احمدی‌نژاد وجود دارد"، سایت اکبر گنجی، مرداد ماه 1388.

12- محسن سازگارا، " گفتگوهای روزانه: متن پیاده شده روز شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۸"، سایت محسن سازگارا.

13- ---، "هشدار به خبرنگاران خارجی و همینطور خبررسانان جنبش سبز"، سایت محسن مخملباف.

14- محسن سازگارا، "گفتگوهای روزانه: متن پیاده شده روز شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۸"، سایت محسن سازگارا.

15- محسن کدیور، "چرا علی تنهاست؟"، سایت کدیور، 29/4/88.

16- محسن سازگارا، "گفتگوهای روزانه: متن پیاده شده روز شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۸"، سایت محسن سازگارا.

17- روزبه میرابراهیمی، «اعتصاب غذا مقابل سازمان ملل، کنار هم، کسانی که هرگز کنار هم نبودند» سایت رادیو فردا، 1/5/88.


18- امضا کنندگان این بیانیه (به ترتیب حروف الفبا)عبارتند از: ۱- عبدالعلی بازرگان. ۲- محمد برقعی۳- حسین بشیریه . ۴- علی بنوعزیزی. ۵- نیره توحیدی. ۶- فاطمه حقیقت جو. ۷- حمید دباشی. ۸- مصطفی رخ صفت. ۹- علی رضایی. ۱۰- احمد صدری. ۱۱- محمود صدری. ۱۲- کاظم علمداری. ۱۳- عبدی کلانتری. ۱۴- رضا فانی یزدی.۱۵- نهضت فرنودی. ۱۶- منصور فرهنگ. ۱۷- احمد کریمی حکاک. ۱۸- حسین کمالی. ۱۹- مهرانگیز کار. ۲۰- اکبر گنجی. ۲۱- ابراهیم سلطانی. ۲۲- علی میر سپاسی. ۲۳- مجید محمدی. ۲۴- مهرداد مشایخی. ۲۵- آرش نراقی. ۲۶- شیرین نشاط. ۲۷- نادر هاشمی.

حمایت کنندگان نیز بدین شرح اند: 1- طاهر احمدزاده. ۲- یرواند آبراهامیان. ۳- ژانت آفاری. ۴- مهرزاد بروجردی.۵- شهرنوش پارسی پور. ۶- عبدالکریم سروش. ۷- معصومه شفیعی ۸- محسن قائم مقام. ۹- علی قدسی. ۱۰- علی کشتگر. ۱۱- محسن مخملباف. ۱۲- رضا معینی. ۱۳- موسوی خوئینی ها. ۱۴- محمد رضا نیکفر. ۱۵- سهیلا وحدتی. ۱۶- حسن یوسفی اشکوری.

19- "بیانیه اعلام و دعوت به اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل"، سایت اکبرگنجی، 21/4/88.

20- بهروز کارونی، گفتگو با اکبر گنجی، سایت رادیو فردا، 20/4/88.

21- نازی عظیما, "گفتگو با شیرین عبادی"، سایت رادیو فردا، 4/5/88.

22- " فراخوان به مجازات آمران سرکوب و مصاحبه های مرتبط"، سایت اکبر گنجی، 19/5/88.

23- " مصاحبه با دویچه وله: فراخوان به مجازات آمران سرکوب"، www.dw-world.com

24- در میان این 265 نفر افرادی چون: یورگن هابرماس، مارتا نسبام، چارلز تیلور، نوام چامسکی، جوز راموز هورتا (برنده ی جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۶)، نادین گوردیمر(برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۱)، اورهان پاموک(برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۶)، ماریو وارگاس یوسا(رمان نویس پرویی)، رابرت بلا، شیلابن حبیب، کورنل وست، هیلری پتنام، بنجامین باربر، هاوارد زین، مایکل والزر، طلال اسد، خوزه کازوناوا، نانسی فریزر، مارشال برمن، جوشوا کوهن، فیلیپ پتیت، ریچارد جی برنشتاین, به چشم می خورد.

25- "متن کامل نامه اکبر گنجی به بان کی مون (۲۰۰۹)"، سایت اکبر گنجی, 21/5/88.

26- "محمود احمدی نژاد در نیویورک"، سایت بی.بی.سی، 1/7/88.

27- "پوسترهای استقبال از احمدی نژاد در نیویورک"، سایت نوروز، 2/7/88.

28- "نیویورک - تهران و خانه‌هایی که با سبزها فتح می‌شوند"، www.mojcamp.com، 30/6/88.

29- خبرگزاری فارس، 31/6/88.، کد خبر: 8806310243

30- همان.

31- همان.

32- محمد برقعی, "تظاهرات خارج از کشور: یار شاطر یا بار خاطر"، سایت خبری ایران امروز, 20/6/88.
 

نام:
ایمیل:
نظر: